در این مطلب آمده است: یکی از اصطلاحاتی که در سال‌ های اخیر وارد ادبیات مدیریتی کشور شده، رانت‌ خواری است. این اصطلاح به معنی این است که نزدیکان و اقوام و فامیل و نیز کسانی که با مدیر و مسئولی قرابت دارند، از این ارتباط بهره جویند و با استفاده از این موقعیت بتوانند به منافع مادی و معنوی خارج از ضوابط و مقررات دست یابند؛ بنابراین از منابع و امکانات سازمان بیش‌ از دیگران بهره‌ برداری و منافع مادی و معنوی فراوانی برای خود جلب می‌ کنند. آنچه کشور ما هم ‌اکنون با آن دست به گریبان است و سال‌هاست وابستگان مسئولان با عنوان آقا زاده یا... از موقعیت مدیران بهره می‌ گیرند و بر این مبنا پایه بی‌ عدالتی در جامعه ریخته شده و حتی قبح آن نیز شکسته شده است؛ زیرا به‌راحتی می‌بینیم مدیر و مسئول مثلا فرزند یا برادر و وابسته خود را بی‌ ضابطه وارد تشکیلات کرده و شاید مدیریت هم به او داده است! البته ناگفته نماند بودند و هستند مدیرانی که اجازه نداده‌اند حتی فرزند، برادر و وابسته‌شان برای دیدن او به اداره مراجعه کنند، چه رسد به اینکه آنها را به کار و استخدام گمارند؛ چنانچه نقطه مقابلش نیز هست که با کمال پر رویی به این عمل دست زده ‌اند؛ هرچند فرزندان دیگر مردم بیکارند و از تحصیلات بالاتر و مرتبط و توانمندی بیشتر برخوردارند و این رانت‌خواری است؛ حالا آنهایی که موافقت اصولی می‌گیرند، یک ‌شبه ره صد ساله را پیموده یا می ‌پیمایند، به ثروت ملی دسترسی پیدا می‌ کنند، از منابع ملی برای خود بهره می‌ جویند، از راه رانت صاحب خانه، کارخانه، سهام، باغ و ویلا و ... می ‌شوند، اینها برای مردم قابل هضم و تحمل نیست و مثل موریانه انقلاب را از مغز تهی و بدبینی ‌ها را زیاد می ‌کند.
ناگفته نماند که بصیرت مردم ما سبب شده این رفتار را پای اسلام نگذارند و به چشم همان ‌هایی ببینند که اگر مدعی تدین و انقلابیگری هستند، شعاری بیش نیست و برای راهیابی به مراتب قدرت و اندوختن ثروت کلان و... است؛ و گرنه آدم مؤمن از بیت‌المال و قدرت خود در جهت نزدیکان استفاده نمی‌کند؛ بلکه همه را به یک چشم می ‌بیند و کاری را که می ‌تواند برای همه انجام دهد، برای خود هم انجام می‌دهد. امام علی(ع) الگوی حاکمیت عدالت و اسلام با توجه به این خصلت اطرافیان سود جوی یک مدیر، به مالک اشتر توصیه می‌کند مراقب اطرافیان باشد و امتیاز ویژه‌ای در اختیار آنان قرار ندهد؛ به طوری که دیگران از این کار متضرر شوند. ایشان می‌فرماید: «و لا تقطعن لاءحد من حاشیتک و حامتک قطیعة و لا یطمعن منک فی اعتقاد عقده تضر بمن یلی‌ها من الناس فی شرب اءو عمل مشترک یحملون مؤ ونته علی غیرهم فیکون مهنا ذلک لهم دونک و عیبه علیک فی الدنیا و الآخرة»؛ «و به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینی از اراضی مسلمانان را وامگذار تا طمع نکنند که قراردادی با آن ‌ها منعقد سازی که مایه ضرر سایر مردم باشد، خواه در آبیاری یا عمل مشترک دیگر؛ به طوری که هزینه ‌های آن را بر دیگران تحمیل کنند که در این صورت سودش برای آن‌ هاست و عیب و ننگ آن برای تو در دنیا و آخرت.» (نهج‌ البلاغه، نامه 53)
از این سخن مولای متقیان امام علی(ع) می ‌توان استنباط کرد که سلوک و سیره عملی مدیر یا مسئول باید به گونه ‌ای باشد که اطرافیان طمع نکنند و انتظار نداشته باشند که او به نفع آنان و به ضرر دیگران کاری را انجام دهد. مدیر و مسئول باید طوری رفتار کند که نزدیکان و اطرافیان او بدانند و یقین داشته باشند او مرتکب کاری نخواهد شد که به نفع نزدیکان خود باشد و سایر مردم از این امر متضرر شوند یا امکان دسترسی برای دیگران نباشد؛ بنابراین مدیر باید با سلوک و روش عملی خود از انتظارات و طمع‌ های بیجا و بی‌ مورد نزدیکان و اطرافیان خود پیشگیری و طوری رفتار کند که آنان چنین انتظارات نابجایی از او نداشته باشند و اگر از هر راهی وارد شدند، باید خود برای برخورد با آنها پیشقدم باشد.
مسئولان باید مراقب باشند کسی از قِبل آنان رانت‌خواری نکند. باید از اولین روز مسئولیت اطرافیان خود را توجیه کنند که رانت ممنوع است و در چنین انتظاری نباشید تا هم خودتان راحت باشید، هم امکان خدمت درست برای من (مسئول) ایجاد شود. سخت ‌گیری بر این اقدام غیرمجاز شیوه علی(ع) است؛ چنانچه آن حضرت در مقابل زیاده‌ خواهی و امتیاز طلبی برادرش ایستاد. آن حضرت در یکی از خطبه‌ های خود این ‌گونه تعریف می ‌کند: «سوگند به خدا همانا عقیل را دیدم که به شدت فقیر شده بود و از من می‌ خواست یک صاع (سه کیلو) از گندم‌ های شما را به او ببخشم .... عقیل اصرار کرد. ...خیال کرد من دینم را به او می ‌فروشم... (اما من برای بیداری و هشیاری او) آهنی را در آتش ‍ گداختم؛ سپس آن را به بدنش نزدیک ساختم تا با حرارت آن عبرت گیرد. ناله‌ ای همچون بیمارانی که از شدت درد می ‌نالند، سر داد و چیزی نمانده بود که از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل، زنان داغدیده در سوگ تو بگریند! از آهن تفتیده‌ای که انسانی آن را به صورت بازیچه سرخ کرده، ناله می‌کنی، اما مرا به سوی آتشی می‌کشانی که خداوند جبار با خشم و غضبش ‍آن را بر افروخته است؟! تو از این رنج می ‌نالی و من از آن آتش سوزان نالان نشوم؟» ( نهج‌البلاغه، خطبه 224)
این داستان نیست؛ بلکه واقعیتی است که باید برای مسئولان الگو باشد؛ پس مسئولان مراقب باشند؛ زیرا مردم می ‌بینند و خدا آگاه است؛ همچنان که برخی مسئولان گذشته زیر سؤال ‌اند.
7141/6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.