جماران ـ حسن مخترع: دکتر مجید مخدوم استاد محیط زیست و بنیانگذار آموزش عالی در رشته محیط زیست در ایران است. او از فعالان و مشاوران مدیران محیط زیست طی سالهای بعد از انقلاب بوده است.
در گفتگویی که با او انجام داده ایم، به بررسی وضعیت مدیریت، قوانین، چالش ها و مشکلات حوزه محیط زیست پرداخته ایم. او در این گفت و گو سخن از وجود فساد و رانت خواری در سیستم مدیریت محیط زیست می راند و از بی توجهی به مشاوره ها و اعتراض های دلسوخته های محیط زیست گلایه می کند.
دکتر مخدوم معتقد است، از منظرهای مختلف، در دهه 60 محیط زیست و مدیریت آن در شرایط بهتری نسبت به امروز قرار داشته است. او مشکلات بوروکراتیک حاکم بر مدیریت محیط زیست را یکی دیگر از معظلات این حوزه معرفی می کند.
مخدوم معتقد است سیستم قضایی در مقابل جرایم زیست محیطی به شدت مبارزه با جرایم مالی برخورد نمی کند. وی در بخشی از این گفت و گو اخلاق زیست محیطی را تنها راه نجات محیط زیست می داند.
اولین بخش گفت و گوی خبرنگار جماران با دکتر مجید مخدوم را در ادامه می خوانید.
بخشی از انتقاداتی که امام خمینی به حکومت پهلوی وارد می کردند مربوط به تخریب جنگل ها بود. (صحیفه امام، ج4، ص: 84) بعد از انقلاب هم در منشور برادری(نامه به حجت الاسلام والمسلمین محمد علی انصاری) « حفظ محیط زیست و سالم سازى طبیعت و جلوگیرى از قطع درخت ها حتى در منازل و املاک اشخاص »( صحیفه امام، ج21، ص: 177) را به عنوان مسئله های جدید شرعی امروز مورد تأکید قرار می دهند. از همه مهمتر آن که محیط زیست برای ایشان به اندازه ای مهم و مقدس است که برای حفظ آن تخریب مسجدی را که در مسیر خیابان است و موجب عدم توسعه خیابان و آلودگی می شود را جایز می دانند(صحیفه امام، ج20، ص: 452) بلکه تأکید بر تخریب «مساجدى که در خیابان کِشیها براى حل معضل ترافیک و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است» دارند(صحیفه امام، ج21، ص: 151) و از این موضوع اظهار نگرانی می کنند که در برخی از دیدگاه های فقهی متحجرانه جنگل ها مصداق انفال محسوب شده و « امروز هم شیعیان مىتوانند بدون هیچ مانعى با ماشینهاى کذایى جنگلها را از بین ببرند و آنچه را که باعث حفظ و سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد» (صحیفه امام، ج21، ص: 151) و در ادامه تأکید می کنند، اگر بخواهیم بر اساس برداشت های متحجرانه از آیات و روایات عمل کنیم منجر به آن می شود که « تمدن جدید به کلى باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا براى همیشه در صحراها زندگى نمایند.»(همان)
با توجه به این دیدگاه بنیانگذار نظام، ابتدا به بررسی این نکته بپردازیم که وضعیت محیط زیست در دهه شست تا چه حد مورد قبول بوده است؟
وضعیت محیط زیست در دهه 60 از لحاظ مدیریتی در وضعیت بهتری نسبت به امروز قرار داشت. ما در رتبه جهانی به مراتب مناسبتری نسبت به وضعیت کنونی قرار داشیم چون کسانی که بر سر کار بودند، با اذعان به اینکه متخصص محیط زیست نیستند و رشته تحصیلی شان محیط زیست نیست، از متخصصان این رشته در کمسیون های مختلف مربوطه و در مراکز مختلف پژوهشی دعوت به عمل می آوردند و خودشان را به روز می کردند.
یادم می آید وقتی من مدیرگروه شیلات و محیط زیست دانشگاه تهران بودم، در سه کمسیون عضو بودم و هر هفته هم در جلسات این کمسیون ها شرکت می کردم.
در دهه 70 وضعیت به شکل دیگری تغییر کرد و شرایطی متفاوت بر مدیریت کشور حاکم شد. اولین دانشکده محیط زیست آسیا را در دانشگاه تهران در سال 73 افتتاح کردیم.
به نظر شما خروجی و نتیجه این تعامل با کارشناسان چه بود؟ به عبارت دیگر حضور کارشناسان و نخبگان دانشگاهی محیط زیست در تصمیم سازی های این حوزه به چه شکلی بود؟
در بخش محیط زیست سه چیز به طور عمده مطرح است. حفاظت محیط زیست، بازسازی محیط های خراب شده و به سازی محیط زیست. در دهه 60 حداقل بخش حفاظت محیط زیست به خوبی انجام می شد. هرچند که اندک کجروی هایی هم بود اما به اندازه ای نبود که خود را نشان بدهد. ما افت حیات وحش را داشتیم ولی نه تا به این حد. در حقیقت شکارهای غیر قانونی تا حد قابل اغماضی پایین بود. ولی الان وضعیت تخریب ها به نحوی جلو رفته است که ما در آستانه بحران زیست محیطی هستیم. اگر ایران دچار بحران اقتصادی است این به خاطر بحران محیط زیست است. ما همه چیز را از دست داده ایم. آب و خاک را از دست داده ایم. شهرها و کلانشهرهای ما آلوده است. همه چیزمان در وضعیت بحرانی قرار گرفته است. این تخریبی که انجام گرفته در زندگی تک تک مردم ما تاثیر سوء گذاشته است. با این وجود اینها قابل حل است. اما بوروکراسی مانع آن می شود. رانت خواری مانع بهبود وضعیت محیط زیست شده است.
میزان قدرت و جایگاه حقوقی نهاد و سازمان متولی حفاظت از محیط زیست نیازمند بررسی است. به نظر شما اختیارات، قدرت، بودجه این سازمان چقدر متناسب با وظیفه ای است که برای مدیریت محیط زیست کشور به این سازمان تخصیص داده شده و در نظر گرفته شده است؟ آیا این سازمان تشکیل شده است که در رقابت با سایر وزارت خانه ها و سازمان ها که منافعی همسو با محیط زیست ندارند بازنده میدان باشد؟
اگر کارکرد سازمان محیط زیست را در رقابت با شهرداری ها و وزارتخانه در نظر بگیریم متاسفانه همیشه بازنده است. زمانی رییس سازمان محیط زیست معاون نخست وزیر بود. از اول انقلاب تا زمانی که سیستم نخست وزیری حذف شد به این شکل بود. ما آن زمان کلی تلاش کردم که اگر سیستم نخست وزیری تغییر پیدا کرد حداقل رییس سازمان محیط زیست معاون رییس جمهور شود تا بتواند روی تمام وزرا اشراف داشته باشد و در صورت تصمیمی بر خلاف اصول محیط زیست جلو آنها را بگیرد. یک بار در مناظره ای تلویزیونی با خانم جوادی رییس اسبق سازمان مخیط زیست به ایشان یادآور شدم شما معاون رییس جمهور هستید می توانید جلوی وزیر نیرو را بگیرید. شما که نباید از او اجازه بگیرید. به خاطر اینکه رییس سازمان محیط زیست معاونت رییس جمهور را نیز به عهده دارد جایگاه بالایی دارد، می توانند از بسیاری از برنامه های ضد محیط زیستی جلوگیری کنند اما نمی کنند. در رژیم گذشته، برادر شاه مشاور سازمان محیط زیست بود و کسی جرات تعدی به این حوزه را نداشت.
در کشور ما مدیریت مسائل مربوط به محیط زیست بر عهده دولت است و N.G.O ها و سایر تشکل های مردم نهاد حضور ملموسی در این حوزه ندارند. اصولا برای جلوگیری از تخریب محیط زیست، برای جلوگیری از احداث و بهره برداری از سدهایی که در بلند مدت به ضرر مردم و محیط زیست است باید صدای سازمان محیط زیست بلند می شد. ولی ما با سکوت مواجه بودیم. اما چرا قشر دانشگاهی و متخصصان محیط زیست هم در قبال تخریب محیط زیست و عرصه های آبی و خاکی و جنگلی کشور هم سکوت کردند؟
یکی از نکات مثبتی که مدیریت خانم ابتکار در سازمان محیط زیست داشت، تقویت «ان جی او» ها بود که احتمالا در این دوره هم پیگیری خواهند کرد. اما اگر در تاسیس «ان جی او» ها کارهای تشویقی انجام می دهیم باید پیگیر آن ها نیز باشیم. وقتی ان جی او ها مطرح می کنند که مشکل دریاچه اورمیه با آوردن آب از دریای خزر حل نمی شود باید پیگیری شود که چرا حل نمی شود. اگر پیگیری شود و مبنای علمی مسائل مطرح شده مورد پیگیری جدی و بررسی قرار گیرد مطمئنا راهکار و راه حلی برای آن پیدا خواهد شد. ما در کشور خودمان دلسوخته ها و دلسوزان محیط زیست داریم. دلسوخته ها هم سن و سال من هستند. دلسوزها جوان ها هستند که واقعا دلشان به وضع و حال محیط زیست کشور می سوزد. دلسوزان هم دلسوخته می شوند و کسی ترتیب اثری به حرفشان نمی دهد. الحمدلله در رسانه ها هم اخیرا به محیط زیست بها داده می شود. برای حل هر مشکلی باید به تحلیل آن مشکل پرداخت و سپس برای آن راه حل ارائه داد. البته راه حل ها ارائه می شود و در قالب کتابچه ای آرشیو کتابخانه می شود. متاسفانه اجرایی نمی شود. می گویند پول نداریم. اگر شما نمی خواهید پولی برای اجرای این راه حل ها تخصیص دهید اشتباه می کنید راه حل می خواهید. یکی از معضلات ما تخصیص بودجه سالانه برای محیط زیست است.
این چقدر موجه است که می شنویم بودجه نداریم؟ عدم تخصیص بودجه برای سازمانی که در چنین جایگاه پراهمیتی در اندیشه بنیانگذار نظام قرار دارد؛ و تنها متولی محیط زیست کشور است؛ چقدر قابل قبول است؟ چگونه می شود ضرورت تخصیص بودجه های بیشتر را برای بودجه ریزها مشخص کرد؟
برنامه چهارم یکی از بهترین برنامه های توسعه ما بود. بخشی به نام آمایش محیط زیست داشت و برای آن اعتباری را پیش بینی کرده بود. برنامه پنجم بر خلاف برنامه چهارم، فقط حرف بود. در آن اصلا وارد جزییات بودجه ای نشده بودند. الان که در آستانه تدوین برنامه ششم هستیم سعی می شود تخصیص اعتبار از حالت سالانه به حالت 5 ساله در بیاید. برای یک برنامه باید اعتبار آن تا 5 سال باید مشخص باشد. وقتی می بینیم در انتهای سال در اسفند ماه بعضی از ادارات پول ندارند و برخی دیگر چون بودجه مازاد دارند پاداش می دهند. نبود سازمان برنامه هم درد بزرگی بود. وقتی این سازمان بود حداقل بر تقسیم و تخصیص بودجه نظارت می کرد. یکی از مشکلات هم این است که موقع تخصیص اعتبار، سازمان محیط زیست و سازمان منابع طبیعی و جنگلداری کشور همیشه مظلوم واقع می شوند. وزارت نیرو، وزارت صنایع بودجه های هنگفتی می گیرند و ارگانهای مربوط به محیط زیست فراموش می شوند.
در تدوین برنامه چهارم و پنجم از کارشناسان و متخصصان محیط زیست چگونه استفاده شد؟
در برنامه چهارم از متخصصان محیط زیست استفاده کرده بودند و در برنامه پنچم خیلی کم از مشورت محیط زیستی ها استفاده کردند.
به نظر شما این مساله ای سلیقه ای است یا اراده ای هست که محیط زیست را از اولویت های برنامه ای و بودجه ای نمی داند؟
اراده ای است که ضرورت محیط زیست را درک نمی کند. شاید نمی دانند که محیط زیست چقدر همه زندگی ما را در بر می گیرد. همه چیز ما از صنعت گرفته تا فرهنگ و اقتصاد در ارتباط با محیط زیست است. فکر می کنند که بحث محیط زیست یک بحث لوکس و فانتزی است. خوشبختانه متوجه شده اند که 4000 نفر در سال گذشته به خاطر آلودگی هوای ناشی از بنزین آلوده جان خود را از دست دادند. 4000 نفر را ما با ندانم کاری کشتیم. به خاطر استفاده از بنزینی که بَنزَن بود.
سازمان محیط زیست از کیفیت این بنزین بی اطلاع بود؟
نه ! اطلاع داشت.
در مقابل توزیع این نوع بنزین سکوت کرد؟
نه سکوت هم نکرد. ولی دولت حرف منطقی را گوش نمی کرد. دولت دنبال اهداف پوپولیستی خودش بود. ما در جلسات فرهنگستان علوم و در جلسات هم اندیشی که داشتیم این موضوع را مطرح می کردیم. آنها می دانستند. ولی اسیر شعارهای عرق ملی و تولید ملی و این مباحث شده بودند. سازمان محیط زیست متاسفانه در این باب کوتاهی کرد. ولی الان می دانم خانم دکتر ابتکار مساله بنزین را خوب پیگیری می کند.
اطلاع نمایندگان مجلس از مباحث زیست محیطی رضایت بخش است؟ تا چه حدی اصول زیست محیطی را در طرح ها و لوایحی که به تصویب می رسانند مورد لحاظ قرار می دهند؟ چقدر دغدغه زیست محیطی دارند؟
خیلی کم. محیط زیست را محیط ایست می دانند. چندین بار سعی کردیم که برای نمایندگان مجلس کارگاه های محیط زیست برگزار کنیم. یک بار که این کارگاه ها برگزار شد، از 290 نماینده، فقط 5 نفر شرکت کردند. در حالی که در کلاسهایمان در دانشگاه حداقل 40 نفر شرکت می کنند که اگر کمتر از این تعداد در کلاس حاضر شوند من کلاس را تعطیل می کنم.
ادامه دارد...