به گزارش ایرنا، غم مهاجرت سال هاست کمر روستاهای ایران را شکسته، روستاهایی که همه چیز داشتند و غنی بودند اما امروز آب ندارند، چه وحشتناک است این آمار که گفته می شود 33 هزار روستای کشور خالی از سکنه شده است.
چه شده است که روستاهایی که چرخ اقتصاد شهر و کشور را می گرداند امروز اهالی آن به شهر نیازمندند، عامل بروز این تراژدی غمبار کیست؟ آیا تغییر اقلیم یا نداشتن مدیریت و برنامه ریزی ؟ چه شده است که جوانانش ماندن در روستا را ملال انگیز می دانند؟
پرسش دیگر این که چرا تاکنون نتوانسته ایم برای رفع این چالش فراگیر روستاهای ایران راهکاری اصولی اتخاذ کنیم؟ چرا امکانات لازم مربوط در زمینه های مختلف را برای روستاییان فراهم نکرده ایم؟
پدیده مهاجرت و رشد آن در سال های اخیر، یک چالش جمعیتی به شمار می رود که عدم کنترل آن به تاکید کارشناسان پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال داشته است.
مهاجرت های داخلی در درون مرزهای یک سرزمین انجام می شود، مهاجرت درون سرزمینی در ایران در دهه 1340 و بعـد از اصـلاحات ارضـی رخ داد.
کارشناسان آمار می گویند در پنج سال گذشته چهار میلیون و 709 هزار و 149نفر در داخل کشور مهاجرت کرده اند که سهم مناطق شهری از آن 84.4 درصد و مقاصد روستایی 15.6 درصد است.
در سال 85 جمعیت مهاجران در کشور 12میلیون و 148هزار و 150نفر بود که 74.1 مقصد شهری و 25.9 مقصد روستایی داشتند.
با توجه به آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395، جمعیت در معرض مهاجرت در این سال نسبت به سال 1385 حدود 2.6 برابر کاهش یافته است.
این در حالی است که در سال 90 جمعیتی بالغ بر پنج میلیون و 534 هزار و 666 نفر در کشور مهاجرت کردند که مقصد 77.7 درصد آنان شهری و 22.3 درصد روستایی بوده است، بر اساس آخرین آمارها، حدود 33 هزار روستا و آبادی در کشور خالی از سکنه شده اند.
با اینکه برخی نهادها از آغاز مهاجرت معکوس در کشور خبر می دهند اما آمارها چنین شرایطی را تایید نمی کند به شکلی که از مجموع مهاجرت ها تنها 15.6درصد( 736هزار و 253 نفر) به مقصد روستاها مهاجرت کرده اند.
به واقع می توان گفت، کاهش مهاجرت در سال 95 ناشی از این است که جابجایی جمعیت در سال های گذشته رخ داده است به طوری که اکنون نزدیک به 74 درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و تنها 26درصد در مناطق روستایی کشور زندگی می کنند.
تعداد خانوارهای شهری در سال 1395 به طور تقریبی 6 برابر خانوارهای روستایی است به طوری که 18 میلیون و 125هزار و 488خانوار در مناطق شهری و 6 میلیون و 70 هزار و 547 خانوار در مناطق روستایی زندگی می کنند.
این نسبت در سال 1355 چنان بود که سه میلیون و 265 هزار و 524 خانوار ساکن در مناطق شهری و سه میلیون و 446 هزار و 104 خانوار ساکن در مناطق روستایی بودند.
رشد جمعیت در مناطق روستایی کشور از سال 1370 منفی شد به شکلی که از 1.21 درصد طی سال های 70 - 1365 به منفی 0.64 در دوره زمانی سال های 75 -1370 رسید.
روند منفی رشد جمعیت مناطق روستایی همچنان ادامه داشت به نحوی که در سال های 75 تا 85 خورشیدی به منهای 0.44درصد، 90 - 1385 به منهای 0.67 درصد و در سال 95-1390 به منهای 0.73درصد رسید.
آمارها حاکی از آن است استان تهران با 20.2 درصد در سال 1395بیشترین سهم را جذب مهاجران در میان استان ها داشت و استان های خراسان رضوی با 7.3 درصد و اصفهان با 6.8 درصد در مرتبه های بعدی از استان تهران قرار دارند، استان های ایلام با 0.7درصد، چهارمحال بختیاری با یک درصد و خراسان شمالی با 1.1 درصد کمترین سهم از کل جمعیت مهاجر را به خود تخصیص داده اند.
بر اساس داده های آماری در سال 1355 از جمعیت 33 میلیون نفری کشور بالغ بر 25 میلیون نفر بومی محل سکونت خود بوده (76.8 درصد) و 7.6 میلیون نفر (22.6 درصد) نیز حداقل یک بار محل سکونت خود را تغییر داده اند.
برآیند ارقام فوق مبین رشد 2.36 برابری آمار مهاجران این دهه نسبت به دهه قبل است اما در دهه 1350 استان مرکزی با 35 درصد و خوزستان با 23.4 درصد به عنوان دو قطب عمده مهاجرپذیر کشور عمل نموده و سایر استانها به عنوان مهاجرفرست مطرح بودند.
طبق این آمار در همان زمان استان های آذربایجان شرقی، همدان، گیلان، خراسان و اصفهان مهاجرفرست ترین استان ها بودند.
این روند در سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1365 در مقایسه با ادوار پیشین بصورت متفاوتی ظاهر می شود بگونه ای که آمار مهاجران به رقم 11 میلیون نفر (دست کم 22 درصد کل جمعیت) می رسد.
از سال 1355 به بعد به علت گشایش دفاتر برنامه ریزی در سطح استان ها مراکز جذب جمعیتی محدودی در کشور و در بعضی مراکز استان ها ایجاد می شود و مهاجران داخلی سمت و سوی درون استانی می گیرد.
در این روند مراکز استان ها بصورت جاذب جمعیت و در سطح ملی دافع و مهاجرفرست می شوند، طبق این آمار تهران همچون دهه های گذشته استان بالاترین نسبت مهاجران را با 38.9درصد به خود اختصاص داده و استان چهار محال و بختیاری در پایین ترین مرتبه قرار می گیرد.
شرایط جنگی حاکم بر این دهه و حضور مهاجران افغان در کشور و بویژه در استان خراسان، نسبت افراد مهاجر را بالا برده است.
در سال 1375 بررسی جریانهای مهاجرتی حاکی از آن است که تعداد کل مهاجران به 13.5درصد کل جمعیت کشور افزایش(حدود 8 میلیون نفر) یافته و الگوی غالب مهاجرتها برون استانی بوده که آن هم در نواحی شهری انجام گرفته است بطوری که محل اقامت قبلی 29 درصد از مهاجران در نواحی شهری دیگر استان ها، 21.2درصد در نواحی شهری شهرستانهای همین استان و 14.1 درصد آنان مهاجران داخل شهرستان (64.3درصد) بوده است.
**اصفهان و چالش دیرین مهاجرت
براساس اطلاعات آماری، دهه 70 نقطه تشدید مهاجرت در استان اصفهان بود و این روند در دهه های 80 و 90 نیز سریع تر شده بگونه ای که در سال 90، 63 هزار و 802 مرد و 60 هزار و 46 زن مهاجر وارد اصفهان شدند.
دسته بندی سنین مهاجران نشان می دهد که محدوده سنی مهاجران بین 20 تا 49 سال بود، همچنین 20.5 درصد مهاجران به شهر اصفهان در گروه سنی 35 تا 39 سال بودند و 22.5 درصد در سن 40 تا 44 سال قرار داشتند.
بر اساس سرشماری سال 90 ،جمعیت استان اصفهان چهار میلیون و 879 هزار و 312 نفر یعنی دست کم پنج میلیون نفر بوده است.
در این میان، منطقه پنج شهرداری اصفهان با 10 هزار و 592 مهاجر مرد و بیش از 10 هزار مهاجر زن رتبه اول مهاجرپذیری را در بین 15 منطقه اصفهان به خود اختصاص داده است.
این اعداد و ارقام تنها مربوط به سال 1390 بود؛ یعنی فقط بخشی از مهاجرانی که در سال های اخیر به اصفهان وارد شدند.
طبق آمارهای پنج سال گذشته، 55 درصد مهاجرانی که به اصفهان کوچ کردند، محل تولدشان روستا و 45 درصد دیگر، شهر بوده و محل قبلی اقامتِ 14.5 درصد از آنها در کلانشهرها و 85.5 درصد در روستاها بوده است.
پژوهش ها نشان می دهد مهاجران وارد شده به استان در طی دهه 85 - 1375 به شدت افزایش یافت، به طوری که از مجموع 505 هزار و 736 نفر مهاجران وارد شده به استان، 2/55 درصد از سایر استان های کشور بوده است.
همچنین در این مدت از مجموع 435 هزار و 441 نفر مهاجر خارج شده از استان، 1/53 درصد به سایر استان های کشور مهاجرت کردند، با توجه به خالص مهاجرت شهرستان های استان در دوره 85-1375، شهرستان برخوار و میمه با خالص مهاجرتی 52 هزار و 779 نفر بیشترین میزان مهاجرپذیری را به خود اختصاص داد و شهرستان اصفهان و فریدن به ترتیب با خالص مهاجرتی 20 هزار و 256 و 10 هزار و 970 نفر به عنوان مهاجر فرست ترین شهرستان های استان شناخته شده است.
در زمان حاضر بر اساس تازه ترین بررسی های آماری، شاهین شهر و میمه، بالاترین نرخ مهاجرپذیری را در میان شهرستان های استان دارد و پس از آن، کاشان، لنجان، برخوار و خمینی شهر قرار دارند.
این بررسی ها نشان می دهد بالاترین نرخ مهاجر فرستی مربوط به شهرستان اصفهان بوده که بیشتر این مهاجرت ها از شرق آن بوده است. پس از اصفهان، شهرستان های فریدن، سمیرم، فلاورجان، فریدونشهر و تیران و کرون بالاترین نرخ های مهاجر فرستی را داشته اند.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت اکنون با نرخ رشد منفی و پیر شدن جمعیت مواجهند.
*مهاجر فرستی در شرق اصفهان
اردستان یکی از شهرستان های شرق اصفهان است که با پدیده مهاجرفرستی مواجه است.
کارشناس آمار جمعیتی فرمانداری اردستان در این زمینه به ایرنا گفت: بر اساس سرشماری سال 95 جمعیت این شهرستان افزون بر 42 هزار و 248 نفر در قالب 14 هزار و 140 خانوار رسید .
به گفته وی جمعیت اردستان در مقایسه با نتایج سرشماری سال 90 جمعیت که 41 هزار و 405 نفر در قالب حدود 12 هزار و 957 خانوار بود کاهش یافته است.
هادی فدائی افزود: این آمارها نشان می دهد که هر چند در سال 95 افزون بر 700 نفر به جمعیت شهرستان اضافه شده و تعداد خانوارها نسبت به سرشماری سال 90 نیز افزایش دارد اما تعداد جمعیت و خانوار نسبت به بلند مدت کاسته شده و نسل جوان بیشتر مهاجرت کرده و جمعیت شهرستان به سمت پیری پیش می رود.
کارشناس آمار جمعیتی فرمانداری اردستان بیان کرد: این آمار متوسط جمعیت هر خانواده را سه نفر نشان می دهد که حاکی است، وضعیت آینده شهرستان از نظر نیروی جوان چندان مناسب نخواهد بود.
اردستان که هم اکنون 172 روستا دارد، افزون بر 300 روستای دارای سکنه داشت و بر اساس آمار موجود در ثبت احوال، جمعیت این شهرستان در سال 1318 بیش از 80 هزار نفر بود.
*اقتصاد وابسته و غیر مولد، عمده دلیل مهاجرت
رییس دانشگاه پیام نور اردستان در مورد علت ها و اثرهای پدیده مهاجرت از روستاهای این شهرستان و آسیب های آن به ایرنا، گفت: نخست موضوع مهاجرت از روستاها و بخش ها به مرکز شهرستان است که توسعه شهرنشینی را به همراه داشته، کاهش جمعیت مولد روستایی، رها سازی کشت بومی و محلی را موجب شده و تغییر کنش و ماهیت روستاها را در پی داشته است.
ابراهیم ایرج پورافزود: مقوله دوم مهاجرت از شهرستان به مرکز استان و یا کلان شهرها است که خود زاییده مسائل گوناگونی بوده که در چارچوب های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بحث و بررسی می باشد.
وی اضافه کرد: اقتصاد شهرستان اردستان در گذشته بیش از اینکه به صنعت وابسته باشد، بر پایه کشاورزی و دامپروری نهاده شده بود و این موضوع به ایجاد گونه ای اقتصاد پویا، درون زا و به نسبت پایدار منجر شده بود که بر این اساس نیز در ردیف باغ شهری شاخص به حساب می آمد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: فقدان برنامه ریزی های راهبردی، گره زدن اقتصاد بومی و درون زای شهرستان به اقتصاد بی برنامه و کم رونق، تلاش برای گذر از اقتصاد کشاورزی و رفتن به سمت اقتصاد صنعتی در بازه های کوتاه مدت به دلیل ناآگاهی دست اندرکاران امر، کنشگران و بازیگران سیاسی و اقتصادی محلی موجب شده تا اردستان اقتصاد درون زا و مولد خود را در این سال ها از دست بدهد و به یک اقتصاد وابسته و غیر مولد تبدیل شود.
وی افزود: این شرایط مساله اقتصادی و چالش های پیش روی آن مانند بیکاری، فقدان توسعه یافتگی و مهاجرت را در شهرستان به دنبال داشته که استمرار چنین روندی در سال های، تخلیه بیشتر روستاها و سیل مهاجرت از منطقه را به دنبال خواهد داشت.
ایرج پور تاکید کرد: موضوعی که اکنون با آن رو به رو هستیم، تبدیل شدن روستاها از مرکز تولید به نوعی مرکز تفریحی ناکارآمد در روزهای پایانی هفته و تعطیلات است که در نتیجه آن سه چهارم روزهای سال این نقاط خالی از سکنه بوده که می تواند آسیب های اقتصادی و مشکلات امنیتی هم در پی داشته باشد.
این استاد دانشگاه از دیگر مسائل اثرگذار بر سیمای روستانشینی و شهرنشینی را موضوع کمبود بارندگی و خشکسالی دانست و تشریح کرد: نبود برنامه ریزی در گذشته و فقدان توجه به اقدام های ترویجی و اصلاح سیستم های آبیاری، تداوم کشت به روش های سنتی رایج را غیر ممکن کرده که نتیجه آن کاهش سطح درآمد خانوارهای روستایی، مهاجرت از روستاها به شهرها بوده که با توجه به نبودن ظرفیت لازم در اردستان، در نهایت مهاجرت از شهرستان صورت گرفته است.
رییس دانشگاه پیام نور اردستان یادآور شد: توسعه نیافتگی مرکز شهرستان، نبود امکانات آموزشی، تفریحی و بهداشتی مناسب جاذبه مهاجرت را بیشتر کرده و از بازگشت اهالی به زادگاهشان جلوگیری کرده است.
وی اثرگذارترین اقدام برای جلوگیری از سرعت مهاجرت و کاهش جمعیت شهرستان اردستان را ساماندهی وضعیت روستاها از جمله مشکلات کشاورزان و باغداران، آمایش فوری و هدفمند و ایجاد اشتغال پایدار، توسعه صنایع کوچک و زود بازده، توسعه صنعت گردشگری، فراهم کردن زمینه رفاهی و ایجاد فرصت های مناسب تر زندگی در این نقاط عنوان کرد.
* نرخ منفی رشد جمعیت در غرب اصفهان
فریدن یکی دیگر از شهرستان های مهم و تاریخی غرب استان اصفهان است که در طول سال های اخیر با پدیده مهاجرفرستی و نرخ منفی رشد جمعیت مواجه بوده است.
فرماندار فریدن در این رابطه به ایرنا گفت : در سال های اخیر با پدیده پیرسال شدن جمعیت برخی از شهرستان های استان از جمله فریدن مواجه شده ایم به این معنی که سهم جمعیت بالای 60 سال آن از سایر گروه های سنی فزونی گرفت و نرخ رشد منفی جمعیت دارند.
معین الدینی افزود: مهاجر فرستی عمده دلیل پیرشدن جمعیت این منطقه بوده است.
وی تصریح کرد: این در حالی است که چنانچه امکانات، جذابیت ها و زیرساخت های کافی در شهرستان های با جمعیت پیر در طول چند دهه گذشته فراهم شده بود اکنون با این وضعیت مواجه نبودیم.
وی به اهمیت تراکم جمعیت در مطالعات آمایشی سرزمین اشاره و خاطرنشان کرد: به این موضوع در سال های گذشته توجه چندانی نشده و برنامه های توسعه بدون در نظر گرفتن تبعات آن در توازن منطقه ای، صورت گرفته است.
فرماندار فریدن گفت: این در حالی است که نقاط دارای تراکم بیش از اندازه جمعیت باید از اولویت های پایین تر برای سرمایه گذاری جدید برخوردار شوند.
به گفته وی در سند پایه الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت که مهر امسال توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد توجه ویژه ای به استقرار متعادل جمعیت و توازن منطقه ای در پهنه سرزمین بر مبنای آمایش ملی شده است .
بر اساس بند 30 این سند، تخصیص امکانات و تسهیل و تشویق سرمایه گذاران در بخش های اقتصادی و فرهنگی مختلف باید بر اساس استعدادهای سرزمینی و تعادل جمعیت صورت گیرد اما در عمل توجه چندانی به رعایت این مهم نمی شود.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت اکنون با نرخ رشد منفی و پیر شدن جمعیت مواجهند که به گفته معین الدینی این موضوع گویای توسعه نامتوازن منطقه ای و استقرار نامتعادل جمعیت است.
فرماندار فریدن اضافه کرد: 10 هزار و 544 نفر در بازه 10 ساله 1385 تا 1395 از منطقه فریدن مهاجرت کردند.
به گفته وی اسناد ولادت تنظیم شده در این دهه 10 هزار و 750 و اسناد وفات تنظیم شده پنج هزار و 225 مورد بوده است.
سید تقی معین الدینی افزود: با وجود آنکه در این دهه انتظار افزایش جمعیت به بیش از تعداد متوفیان داشته ایم، اما شاهد کاهش جمعیت به تعداد پنج هزار و 19 نفر بودیم.
فرماندار فریدن ادامه داد: مهاجرت نخبگان به طور معمول ورود آنان به عرصه های مطلوب اشتغال در مراکز شهرها را به دنبال خواهد داشت اما نیروی کار در برخی موارد موفق و اغلب ناموفق است و زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ مشکلات و آسیب های جبران ناپذیری را برای آنان به دنبال دارد.
فرماندار فریدن با بیان اینکه مهاجرت، منطقه را از نیروی فکری، انسانی و کار تهی می کند، توجه به توازن منطقه ای و توزیع عادلانه فرصت ها و سرمایه ها را در کاهش مهاجر فرستی شهرستان های محروم موثر دانست.
وی به مهاجرت روستائیان به شهرها اشاره کرد و افزود: گردش پول و سرمایه و فضای کسب و کار در شهرهای بزرگ به گونهای است که بستر اشتغال افراد در مشاغل واقعی و حتی کاذب را در مقایسه با روستاها به راحتی فراهم میکند، از این رو امروز با آنکه روستاها به طور نسبی از امکانات اولیه مناسب برخوردار هستند اما به دلیل بالارفتن سطح توقع و تمایل به تغییر سبک زندگی، روند مهاجرت از این مناطق سرعت گرفته است.
به گفته وی نبود شغل و از بین رفتن پیشه های خاص مردم هر روستا نظیر کشاورزی و باغبانی به دلیل استمرار خشکسالی ، تغییر نگرش و سبک زندگی و جاذبه های کاذب شهرها از دلایل مهم مهاجرت روستاییان است.
*حاشیه نشینی، پیامد عدم کنترل مهاجرت
یک استاد جامعه شناسی در گفت و گو با ایرنا پدیده حاشیه نشینی را ارتباط مستقیم با مهاجرت دانست و اضافه کرد: تغییرات زیست محیطی و به ویژه خشکسالی باعث شده که مهاجرت و حاشیه نشینی افزایش پیدا کند.
مرتضی پدریان با اشاره به ضرورت مدیریت مهاجرت ادامه داد : پدیده مهاجرت از جمله موضوع های زندگی های کنونی در سراسر جوامع بشری به شمار می رود اما باید با برنامه ریزی مناسب آن را به سمت و سویی سوق داد که میزان آسیب آن کمتر و بهره وری انسانهای مهاجر افزایش پیدا کند.
پدریان تصریح کرد : نظام برنامه ریزی باید به گونه ای عمل کند که مهاجرت ها با نظارت و کنترل همراه شود و امکانات رفاهی در این مناطق همچون مناطق مرکزی و برخوردار شده برای شهروندان ارایه شود.
به تاکید این استاد دانشگاه ما نباید جلوی مهاجرت را بگیریم اما باید مهاجرتها را مدیریت و به سمت بهره وری پیش رویم.
این جامعه شناس با بیان این که چنانچه هم اکنون به فکر حل این مشکلات نباشیم در دهه آینده شرایط مناطق حاشیه نشین به مراتب بدتر از حال حاضر میشود، گفت : برنامه ریزی شهری باید به گونه ای عمل کند که توزیع امکانات به طور عادلانه تری انجام گیرد و تفکیک پذیری و توسعه مناطق مرکزی شهر نباید به فراموشی نقاط پیرامونی منجر شود.
*فرد مهاجر و سراب آرزوها
رییس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران در گفت و گو با ایرنا در این خصوص اظهارداشت: غوغا سالاری شهری و تجمل گرایی از نمودهای جوامع کنونی و شهرهای ما به شمار می رود و بسیاری را از شهرهای دور افتاده به این شهر می کشاند تا یک زندگی خوب را آغاز کند، اما این سراب، آینده ای روشن برای فرد مهاجر ندارد.
کوروش محمدی افزود: متاسفانه اصفهان برای حاشیه نشینی از ارزانترین مناطق کشور به شمار می رود که هر مهاجری را برای حضور در این شهر ترغیب می کند
به گفته وی در کلانشهر اصفهان بالغ بر 500 هزار نفر از شهروندان کمتر تعلق خاطری به شهر دارند و پهنه هایی که به شهر اضافه می شود تنها درآمدزایی را برای شهرداری به ارمغان می آورد و خدمات فرهنگی و اجتماعی در این مناطق رنگ می بازد.
این آسیب شناس اجتماعی به لزوم برنامه ریزی و طراحی برنامه های کاربردی اشاره کرد و افزود: هم اکنون 6 منطقه حاشیه نشین با 400 منطقه بحرانی از این حیث در اصفهان وجود دارد و چنانچه برنامه درستی نداشته باشیم ظرف چند سال آینده این مناطق به شدت افزایش پیدا می کند.
*افزایش مهاجرت های زیست محیطی در ایران
جمعیتشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به ایرنا گفت: مهاجرت هایی که در شرق، جنوب شرق و غرب کشور افتاده است، نشان از موج مهاجرت های زیست محیطی دارد.
رسول صادقی با بیان اینکه افزایش مهاجرت های داخلی می تواند چالش های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند، اضافه کرد: در ایران بیشترین مهاجرتها از پیرامون به مرکز است و در طولانی مدت مناطق مرزی خالی از سکنه می شود.
وی با بیان اینکه چالش های زیستمحیطی منجر به ناپایداری جمعیتی در مناطق شرقی کشور شده است، افزود: ناپایداری جمعیتی که در نرخهای بالای مهاجرتی و رشد منفی جمعیت معنا پیدا میکند، برای مناطق روستایی و مرزی شرق کشور، بهویژه جنوب شرقی کشور و همچنین غرب کشور محسوس و قابل مشاهده است.
به گفته وی ناپایداری جمعیتی بخشی از ناپایداری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی است و ناپایداری جمعیتی نهتنها بر این ابعاد اثر گذاشته، بلکه بهشدت از آنها نیز تأثیر میپذیرد.
این جمعیت شناس اضافه کرد: مهاجرت های داخلی در ایران بیشتر به دلایل اقتصادی شامل بیکاری های بالای مناطق مرزی است، به خصوص در غرب کشور که حجم و درصد بالایی از بیکاری را دارند، در سیستان و بلوچستان و کرمان نیز بیکاری خیلی مؤثر بوده است، اما اتفاقی که در چند سال اخیر رخ داده، خشکسالی های پی درپی بوده که در این استان ها وجود داشته است و سبب خالی از سکنه شدن خیلی از روستاها و یا کمجمعیت شدن آنها شده است.
صادقی با بیان اینکه در خوزستان هم این پدیده شکل گرفته است، افزود: وقتی روند را نگاه میکنیم، متوجه می شویم از استانهایی که درگیر چالش های زیست محیطی شدهاند، مهاجرت ها بیشتر شده است، روستاها خالی از سکنه میشوند که هم مهاجرت های روستا به شهر و هم مهاجرت های بین استانی بیشتر می شود، بنابراین، در حال حاضر در کنار مهاجرت های اقتصادی، شاهد مهاجرت های زیست محیطی هستیم.
صادقی خاطرنشان کرد: با این وجود، در سرشماری های عمومی نفوس و مسکن وقتی علت های مهاجرت را که می پرسند، اشتغال، تحصیل، سربازی، تبعیت از خانوار و غیره است و علل مطرح شده در سرشماری، مسائل محیط زیستی را شامل نمی شود.
وی افزود: اگر بخواهیم مقصد مهاجرتها را نشان دهیم، همواره جریان مهاجرتی کشور به سمت تهران و چند استان دیگر بوده است.
صادقی با بیان اینکه مهاجرت نوعی استراتژی بقاست، اضافه کرد: ماندن در مکانی که آب ندارد، کشاورزی ندارد، بیکاری است و پولی کسب نمی شود، منطقی نیست و افراد به طور عمده به سمت تهران، اصفهان، مشهد، کرج و غیره می آیند تا به امکانات بیشتری برای زندگی دسترسی پیدا کنند.
به گفته وی پدیده مهاجرت داخلی در حالی که جمعیت جوان و میانسال داریم، به طور یقین بیشتر نیز خواهد شد.
این جمعیت شناس افزود: مهاجران در پیرامون شهر مستقر می شوند و حاشیه نشینی را گسترش میدهند.
*مهاجرت روستاییان در استان اصفهان
به گفته مسوولان در سرشماری سال 1395 حدود 237 روستای خالی از سکنه در اصفهان توسط ماموران سرشماری شناسایی شده است.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان اصفهان در این خصوص به ایرنا گفت: بیشتر این روستاها در شهرستان های اصفهان، نائین، شاهین شهر و میمه، شهرضا، کاشان، اردستان، تیران و کرون و برخوار، شناسایی شده اند.
محمدرضا لعلی، افزود: ممکن است تعدادی از این روستاها، اقامتگاه دوم قلمداد شود و ساکنان آن در فواصل یا روزهای خاصی از سال به روستا بیایند و در زمان مراجعه مامور سرشماری، هیچ فردی در روستا نبوده است.
به گفته وی روستا مجموعه یک یا چند مکان و اراضی به هم پیوسته اعم از کشاورزی و غیر کشاورزی است که خارج از محدوده شهرها واقع شده و دارای محدوده ثبتی و عرفی مستقل و با تعداد کمتر یا بیشتر از 20 خانوار ساکن باشد.
لعلی ادامه داد: روستای خالی از سکنه به روستایی اطلاق می شود که هیچ فرد یا خانواری در آن سکونت ندارد و از امکاناتی مانند آب و برق برخوردار نیست.
بررسی ها نشان داده است در شهرستان لنجان فقط یک روستا با جمعیت زیر 10 خانوار ( روستای فتح آباد با سه خانوار) در بخش باغبهادران وجود دارد که تعداد این خانوارها در فصل تابستان به دلیل آب و هوای مناسب افزایش می یابد.
به گفته مسوولان از بین 25 روستای شهرستان شهرضا نیز 2 روستای افتخاریه و پرزان خالی از سکنه است و بیشترین مشکل های روستاهای این شهرستان، نبود آب کشاورزی عنوان شده است.
مسئولان شهرستان های خوانسار، گلپایگان و نجف آباد نیزاعلام کرده اند که این شهرستان ها، روستای خالی از سکنه ندارند.
همچنین روستاهای شرق این شهرستان به ویژه در بخش های کوهپایه و جرقویه درسال های اخیر به دلیل خشکسالی و مهاجرت با کاهش جمعیت مواجه شدند اما گزارشی از متروک شدن روستاها نداشته اند.
آمارها نشان می دهد از 28 روستای شهرستان فریدن در سال 1395 ، جمعیت 18 روستا کاهش یافته است. مجموع جمعیت کاهش یافته روستاهای شهرستان فریدن حدود 2 هزار و 300 نفر بوده که با توجه به افزایش 450 نفری شهر داران(مرکز فریدن) -با فرض اینکه همه 45٠ نفر از روستاها به جمعیت داران اضافه شده باشند، بدون در نظر گرفتن نرخ زاد و ولد ، مهاجرت معکوس و مرگ و میر- نزدیک به هزار و 800 نفر از جمعیت شهرستان فریدن، به شهرهایی به جز داران مهاجرت کرده اند که اغلب اصفهان اولین انتخاب آنها بوده است.
بررسی های آماری کارشناسان بر اساس سرشماری سال 1395 نشان می دهد، شهر دامنه فریدن با 311 نفر کاهش جمعیت با مهاجرت حدود هفت درصد از جمعیت روبرو شده است و در بین روستاها، روستای خویگان با کاهش 390 نفری، بالاترین میزان کاهش جمعیت را در بین روستاها به خود اختصاص داده است به عبارتی از هر چهار نفر جمعیت این روستا یک نفر مهاجرت کرده است. روستای سفتجان با 230 نفر کاهش جمعیت، نهرخلج با 200 نفر، اسکندری برآفتاب با 172 نفر و روستای گنجه با 137 نفر کاهش جمعیت در صدر روستاهای با کاهش جمعیت بوده اند.
تعدادی از کارشناسان خشکسالی های اخیر به ویژه در یک دهه گذشته را مهمترین عامل مهاجرت روستاییان بویژه در روستاهای شرقی استان اصفهان عنوان کرده اند.
با وجود پرداخت تسهیلات و خسارت خشکسالی به کشاورزان این روستاها، اما بیشتر ساکنان آنها به امید یافتن شغلی جدید رهسپار روستاها یا شهرهای دیگر شده اند.
به همین دلیل برخی مسئولان و کارشناسان، ایجاد فرصت های شغلی غیر از کشاورزی مانند صنایع دستی و گردشگری را یکی از راه های جلوگیری از مهاجرت و خالی از سکنه شدن این روستاها پیشنهاد کرده اند.
بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن 95، جمعیت استان اصفهان پنج میلیون و 120 هزار و 850 نفر است که سهمی حدود 6.41 درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است.
متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت در دوره 90 تا 95 در استان اصفهان به 0.97 درصد رسیده که در مقایسه با دوره های 85-75و 90 - 85 به کمترین میزان خود در 20 سال اخیر رسیده و فاصله زیادی با متوسط نرخ 1.24 درصدی کشور دارد.
بر اساس نتایج سرشماری 95 از جمعیت ساکن در استان اصفهان 88 درصد در شهرها و 12 درصد در روستاها ساکن هستند که در مقایسه با سال 90 حدود یک درصد از جمعیت روستایی کم و به جمعیت شهری اضافه شده است.
شهرستان های خمینی شهر با 99 درصد و اصفهان و شاهین شهر و میمه با 94 درصد بیشترین سهم شهرنشینی و شهرستان های تیران و کرون با 42، چادگان 44 و فریدن با 49 درصد کمترین سهم شهرنشینی را در استان اصفهان دارند.
بالا بودن نرخ رشد جمعیت در برخی شهرستان ها مانند شاهین شهر و میمه، لنجان و شهرضا بدلیل مهاجر پذیر بودن آنها بوده است.
بر اساس نتایج سرشماری 95 بالاترین نرخ مهاجرت از استان ها و مناطق دیگر در پنج سال گذشته به استان اصفهان به ترتیب از خوزستان(21.7 درصد)، چهارمحال و بختیاری(14.8 درصد)، تهران(13.4 درصد)، خارج از کشور(6.1 درصد)، فارس (5.9 درصد)، لرستان (5 درصد)، قم(2.9 درصد)، مرکزی (2.4 درصد) و خراسان رضوی (2.2 درصد) بوده است.
همچنین بر اساس نتایج این سرشماری، نرخ رشد جمعیت شهری در دوره 95 - 90 معادل 1.15 و نرخ رشد جمعیت روستایی استان در این دوره منفی 0.31 (0.31-) درصد بوده است.
همچنین ، بالاترین نرخ رشد جمعیت استان اصفهان مربوط به شاهین شهر و میمه 3.61، سمیرم 2.64، کاشان 2.42، برخوار 2.36 و خورو بیابانک 2.12 درصد بوده است.
در عین حال شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت با نرخ رشد منفی مواجه بودند.
6026/9861
چه شده است که روستاهایی که چرخ اقتصاد شهر و کشور را می گرداند امروز اهالی آن به شهر نیازمندند، عامل بروز این تراژدی غمبار کیست؟ آیا تغییر اقلیم یا نداشتن مدیریت و برنامه ریزی ؟ چه شده است که جوانانش ماندن در روستا را ملال انگیز می دانند؟
پرسش دیگر این که چرا تاکنون نتوانسته ایم برای رفع این چالش فراگیر روستاهای ایران راهکاری اصولی اتخاذ کنیم؟ چرا امکانات لازم مربوط در زمینه های مختلف را برای روستاییان فراهم نکرده ایم؟
پدیده مهاجرت و رشد آن در سال های اخیر، یک چالش جمعیتی به شمار می رود که عدم کنترل آن به تاکید کارشناسان پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال داشته است.
مهاجرت های داخلی در درون مرزهای یک سرزمین انجام می شود، مهاجرت درون سرزمینی در ایران در دهه 1340 و بعـد از اصـلاحات ارضـی رخ داد.
کارشناسان آمار می گویند در پنج سال گذشته چهار میلیون و 709 هزار و 149نفر در داخل کشور مهاجرت کرده اند که سهم مناطق شهری از آن 84.4 درصد و مقاصد روستایی 15.6 درصد است.
در سال 85 جمعیت مهاجران در کشور 12میلیون و 148هزار و 150نفر بود که 74.1 مقصد شهری و 25.9 مقصد روستایی داشتند.
با توجه به آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395، جمعیت در معرض مهاجرت در این سال نسبت به سال 1385 حدود 2.6 برابر کاهش یافته است.
این در حالی است که در سال 90 جمعیتی بالغ بر پنج میلیون و 534 هزار و 666 نفر در کشور مهاجرت کردند که مقصد 77.7 درصد آنان شهری و 22.3 درصد روستایی بوده است، بر اساس آخرین آمارها، حدود 33 هزار روستا و آبادی در کشور خالی از سکنه شده اند.
با اینکه برخی نهادها از آغاز مهاجرت معکوس در کشور خبر می دهند اما آمارها چنین شرایطی را تایید نمی کند به شکلی که از مجموع مهاجرت ها تنها 15.6درصد( 736هزار و 253 نفر) به مقصد روستاها مهاجرت کرده اند.
به واقع می توان گفت، کاهش مهاجرت در سال 95 ناشی از این است که جابجایی جمعیت در سال های گذشته رخ داده است به طوری که اکنون نزدیک به 74 درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و تنها 26درصد در مناطق روستایی کشور زندگی می کنند.
تعداد خانوارهای شهری در سال 1395 به طور تقریبی 6 برابر خانوارهای روستایی است به طوری که 18 میلیون و 125هزار و 488خانوار در مناطق شهری و 6 میلیون و 70 هزار و 547 خانوار در مناطق روستایی زندگی می کنند.
این نسبت در سال 1355 چنان بود که سه میلیون و 265 هزار و 524 خانوار ساکن در مناطق شهری و سه میلیون و 446 هزار و 104 خانوار ساکن در مناطق روستایی بودند.
رشد جمعیت در مناطق روستایی کشور از سال 1370 منفی شد به شکلی که از 1.21 درصد طی سال های 70 - 1365 به منفی 0.64 در دوره زمانی سال های 75 -1370 رسید.
روند منفی رشد جمعیت مناطق روستایی همچنان ادامه داشت به نحوی که در سال های 75 تا 85 خورشیدی به منهای 0.44درصد، 90 - 1385 به منهای 0.67 درصد و در سال 95-1390 به منهای 0.73درصد رسید.
آمارها حاکی از آن است استان تهران با 20.2 درصد در سال 1395بیشترین سهم را جذب مهاجران در میان استان ها داشت و استان های خراسان رضوی با 7.3 درصد و اصفهان با 6.8 درصد در مرتبه های بعدی از استان تهران قرار دارند، استان های ایلام با 0.7درصد، چهارمحال بختیاری با یک درصد و خراسان شمالی با 1.1 درصد کمترین سهم از کل جمعیت مهاجر را به خود تخصیص داده اند.
بر اساس داده های آماری در سال 1355 از جمعیت 33 میلیون نفری کشور بالغ بر 25 میلیون نفر بومی محل سکونت خود بوده (76.8 درصد) و 7.6 میلیون نفر (22.6 درصد) نیز حداقل یک بار محل سکونت خود را تغییر داده اند.
برآیند ارقام فوق مبین رشد 2.36 برابری آمار مهاجران این دهه نسبت به دهه قبل است اما در دهه 1350 استان مرکزی با 35 درصد و خوزستان با 23.4 درصد به عنوان دو قطب عمده مهاجرپذیر کشور عمل نموده و سایر استانها به عنوان مهاجرفرست مطرح بودند.
طبق این آمار در همان زمان استان های آذربایجان شرقی، همدان، گیلان، خراسان و اصفهان مهاجرفرست ترین استان ها بودند.
این روند در سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1365 در مقایسه با ادوار پیشین بصورت متفاوتی ظاهر می شود بگونه ای که آمار مهاجران به رقم 11 میلیون نفر (دست کم 22 درصد کل جمعیت) می رسد.
از سال 1355 به بعد به علت گشایش دفاتر برنامه ریزی در سطح استان ها مراکز جذب جمعیتی محدودی در کشور و در بعضی مراکز استان ها ایجاد می شود و مهاجران داخلی سمت و سوی درون استانی می گیرد.
در این روند مراکز استان ها بصورت جاذب جمعیت و در سطح ملی دافع و مهاجرفرست می شوند، طبق این آمار تهران همچون دهه های گذشته استان بالاترین نسبت مهاجران را با 38.9درصد به خود اختصاص داده و استان چهار محال و بختیاری در پایین ترین مرتبه قرار می گیرد.
شرایط جنگی حاکم بر این دهه و حضور مهاجران افغان در کشور و بویژه در استان خراسان، نسبت افراد مهاجر را بالا برده است.
در سال 1375 بررسی جریانهای مهاجرتی حاکی از آن است که تعداد کل مهاجران به 13.5درصد کل جمعیت کشور افزایش(حدود 8 میلیون نفر) یافته و الگوی غالب مهاجرتها برون استانی بوده که آن هم در نواحی شهری انجام گرفته است بطوری که محل اقامت قبلی 29 درصد از مهاجران در نواحی شهری دیگر استان ها، 21.2درصد در نواحی شهری شهرستانهای همین استان و 14.1 درصد آنان مهاجران داخل شهرستان (64.3درصد) بوده است.
**اصفهان و چالش دیرین مهاجرت
براساس اطلاعات آماری، دهه 70 نقطه تشدید مهاجرت در استان اصفهان بود و این روند در دهه های 80 و 90 نیز سریع تر شده بگونه ای که در سال 90، 63 هزار و 802 مرد و 60 هزار و 46 زن مهاجر وارد اصفهان شدند.
دسته بندی سنین مهاجران نشان می دهد که محدوده سنی مهاجران بین 20 تا 49 سال بود، همچنین 20.5 درصد مهاجران به شهر اصفهان در گروه سنی 35 تا 39 سال بودند و 22.5 درصد در سن 40 تا 44 سال قرار داشتند.
بر اساس سرشماری سال 90 ،جمعیت استان اصفهان چهار میلیون و 879 هزار و 312 نفر یعنی دست کم پنج میلیون نفر بوده است.
در این میان، منطقه پنج شهرداری اصفهان با 10 هزار و 592 مهاجر مرد و بیش از 10 هزار مهاجر زن رتبه اول مهاجرپذیری را در بین 15 منطقه اصفهان به خود اختصاص داده است.
این اعداد و ارقام تنها مربوط به سال 1390 بود؛ یعنی فقط بخشی از مهاجرانی که در سال های اخیر به اصفهان وارد شدند.
طبق آمارهای پنج سال گذشته، 55 درصد مهاجرانی که به اصفهان کوچ کردند، محل تولدشان روستا و 45 درصد دیگر، شهر بوده و محل قبلی اقامتِ 14.5 درصد از آنها در کلانشهرها و 85.5 درصد در روستاها بوده است.
پژوهش ها نشان می دهد مهاجران وارد شده به استان در طی دهه 85 - 1375 به شدت افزایش یافت، به طوری که از مجموع 505 هزار و 736 نفر مهاجران وارد شده به استان، 2/55 درصد از سایر استان های کشور بوده است.
همچنین در این مدت از مجموع 435 هزار و 441 نفر مهاجر خارج شده از استان، 1/53 درصد به سایر استان های کشور مهاجرت کردند، با توجه به خالص مهاجرت شهرستان های استان در دوره 85-1375، شهرستان برخوار و میمه با خالص مهاجرتی 52 هزار و 779 نفر بیشترین میزان مهاجرپذیری را به خود اختصاص داد و شهرستان اصفهان و فریدن به ترتیب با خالص مهاجرتی 20 هزار و 256 و 10 هزار و 970 نفر به عنوان مهاجر فرست ترین شهرستان های استان شناخته شده است.
در زمان حاضر بر اساس تازه ترین بررسی های آماری، شاهین شهر و میمه، بالاترین نرخ مهاجرپذیری را در میان شهرستان های استان دارد و پس از آن، کاشان، لنجان، برخوار و خمینی شهر قرار دارند.
این بررسی ها نشان می دهد بالاترین نرخ مهاجر فرستی مربوط به شهرستان اصفهان بوده که بیشتر این مهاجرت ها از شرق آن بوده است. پس از اصفهان، شهرستان های فریدن، سمیرم، فلاورجان، فریدونشهر و تیران و کرون بالاترین نرخ های مهاجر فرستی را داشته اند.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت اکنون با نرخ رشد منفی و پیر شدن جمعیت مواجهند.
*مهاجر فرستی در شرق اصفهان
اردستان یکی از شهرستان های شرق اصفهان است که با پدیده مهاجرفرستی مواجه است.
کارشناس آمار جمعیتی فرمانداری اردستان در این زمینه به ایرنا گفت: بر اساس سرشماری سال 95 جمعیت این شهرستان افزون بر 42 هزار و 248 نفر در قالب 14 هزار و 140 خانوار رسید .
به گفته وی جمعیت اردستان در مقایسه با نتایج سرشماری سال 90 جمعیت که 41 هزار و 405 نفر در قالب حدود 12 هزار و 957 خانوار بود کاهش یافته است.
هادی فدائی افزود: این آمارها نشان می دهد که هر چند در سال 95 افزون بر 700 نفر به جمعیت شهرستان اضافه شده و تعداد خانوارها نسبت به سرشماری سال 90 نیز افزایش دارد اما تعداد جمعیت و خانوار نسبت به بلند مدت کاسته شده و نسل جوان بیشتر مهاجرت کرده و جمعیت شهرستان به سمت پیری پیش می رود.
کارشناس آمار جمعیتی فرمانداری اردستان بیان کرد: این آمار متوسط جمعیت هر خانواده را سه نفر نشان می دهد که حاکی است، وضعیت آینده شهرستان از نظر نیروی جوان چندان مناسب نخواهد بود.
اردستان که هم اکنون 172 روستا دارد، افزون بر 300 روستای دارای سکنه داشت و بر اساس آمار موجود در ثبت احوال، جمعیت این شهرستان در سال 1318 بیش از 80 هزار نفر بود.
*اقتصاد وابسته و غیر مولد، عمده دلیل مهاجرت
رییس دانشگاه پیام نور اردستان در مورد علت ها و اثرهای پدیده مهاجرت از روستاهای این شهرستان و آسیب های آن به ایرنا، گفت: نخست موضوع مهاجرت از روستاها و بخش ها به مرکز شهرستان است که توسعه شهرنشینی را به همراه داشته، کاهش جمعیت مولد روستایی، رها سازی کشت بومی و محلی را موجب شده و تغییر کنش و ماهیت روستاها را در پی داشته است.
ابراهیم ایرج پورافزود: مقوله دوم مهاجرت از شهرستان به مرکز استان و یا کلان شهرها است که خود زاییده مسائل گوناگونی بوده که در چارچوب های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بحث و بررسی می باشد.
وی اضافه کرد: اقتصاد شهرستان اردستان در گذشته بیش از اینکه به صنعت وابسته باشد، بر پایه کشاورزی و دامپروری نهاده شده بود و این موضوع به ایجاد گونه ای اقتصاد پویا، درون زا و به نسبت پایدار منجر شده بود که بر این اساس نیز در ردیف باغ شهری شاخص به حساب می آمد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: فقدان برنامه ریزی های راهبردی، گره زدن اقتصاد بومی و درون زای شهرستان به اقتصاد بی برنامه و کم رونق، تلاش برای گذر از اقتصاد کشاورزی و رفتن به سمت اقتصاد صنعتی در بازه های کوتاه مدت به دلیل ناآگاهی دست اندرکاران امر، کنشگران و بازیگران سیاسی و اقتصادی محلی موجب شده تا اردستان اقتصاد درون زا و مولد خود را در این سال ها از دست بدهد و به یک اقتصاد وابسته و غیر مولد تبدیل شود.
وی افزود: این شرایط مساله اقتصادی و چالش های پیش روی آن مانند بیکاری، فقدان توسعه یافتگی و مهاجرت را در شهرستان به دنبال داشته که استمرار چنین روندی در سال های، تخلیه بیشتر روستاها و سیل مهاجرت از منطقه را به دنبال خواهد داشت.
ایرج پور تاکید کرد: موضوعی که اکنون با آن رو به رو هستیم، تبدیل شدن روستاها از مرکز تولید به نوعی مرکز تفریحی ناکارآمد در روزهای پایانی هفته و تعطیلات است که در نتیجه آن سه چهارم روزهای سال این نقاط خالی از سکنه بوده که می تواند آسیب های اقتصادی و مشکلات امنیتی هم در پی داشته باشد.
این استاد دانشگاه از دیگر مسائل اثرگذار بر سیمای روستانشینی و شهرنشینی را موضوع کمبود بارندگی و خشکسالی دانست و تشریح کرد: نبود برنامه ریزی در گذشته و فقدان توجه به اقدام های ترویجی و اصلاح سیستم های آبیاری، تداوم کشت به روش های سنتی رایج را غیر ممکن کرده که نتیجه آن کاهش سطح درآمد خانوارهای روستایی، مهاجرت از روستاها به شهرها بوده که با توجه به نبودن ظرفیت لازم در اردستان، در نهایت مهاجرت از شهرستان صورت گرفته است.
رییس دانشگاه پیام نور اردستان یادآور شد: توسعه نیافتگی مرکز شهرستان، نبود امکانات آموزشی، تفریحی و بهداشتی مناسب جاذبه مهاجرت را بیشتر کرده و از بازگشت اهالی به زادگاهشان جلوگیری کرده است.
وی اثرگذارترین اقدام برای جلوگیری از سرعت مهاجرت و کاهش جمعیت شهرستان اردستان را ساماندهی وضعیت روستاها از جمله مشکلات کشاورزان و باغداران، آمایش فوری و هدفمند و ایجاد اشتغال پایدار، توسعه صنایع کوچک و زود بازده، توسعه صنعت گردشگری، فراهم کردن زمینه رفاهی و ایجاد فرصت های مناسب تر زندگی در این نقاط عنوان کرد.
* نرخ منفی رشد جمعیت در غرب اصفهان
فریدن یکی دیگر از شهرستان های مهم و تاریخی غرب استان اصفهان است که در طول سال های اخیر با پدیده مهاجرفرستی و نرخ منفی رشد جمعیت مواجه بوده است.
فرماندار فریدن در این رابطه به ایرنا گفت : در سال های اخیر با پدیده پیرسال شدن جمعیت برخی از شهرستان های استان از جمله فریدن مواجه شده ایم به این معنی که سهم جمعیت بالای 60 سال آن از سایر گروه های سنی فزونی گرفت و نرخ رشد منفی جمعیت دارند.
معین الدینی افزود: مهاجر فرستی عمده دلیل پیرشدن جمعیت این منطقه بوده است.
وی تصریح کرد: این در حالی است که چنانچه امکانات، جذابیت ها و زیرساخت های کافی در شهرستان های با جمعیت پیر در طول چند دهه گذشته فراهم شده بود اکنون با این وضعیت مواجه نبودیم.
وی به اهمیت تراکم جمعیت در مطالعات آمایشی سرزمین اشاره و خاطرنشان کرد: به این موضوع در سال های گذشته توجه چندانی نشده و برنامه های توسعه بدون در نظر گرفتن تبعات آن در توازن منطقه ای، صورت گرفته است.
فرماندار فریدن گفت: این در حالی است که نقاط دارای تراکم بیش از اندازه جمعیت باید از اولویت های پایین تر برای سرمایه گذاری جدید برخوردار شوند.
به گفته وی در سند پایه الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت که مهر امسال توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد توجه ویژه ای به استقرار متعادل جمعیت و توازن منطقه ای در پهنه سرزمین بر مبنای آمایش ملی شده است .
بر اساس بند 30 این سند، تخصیص امکانات و تسهیل و تشویق سرمایه گذاران در بخش های اقتصادی و فرهنگی مختلف باید بر اساس استعدادهای سرزمینی و تعادل جمعیت صورت گیرد اما در عمل توجه چندانی به رعایت این مهم نمی شود.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت اکنون با نرخ رشد منفی و پیر شدن جمعیت مواجهند که به گفته معین الدینی این موضوع گویای توسعه نامتوازن منطقه ای و استقرار نامتعادل جمعیت است.
فرماندار فریدن اضافه کرد: 10 هزار و 544 نفر در بازه 10 ساله 1385 تا 1395 از منطقه فریدن مهاجرت کردند.
به گفته وی اسناد ولادت تنظیم شده در این دهه 10 هزار و 750 و اسناد وفات تنظیم شده پنج هزار و 225 مورد بوده است.
سید تقی معین الدینی افزود: با وجود آنکه در این دهه انتظار افزایش جمعیت به بیش از تعداد متوفیان داشته ایم، اما شاهد کاهش جمعیت به تعداد پنج هزار و 19 نفر بودیم.
فرماندار فریدن ادامه داد: مهاجرت نخبگان به طور معمول ورود آنان به عرصه های مطلوب اشتغال در مراکز شهرها را به دنبال خواهد داشت اما نیروی کار در برخی موارد موفق و اغلب ناموفق است و زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ مشکلات و آسیب های جبران ناپذیری را برای آنان به دنبال دارد.
فرماندار فریدن با بیان اینکه مهاجرت، منطقه را از نیروی فکری، انسانی و کار تهی می کند، توجه به توازن منطقه ای و توزیع عادلانه فرصت ها و سرمایه ها را در کاهش مهاجر فرستی شهرستان های محروم موثر دانست.
وی به مهاجرت روستائیان به شهرها اشاره کرد و افزود: گردش پول و سرمایه و فضای کسب و کار در شهرهای بزرگ به گونهای است که بستر اشتغال افراد در مشاغل واقعی و حتی کاذب را در مقایسه با روستاها به راحتی فراهم میکند، از این رو امروز با آنکه روستاها به طور نسبی از امکانات اولیه مناسب برخوردار هستند اما به دلیل بالارفتن سطح توقع و تمایل به تغییر سبک زندگی، روند مهاجرت از این مناطق سرعت گرفته است.
به گفته وی نبود شغل و از بین رفتن پیشه های خاص مردم هر روستا نظیر کشاورزی و باغبانی به دلیل استمرار خشکسالی ، تغییر نگرش و سبک زندگی و جاذبه های کاذب شهرها از دلایل مهم مهاجرت روستاییان است.
*حاشیه نشینی، پیامد عدم کنترل مهاجرت
یک استاد جامعه شناسی در گفت و گو با ایرنا پدیده حاشیه نشینی را ارتباط مستقیم با مهاجرت دانست و اضافه کرد: تغییرات زیست محیطی و به ویژه خشکسالی باعث شده که مهاجرت و حاشیه نشینی افزایش پیدا کند.
مرتضی پدریان با اشاره به ضرورت مدیریت مهاجرت ادامه داد : پدیده مهاجرت از جمله موضوع های زندگی های کنونی در سراسر جوامع بشری به شمار می رود اما باید با برنامه ریزی مناسب آن را به سمت و سویی سوق داد که میزان آسیب آن کمتر و بهره وری انسانهای مهاجر افزایش پیدا کند.
پدریان تصریح کرد : نظام برنامه ریزی باید به گونه ای عمل کند که مهاجرت ها با نظارت و کنترل همراه شود و امکانات رفاهی در این مناطق همچون مناطق مرکزی و برخوردار شده برای شهروندان ارایه شود.
به تاکید این استاد دانشگاه ما نباید جلوی مهاجرت را بگیریم اما باید مهاجرتها را مدیریت و به سمت بهره وری پیش رویم.
این جامعه شناس با بیان این که چنانچه هم اکنون به فکر حل این مشکلات نباشیم در دهه آینده شرایط مناطق حاشیه نشین به مراتب بدتر از حال حاضر میشود، گفت : برنامه ریزی شهری باید به گونه ای عمل کند که توزیع امکانات به طور عادلانه تری انجام گیرد و تفکیک پذیری و توسعه مناطق مرکزی شهر نباید به فراموشی نقاط پیرامونی منجر شود.
*فرد مهاجر و سراب آرزوها
رییس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران در گفت و گو با ایرنا در این خصوص اظهارداشت: غوغا سالاری شهری و تجمل گرایی از نمودهای جوامع کنونی و شهرهای ما به شمار می رود و بسیاری را از شهرهای دور افتاده به این شهر می کشاند تا یک زندگی خوب را آغاز کند، اما این سراب، آینده ای روشن برای فرد مهاجر ندارد.
کوروش محمدی افزود: متاسفانه اصفهان برای حاشیه نشینی از ارزانترین مناطق کشور به شمار می رود که هر مهاجری را برای حضور در این شهر ترغیب می کند
به گفته وی در کلانشهر اصفهان بالغ بر 500 هزار نفر از شهروندان کمتر تعلق خاطری به شهر دارند و پهنه هایی که به شهر اضافه می شود تنها درآمدزایی را برای شهرداری به ارمغان می آورد و خدمات فرهنگی و اجتماعی در این مناطق رنگ می بازد.
این آسیب شناس اجتماعی به لزوم برنامه ریزی و طراحی برنامه های کاربردی اشاره کرد و افزود: هم اکنون 6 منطقه حاشیه نشین با 400 منطقه بحرانی از این حیث در اصفهان وجود دارد و چنانچه برنامه درستی نداشته باشیم ظرف چند سال آینده این مناطق به شدت افزایش پیدا می کند.
*افزایش مهاجرت های زیست محیطی در ایران
جمعیتشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به ایرنا گفت: مهاجرت هایی که در شرق، جنوب شرق و غرب کشور افتاده است، نشان از موج مهاجرت های زیست محیطی دارد.
رسول صادقی با بیان اینکه افزایش مهاجرت های داخلی می تواند چالش های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند، اضافه کرد: در ایران بیشترین مهاجرتها از پیرامون به مرکز است و در طولانی مدت مناطق مرزی خالی از سکنه می شود.
وی با بیان اینکه چالش های زیستمحیطی منجر به ناپایداری جمعیتی در مناطق شرقی کشور شده است، افزود: ناپایداری جمعیتی که در نرخهای بالای مهاجرتی و رشد منفی جمعیت معنا پیدا میکند، برای مناطق روستایی و مرزی شرق کشور، بهویژه جنوب شرقی کشور و همچنین غرب کشور محسوس و قابل مشاهده است.
به گفته وی ناپایداری جمعیتی بخشی از ناپایداری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی است و ناپایداری جمعیتی نهتنها بر این ابعاد اثر گذاشته، بلکه بهشدت از آنها نیز تأثیر میپذیرد.
این جمعیت شناس اضافه کرد: مهاجرت های داخلی در ایران بیشتر به دلایل اقتصادی شامل بیکاری های بالای مناطق مرزی است، به خصوص در غرب کشور که حجم و درصد بالایی از بیکاری را دارند، در سیستان و بلوچستان و کرمان نیز بیکاری خیلی مؤثر بوده است، اما اتفاقی که در چند سال اخیر رخ داده، خشکسالی های پی درپی بوده که در این استان ها وجود داشته است و سبب خالی از سکنه شدن خیلی از روستاها و یا کمجمعیت شدن آنها شده است.
صادقی با بیان اینکه در خوزستان هم این پدیده شکل گرفته است، افزود: وقتی روند را نگاه میکنیم، متوجه می شویم از استانهایی که درگیر چالش های زیست محیطی شدهاند، مهاجرت ها بیشتر شده است، روستاها خالی از سکنه میشوند که هم مهاجرت های روستا به شهر و هم مهاجرت های بین استانی بیشتر می شود، بنابراین، در حال حاضر در کنار مهاجرت های اقتصادی، شاهد مهاجرت های زیست محیطی هستیم.
صادقی خاطرنشان کرد: با این وجود، در سرشماری های عمومی نفوس و مسکن وقتی علت های مهاجرت را که می پرسند، اشتغال، تحصیل، سربازی، تبعیت از خانوار و غیره است و علل مطرح شده در سرشماری، مسائل محیط زیستی را شامل نمی شود.
وی افزود: اگر بخواهیم مقصد مهاجرتها را نشان دهیم، همواره جریان مهاجرتی کشور به سمت تهران و چند استان دیگر بوده است.
صادقی با بیان اینکه مهاجرت نوعی استراتژی بقاست، اضافه کرد: ماندن در مکانی که آب ندارد، کشاورزی ندارد، بیکاری است و پولی کسب نمی شود، منطقی نیست و افراد به طور عمده به سمت تهران، اصفهان، مشهد، کرج و غیره می آیند تا به امکانات بیشتری برای زندگی دسترسی پیدا کنند.
به گفته وی پدیده مهاجرت داخلی در حالی که جمعیت جوان و میانسال داریم، به طور یقین بیشتر نیز خواهد شد.
این جمعیت شناس افزود: مهاجران در پیرامون شهر مستقر می شوند و حاشیه نشینی را گسترش میدهند.
*مهاجرت روستاییان در استان اصفهان
به گفته مسوولان در سرشماری سال 1395 حدود 237 روستای خالی از سکنه در اصفهان توسط ماموران سرشماری شناسایی شده است.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان اصفهان در این خصوص به ایرنا گفت: بیشتر این روستاها در شهرستان های اصفهان، نائین، شاهین شهر و میمه، شهرضا، کاشان، اردستان، تیران و کرون و برخوار، شناسایی شده اند.
محمدرضا لعلی، افزود: ممکن است تعدادی از این روستاها، اقامتگاه دوم قلمداد شود و ساکنان آن در فواصل یا روزهای خاصی از سال به روستا بیایند و در زمان مراجعه مامور سرشماری، هیچ فردی در روستا نبوده است.
به گفته وی روستا مجموعه یک یا چند مکان و اراضی به هم پیوسته اعم از کشاورزی و غیر کشاورزی است که خارج از محدوده شهرها واقع شده و دارای محدوده ثبتی و عرفی مستقل و با تعداد کمتر یا بیشتر از 20 خانوار ساکن باشد.
لعلی ادامه داد: روستای خالی از سکنه به روستایی اطلاق می شود که هیچ فرد یا خانواری در آن سکونت ندارد و از امکاناتی مانند آب و برق برخوردار نیست.
بررسی ها نشان داده است در شهرستان لنجان فقط یک روستا با جمعیت زیر 10 خانوار ( روستای فتح آباد با سه خانوار) در بخش باغبهادران وجود دارد که تعداد این خانوارها در فصل تابستان به دلیل آب و هوای مناسب افزایش می یابد.
به گفته مسوولان از بین 25 روستای شهرستان شهرضا نیز 2 روستای افتخاریه و پرزان خالی از سکنه است و بیشترین مشکل های روستاهای این شهرستان، نبود آب کشاورزی عنوان شده است.
مسئولان شهرستان های خوانسار، گلپایگان و نجف آباد نیزاعلام کرده اند که این شهرستان ها، روستای خالی از سکنه ندارند.
همچنین روستاهای شرق این شهرستان به ویژه در بخش های کوهپایه و جرقویه درسال های اخیر به دلیل خشکسالی و مهاجرت با کاهش جمعیت مواجه شدند اما گزارشی از متروک شدن روستاها نداشته اند.
آمارها نشان می دهد از 28 روستای شهرستان فریدن در سال 1395 ، جمعیت 18 روستا کاهش یافته است. مجموع جمعیت کاهش یافته روستاهای شهرستان فریدن حدود 2 هزار و 300 نفر بوده که با توجه به افزایش 450 نفری شهر داران(مرکز فریدن) -با فرض اینکه همه 45٠ نفر از روستاها به جمعیت داران اضافه شده باشند، بدون در نظر گرفتن نرخ زاد و ولد ، مهاجرت معکوس و مرگ و میر- نزدیک به هزار و 800 نفر از جمعیت شهرستان فریدن، به شهرهایی به جز داران مهاجرت کرده اند که اغلب اصفهان اولین انتخاب آنها بوده است.
بررسی های آماری کارشناسان بر اساس سرشماری سال 1395 نشان می دهد، شهر دامنه فریدن با 311 نفر کاهش جمعیت با مهاجرت حدود هفت درصد از جمعیت روبرو شده است و در بین روستاها، روستای خویگان با کاهش 390 نفری، بالاترین میزان کاهش جمعیت را در بین روستاها به خود اختصاص داده است به عبارتی از هر چهار نفر جمعیت این روستا یک نفر مهاجرت کرده است. روستای سفتجان با 230 نفر کاهش جمعیت، نهرخلج با 200 نفر، اسکندری برآفتاب با 172 نفر و روستای گنجه با 137 نفر کاهش جمعیت در صدر روستاهای با کاهش جمعیت بوده اند.
تعدادی از کارشناسان خشکسالی های اخیر به ویژه در یک دهه گذشته را مهمترین عامل مهاجرت روستاییان بویژه در روستاهای شرقی استان اصفهان عنوان کرده اند.
با وجود پرداخت تسهیلات و خسارت خشکسالی به کشاورزان این روستاها، اما بیشتر ساکنان آنها به امید یافتن شغلی جدید رهسپار روستاها یا شهرهای دیگر شده اند.
به همین دلیل برخی مسئولان و کارشناسان، ایجاد فرصت های شغلی غیر از کشاورزی مانند صنایع دستی و گردشگری را یکی از راه های جلوگیری از مهاجرت و خالی از سکنه شدن این روستاها پیشنهاد کرده اند.
بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن 95، جمعیت استان اصفهان پنج میلیون و 120 هزار و 850 نفر است که سهمی حدود 6.41 درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است.
متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت در دوره 90 تا 95 در استان اصفهان به 0.97 درصد رسیده که در مقایسه با دوره های 85-75و 90 - 85 به کمترین میزان خود در 20 سال اخیر رسیده و فاصله زیادی با متوسط نرخ 1.24 درصدی کشور دارد.
بر اساس نتایج سرشماری 95 از جمعیت ساکن در استان اصفهان 88 درصد در شهرها و 12 درصد در روستاها ساکن هستند که در مقایسه با سال 90 حدود یک درصد از جمعیت روستایی کم و به جمعیت شهری اضافه شده است.
شهرستان های خمینی شهر با 99 درصد و اصفهان و شاهین شهر و میمه با 94 درصد بیشترین سهم شهرنشینی و شهرستان های تیران و کرون با 42، چادگان 44 و فریدن با 49 درصد کمترین سهم شهرنشینی را در استان اصفهان دارند.
بالا بودن نرخ رشد جمعیت در برخی شهرستان ها مانند شاهین شهر و میمه، لنجان و شهرضا بدلیل مهاجر پذیر بودن آنها بوده است.
بر اساس نتایج سرشماری 95 بالاترین نرخ مهاجرت از استان ها و مناطق دیگر در پنج سال گذشته به استان اصفهان به ترتیب از خوزستان(21.7 درصد)، چهارمحال و بختیاری(14.8 درصد)، تهران(13.4 درصد)، خارج از کشور(6.1 درصد)، فارس (5.9 درصد)، لرستان (5 درصد)، قم(2.9 درصد)، مرکزی (2.4 درصد) و خراسان رضوی (2.2 درصد) بوده است.
همچنین بر اساس نتایج این سرشماری، نرخ رشد جمعیت شهری در دوره 95 - 90 معادل 1.15 و نرخ رشد جمعیت روستایی استان در این دوره منفی 0.31 (0.31-) درصد بوده است.
همچنین ، بالاترین نرخ رشد جمعیت استان اصفهان مربوط به شاهین شهر و میمه 3.61، سمیرم 2.64، کاشان 2.42، برخوار 2.36 و خورو بیابانک 2.12 درصد بوده است.
در عین حال شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت با نرخ رشد منفی مواجه بودند.
6026/9861
کپی شد