«حسین باباملکی» نویسنده و گردآورنده خاطره های این کتاب است که در ابتدای نوشتار خود می نویسد: این روحانی شهید از قدرت ذهن، خلاقیت، جذابیت و ایمان قلبی بالایی برخوردار بود.

سروده ای از شهید در ابتدای کتاب آورده شده که خواندنی است.

«نوشتم نامه را از برگ انگور/ شدم پاسدار قرآن، از وطن دور/ گهی بِرنو، گهی اِم یک به دستم/ گهی پشت مسلسل می نشستم/ مسلسل را نهادم بر سر سنگ/ خدایا من چه سازم با دل تنگ/ مسلسل، من غریبم یاورم باش/ به جای مادرم، غم پرورم باش.»

علی تردست اول اردیبهشت سال 1348  در روستای زیبا و چشم نواز «رود آباد» از توابع بخش پادنا در جنوب سمیرم به دنیا آمد. روستایی که رودی خروشان از میانش جاری است و چهار فصلی دیدنی دارد.

او در سال 64 وارد حوزه علمیه امام جعفر صادق(ع) سمیرم می شود و طولی نمی کشد که تحریرُالوسیله امام خمینی(ره) را ترجمه می کند. استعداد وی در یادگیری و ترجمه به زبان عربی زبانزد است و دیری نمی پاید که زبان انگلیسی را هم فرا می گیرد.

علی تردست جوانی فعال و خلاق است. سال 61 با کمک جهاد سازندگی کتابخانه ای با نام «پیام اسلام» راه می اندازد و سپس آموزش های نهضت سواد آموزی را در روستای رودآباد و آبادی های اطراف آن دنبال می کند.

تاسیس کتابخانه عمومی روستای رودآباد در سال 65، برگزاری کلاس های احکام و قرآن، برنامه ریزی برای ساخت حسینیه روستا، مسوولیت انجمن اسلامی مدارس بخش پادنا، کمک در ساخت شعبه نفت تعاونی و حضور مستمر بعنوان مبلغ و جهادگر در جبهه های نبرد حق علیه باطل از دیگر فعالیت های این شهید طلبه است.

13 مهرماه سال 1365 و با تعطیل شدن حوزه ها به منظور کمک به رزمندگان اسلام عازم جبهه های نبرد با رژیم بعث عراق می شود. این روحانی جوان سمیرمی بعدها در عملیات کربلای 5 شرکت می کند و از ناحیه پای راست مجروح می شود.

شکار تانک های دشمن و شلیک بدون واهمه آر پی جی از خصوصیات شهید تردست عنوان شده و گویا از کلاس اول راهنمایی تا زمان ورودش به حوزه علمیه، همواره لباس بسیجی بر تن داشته است.

بعدها با دختر خاله خود ازدواج می کند تا اینکه برای دومین بار در هشتم اسفندماه سال 1366 به همراه جمعی از طلبه ها راهی جبهه می شود.

در صفحه های 27 و 28 کتاب نوشته شده که شهید علی تردست، دستی هم هنر، نقاشی و بویژه نگارش و تدوین نمایش نامه داشته است. از جمله نمایش نامه «گندم های خونین» که درباره خان و خانزاده های دوران سیاه پهلوی و ظلمی که در حق کشاورزان  و رعیت می رفته به روی صحنه می برد.

امام جمعه سمیرم و رییس حوزه علمیه وقت آن سال ها درباره این شهید گفته است: «ایشان زمانی که وارد حوزه علمیه امام صادق ع شد کتاب «جامع المقدمات» را به طور کامل بلد بود. گویی چند سال است که با این درس آشنایی داشته و به همین علت از پایه های بالاتر شروع به تحصیل کرد.»

بیان خاطره ای از پدر شهید در صفحه 72 کتاب هم خالی از لطف نیست. زمانی که از علی می خواهد ازدواج کند شهید در پاسخ پدر می گوید: پدر جان احترامت واجب! ولی اگر اجازه دهید من عروسی و ازدواج نکنم، چرا که من شهید می شوم و با حوریان ازدواج می کنم! شما نگران من نباش.

دیری نمی پاید و علی ازدواج می کند و هنوز چند ماهی از ازدواجش نگذشته است که به شهادت می رسد.

روحانی شهید سمیرمی در گردان امام حسن مجتبی(ع) تیپ 91 بعنوان طلبه بسیجی می رزمد تا اینکه در عملیات والفجر 10 بر اثر اصابت گلوله به سرش آسمانی می شود.

بخش هایی از وصیت نامه این شهید را مرور می کنیم.

«...جلوی این بی عفتی ها و بی حجابی ها، این اسراف های بی رویه و شعارهای دروغین که علیه اسلام و روحانیت می دهند را بگیرید. جلوی زبانی را که به غیبت و ناسزا باز می شود را بگیرید. اگر کمبودی هست که نیست، ماییم که کمبود می آفرینیم.»

توصیه به طلبه ها در بخش دیگری از وصیت نامه شهید آمده است.

«ای روحانیت عزیز، ای طلاب محترم حوزه ها، حواستان جمع درس و خدا باشد. برای حفظ اسلام بکوشید و برای مادیات درس نخوانید. از نظر مادی به فقرا بنگرید و از نظر معنوی به اولیای الهی نگاه کنید و خود را بسازید.

حجت الاسلام علی تردست سفارش هایی هم به اهالی روستاهای رودآباد، سیور، قائدعلی، ماندگان، چهاراره و سادات آباد سمیرم دارد و از آنان می خواهد: مساجد راخالی نگذارند، نماز جماعت، دعای کمیل و توسل را فراموش نکنند. وحدت و همدلی داشته باشند و شجاعانه زیر بار ظلم نروند. امام امت را تنها نگذارند و خواهران نیز در حفظ حجاب بکوشند.

صفحه هایی پایانی کتاب به تصاویر، نامه ها، پیگیری ها و دست خط شهید اختصاص دارد. شهید تردست در یکی از نامه ها با سربرگ کتابخانه عمومی پیام اسلام خطاب به دفتر ریاست جمهوری وقت، خواستار کمک هایی نقدی و غیر نقدی از این دفتر برای توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.

کتاب «سرباز گمنام روح الله» در 204 صفحه از سوی انتشارات ستارگان درخشان در سال 1396 چاپ و توسط محمد معتمدی بازنویسی شده است.

7147/6026

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.