سیستمی که در لایحه‌ی فعلی PIT طراحی شده، سیستم مالیات بر جمع درآمد هست. فلسفه‌ی آن این است که تمامی درآمدهای افراد صرف نظر از اینکه منبع آن کشاورزی، سود سهام یا بانکی، درآمد کار باشد جمع می شود و به عنوان درآمدهای ناخالص فرد بعد از کسر کردن معافیت‌ها و یکسری کسورات پایه و در ساختاری تصاعدی مشمول مالیات می شود.

به گزارش جماران دکتر پریسا مهاجری که در مؤسسه دین و اقتصاد و درباره یک پروژه تحقیقاتی درباره نظام مالیاتی کشور سخن می گفت، اعلام کرد:  این پروژه حاصل فعالیت های تیمی با بیش از  بیست نفر پژوهشگر در طول یک سال فعالیت است. 

در همین زمینه بخوانید:

دکتر نصیری اقدم مطرح کرد:

چگونه نظام مالیات بردرآمد جایگزین همه سیاست های حمایتی دولتی می شود؟/ فرصتی برای تحول نظام مالیاتی ایران

 

 دکتر فرشاد مؤمنی مطرح کرد:
نظام مالیات ستانی را جایگزین سیاست های تورمی یا رکود آفرین کنید/ایران و کره چه تفاوت هایی در نظام مالیات ستانی دارند؟

 

 

برای مشاهده پاورپوینت این سخنرانی در این جا کلیک کنید

 

وی با بیان این که نظام فعلی مالیات ستانی ما نه تنها نابرابری را از بین نمی‌برد بلکه تقویت می‌کند، گفت: نظام کنونی باعث می‌شود خانوارهایی که درآمدهای مشابه دارند مالیات‌های متفاوت دهند. ضمن این که در نظام مالیاتی خانوارهایی با ابعاد مختلف که ممکن است دو فرزند یا فرزند معلول یا یک فرد وابسته‌ی بالای هفتاد سال سن داشته باشند در مقابل این‌ها هیچ واکنشی از خودش نشان نمی‌دهد.

فلسفه‌ی مالیات بر جمع درآمد Comprehensive Income Tax این است که افراد هر درآمدی که از هر منبعی بدست می‌آورند از کشاورزی تا درآمد مشاغل، پزشکان و درآمدهای حاصل از سودهای بانکی و سود سپرده‌ها تا درآمد نیروی کار و اجاره تماماً باید داخل مخزنی جمع شود بعد یکسری معافیت‌های پایه، اصول استاندارد از کل این درآمد کسر می‌شود و بقیه درآمد مشمول مالیات مشخص می‌شود. درآمد مشمول مالیات تعیین شده در قالب یک جدول با ساختار تصاعدی بررسی می شود.

 نکته‌ای که در این سیستم وجود دارد این است که باز توزیع درآمد به شدت اتفاق می‌افتد و دلیل آن این است که به افرادی که درآمد معقول ندارند یارانه می‌دهیم و کسانی که درآمدهای خیلی بالایی دارند با نرخ‌های خیلی بالاتر از آن‌ها مالیات اخذ می شود. بدیهی است که در این سیستم باز توزیع ثروت به شیوه‌ی خوبی می‌تواند انجام دهد اگر به درستی اجرا شود.

 

این پژوهشگر اقتصادی گفت: به طور کلی سیستم مالیات بر درآمد سه طیف مختلف دارند. عمده‌ی شروع بحث مالیات درآمد با سیستم مالیات بر جمع درآمد بوده که تحت عنوان Comprehensive Income Tax شناخته می‌شود. بعد از آن بخاطر مسائلی که به وجود آمده برخی از کشورها به سمت مالیات بر درآمد دوگانه شیفت کردند که تحت عنوان Dual Income Tax مطرح هست. در انتها سیستم نوع جدید ظهور تحت عنوان مالیات یک نواخت مطرح می‌شود که سرعت الحاق کشورها به این سیستم بالا هست؛ توضیحات آن را در ادامه عرض خواهم کرد.

مهاجری گفت: فلسفه‌ی Comprehensive Income Tax این است که افراد هر درآمدی که از هر منبعی بدست می‌آورند از کشاورزی تا درآمد مشاغل، پزشکان و درآمدهای حاصل از سودهای بانکی و سود سپرده‌ها تا درآمد نیروی کار و اجاره تماماً باید داخل مخزنی جمع شود بعد یکسری معافیت‌های پایه، اصول استاندارد از کل این درآمد کسر می‌شود و بقیه درآمد مشمول مالیات مشخص می‌شود. درآمد مشمول مالیات تعیین شده در قالب یک جدول با ساختار تصاعدی بررسی می شود.

دومین مزیت این است که درآمد نیروی کار و درآمد حاصل از سرمایه مشابه همدیگر هستند و هیچ انگیزه‌ای وجود ندارد که افراد درآمد‌های نیروی کار خود را به صورت درآمد سرمایه جلوه دهند یا بالعکس.

 

وی گفت:  نکته‌ای که در این سیستم وجود دارد این است که باز توزیع درآمد به شدت اتفاق می‌افتد و دلیل آن این است  که ساختار اخذ مالیات تصاعدی هست و سیستم‌ها عمدتاً از نوع تک سود هستند؛ به افرادی که درآمد معقول ندارند یارانه می‌دهیم و کسانی که درآمدهای خیلی بالایی دارند با نرخ‌های خیلی بالاتر از آن‌ها مالیات اخذ می شود. بدیهی است که در این سیستم باز توزیع ثروت به شیوه‌ی خوبی می‌تواند انجام دهد اگر به درستی اجرا شود.

مهاجری گفت: دومین مزیت این است که درآمد نیروی کار و درآمد حاصل از سرمایه مشابه همدیگر هستند و هیچ انگیزه‌ای وجود ندارد که افراد درآمد‌های نیروی کار خود را به صورت درآمد سرمایه جلوه دهند یا بالعکس. پس آربیتراژ مالیاتی هم امکان ظهور در Comprehensive Income Tax نخواهد داشت و بحث برنامه‌ریزی مالیات می‌تواند در این سیستم منتفی شود. همان گونه که عرض کردم این سیستم بخاطر اینکه درآمد‌های حاصل از سرمایه را با نرخ‌های خیلی بالا را مشمول مالیات می‌کند و بین نیروی کار و سرمایه تفاوتی قائل نمی‌شود در دهه‌ی 1970 و 1980 کم‌کم توسط کشورهایی در نظر گرفته می‌شود بخاطر اینکه فکر می‌کنند سرمایه به جهت اینکه تحرک‌ پذیری خیلی بالاتری نسبت به نیروی کار دارد پس باید تمهیدات مالیاتی در مقابل آن داشته باشیم.

وی گفت: به همین دلیل این کشورها می‌گویند ما درآمدهای افراد را به دو دسته‌ی درآمدهای حاصل از نیروی کار و درآمدهای حاصل از سرمایه تقسیم می‌کنیم. به دلیل اینکه سرمایه می‌تواند به راحتی جابجا شود و از یک کشور به کشور دیگری بخواهد برود پس باید حداقل مالیات را بگیریم لذا عمدتاً در کشورها با نرخ خیلی پایین درآمدهای حاصل از سرمایه را مشمول مالیات می‌کنند و  درآمدهای حاصل از نیروی کار با نرخ تصاعدی باید مشمول مالیات شود.

به گزارش جماران این پژوهشگر اقتصادی گفت: یکی از دلایلی که مطرح شد این است که تشخیص دادند این سیستم به نفع نیروی کار است؛ به دلیل اینکه در کشور سرمایه‌ها را حفظ می‌کنیم و نسبت نیروی کار به سرمایه کاهش پیدا می‌کند و باعث می‌شود MPL نیروی کار بالاتر برود. به دلیل اینکه در اقتصاد W مساوی با MPL هست پس دستمزدهای نیروی کار به این ترتیب بالاتر خواهد رفت. استدلال‌های دیگر اینکه رشد اقتصادی می‌تواند با انباشت سرمایه اتفاق بیفتد و به دلیل اینکه سرمایه به سرعت می‌تواند جابجا شود بنابراین بهتر است آن را در داخل کشور حفظ کنیم. این سیستم به رغم مزیتی که نسبت به سرمایه ایجاد می‌کند می‌تواند یکسری معایب و کاستی‌ها را در اجرا به دنبال داشته باشد. اولین مورد بحث آربیتراژ مالیاتی هست که به وجود می‌آید به دلیل اینکه افراد تلاش می‌کنند درآمدهای خود را به صورت درآمدهای سرمایه‌ای جلو دهند؛ بنابراین بخش عمده‌ای از نیروهای جامعه متمرکز می‌شوند به اینکه چگونه درآمد نیروی کار خودشان را جای درآمد سرمایه جا بزنند. دومین مشکلی که به وجود آمد اینکه کلاً اصل برابری مخدوش و زیر سؤال می‌رود افرادی که از محل نیروی کار و سرمایه درآمد دارند، اگر به مقدار یکسان درآمد داشته باشند مالیات‌های متفاوت می‌دهند. پس می‌تواند اصل برابری افقی را مختل کند؛ به دلیل اینکه افراد با درآمد یکسان مالیات متفاوت می‌دهند.

وی گفت: این موضوع همین طور اصل عدالت عمودی را زیر سؤال می‌برد. اصل عدالت عمودی می‌گوید کسی که درآمد خیلی بالا دارد باید نسبت بیشتری از درآمد خود را مالیات دهد و به دلیل اینکه سرمایه‌ها عمدتاً در اختیار دهک‌های بالای درآمد‌ی جامعه هست و ما با نرخ‌های پایین پیش‌بینی می‌کنیم پس اصل عدالت عمودی را زیر پا می‌گذاریم به دلیل اینکه کسانی که درآمد بالاتری دارند باید مالیات پایین‌تری بپردازند.

محور بعدی این است که آیا ما باید نسبت به مخارج خانوار بی‌تفاوت باشیم؟ آیا خانواری که فرزند معلول دارد یا فرزندی دارد که تحت هزینه‌های درمانی خیلی سنگین هست باید همان برخورد را داشته باشیم تا خانواری که فرزند سالم دارد؟ آیا باید نسبت به سن بی‌تفاوت باشیم؟ خانواری که در آن افراد وابسته و کهن سالی وجود دارد که ممکن است هزینه‌های مراقبت بالاتری داشته باشند؛ آیا باید به آن‌ها بی‌اعتناء باشیم؟ آیا فرق می‌کند خانواده‌ای که سه یا ده فرزند دارد؟ در حال حاضر نظام مالیاتی ما ما بین تمامی موارد مختلف هیچ استثنائی قائل نشده و هیچ تمایزی از نظر سیستم بین این‌ها وجود ندارد. فردی که سرپرست چهار نفر هست در سال 98 دو میلیون و هفتصد و پنجاه هزار تومان معافیت پایه می‌دهیم و با مسائل دیگر کاری نداریم. برای ما فرقی نمی‌کند که آیا در کلانشهری مانند تهران با اجازه‌ی متوسط خیلی بالا زندگی می‌کند یا در روستا زندگی می‌کند که مسکن شخصی خود را دارد. در کشورهای مختلف نسبت به این مسئله بی‌اعتناء نیستند. یکی از مسائلی که باعث می‌شود افراد ادراک مالیاتی داشته باشند و از سیستم مالیاتی تمکین کنند اینکه بفهمند دولت در مقابل آن‌ها نسبت به وضعیت‌های مختلف بی‌تفاوت نبوده است.

دکتر مهاجری گفت:  سیستم بعدی، مالیات بر درآمد یکنواخت است که تحت عنوان Fix Income Tax مطرح می‌شود. این سیستم به دنبال این هست که ساده سازی سیستم مالیاتی را با استفاده از یک نرخ واحد مالیاتی برای تمامی منابع درآمدی تقویت کند. بنابراین در این سیستم تمامی درآمدها جمع می‌شود و به یک نرخ واحد مشمول مالیات می‌شود صرف نظر از اینکه این درآمد از کار یا سرمایه باشد با یک نرخ واحد مشمول مالیات می‌شود. با اینکه این سیستم سادگی را برای ما به دنبال دارد و می‌تواند عدالت افقی را برقرار کند اما ضرورتاً عدالت عمودی خیلی محقق نمی‌شود؛ به دلیل اینکه در این سیستم دولت‌ها معمولاً یک معافیت پایه‌ی استاندارد به همه‌ی خانوارها صرف نظر از اینکه درآمدها چه باشد پرداخت می‌کنند و به دلیل اینکه رقم قابل توجه‌ای هست معمولاً نرخ مالیات یکنواخت کمی بالاتر از سطح حداقلی می‌شود که اکنون وجود دارد. ممکن است سطح حداقل ده درصد باشد ولی اگر بخواهیم به سمت سیستم یکنواخت حرکت کنیم شاید لازم باشد یک نرخ مالی پانزده درصدی ببندیم.

به گزارش جماران دکتر پریسا مهاجری گفت: دهک پایین و ثروتمند جامعه باید با نرخ پانزده درصد مالیات دهند. بنابراین تا حدی می‌تواند عدالت عمودی را تحت الشعاع قرار دهد. سیستم‌هایی که درباره آن توضیح داده شد به لحاظ تئوری سیستم‌های محض و حدّی هستند. در کشورها این گونه نیست که عیناً همین مکانیزم پیاده شود عمدتاً نزدیک به مکانیزم‌ها سیستم مالیاتی خود را تنظیم کردند. در سال 18-2017 حدود 130 کشور را با توجه به منبع ارنست بررسی کردیم که چه سیستمی را پیاده می‌کنند. در این سال حدود 65 درصد کشورها به سمت Dual Income Tax رفتند حدود 84 کشور مجری نظام مالیات بر درآمد بودند. بعد از آن مالیات بر جمع درآمد بیشترین تواتر را داشت 24 درصد از کشورها که در مجموع 31 کشور هستند و 11 درصد که پانزده کشور را شامل می‌شود مالیات بر درآمد یکنواخت را پیاده کردند.

هر کدام از شما بزرگواران که شاغل هستند ملاحظه می‌کنید که پرداختی‌هایی که بابت تأمین اجتماعی دارید به عنوان هزینه‌ی قابل قبول از شما پذیرفته نمی‌شوند و شما روی کل درآمد مالیات می‌دهید. در حالی در هشتاد کشور دنیا زمانی که پرداختی بابت تأمین اجتماعی دارید به عنوان هزینه‌ی قابل قبول کسر می‌کنند و آن چیزی که باقی می‌ماند مشمول مالیات می‌شود. اگر هزینه‌های تحصیلی وجود داشته باشد؛ اگر بابت وام مسکن اول سودی پرداخت می‌کنید؛ اگر در طلاق به طرف مقابل پرداختی صورت می‌گیرد در برخی از کشورها به عنوان هزینه‌های قابل کسر مطرح می‌شود.

 

وی گفت: در اینجا لازم به ذکر است کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس هیچکدام نظام مالیات بر درآمد ندارند. اگر کشورهایی که نظام مالیات بر درآمد ندارند را بررسی کنید عمدتاً کشورهایی هستند که نفتی هستند. در این بررسی کشورهایی که حالت جزیره‌ای دارند را از سیستم خارج کردیم؛ به دلیل اینکه مقتضیات خاص خودشان را دارند که امکان نداشت اطلاعات خاصی را از آن‌ها استخراج و استفاده کرد. تا اینجا فهمیدیم چه ضرورتی دارد به سمت اصلاح نظام مالیات مستقیم برویم و لازم است یک نظام مالیات بر درآمد داشته باشیم.

مهاجری گفت: نظام مالیات بر درآمد به سه قسمت تقسیم می‌شود. از یک نظر  نظام جمع درآمد یا Comprehensive Income Tax اولویت دارد. به لحاظ سادگی و تمکین نظام مالیات یکنواخت و به لحاظ بحث‌های رشد اقتصادی و استدلال‌هایی که پشت آن هست، نظام Dual Income Tax اهمیت دارد.

وی گفت: در اینجا می‌خواهم چهار محور بررسی کنیم و توضیح دهیم که در لایحه چه تصمیماتی برای چهار موضوع عمده گرفته شده است. اول اینکه نظام مالیات بر درآمد مناسب‌تر است که چه نظامی باشد؟ دوم، زمانی که ما به سمت نظام مالیات بر جمع درآمد حرکت می‌کنیم و می‌خواهیم عدالت را بهتر کنیم واحد مالیاتی ما باید فرد یا خانوار باشد. زمانی که می‌خواهیم به ابعاد مختلف خانوار توجه کنیم باید چه هزینه‌ها و کسوراتی قائل شویم که به آن قائل نبودیم. چهارمین بحث اینکه چگونه باید درباره نرخ‌ها و روابط مالیاتی تصمیم بگیریم و تدوین کنیم.

وی گفت: در محور اول سیستمی که در لایحه‌ی فعلی PIT طراحی شده، سیستم مالیات بر جمع درآمد هست. فلسفه‌ی آن این است که تمامی درآمدهای افراد صرف نظر از اینکه منبع آن کشاورزی، سود سهام یا بانکی، درآمد کار باشد جمع می شود  و به عنوان درآمدهای ناخالص فرد بعد از کسر کردن معافیت‌ها و یکسری کسورات پایه و در ساختاری تصاعدی مشمول مالیات می شود. استدلالی که برای این موضوع وجود داشت این است که عدالت افقی و عمودی به نحو بهتری می‌تواند رعایت شود. آربیتراژ مالیاتی در آن سیستم امکان پذیر نیست. به دلیل اینکه سیستم به حالت Tax Benefit هست بنابراین می‌تواند از اقشار آسیب پذیر جامع به شرط اجرای درست حمایت کند و به دلیل اینکه افراد چیزی که از مالیات درک می‌کنند بهبود پیدا می‌کنند و متوجه می‌شوند سیستم عادلانه هست بنابراین تمکین مالیاتی می‌تواند تحت تأثیر قرار گیرد و بهبود پیدا کند.

مهاجری ادامه داد: محور دوم در مورد اینکه باید مؤدی چه فردی باشد؟ آیا ما باید به سمت فردی برویم یا خانوار را مسئول تکمیل اظهارنامه و بحث‌های مالیاتی کنیم. علت چنین بحثی این است که اگر ما بخواهیم فرد یا خانوار را انتخاب کنیم که کدامیک مشمول مالیات شوند از نظر کارایی و برابری به شدت سیستم‌ها متفاوت خواهد بود و همین طور در کشورهای مختلف انتخاب واحد مالیاتی می‌تواند روی انگیزه‌ی ازدواج و فرزند آوری تأثیر بگذارد. به لحاظ تئوری زمانی که سراغ بحث‌های کارایی می‌رویم تأکید می‌شود بهتر است فردی که از نظر ما مؤدی هست، فرد باشد. توضیحات آن ریشه در بازار کار دارد و کشش‌های عرضه‌ی نیروی کار زنان و مردان و... که من نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم. توضیحاتی که به صورت ریاضی در آن وجود دارد ثابت می‌کند نظامی بالاتر است که مبتنی بر فرد باشد. اما در بحث برابری، نظامی می‌تواند برابری را تضمین کند که مبنا را روی خانواده قرار دهد. اما این بدین معنا نیست که اگر به سمت فرد محور بودن برویم سیستم ناعادلانه می‌شود و نمی‌توانیم برابری را تعقیب کنیم با یکسری از تمهیداتی می‌توانیم سیستم فرد محور بگذاریم تا کارایی حفظ شود ضمن اینکه سادگی و تکمین بیشتری خواهد داشت اما بتواند برابری را هم داشته باشد.

 

می‌خواهیم نظامی به صورت Tax Benefit داشته باشیم که نسبت به افراد کم درآمد و فقر جامعه بی‌تفاوت نباشد پس براکت اول را با نرخ 30- درصد گذاشته‌ایم. نرخ منفی 30- درصد بدین معناست که دولت باید نسبت به اختلاف درآمد این افراد با 70 درصد درآمد سرانه با نرخ 30 درصد یارانه دهد؛ اگر در ایران درآمد سرانه 4 میلیون تومان هست و من فردی با درآمد یک میلیون تومان هستم از سه میلیون تومان نسبت به درآمد سرانه شکاف از درآمدم وجود دارد. نسبت به این شکاف 70 درصد را می‌گیرم که دو میلیون صد تومان می‌شود. دولت می‌تواند 30 درصد از آن را تحت عنوان یارانه به فرد برگرداند. یک میلیونی که عرض کردم با فرض این است که یک میلیون خالص باشد نه اینکه یک میلیون درآمدی که فرد بدست می‌آورد. به این معنا که کسورات باید از آن کسر شده باشد. اگر کسورات را کم کنید ممکن است به یکباره منفی یک میلیون شود در آن صورت باید نسبت به منفی یک میلیون تا چهار میلیون را جبران کنید.

وی گفت: در ادبیات اقتصادی چیزی که روی آن توافق عام دارند این است که هیچ نظام مالیات بر درآمدی نمی‌توانیم طراحی کنیم که ازدواج خنثی باشد. بعد از اینکه به سراغ این می‌رویم تا نظام مالیاتی را بگذاریم فرد بی‌تفاوت در اینکه ازدواج کند یا بخواهد مجرد بماند. در واقع سیستم‌های مالیاتی پاداش یا جریمه‌ی ازدواج دارند. به چه ترتیبی؟ فرض کنید دو نفر با هم ازدواج می‌کند و هر کدام درآمد سه میلیون تومان دارند. اگر نظام مالیاتی ما بگوید باید اظهارنامه را بر مبنای خانوار و به طور مشترک دهید و معافیت پایه‌ی یک فرد مجرد دو میلیون تومان باشد اما برای خانواده چهار میلیون تومان است در این صورت چنین نظامی می‌تواند پاداش ازدواج ایجاد کند بخاطر اینکه خانوار می‌تواند با درآمد کمتر باشد و یا درآمد خیلی بالاتر داشته باشد به این ترتیب از معافیت پایه‌ی بیشتری استفاده کند. گاهی اوقات طراحی سیستم مالیاتی به نحوی هست که ممکن است جریمه‌ی ازدواج ایجاد کند؛ بدین معنا سیستم به نحوی طراحی شده باشد که با ازدواج کردن انگار افراد جریمه‌ای متحمل می‌شوند. آن هم تحت شرایطی هست که معافیتی که برای اظهارنامه‌ی مشترک می‌گذاریم کمتر از معافیتی باشد که برای فرد مجرد گذاشته می‌شود. بنابراین می‌تواند در برخی از موارد حالت پاداش داشته باشد و در برخی از موارد حالت جریمه داشته باشد. روی انگیزه‌ی فرزندآوری تا حدّی می‌تواند مؤثر باشد ولی با استفاده از کسوراتی که در ادامه در مورد آن صحبت خواهم کرد می‌توانیم این موضوع را خنثی کنیم و اهمیتی نداشته باشد که واحد مالیاتی ما خانوار یا فرد هست.

دکتر مهاجری گفت: بررسی که روی 130 کشور انجام شد حاکی از این هست که حدود 80 درصد کشورها نظام مالیاتی خودشان را بر مبنای واحد فرد تنظیم کردند بخاطر اینکه سادگی را بیشتر می‌کند و می‌تواند کارایی ایجاد کند. تحت یکسری شرایط اگر هزینه‌ها و کسورات را مدنظر قرار دهید می‌تواند برابری ایجاد کند هر چند در برابری فی نفسه مشکل دارد؛ می‌تواند انگیزه‌ی اشتغال زنان را بیشتر کند. انجمن فمینیسم‌ها به شدت مخالف‌ با نظام مالیات بر خانوار هستند بخاطر اینکه از نظر آن‌ها می‌تواند استقلال مالی زن را تحت الشعاع قرار دهد؛ به دلیل اینکه در خانواده باید یک فرد عمل کند و معمولاً آن فرد مرد خانواده هست پس لازم است که زن درآمد خود را ابراز کند. از نظر فیمینسم‌ها استقلال مالی زن را به این ترتیب تحت الشعاع قرار می‌دهد.

مهاجری گفت: زمانی که دوستان در فرآیند تنظیم لایحه کمک می‌کردند یک قاعده‌ی حقوقی گفتند که ما نمی‌توانیم به این سمت برویم تا بخواهیم خانواده محور باشیم. تصمیمی که در این لایحه اتخاذ شده روی فرد متمرکز شده منتهی به دلیل اینکه برابری فی نفسه می‌تواند در نظام فرد محور مشکل ایجاد کند در بحث هزینه‌ها و کسورات قابل قبول تمهیداتی اندیشیده شده تا بتوانیم بحث برابری را داشته باشیم. بنابراین تا به اینجا در مورد دو محور صحبت کردیم؛ یک مورد اینکه نظام مالیات بر درآمد در لایحه‌ی چه چیزی انتخاب شد و دوم اینکه واحد چه بود؟ در جمع بندی واحد تحلیل و مؤدی به صورت فرد مطرح شد.

به گزارش جماران این پژوهشگر سیاست های مالیاتی : محور بعدی این است که آیا ما باید نسبت به مخارج خانوار بی‌تفاوت باشیم؟ آیا خانواری که فرزند معلول دارد یا فرزندی دارد که تحت هزینه‌های درمانی خیلی سنگین هست باید همان برخورد را داشته باشیم تا خانواری که فرزند سالم دارد؟ آیا باید نسبت به سن بی‌تفاوت باشیم؟ خانواری که در آن افراد وابسته و کهن سالی وجود دارد که ممکن است هزینه‌های مراقبت بالاتری داشته باشند؛ آیا باید به آن‌ها بی‌اعتناء باشیم؟ آیا فرق می‌کند خانواده‌ای که سه یا ده فرزند دارد؟ در حال حاضر نظام مالیاتی ما ما بین تمامی موارد مختلف هیچ استثنائی قائل نشده و هیچ تمایزی از نظر سیستم بین این‌ها وجود ندارد. فردی که سرپرست چهار نفر هست در سال 98 دو میلیون و هفتصد و پنجاه هزار تومان معافیت پایه می‌دهیم و با مسائل دیگر کاری نداریم. برای ما فرقی نمی‌کند که آیا در کلانشهری مانند تهران با اجازه‌ی متوسط خیلی بالا زندگی می‌کند یا در روستا زندگی می‌کند که مسکن شخصی خود را دارد. در کشورهای مختلف نسبت به این مسئله بی‌اعتناء نیستند. یکی از مسائلی که باعث می‌شود افراد ادراک مالیاتی داشته باشند و از سیستم مالیاتی تمکین کنند اینکه بفهمند دولت در مقابل آن‌ها نسبت به وضعیت‌های مختلف بی‌تفاوت نبوده است.

وی گفت: در این خصوص چند سطح وجود دارد که چگونه کشورهای مختلف نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند. زمانی که نظام مالیاتی کشورها را بررسی می‌کنیم سه واژه‌ی مهم وجود دارد که باید نسبت به آن‌ها حساسیت داشته باشیم. یک مورد مفهوم معافیت است که در بند الف می‌تواند معافیت استاندارد پایه باشد. گاهی اوقات ممکن است در بند ب یک معافیت موردی روی برخی از پایه‌های درآمدی باشد. استدلال اینکه معافیت استاندارد پایه داشته باشیم بیشتر این است که افراد برای گذراندن زندگی خود نیازمند حداقلی هستند که باید از درآمد مشمول مالیات آن‌ها جدا باشد. افراد هزینه‌هایی دارند که باید پوشش داده شود پس ما آن را تحت عنوان معافیت پایه کنار می‌گذاریم. اما زمانی که برخی از پایه‌های درآمدی را معاف می‌کنیم به معنای حمایت از فعالیت خاص است؛ به طور مثال ممکن است سود شرکت‌ها در مناطق معاف از مالیات کنیم به دلیل اینکه می‌خواهیم از سرمایه‌گذاری در مناطق محروم حمایت کنیم. هر چه معافیت‌ها بیشتر باشد بدیهی است اختلال در سیستم بیشتر است و می‌تواند به صورت منفی عدالت را تحت الشعاع قرار دهد پس توصیه بر این است که معافیت پایه در حد نرمال وجود داشته باشد.

وی گفت: بحث بعدی، کسورات است. کسورات می‌تواند به صورت استاندارد باشد بدین معنا که ما به فرد بگوییم در هر سال هزینه‌هایی برای پوشاک و مخارج اجاره و بحث‌های درمانی دارید و این مبلغ را به عنوان کسورات استاندارد از شما می‌پذیریم بدون اینکه هیچ مدرکی ارائه کنیم. در برخی از کشورها می‌گویند باید فاکتوری بیاورید و ما این‌ها را به عنوان هزینه‌های قابل کسر می‌پذیریم. یکسری احتمالات مالیاتی استاندارد داریم که بعداً خدمتتان خواهم گفت به چه معنا است. در تجربه‌ی کشورها حدود 56 کشور از معافیت پایه استفاده می‌کنند. بخشی از درآمدهای فرد را به طور قانونی مشمول مالیات نمی‌دانند. 48 کشور کسورات و استاندارد شخصی را مبنا قرار می‌دهند. 32 کشور به ازای همسر و فرزندان کسوراتی را انتخاب می‌کنند. شش کشور به طور مشترک هر سه ابزار را دارند. 27 کشور به طور همزمان کسورات استاندارد به ازای همسر و فرزندان و کسورات شخصی دارند. 13 کشور به صورت همزمان از کسورات استاندارد شخصی و معافیت پایه استفاده می‌کنند. نهایتاً هشت کشور از معافیت پایه و کسورات استاندارد به ازای همسر و فرزندان استفاده می‌کنند.

به گزارش جماران این پژوهشگر سیاست های مالیاتی گفت: نکته‌ی دیگر این است که ممکن است برای خانواری اتفاقی بیفتد که زیان بزرگی در زندگی آن‌ها ایجاد شود؛ آیا کشور ما نسبت به این بی‌تفاوت بوده است؟ جواب خیر است. 92 کشور از کشورهایی که بررسی کردیم اگر زیانی به خانواده‌ای اتفاق بیفتد به عنوان هزینه‌های قابل کسر از درآمدهای مشمول مالیات جدا می‌کنند. اگر سیل و زلزله‌ای اتفاق بیفتد که خانواده را به شدت ناتوان می‌کند از سال بعد که سرکار می‌روند این گونه نیست که مشمول مالیات شوند. به آن‌ها اجازه می‌دهند از درآمد مشمول مالیات مقدار زیان کاسته شود. یکسری هزینه‌های قابل کسر وجود دارند که هزینه‌های تحصیل درآمد، تأمین اجتماعی است. هر کدام از شما بزرگواران که شاغل هستند ملاحظه می‌کنید که پرداختی‌هایی که بابت تأمین اجتماعی دارید به عنوان هزینه‌ی قابل قبول از شما پذیرفته نمی‌شوند و شما روی کل درآمد مالیات می‌دهید. در حالی در هشتاد کشور دنیا زمانی که پرداختی بابت تأمین اجتماعی دارید به عنوان هزینه‌ی قابل قبول کسر می‌کنند و آن چیزی که باقی می‌ماند مشمول مالیات می‌شود. اگر هزینه‌های تحصیلی وجود داشته باشد؛ اگر بابت وام مسکن اول سودی پرداخت می‌کنید؛ اگر در طلاق به طرف مقابل پرداختی صورت می‌گیرد در برخی از کشورها به عنوان هزینه‌های قابل کسر مطرح می‌شود.

وی گفت: دو نوع کسورات استاندارد و معافیت‌ها را گذشته‌ایم. معافیت‌ پایه برای هر فرد مؤدی 30 درصد درآمد سرانه هست. بعداً توضیح خواهم داد که چرا رقم نمی‌گذاریم و 30 درصد درآمد سرانه را می‌گوییم. اگر فرد وابسته داشته باشد به ازای هر وابسته 15 درصد درآمد سرانه؛ اگر فرزندی داشته باشد 15 درصد درآمد سرانه؛ معافیت مازاد ده درصدی دیده شده برای کسانی که فرزند معلول دارند. شرایط سنی و جزئیات متعدد برای ما آمده است. این معافیت‌ها به فرد اجازه می‌دهد یک زندگی حداقلی برای خود داشته باشد علاوه بر این کسورات استانداردی دیده شده که فرد مخیّر است کسورات استاندارد را انتخاب کند یا به سازمان مالیاتی برای هزینه‌های درمانی و آموزشی و اجازه‌ی خانه سند دهد و از درآمد ناخالص آن‌ها کم شود.

مهاجری گفت: محور چهارم که آخرین محور هست اینکه متوجه شدیم باید تمامی درآمد فرد را داخل جعبه بگذاریم و بخشی از درآمدها را کنار بکشیم بخاطر هزینه‌های قابل قبولی که فرد انجام می‌دهد و معافیت پایه‌ای که باید به او دهیم. چیزی که ته جعبه برای ما می‌ماند با چه نرخی باید مشمول مالیات شود؟ جواب این در سیستم مالیات بر جنبه‌ی درآمد است که باید با یک سیستم تصاعدی داخل جدولی ببرید. من از بحث‌های نظری و نرخ‌های مالیات می‌گذرم فقط توجه شما را به این نکته جلب می‌کنم که پدیده‌ای تحت عنوان خزش براکت‌ها است. به چه دلیل این پدیده ظاهر می‌شود؟ یکی از مشکلاتی که قانون مالیاتی دارد اینکه هر سال باید بررسی کنیم معافیت پایه‌ای ما چقدر است و باید تصویب و با تورم اصلاح شود. مبنای مشخصی برای اینکه نهایتاً معافیت پایه باید چه چیزی باشد وجود ندارد. ضمن اینکه در این قانون نصاب‌هایی داریم که اختیار وزیر است تا تعدیل کند ولی به رغم اختیاری که وجود دارد نصاب‌ها تعدیل نمی‌شوند و ممکن است چندین سال طول بکشد و با توجه به تورم‌های بالایی که هر ساله تجربه می‌کنیم نصاب‌ها دائماً نیاز به اصلاح دارند که اصلاح نمی‌شوند.

وی گفت: این مشکل در بعضی از کشورهایی که سمت به جمع درآمد می‌روند تحت عنوان خزش براکت‌ها مطرح می‌شود. اگر براکت‌های مالیاتی را از صفر میلیون تومان تا پنجاه میلیون تومان در نظر بگیرید با تورم 50 درصدی که اتفاق می‌افتد سال آینده این پنجاه میلیون تومان مانند پنجاه میلیون تومان امثال ارزش ندارد. دولت باید به سمتی برود که نصاب را اصلاح کند و پنجاه میلیون را صد میلیون کند ولی این اتفاق نمی‌افتد. زمانی که این اتفاق نمی‌افتد باعث می‌شود فرد به لحاظ درآمد حقیقی که نسبت به تورم درآمد آن تغییری پیدا نکرده است اما به دلیل اینکه براکت‌ها را اصلاح نکردید به سمت براکت بالاتر با نرخ مالیات بیشتر می‌رود. به این پدیده خزش براکت‌ها گویند و زمانی ایجاد می‌شود که براکت‌ها را ارقام مطلق تأیین می‌کنید که نصاب‌ها را اصلاح نمی‌کند.

به گزارش جماران پریسا مهاجری که در مؤسسه دین و اقتصاد سخن می گفت افزود: زمانی که نظام مالیاتی کشورها را بررسی می‌کردیم اگر CPI کشوری در مجموع سه سال 3 درصد افزایش پیدا کند باید آن‌ها را اصلاح کند. در این صورت باید هر ماه به سمت اصلاح نصاب‌ها برویم. راهکاری که وجود دارد اینکه دائم خودمان را در اصلاح نصاب‌ها نیندازیم و بحث عدالت مالیاتی را به صورت منفی تحت الشعاع قرار ندهیم این بود که براکت‌ها را بر اساس درآمد سرانه تنظیم کنیم. براکت‌ها اولاً برای جلوگیری از پدیده‌ی خزش براکت‌ها متصل به بحث درآمد سرانه هست. در براکت اول به دلیل اینکه می‌خواهیم نظامی به صورت Tax Benefit داشته باشیم که نسبت به افراد کم درآمد و فقر جامعه بی‌تفاوت نباشد پس براکت اول را با نرخ 30- درصد گذاشته‌ایم. نرخ منفی 30- درصد بدین معناست که دولت باید نسبت به اختلاف درآمد این افراد با 70 درصد درآمد سرانه با نرخ 30 درصد یارانه دهد؛ اگر در ایران درآمد سرانه 4 میلیون تومان هست و من فردی با درآمد یک میلیون تومان هستم از سه میلیون تومان نسبت به درآمد سرانه شکاف از درآمدم وجود دارد. نسبت به این شکاف 70 درصد را می‌گیرم که دو میلیون صد تومان می‌شود. دولت می‌تواند 30 درصد از آن را تحت عنوان یارانه به فرد برگرداند. یک میلیونی که عرض کردم با فرض این است که یک میلیون خالص باشد نه اینکه یک میلیون درآمدی که فرد بدست می‌آورد. به این معنا که کسورات باید از آن کسر شده باشد. اگر کسورات را کم کنید ممکن است به یکباره منفی یک میلیون شود در آن صورت باید نسبت به منفی یک میلیون تا چهار میلیون را جبران کنید. اگر 70 تا صد درصد درآمد سرانه باشد نرخ صفر درصد می‌شود؛ یک تا دو برابر درآمد سرانه باشد نرخ 16 درصد می‌شود؛ از 2 تا 15 با نرخ 20 درصد می‌شود؛ پنج تا ده برابر با نرخ 25 درصد می‌شود و اگر مازاد نسبت به ده برابر درآمد سرانه داشته باشد با نرخ 30 درصد مشمول مالیات می‌شود.

وی گفت: در انتخاب براکت‌ها چند عامل مؤثر بوده است. به لحاظ‌های بحث‌های تئوری گفته می‌شود تعداد براکت‌ها را زیاد نکنید به دلیل اینکه می‌تواند بحث تمکین و سادگی را تحت الشعاع قرار دهد. پس دو براکت اول را حفظ کنید عملاً سیستم چهار براکتی را خواهیم داشت. به لحاظ توزیع درآمد و هزینه درآمد خانوار همکارانی در این زمینه کار کردند عمدتاً خانوارها در 16 تا 20 درصد خواهد افتاد. بنابراین سیستم مالیاتی می‌تواند روی درآمدهای بالاتر متمرکز شود و با نرخ‌های بالاتری این‌ها را مشمول مالیات کند.

 

دانلود مالیات
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.