سیدکاظم اکرمی با ارائه یک تقسیم بندی از افراد جامعه بشری عالی نسب را در دسته عرفای جامعه گرا قرار داد. او از دولت های پس از جنگ انتقاد کرد که به عالی نسب بی توجهی کردند و گفت، برخی او را سوسیالیست می دانستند
به گزارش جماران سیدکاظم اکرمی در همایش بزرگداشت میرمصطفی عالی نسب که روز گذشته در موسسه دین و اقتصاد برگزار شد، طی سخنانی با عنوان «عالی نسب عارفی جامع گرا»، گفت: در روان شناسی در گذشته شخصیت ها را به دو تیپ درون گرا و برون گرا تقسیم می کردند؛ در سال های اخیر چند عنوان دیگر اضافه کرده اند مثل افرادی که روان رنجورگرا یا تطابق پذیر یا تجربه پذیرقبل اینها خیلی کلی نیست.
وی افزود: از نظر من جامعه بشری به شش نوع شخصیت تقسیم می شوند؛ یکی شخصیت های زیستی یعنی آدم هایی که به دنبال زیست طبیعی خود هستند. به تعبیر امیرالمومنین(ع) صورت انسانی دارند، اما قلبشان حیوانی است؛ خودخواهی و حرص و بی توجهی به مردم جزو خصوصیات این افراد است. دوم، شخصیت های اخلاقی هستند. انسان هایی که رابطه با مردم را می فهمند و به قانون توجه دارند و کمی به مسائل انسانی عنایت دارند و نسبت به گروه اول برجسته ترند و از نظر کمیت کمتر و از نظر کیفیت بیشترند، در همه اجتماعات بشری هم هستند. بعد از مدرنیته این افراد که به قانون پایبند هستند در کشورهای پیشرفته بیشتر شده اند. گروه سوم، شخصیت های علمی هستند و دانشگاه های عالم پر از این افراد است و همه پیشرفت هایی که بشر کرده است مرهون این شخصیت ها است. البته این افراد بعضی اختراعات هم داشته اند که برای بشر زیان آور هم بوده است؛ اینها ممکن است اهداف خوبی هم در کسب دانش نداشته باشند.
اکرمی افزود: گروه های دیگر متفکران و فیلسوفان هستند. اینها هم اندیشه های بشر را تغییر داده اند و در تغییر وضعیت اجتماعی دنیا موثر بوده اند. قانون گرایی و تحزب و عدم خشونت به وسیله این متفکران تبیین شده است و اینها هم اثرات زیادی در جامعه بشری داشته اند. متفکران و فیلسوفان بر خلاف دانشمندان که جزء نگر هستند و صرفا یک بخش را دنبال می کنند، کل نگرند و راجع به کل هستی فکر می کنند. آنها از محسوسات گذشته و به معقولات رسیده اند.
خاطره ای عجیب از علامه طباطبایی
وی ادامه داد: اما آخرین گروهی که نام می برم عارفان هستند؛ عارفان مثل فیلسوفان هستند؛ با این تفاوت که غیب عالم هستی را هم می بینند و درباره آن فکر می کنند. در واقع آنها هستی را بیشتر از محسوسات می بینند؛ اینها عالم ملکوت را در همین عالم تجربه کرده اند که از جمله این افراد در جامعه مرحوم علامه طباطبایی بود. من خاطره ای از آقای داریوش شایگان از کتاب «زیر آسمان های جهان» نقل می کنم. ایشان می گوید، «من از علامه طباطبایی درباره عالم اخروی و روح و پس از مرگ سوال کردم. ناگهان استاد که معمولا بسیار فکور و خاموش بود از هم شکفت و از جا کنده شد و مرا با خود برد. دقیقا به یاد ندارم از چه می گفت، اما آن فوران حال را به یاد دارم که در من می دمید؛ احساس می کردم عروج می کنیم و گویی از نردبان هستی بالاتر می رویم و فضاهای هر دم لطیف تر را باز می گشودیم... . سخنان استاد با حس سبکی و بی وزنی همراه بود؛ وقتی به حال عادی باز آمدم ساعت ها گذشته بود. مجذوب جلسه و حالت وصف ناپذیری بودم؛ او نه تنها به سوالم پاسخ گفته بود و نفس تجربه را در من دمیده بود». این سخنان فردی است که با فلاسفه غرب دیده و نشسته و صحبت کرده است، اما علامه حجاب را از جلوی چشم او برداشت.
عالی نسب یک عارف جامعه گرا بود
او در ادامه گفت: مرحوم عالی نسب زندگی اش به این نحو بود؛ دیدگاهی عرفانی داشت و با تقوایی که داشت شخصیت عارفی شده بود. البته او تفاوتی با سایر عرفا داشت. عرفا در تاریخ جامعه ما فردگرا بودند و ریاضت می کشیدند و کارهای خاص می کردند. اما عالی نسب عارفی جامعه گرا و انسان گرا بود؛ قبل از انقلاب و بعد از انقلاب برایش مطرح نبود، قبل از انقلاب هم رییس اتاق بازرگانی بود و به دکتر عالیخانی که وزیر قبل از انقلاب بود مشورت می داد
می گفتند عالی نسب سوسیالیست است
وزیر آموزش و پرورش دوران جنگ با انتقاد از بی توجهی ها به عالی نسب در دوران پس از جنگ گفت: با کمال تاسف باید بگویم بعد از دوران جنگ از این مرد در جلسات مشورتی خبر نبود؛ گفتند عالی نسب سوسیالیست است در حالی که عالی نسب یک انسان گرا و جامعه گرا بود که حتی قبل از انقلاب هم برای جامعه به مسئولان کمک می کرد. در چند سال اول جنگ به یاد دارم در جلسات کابینه شرکت می کرد و در بحث های اقتصادی از مشاوران درجه یک مهندس موسوی بود. او هم قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بزرگترین خدمتش این بود که نگذاشت پول ملی سقوط کند.