دنبال این نباشید که هى هر چیزى را دولتىاش کنید. نه، دولتى در یک حدودى است، آن حدودى که معلوم است
حضرت امام خمینی در نهم آبان ماه سال 1364 با تاکید برمشارکت دادن مردم درامورکشورتاکید کردند:"دنبال این نباشید که هى هر چیزى را دولتىاش کنید. نه، دولتى در یک حدودى است، آن حدودى که معلوم است، قانون هم معین کرده و لیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید."
ایشان دربخش دیگری از سخنان خود ،درباره برخورد مناسب با مردم تاکید کردند:" وزارتخانه خودش را بنا بر این بگذارد که اصلاح کند به نفع مردم، به جورى که مردم وقتى که در آن وزارتخانه وارد مىشوند با رضایت خاطر، با اطمینان خاطر بیرون بیایند. اگر این طور بشود، بلااشکال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبى هستند."
متن کامل این سخنان که درجمع اعضای دولت ایراد شده است درپی می آید:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حفظ حضور مردم در صحنهها
اولًا تبریک عرض مىکنم این دولت جدید را و امیدوارم که موفق بشوید به اینکه قدمتان مبارک باشد براى این کشور. مطالب یک چیزهایى است که همه مىدانید و تذکر است؛ و الّا خوب، همه اطلاع دارید که آن چیزى که براى همه ما لازم است، این است که ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم، و این یک سرش بسته به دولت است و رئیس جمهور است و مجلس، یک سرش هم مربوط به خود مردم. اگر این طرف را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت، آن طرف را حفظ مىکنند. این طرف باید بنا بگذارد بر اینکه با هم مثل یک دست باشند، و این کارى را که انجام مىدهند، همه با هم همصدا باشند.
اگر بنا باشد در یک دولتى، یک وزارتخانهاى بخواهد مخالفت بکند در یک امرى، این کار پیش نمىرود. حالا در یک ممالکى که آسوده هستند، کارى ندارند- اگر در دنیا باشد- یا یک رژیمى باشد که این طور نباشد که مخالفى داشته باشند، آنجا خیلى صدمه نمىخورند. اما در یک رژیمى که مىدانید همه مخالف شما هستند و دنبال ایناند که یک چیزى را درست بکنند و منتشر بکنند و هر چه بخواهند بگویند و هر کارى هم بخواهند بکنند، در یک همچو وضعى که الآن ما مبتلا به آن هستیم و شما مبتلاى به آن هستید، عقل و انصاف اقتضا مىکند که ما دیگر در بینمان چیزى نباشد. وقتى همه با ما مخالفاند، ما بر فرض اینکه در بین خودمان هم یک اختلاف نظرى باشد، لکن با هم باشیم در دفع او.
این گفته مىشود که در این وضع ایلاتى که ایلات بزرگ ایران بودند آن وقت، اینها با هم مخالف بودند، یک دستهشان از آن ور مىکشید، جنگ هم با هم شاید داشتند، لکن اگر یک کسى به یک دستهاى حمله مىکرد، همه با هم او را دفع مىکردند. خوب، این مقتضاى عقل است که انسان، کسى که بخواهد به تیرههاى او حمله بکند، او را دفعش بکند؛ خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بکنند. ما الآن در یک همچو قضیهاى واقع هستیم که همه کشورها- به استثناى خیلى کم- با ما مخالفند؛ بعضى اظهار مخالفت هم مىکنند و عمل هم مىکنند، و بعضى هم در واقع مخالفاند و لیکن اظهارش را هم شاید نکنند.
در داخل هم که مىبینید که باز شیاطین موجودند براى اینکه اختلاف بیندازند، براى اینکه یک کارى انجام بدهند. بحمد اللَّه الآن ساکت شده است به حسب غالب این مسائل، اما هست باز و عقل اقتضا مىکند که دیگر ما آنهایى که متعهد هستند به اسلام و متعهد هستند به جمهورى اسلامى و مىخواهند در زیر بار ابرقدرتها دیگر نباشند، اینها دیگر با هم باشند. یک همچو عمل بزرگى که بیرون رفتن از زیر تعهد قدرتهاى بزرگ، یک همچو عمل بزرگى نمىشود، الّا اینکه یک ملت و دولت و همه با هم باشند؛ اگر نباشند، ممکن نیست یک همچو مطلبى. تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سایه همین اتحاد بوده است؛ اگر یک اختلافى بوده، جزئى بوده و باید کوشش کنید که حتى آن اختلاف جزئى هم نباشد؛ یعنى جورى عمل بکنید که مردم از شما انتزاع این را بکنند که شما مىخواهید خدمت بکنید.
مشارکت دادن مردم در امور
وقتى مردم دیدند که شما در صدد خدمت به آنها هستید، طبیعى است که آنها هم کمک به شما مىکنند، و این به این است که همه وزارتخانهها، هر کسى که متصدى یک وزارتخانه است، وزارتخانه خودش را بنا بر این بگذارد که اصلاح کند به نفع مردم، به جورى که مردم وقتى که در آن وزارتخانه وارد مىشوند با رضایت خاطر، با اطمینان خاطر بیرون بیایند. اگر این طور بشود، بلااشکال مردم حاضرند. مردم، مردم خوبى هستند.
ما از مردم تشکر باید بکنیم، ما همه مرهون آنها هستیم. عمده این است که ما هم بتوانیم خدمت متقابل بکنیم.
و باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم؛ یعنى هر وزیرى در وزارتخانه خودش واقعاً بین خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اینکه آن پرسنل آنجا را، هر کس در تحت نظر او هست، آنها را بسیج کند به اینکه با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همین طور شرکت دادن مردم را در امور، این را کراراً گفتم، شما هم خودتان گفتید که یک کشورى را که بخواهید اداره بکنید، یک دولت تا شرکت مردم نباشد نمىشود اداره صحیح بشود. وقتى بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنهایى که الآن خدمت مىکنند و سابق هم خدمت کردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اینجا، آنها را کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتى وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما مىخواهید همکارى کنید با آنها، آنها هم همکارى مىکنند با شما. و بىهمکارى امثال بازار، کارگرها- نمىدانم- زارعین، بدون این قشرهاى مختلفى که هستند کار از پیش نمىرود، باید آنها هم وارد باشند در کار و کمک کنند. کارهایى که آنها مىتوانند انجام بدهند، انجام بدهند؛ مثلًا، بازرگانانى که مىتوانند کارهاى بازرگانان متعهد، نه هر چیز، آنهایى که در صدد ایناند که براى کشور خدمت بکنند، آنها را دستشان را باز بگذارید خدمت بکنند.
و دنبال این نباشید که هى هر چیزى را دولتىاش کنید. نه، دولتى در یک حدودى است، آن حدودى که معلوم است، قانون هم معین کرده و لیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید. در کارخانهها خیلى نظارت بکنید به اینکه هیچ اجحافى به کارگرها در آنجا نشود. کارمندان خودتان را، همه اینها را وقتى که با هم بکنید و محبت ببینند ازشما، عمده این است که روح محبت از شما ببینند، وقتى دیدند شما محبت به آنها دارید، آنها هم به شما محبت پیدا مىکنند، یک امر طبیعى است این معنا. و من امیدوارم که این امر متحقق بشود و ما شاهد این باشیم که بعد از یک چند ماهى رضایت همه قشرها را به دست آورده باشید. و من از خداى تبارک و تعالى مىخواهم که همان طورى که شما مىخواهید خدمت بکنید، مردم هم همه به شما خدمت بکنند. و مخصوصاً من از روحانیون همه کشور مىخواهم که در یک همچو موقعى کمک کنند به دولت و کمک کنند به آرمانهاى اسلام. اگر بخواهند یک وقت خداى نخواسته، آنها هم در آنجا یک کارهایى بکنند، که نمىکنند ان شاء اللَّه، و لیکن اگر یک وقتى جورى بشود که شکست بشود براى دولت، شکست بشود براى- عرض بکنم که- مجلس، امثال اینها، این یک امرى است که خوب، خودمان را با دست خودمان مىخواهیم فدا کنیم. و باید عقلمان را باز کنیم به اینکه ما گرفتار به چنگال یک دیوهایى هستیم که باید خودمان، خودمان را نجات بدهیم. ننشینیم به اینکه دیگرى بشود، دیگرى هم ما نداریم، ما خودمانیم، ما الآن دیگرى نداریم که او بیاید ما را نجات بدهد. ما خودمان باید خودمان را نجات بدهیم، و این بسته به دست شماهاست، و بسته به دست علماى اسلام است، و بسته به دست مجلس است و اینها.
و از مجلس هم من باید تشکر کنم به اینکه زود مسأله را انجام دادند، به طورى که دیگر تزلزلى در کار نباشد و آنها هم مورد تشکر ما هستند.
حاضر دانستن خداوند در انجام کارها
و شما هم ان شاء اللَّه خدمتگزار همه هستید و همه ما خدمتگزار ملت هستیم. و خدا را در همه امور، شما حاضر بدانید، مهم آن معناست، ما از اینجا خواهیم رفت، هیچ شکى نیست، من زودتر و شما هم بعداً مىآیید، این مسئلهاى نیست، بلااشکال است مسأله. باید فکر این را بکنیم که حالا که رفتیم، آنجا از ما پرسیدند که شمایى که رئیس جمهور بودید براى مردم چه کردید؟ شمایى که نخست وزیر بودید چه کردید؟ شمایى که وزیر
بودید چه کردید؟ شمایى که وکیل بودید چه کردید؟ ملت را ازشان مىپرسند که شما براى اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آنجا آبرو داشته باشیم. اگر آن مطلب را درست بکنیم، هم اینجا درست مىشود و هم آنجا درست مىشود. و اگر خداى نخواسته، بخواهیم یک تخلفى بکنیم، نه اینجا خیرش را مىبینیم، نه آنجا خیرش را مىبینیم.
من از خداى تبارک و تعالى توفیق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم. و از همهتان تشکر مىکنم که در یک همچه موقعى همه با حسن تفاهم، با خوبى و با صفا مشغول خدمت هستید.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه
صحیفه امام، ج19، ص: 407