در حال حاضر اینستاگرام و تلگرام به شکل فراگیر تر و عمومی تر از رسانههای همگانی اینترنتی هستند که نفوذ بسیار زیادی بر روی مردم داشته و با قابلیت ها مختلف که روز به روز بر آنها افزوده می شود، از رسانههای تعاملی محسوب میشوند.
در چنین شرایطی باید بگوییم که همین ابزار های ارتباطی نوین اکنون زمینه ساز نوعی دلالی نوین شده که نشان می دهد جامعه ایرانی وسایل و امکانات را در اختیار دارد اما از جنبههای مثبت آن محروم بوده در واقع باید متحمل جنبههای منفی آن باشد.
در حال حاضر در عرصه رسانهای نیز دلالی وجود دارد و در رسانهها نیز با منحطترین نوع رسانهها روبرو هستیم و متاسفانه مسالهای با عنوان «کانال» به وجود آمده که از لحاظ رسانهای مشکلات زیادی را میتواند ایجاد کند.
این کانالها مرکز همهمه و شایعه هستند چون اصلا نمیدانیم که هدف درج برخی از اخبار پیش پا افتاده و سطح پایین در این کانال و یا هر کانال دیگری برای چه بوده است دچار سردرگمی می شویم و یا موضوع به قدری واضح و مبرهن است که اهداف مالی و یا حتی تسویه حساب های سیاسی را میتوان از ان درک نمود.
صاحبان کانالهای مختلف تلگرامی به راحتی با بررسی تعداد بازدید و بازنشر هر خبر توسط یوزرهای مختلف میتوانند کاملا به ذائقههای خبری و رفتاری مردم آگاه شده و بدانند که مردم به چه چیزهایی اهمیت داده و از کنار چه چیزهایی راحتتر عبور میکنند و یا چگونه می توانند مدیری را از عرش به فرش بکشانند و با بالعکس.
متاسفانه با همکاری مدیران پرحاشیه با این کانالها ، اطلاعات افرادی که سوژه اخبار آنها قرار می گیرند، به راحتی در اختیار صاحبان این کانالها قرار دارد و این کانالها به راحتی میتوانند وضعیت آنها را رصد و تحلیل کرده و در مواقع خاص از اطلاعات در دسترس خود برای اهداف پلیدی چون باج گیری استفاده کنند.
قرارگیری مردم در جریان تمامی اخبار خصوصی و عمومی مدیران هیچ جای افتخاری ندارد زیرا ذهن انسان دارای ظرفیتهای محدودی است که ما با این ملغمههای بیفایده آن را پر کرده و مانع از آن میشویم که اطلاعات لازم و واقعی را ثبت کند.
زمانی که در شبکههای مجازی چون کانالهای تلگرامی ذهن و حافظه محدود خود را به دست دیگری میسپاریم، نمیدانیم شخص نگارنده کیست یا چه هدف شومی را دنبال می کند و او به این ترتیب شروع به شخم زدن افکار ما میکند و در بهترین حالت این آشفته بازار و شخم زدنها هیچ نتیجهای برای ما نخواهد داشت.
رسانههای نوشتاری و دیجیتالی ما نتوانسته موفق عمل کنند زیرا اگر این رسانههای رسمی موفق بودند مردم خود را به این شایعات و همهمه واگذار نمیکردند و فضای رشد قارچ گونه کاسبان خبری و باجگیران تلگرامی تا به این اندازه مهیا و بی دردسر نبود .
البته فضای غیر شفاف مدیریتی در شهر کرج که سرشار از پشت پرده های تاریک و فساد آلود نیز به شرایط فوق دامن میزند و با تغذیه مالی، این کانالهای تلگرامی بهره برداری خود را از شرایط حاکم دارد، در حالی که تلگرام یک رسانه ممنوعه و استفاده مدیران از انها به شکل رسمی ، غیر قانونی و مستوجب پیگرد قضایی است. اما اصرار بر شیوه های چند سال اخیر این کانال ها و نتیجه دلخواهی که مدیران تلگرام به دست، از فعالیت در این بستر غیر قانونی بدست آورده اند همچنان آن را مطلوب نگه داشته و بعضا فاکتورهای اخبار مندرج در این کانال ها به شکل رسمی و غیر رسمی در نهادهایی چون شهرداری و سازمان های تابعه نقد می شود و هیچ نهاد نظارتی را نسبت به این موضوع حساس نمیکند. در حالی که بارها خطرات این نوع رویکرد ها گوشزد شده تا به جامعه ی رسانه های واقعی و اجتماعی باز گردند و از فضای مجازی فاصله بگیرند زیرا در غیر این صورت وضعیت شهر آشفته تر خواهد شد.
البته نباید فراموش کرد وضعیت نابسامان امروز و هیاهوی ایجاد شده به دلیل فقدان شبکههای اجتماعی و شبکههای خبری است که بتواند خبرها را به موقع در دسترس مردم و یا حقایق را به شکل عریان و بدون دستکاری و مصلحت اندیشی در اختیار افکار عمومی قرار دهد . همین امر باعث شده که اقبال زیادی نسبت به شبکههای مجازی و کانالهای تلگرامی وجود داشته باشد و مدیریت رسانهای را که همواره بر پایه مصلحت است به حاشیه ببرد .
46