من که در ایام انتخابات ریاست جمهوری، تا آخرین روزها به صورت عمومی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرده بودم، از آقای پزشکیان حمایت کردم چرا که ایشان شرافتش را گرو گذاشت و گفت اگر من مسئولیت بپذیرم هرگز شوک درمانی نخواهم کرد. من به این اعتبار که خود این فهم و التزام عملی به آن چقدر می تواند برای ایران نجات دهنده باشد، یک روز مانده به آخرین مهلت تبلیغات گفتم فقط به اعتبار این تعهد و تعهد ایشان به رفع گرسنگی و عدالت آموزشی و عدالت در سلامت داشته است، به ایشان رای می دهم. بسیار متاسفم که ایشان از اولین روزهایی که بر مسند نشست، دم از ضرورت شوک درمانی زد.
گروه اقتصاد و درآمد: دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه بودجه 1404 رابطه با مردم را بدتر می کند، گفت: آقای عالی نسب در سالهای جنگ، می گفتند هیچ عنصری برای حفظ جمهوری اسلامی در تراز اعتماد عامه مردم و تولیدکنندگان به حکومت نیست. ملتها زمانی شکست می خورند که رفتارهای دولتها در عمل از ملت اعتماد زدایی می کند. کاش این توان را داشتیم که حکومتگران گرامی مان را متوجه کنیم که حرکت به سمت دلاری کردن اقتصاد و تحمیل بی ثباتی، ناامنی و حس بی آینده بودن به مردم و تولیدکنندگان در اثر شوک درمانی چه خواهد کرد.
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه که در نشست «اگر عالی نسب امروز سیاستگذار بود ... » در انجمن علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علوم رضوی در مشهد سخن می گفت، با بیان اینکه اگر مقام تربیتی استاد فقید مرحوم آقای عالی نسب بر من از پدرم بیشتر نباشد، کمتر هم نیست، خاطرنشان کرد: آیت الله شهید دکتر بهشتی در آثار خود، خصوصا در کتاب «حق و باطل از دیدگاه قرآن» بیان می کنند که اگر مسلمانان در قالب یک هویت جمعی، مانند یک کشور، از عزت دور شده باشند، رمز آن این است که حاملان حق و عدل نیستند.
وی با بیان اینکه حامل حق و عدل بودن مستلزم خودسازی ها و تلاشهایی است و کسب آن ظرفیتها در چارچوب یک اقتصاد سیاسی رانتی با دشواری و مرارتهای فراوانی همراه است، افزود: شاید مهم ترین نهی استاد فقید نسبت به مدیریت اقتصادی کشور در دوران جنگ، پرهیز از شوک درمانی بود.
از پزشکیان حمایت کردم، اما بسیار متاسفم که ایشان دم از ضرورت شوک درمانی زد
مومنی با یادآوری اینکه من که در ایام انتخابات ریاست جمهوری، تا آخرین روزها به صورت عمومی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرده بودم، از آقای پزشکیان حمایت کردم چرا که ایشان شرافتش را گرو گذاشت و گفت اگر من مسئولیت بپذیرم هرگز شوک درمانی نخواهم کرد، گفت: من به این اعتبار که خود این فهم و التزام عملی به آن چقدر می تواند برای ایران نجات دهنده باشد، یک روز مانده به آخرین مهلت تبلیغات گفتم فقط به اعتبار این تعهد و تعهد ایشان به رفع گرسنگی و عدالت آموزشی و عدالت در سلامت داشته است، به ایشان رای می دهم. بسیار متاسفم که ایشان از اولین روزهایی که بر مسند نشست، دم از ضرورت شوک درمانی زد.
دچار قفل شدگی به پدیده شوک درمانی هستیم
شوک درمانی به معنای شلیک به اعتماد مردم و تولیدکنندگان است
وی افزود: این طنز تلخ زمانه ما در 35 ساله گذشته است و ما اکنون یکی از گرفتاریهای بزرگمان این است که به تعبیر تئوریک در کادر اندیشه توسعه دچار قفل شدگی به پدیده شوک درمانی هستیم و اگر ایران بخواهد نجات یابد، هیچ راهی جز بازآرایی ساختار نهادی بر محور بیرون آمدن از این قفل تاریخی برای ما نیست. طبیعتا این گام تنها بستر را مهیا می کند، اما اینکه به صورت ایجابی چه کارهایی باید کرد و حرکت به سمت آنها چه لوازمی دارد، اشاراتی از تجربیات استاد فقید می کنم. ایشان علی رغم فشارهای خرد کننده گروه های رانتی و پرنفوذ، تا وقتی مسئولیت مشاوره آقای مهندس موسوی را داشتند، اجازه شوک درمانی را ندادند، مرتبا به ما می گفتند آنها که این حرفها را می زنند متوجه نیستند که شوک درمانی به معنای شلیک به اعتماد مردم و شلیک به اعتماد تولیدکنندگان است.
ملتها زمانی شکست می خورند که رفتار دولتها اعتمادزدایی می کند
این اقتصاددان با بیان اینکه تا زمانی که این بلوغ اندیشه ای و این ارتقای فهم پدید نیاید که اگر حکومت ما، مردم و تولیدکنندگان را اعتمادزدایی کند، سنگی روی سنگ بند نخواهد شد، اظهارداشت: آقای عالی نسب در سالهای جنگ، می گفتند هیچ عنصری برای حفظ جمهوری اسلامی در تراز اعتماد عامه مردم و تولیدکنندگان به حکومت نیست. صفحات 110 تا 115کتاب «چرا ملتها شکست می خورند » را بخوانید، در آنجا به صراحت گفته می شود که ملتها زمانی شکست می خورند که رفتارهای دولتها در عمل از ملت اعتماد زدایی می کند. کاش این توان را داشتیم که حکومتگران گرامی مان را متوجه کنیم که حرکت به سمت دلاری کردن اقتصاد و تحمیل بی ثباتی و ناامنی و حس بی آینده بودن به مردم و تولیدکنندگان در اثر شوک درمانی چه خواهد کرد.
پرهیز از شوک درمانی، حیاتی ترین کاری است که باید در دستور کار حکومت و ملت توسعه خواه قرار گیرد
مومنی با تاکید بر اینکه پرهیز از شوک درمانی، حیاتی ترین کاری است که باید در دستور کار حکومت و ملت توسعه خواه قرار گیرد، گفت: هر کس دل در گرو دین خدا و مردم و آینده کشورش دارد، باید تلاش کند آثار سوء شوک درمانی را بر همه عرصه های حیات جمعی ایرانیان آشکار کند. ما در این زمینه از یک تاریخ تلخ 35 ساله برخوردار هستیم. در اثر شوک درمانی ما شاهد میان تهی شدن توان مالی خانوارها، بنیه تولید ملی و به افلاس کشیده شدن مالی حکومت می شویم. تمام شواهد 35 سال گذشته ما آن را نشان می دهد، اما ما در واکاوی چگونگی برون رفت از آن قفل تاریخی اعتیاد حکومت گران به شوک درمانی، می توانیم اینها را با جزئیات و ارقام بسیار تکان دهنده، حتی در کادر داده های رسمی انتشار یافته هم مشاهده کنیم.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: رمز عظمت آقای عالی نسب که می تواند راهنمای نسل ما و شما باشد، قدرت شگرف ایشان در ادغام سه گروه دانایی ها بود؛ شناخت عمیق و همه جانبه نسبت به تجربه های تاریخ اقتصادی ایران، شناخت بسیار عمیق از اندیشه های اعتلابخش توسعه و شناخت بسیار عمیق از اسلام. رحمت خدا بر علامه جعفری، ایشان بارها به من گفتند که ما از دوران جوانی با آقای عالی نسب عهد بسته بودیم که من به ایشان اسلام را آموزش دهم و آقای عالی نسب هم اقتصاد را به من آموزش دهند. ایشان مشاور اقتصادی آیت الله بروجردی بودند. آقا حسین بروجردی که در تاریخ مرجعیت شیعی جزء یگانه ها است، به طور منظم هفتگی با آقای عالی نسب جلسه داشتند.
مطهری و بهشتی در جلسات سکوت می کردند تا از عالی نسب بشنوند
مومنی ادامه داد: وقتی در دوره کارشناسی درسم تمام شد و احساس کردم آنچه می خواستم را به دست آوردم، خدا در دلم انداخت که شهید بهشتی هرگز درباره یک مساله اقتصادی بحث عمومی نمی کردند، مگر اینکه ابتدا با آقای عالی نسب مشورت کنند. این انگیزه اصلی من بود برای اینکه تلاش کنم به ایشان نزدیک شوم و اعتمادشان را جلب کنم. دوستان موثقی برای من تعریف کردند که از این نظر، آقای مطهری هم تراز شهید بهشتی مقید بود. خود آقای عالی نسب برای من تعریف کردند که یک بار در جلسه شورای طرحهای انقلاب، بنی صدر اظهار وجودهایی می کرد، آقای مطهری با جدیت گفت آقای بنی صدر، تجربه چند 10 ساله گذشته به ما آموخته که در جلسه ای که آقای عالی نسب حضور دارند، سکوت کنیم تا بتوانیم بیشتر بهره مند شویم. فردی در این سطح از خودساختگی می تواند منشا تغییرات اعتلابخش برای جامعه خود باشد.
وی یادآورشد: ایشان در جریان تعالیمی که به من می دادند، بسیار توصیه می کردند که دانشت را درباره مکتب تاریخی آلمان عمیق کن. تعبیر ایشان این بود که من در مسیر مطالعه سیر اندیشه ها در اقتصاد به مکتب تاریخی آلمان که رسیدم، سه سال درنگ کردم.
سه اصل اساسی عالی نسب در اجرای سیاستهای دولت چه بود!؟
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، شناخت عالی نسب از زوایای جامعه شناسی اقتصادی، تاریخ اقتصادی و اقتصاد سیاسی ایران را استثنایی و کم نظیر عنوان کرد و ادامه داد: بدون تردید شرایط کنونی آرایش قوا در اقتصاد سیاسی ایران، امروز زمین تا آسمان با 10 سال اول انقلاب فاصله دارد و لحاظ کردن این تفاوتها میان این شرایط امروز و آن روز بسیار حیاتی است و آقای عالی نسب با حساسیت خارق العاده ای، روزمره پویایی های اقتصاد سیاسی و اجتماعی ایران را دنبال می کردند. ایشان در کل آن 10 ساله که توانستند آن افتخارات را به سهم خود برای ایران کسب کنند، سه شاقول داشتند که هر سیاستی که پیشنهاد می شد را بر اساس آنها مورد ارزیابی قرار می دادند.
چرا نظام تصمیم گیریها از اشتباهاتش درس نمی گیرد!؟
مومنی توضیح داد: معیشت مردم، بنیه تولید فناورانه کشور و توان مالی حکومت این سه شاقول بود و می فرمودند هر توصیه، قانون یا هر سیاستگذاری باید با این سه شاقول سنجیده شود. این طنز تلخ را باید بسیار جدی گرفت که اغواگری حکومتگران برای تمسک به شوک درمانی، به بهانه کمبود ریال است. اما در کل 35 سال گذشته، بدون استثنا می بینیم که در هر دوره ای که شوک درمانی شده، کسری مالی دولت متناسب با شدت شوک درمانی افزایش پیدا کرده است. اینجا عظمت حرف شهید بهشتی را در تاکید بر حق و عدل متوجه می شویم، نه منافع دلالها و واسطه گرها و سوداگران و واردات چی ها. باید منافع خانوارها، مولدها و نهاد دولت محور باشد تا یادگیری ایجاد کند. اگر یادگیری اتفاق نمی افتد، به معنای این است که ساختار قدرت ما در سطوح قابل اعتنایی به تسخیر غیرمولدها درآمده است.
مونتاژکاری کشور را با پس افتادگی و انواع فاجعه ها روبرو می کند
این اقتصاددان با بیان اینکه برنامه توانمندسازی کیفیت اندیشه ای و اجرایی حکومت، جزء حیاتی ترین و فوری ترین اولویتها است، تصریح کرد: عالی نسب کسی بود که برای شناخت اقتصاد کشاورزی ایران و موانع توسعه روستایی در آن، 19 هزار پرونده تشکیل داده بود و با جزئیات و دقت عملی، به خصوص آثار سیاستهای اقتصادی کشور را بر جامعه روستایی و بخش کشاورزی رصد می کرد. آقای عالی نسب، حساسیت بسیار شدیدی به ترجیح مونتاژکاری به عمق بخشی به ساخت داخل در بخش صنعت ایران داشت؛ چرا که مونتاژکاری کشور را با پس افتادگی و انواع فاجعه ها روبرو می کند. آلبرت هیرشمن، در کتاب استراتژی توسعه اقتصادی می گوید شوک درمانی بحران قابلیت همکاری و بحران تقسیم کار عقلایی و بحران پیوندهای پسین و پیشین ایجاد می کند.
مونتاژکاری منافع غیرمولدها در ایران را به منافع خارجی ها گره می زند
مومنی تاکید کرد: کل ماجرای وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج، در کادر مفهوم پیوندزدایی فعالیتها توضیح داده می شود. پدیده مونتاژکاری که منافع غیرمولدها در ایران را به منافع خارجی ها گره می زند، نیروی محرکه عمق بخشی به وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج هم هست. در دوران جنگ، به همان اندازه که نسبت به عدالت اجتماعی غیرت و آگاهی وجود داشت، درباره مساله استقلال ملی هم غیرت و آگاهی وجود داشت و ماجراها دارد که باید در جای خود و به اندازه اهمیتی که موضوع دارد، به آن پرداخت و آنها را بسط داد. امروز ما در روش شناسی توسعه، می گوییم حیاتی ترین متغیر کنترلی برای اعتبار سنجی از جهت گیریهای سیاستی حکومت ها این است که این جهت گیرها چگونه رابطه مردم با حکومت را تحت تاثیر قرار می دهد.
بودجه 1404، رابطه با مردم را بدتر می کند
وی با تاکید بر اینکه اگر درکی از توسعه در ساختار قدرت ایران وجود داشت، باید درک می شد که این نوع بودجه، رابطه مردم و حکومت را بدتر می کند، ابراز عقیده کرد: اگر گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن بود، به محض اینکه درباره این مساله متقاعد می شدند باید روندها را متوقف می کردند. وقتی این روند را متوقف نمی کنند و اصرارهای ناهنجار هم می شود، به معنای این است که بخش بزرگی از آنها به تسخیر منافع غیرمولدها درآمده اند و اقتضائات معیشت خانوارها و بنیه تولید ملی و توان مالی حکومت را قربانی منافع غیرمولدها می کنند. بنابراین استاد فقید تمرکزش بر این سه مساله بود و از درون آن توجه به معیشت خانوارها متناسب با شرایط ایران، اندیشه عدالت اجتماعی را صورت بندی کرده بودند.
بنیه تولیدی با ایجاد توان رقابت و مقاومت، اجازه بقا و اعتلا را به جامعه ما می دهد
مومنی اضافه کرد: عالی نسب این وقوف روش شناختی را داشت که بنیه تولیدی است که با توان رقابت و مقاومتی که ایجاد می کند، اجازه بقا و اعتلا را به جامعه ما می دهد. اینگلهارت در کتاب توسعه فرهنگی در جامعه صنعتی با استناد به شواهد تاریخی توضیح داده است، عالی ترین جلوه ها و مظاهر بروز فضائل اخلاقی در تاریخ بشر، هنگامی مشاهده شده که جامعه انسانی توانسته به سطوحی از امنیت اقتصادی دست پیدا کند. از این دریچه اسنادی مانند لایحه بودجه 1404 و برنامه هفتم را بررسی کنید تا ببینید چرا ما نمی توانیم موفق باشیم.
به گفته رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ اگر آنها واقعا صادقانه می خواستند به اسلام هم عمل کنند، کتاب انسان و ایمان مرحوم آقای مطهری، آنجا که به تقدم امنیت اقتصادی به امور معنوی اشاره می کند، به خوبی به ما می گفت که ریشه های اصلی انحطاط اخلاقی کجاست.
تولید یک تصمیم گیری بلند مدت است و تضمین های بلندمدت نیاز دارد
مومنی افزود: وقتی آقای عالی نسب به تولید فناورانه اهمیت می داد و این اعم از صنعتی کردن کشاورزی و بخش صنعت بود، به تولید فناورانه به مثابه یک نظام حیات جمعی نگاه می کرد. این مساله در جای خود شرح و بسطی لازم دارد و خیلی ها فکر می کنند که فعالیت تولیدی، یک تلاش هماهنگ جمعی، زیر سقفی به نام سوله درگوشه ای از یک شهر است؛ در حالی که آثار بزرگان دانش توسعه ، می گوید تولید یک تصمیم گیری بلند مدت است، بنابراین تضمین های بلندمدت نیاز دارد، شوک درمانی که ثبات و امنیت اقتصادی را هدف قرار می دهد، ضدتولید و محرک عمق بخشی به وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج است.
بازی توسعه، یک بازی آرمان خواهانه و جمعی است
وی تاکید کرد: کتاب استراتژی توسعه اقتصادی آلبرت هیرشمن، می گوید بازی توسعه، یک بازی آرمان خواهانه و جمعی است، بنابراین پایبندی به آرمان و قابلیت همکاری، جزء مهم ترین ویژگی های فرهنگی و اجتماعی یک جامعه توسعه خواه است. بنابراین به همان اندازه که جریان توسعه اقتصادی است، و شاید بیش از آن، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم است. اگر تنش زدایی در مناسبات بین المللی را هم به عنوان یک ستون فقرات در شرایط کنونی، برای برقراری ثبات و احساس امنیت درنظر بگیرید، می بینید که مساله در چه ابعادی باید به عنوان نظام حیات جمعی در نظر گرفته شود. وقتی مخالفان دولت در دوره جنگ، به سیاستهای اقتصادی هوشمندانه عالی نسب حمله می کردند و با ژست مثلا دلسوزی دولت را به اتخاذ سیاستهای تورم زا دعوت می کردند، استاد فقید، مظلومانه به من می فرمودند که اینها نمی فهمند اگر ما معیشت مردم را تضمین نکرده باشیم، کسی زن و بچه اش را رها نمی کند و داوطلب رفتن جنگ شود. اگر احساس فقر و عسرت کند و خانواده اش به خلاف کاری و تن فروشی مبادرت کند، به جنگ نمی رود، درک آنها در بهترین حالت، درکی انتزاعی و کلیشه ای است. متوجه نمی شوند که پشتیبانی از تولید، همانطور که نیازمند پشتیبانی از کل نظام حیات جمعی است ، عالی ترین پشتیبانی ها را هم از کل نظام حیات جمعی انجام می دهد.
به یک تیم عمیق با حریت، شرافت و سلامت اقتصادی نیاز داریم
این استاد دانشگاه گفت: استاد فقید در آن دوره، بار بزرگی را به تنهایی برداشتند و ما اکنون برای ادامه راه عالی نسب باید یک قدم جلوتر رویم و آن هم این است که بزرگترین خلاء نهادی رو به انحطاط آورنده جامعه مان را در ساختار قدرت برطرف کنیم. ما به یک تیم عمیق با حریت، شرافت و سلامت اقتصادی نیاز داریم که امر خطیر هماهنگ سازی جهت گیری های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی را در مرکز توجه خودش قرار دهد. همه آنچه که تا به امروز به این نیت ایجاد شده، به واسطه اینکه آن اهلیت علمی و حرفه ای در آن وجود نداشته، به ضد خود تبدیل شده است. اگر شما بخواهید با مساله محوری، اقتصادی سیاسی ایران را دنبال کنید، ببینید که به جلسه سران قوه چه اختیاراتی داده شود و از درون آن تصمیم ها چه بر سر ایران آمد! غلبه باید با صاحبان اهلیت علمی و حرفه ای باشد، نه اینکه هر کسی دستش به آنها رسید، بتواند جریان قاعده گذاری و تخصیص منابع را در کشور تحت تاثیر قرار دهد.
مومنی در پایان گفت: در کنار صدها اشتباهات کوچک و بزرگ که در نظام قاعده گذاری ها است، یک اقدام افتخارآمیز هم با عنوان اهتمام بی سابقه به تربیت کارشناس انجام شده، گرفتاری بنیادی امروز ایران این است که زور رانت، فساد، ربا، دلالی و واردات چی گری از زور علم بیشتر است. به گمان من اگر ما برای همه آحاد جامعه چنین مسئولیتی تعریف کنیم که هر کس به قدر وسعش تلاش کند زور علم بیشتر شود، ما می توانیم از این گرفتاری ها بیرون بیاییم. ظرفیتهای دانایی موجود در کشور، هنوز فراتر از حد پیچیدگی های این اقتصاد سیاسی است و و شاید این مساله بزرگترین نیروی محرکه امید افزایی و تلاش برای من و دوستانم است.