در این مطلب آمده است : تغییر ناگهانی ارزها در بازار کشور اگرچه یک مانور سیاسی از جانب دشمنان دیرینه در غرب بود تا به اصطلاح،
ندای تابستان داغ وزیر امور خارجه آمریکا به حقیقت بپیوندد اما انجام همه این اتفاقات در توان یانکی ها نیست که خودشان در منجلاب اقتصاد با بدهی 22 هزار تریلیون دلاری فرورفته اند بلکه تا حدودی نتیجه بی کفایتی بعضی مسئولانی است که از قبل نتوانسته بودند انبارهای خوابیده در رکود اقتصادی کارخانه های تولیدی داخل را مدیریت کرده و ضمن برداشت فهرست موجودی آنها، در توزیع قطره چکانی به قیمت واقعی از طریق تعاونی ها و فروشگاه های زنجیرهای اجازه ندهند حرارت این تابستان داغ موجودی این انبارها را به سوی احتکار سوق داده تا هزینه سنگین این خسارت بزرگ اقتصادی توسط اقشار ضعیف جامعه تأمین شود. اگرچه بعضی از تولیدکنندگان بزرگ توانستند از این فرصت ناب نهایت بهره برداری را کرده و ماهی های درشت از این آب گل آلود بگیرند و التهاب را در دامنه خرده فروشان افزایش دهند تا بدون توجه به عواقب جریان کالای آنها که ماهها در خواب رکود به سر برده و در بحبوحه این سونامی حاضر نبودند به قیمت واقعی عرضه کنند پس از آن با شرایط ویژه خریداری تا با سود قابل توجهی به دست مصرف کننده نیازمند برسانند! غافل از اینکه اگر قرار بود این محصول به صورت طبیعی به فروش برسد اینقدر در انبارها خاک نمیخورد. هیجان ایجاد شده در بازار سوری قیمت ارز و سکه علاوه بر اینکه گروهی را تحریک به ورود به این ریسک
پرخطر کرد تا با نقدینگی خود و حاصل فروش واحد مسکونی و اتومبیل زیر قیمت واقعی را صرف خرید ارز و سکه کنند. غافل از اینکه حجم این بادکنک برای پذیرش این همه هوای آلوده کافی نیست و بالاخره منفجر خواهد شد.
امروز زمان این سقوط و انفجار بادکنک فرا رسیده تا مال باختگان مقابل صرافی ها و بانکها به صف بایستند شاید با فروش ارز و سکه هایی که در
اختیار دارند میزان خسارات را کاهش دهند. هر آنچه که آمریکا در بوق تبلیغات خود می دمد که نیت اصلی اش حذف نظام کشور است تا آینده ای روشن را برای آحاد جامعه ترسیم کند نوعی ریاکاری و دروغ برملا شده است زیرا این تابستان به اصطلاح داغ تنها برای مردم ضعیف کشور توأم با خسارات سنگینی بود که دامنه آن تولید داخلی و اصناف را هم که از اقشار همین مردم هستند در برگرفت. تعدیل نیرو در کلیه واحدهای خدماتی و صنعتی کشور نتیجه این اشتباه بزرگ توسط بعضی مسئولان کلان بانکی و اقتصادی است که سقوط واحد پول کشور را ادامه داد و این امر می توانست خسارات غیرقابل جبرانی را برای جامع به همراه داشته باشد درحالی که امروز شاهدیم آنچه میتواند ارزش خود را در بلند مدت حفظ کند همان واحد پول ملی است که دارای پشتوانه خزانه است. رکود همچون ابری است که می آید اما نمی ماند و تنها تاجران واقعی کف بازار و کار کشته هستند که میتوانند این به ظاهر فرصتها را به چالش برای خود تبدیل نکنند.
در ادامه آمده است: داستان واقعی استاد رحیم فرهادی معروف به رحیم چلویی که سالن غذاخوری ضیافت را در گذر تلفنخانه خیابان سپه اصفهان در دهه های30و40 اداره می کرد خواندنی است زیرا همین اقتصاددان دانشگاه نرفته در آن سال های فقر و رکود توانست با شگرد معروف خود که عرضه چلوکباب بود صف مشتریان را در طول روز همچنان حفظ کند. حاج رحیم در کنار هر ظرف چلوکباب کوبیده یک چهارم نان می گذاشت که اگر هر مقدار از این نان تا هر زمان باقی بود مشتری می توانست همچنان از کباب کوبیده رایگان استفاده کند اما از سوی دیگر قیمت یک پرس چلوکباب این رستوران دو برابر غذاخوری های دیگر در سطح شهر بود تا ضمن جبران، ارزش کباب های اضافی مشتریان خود را حفظ کند. رکودی که این روزها سالن های غذاخوری را در سراسر کشور فراگرفته با پیامدهای متفاوتی ازجمله عدم توان پرداخت اجاره محل، تعدیل نیروها و بیکار شدن سیل کارگران این صنف روبروست. درحالی که در چند ماه گذشته تعداد مشتریان این رستوران ها در شمال پایتخت 35 درصد افت پیدا کرده این رقم در مرکز و جنوب شهر بین 70تا 90درصد سقوط را نشان میدهد.
گرانی شکننده مواد اولیه از دلایل بارز این اتفاق نامیمون است که قیمت واقعی یک پرس غذای معمولی به50 هزار تومان افزایش یابد. آنچه بیش از همه هزاران نفر شاغلان این صنف را به بیکار شدن تهدید میکند ناگزیر شدن به افت کیفیت و کمیت و درنهایت تعطیل یا تغییر شغل این واحدها به شغل های دیگر ازجمله نمایشگاه اتومبیل است. به نظر میرسد بازهم وظیفه دولت است که به نحوی شرایط را در کوتاه مدت برای ادامه کار این صنف مهیا و طرح تعطیل شده ناهار کارمندان ارگان ها و نهادهای خود را حداقل برای زمانی محدود مجدد فعال کرده اما خود پا به اجرا نگذاشته تا از خدمات این صنف بهره مند شود.
7141/6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.