زوج نیکوکار البرزی که تاکنون مقدمات آزادی یک هزار و 300 زندانی بدهکار را فراهم کرده و بارها در مداوای بیماران نیازمند، تامین جهیزیه عروس و تهیه مسکن افراد بیسرپناه پیشقدم شدهاند، آزادی یک پیرمرد زندانی مهریه را نیز به پیشگاه امام جواد هدیه کردند.
به گزارش ایسنا منطقه البرز؛ «ر.ف» و همسرش سیده «م.ح» زوج نیکوکار البرزی با پرداخت 35 میلیون تومان مهریه عروس 60 ساله مانع از زندانی شدن داماد 80 ساله و توقیف خودروی وانت این میوهفروش دوره گرد شدند .
سرگردانی پیرمرد در دادگاه خانواده
از همسر اولش پنج فرزند داشت که همگی ازدواج کرده بودند و زندگی مستقلی داشتند. بعد از مرگ همسرش چند سالی تنها ماند اما دلش همدم و هم صحبتی میخواست تا در این روزهای تنهایی و کهولت کنارش بماند و مونسش باشد. ازدواج دومش با زنی روستایی بود که بخاطر نازایی از شوهرش جدا شده و سالها تنها مانده بود. اما این ازدواج هم زیاد دوام نیافت و عروس 60 ساله او را ترک کرد و حق و حقوقش را به اجرا گذاشت. مهریه 7 میلیون تومانی عروس با احتساب تورم، 35 میلیون تومان بود و پیرمرد و فرزندانش توانایی پرداخت آن را نداشتند .
محرم زندگیش مدتها بود او را ترک کرده وقصد بازگشت نداشت. حساب بانکیش با موجودی اندکی که داشت، مسدود شده و وانت قراضهاش توقیف بود. روی دیدن فرزندانش را نداشت و از نوههایش شرم میکرد. شیرازه زندگیش از هم پاشیده بود و تحمل این نابسامانی و آشفتگی بیشتر از توان پیرمرد بود. وحشت زندان و فرار از دست ماموران، کابوس هر شب او بود و محرمی نداشت تا دردش را بگوید و قرار بیابد .
شانههای خمیده پیرمرد زیر نفسهای آفتاب، توان تحمل این رنج را نداشت. دیگر آسمان خسته و درختان خستهتر، برایش امیدی نداشتند. میدانست که قرار است همین روزها دستگیرش کنند تا به زندان برود.
دلش میخواست دردهای ناگفتهای را که بر دل تنگش نشسته بود، به دشت این شهر پرهیاهو بپاشد. هذیانهای درهم و شبانه پیرمرد بر شیشه تار و غبار آلود اتاقش نشسته بود: «خدایا نجاتم بده از این درد»
لحظه ناب یک معجزه
پیرمرد نگاهش به صورت قاضی اجرای احکام بیصدا خیره ماند. بدنش یخ کرد و بیطاقت شد. به دیوار تکیه داد. در دلش طوفان بود.ترس و دلهره به وجودش چنگ انداخته بود.صدایش مثل قایق شکستهای فرومی نشست: هیچ راهی نیست؟ هیچ مهلتی ندارم؟
سردی دستبند که بر دستهای لاغر پیرمرد نشست، غم در استخوانش پیچید. رنگ آفتاب پرید، روز داشت تمام میشد و پیرمرد در حال انتقال به زندان بود. او در قدمهایی که برمیداشت، پیش نمیرفت، فرو میرفت ...
بوی نم خاطرات کهنه راه نفسش را بسته بود. دلش هوای تازه میخواست. آنقدر بیقرار بود که از وحشت چهرهاش میلرزید. ناامیدی بر دل و جان پیرمرد بدهکار چنگ انداخته بود که که از دریچه بیروزنه زندگیش، معجزه بارید .
زوج نیکوکار البرزی با اطلاع از سرنوشت پیرمرد حاضر به پرداخت بدهی او شده بودند و برای فرستادن نماینده خود به اجرای احکام و پرداخت مهریه عروس، تا روز بعد مهلت گرفتند .
چشمان پیرمرد را احساس گریه تلخ و کدر کرد. در شک و ناباوری دست و پا میزد. مهربانی زوج نیکوکار مثل چراغی روشن به زندگی سرد و تنهای پیرمرد، نور پاشید .
پیرمرد تنگدست خودش هم نمیداند با خدای خویش چه گفته که زوج نیکوکار بیآنکه او را دیده باشند و بشناسند، برای آزادیش پیشقدم شدند و پرداخت دین او را به عهده گرفتند .
آزمون بزرگ انسانیت
«ر.ف» نیکوکار البرزی با اشاره به اینکه آزادی پیرمرد بدهکار را به پیشگاه امام جواد تقدیم کرده است، گفت: جواد(بخشنده) از مشهورترین القاب امام نهم است و در آستانه روز شهادت این امام بزرگوار، پرداخت بدهی پیرمرد را به ایشان هدیه نمودم. قطعا این پیرمرد که با زحمت و آبرو زندگی خود را سپری کرده و هیچگونه سابقه محکومیتی در سالهای عمر خود نداشته، سزاوار مجازات زندان نیست و تحمل حبس برای وی غیرممکن است .
وی ضمن قدردانی از حساسیت و توجه رییس کل دادگستری استان البرز و دادستان عمومی و انقلاب این استان اظهار کرد: با تماس تلفنی یکی از دوستانم از بازداشت این پیرمرد باخبر شدم اما به دلیل پایان وقت اداری، پرداخت بدهی او امکان پذیر نبود. با همراهی مسئولان قضایی از انتقال وی به زندان خودداری شد و روز بعد نماینده ام با حضور در دادسرا و پرداخت بدهی پیرمرد و نیم عشر دولتی، نامه آزادی وی را دریافت کرد .
وی افزود: رفع مشکلات نیازمندان و درک رنج گرفتاران، فرصتی گرانمایه و آزمونی بزرگ است که امیدوارم آن را سربلند و با افتخار سپری کنم و شرمنده خالق خود نباشم .
«ر.ف» خاطر نشان کرد: قلبم از خوشحالی این پیرمرد میوهفروش و فرزندانش، شاد است و امیدوارم بار دیگر امید به خانواده او بازگردد. با پرداخت مهریه همسرش، خودروی وانت پیرمرد دوره گرد رفع توقیف شد و او میتواند مثل گذشته برای معیشت حلال خود تلاش کند .
این نیکوکار البرزی که ماه گذشته جان سه اعدامی را پای چوبهدار خرید و در ماه رمضان نامه آزادی 21 زندانی بدهکار را امضا کرد، در اقدامی شایسته برای نجات یک زندانی زن مسیحی که به مدت 17 سال بیملاقاتی در زندان مانده بود نیز پیشقدم شد تا این زن نومسلمان پس از آزادی، زندگی تازهای را تجربه کند .
مهمترین سرمایه زوج نیکوکار، قلب بخشنده است
مهمتر از ثروت و دارایی این زوج نیکوکار، داشتن دستهای بخشنده و قلبی مهربان است. داشتن روحی بزرگ است که از اندوه مردم گرفتار، میگیرد و با لبخند کمرنگی بر چهره یک دردمند، میشکفد. داشتن ذهنی باز و روحی مهربان است که رنج یک زن بیسرپناه را در خرابهای در گوشه این شهر میبیند و برای تهیه یک سرپناه امن و سقفی مطمئن، دریغ نمیکند از هر چه لازم است. تنهایی پنج نوجوان یتیم در کانون اصلاح و تربیت را با تار و پود وجودش لمس میکند و پیش از لحظه تحویل سال، آنها را به کلبه محقرشان بازمیگرداند تا جز درد بیپدری زخم دیگری بر تن نداشته باشند. درمان درد یک بیمار سرطانی تهیدست میشود و طنابدار را در آخرین لحظههای زندگی یک انسان ناامید از گردن او میگشاید .
قلبی که برای من، برای تو و برای مردم گرفتار شهرم، هنوز نگران است و میبخشد تا نجات دهد...
انتهای پیام