جامعهای که میخواهد اوقات نوجوان و جوانش، صرفا « پُر» شود، با پُر شدن ناهنجاریهای دیگر، مواجه میشود اما جامعهای که در فکر توسعه است، به «غنی»ساختن اوقات فراغت میاندیشد چون میخواهد قویترین و مهمترین ابزار توسعه، یعنی نیروی انسانی توانمند را در اختیار داشته باشد.
به گزارش ایسنا منطقه قم، کافیست در هر ساعتی از یک روز تابستانی در یکی از بوستانها و فضاهای سبز کشور، قدم بزنید و به وضوح نظارهگرِ بیبرنامگی جامعه برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان باشید؛ نوجوانانی که در دستههای دو یا چند نفره، فقط و صرفا از فضای باز بوستانها برای شوخیها، گاها سیگار کشیدنهای دور از چشم والدین، استفاده جمعی از فضای مجازی، موتور سواریهای ناهنجار و ... استفاده می کنند!
در این نظاره، سَری هم به بخش های ورزشی بوستانها که به وسایل ورزشی مزین است بزنید، شاید شما توانستید نوجوان و جوانی را در حال ورزش ببینید! ما که نتوانستیم. این در حالیست که ازنحوه گذران اوقات فراغت، به مثابه «آیینه فرهنگ جامعه» یاد میکنند و چگونگی گذران فراغت افراد یک جامعه را تا حد بسیاری، معرف ویژگیهای فرهنگی و میزان توسعهیافتگی آن جامعه میدانند چرا که بیبرنامگی کلان جامعه در حراست از اوقات فراغت، باعث پیدایش فراغتهای بیمارگونه و انواع انحرافات و بزهکاریها در جامعه، بویژه در گروه نوجوان و جوان میشود. چنانچه 300 سال پیش از تولّد مسیح ،ارسطو چنین اظهار داشت:« نوجوانان، پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند».
بی انصاف نباید بود؛ اینکه بسیاری از فضاهای سبز کشور به وسایل ورزشی تجهیز شده، همین که شمار باشگاههای ورزشی رو به فزونیست و اینکه کانونهای پرورش فکری تجهیزات خوبی دارند، گامهای قابل تقدیریست، اما برای استفاده حداکثری از ظرفیت های ایجاد شده، نیازمند برنامههای قوی هستیم که اتفاقا وجود نیروی انسانی خلّاق، پیگیر و فهیم، بسیار با اهمیتتر از پول و تخصیص اعتبار است.
بیشتر از ساختن ورزشگاه، نیاز داریم که نوجوان را اهل ورزش و ورزشکار بار آوریم؛ بیش ازساختن مسجد، نیازمندیم که مساجد را به حضور پرشور نوجوانان و جوانان آباد کنیم و بیشتر از کتابخانه، نیازمند نوجوان و جوان کتابخوان هستیم.
بهرهگیری حداکثری از امکانات موجود جامعه برای هر گروه سنی، نیازمند اصولی برگرفته از «شناخت مقتضیات آن سن» و «شناخت ِبستر جامعه» است. برای مثال، درباره شناسایی مقتضیات سن نوجوانی میتوان گفت: نوجوان در پی کسب هویت است و برای کسب هویت، علاقه زیادی به عضویت در گروههای هم سن و سال را دارد؛ در واقع او با عضویت در یک گروه، هویت خود را با آن گروه، گِره میزند؛ خواه هنجار باشد یا نابهنجار.
بنابراین، برای غنی ساختن اوقات فراغت نوجوانان و البته گام برداشتن در مسیر توسعه، بهترین راهکار، استفاده از «گروههای دوستیِ نوجوانان» است. برای« شناساییِ بستر جامعه» نیز باید این پرسش ایجاد شود که در جامعه و بعضا محلههایی که همسایه ، همسایه را نمیشناسد چگونه میتوان، این گروههای دوستی را ایجاد کرد؟ پاسخ این است: «مدرسه»، مهمترین جاییست که دوستی ها از آن آغاز میشود و استمرارمییابد، لذا برای پیوند دادنِ فعالیت های نوجوان با مساجد، کتابخانه ها، کانون ها، آموزشگاهها، ورزشگاهها و ...« مدارس» بهترین آغاز هستند.
بنابراین اگر فعالیت های فرهنگی و ورزشی در طول سالِ تحصیلی از مدرسه و گروههای همکلاسی و دوستی آغاز شود و در طول تابستان با برنامه ریزی دقیق، جدّیت بیشتر و بر حسب هدف و فعالیت گروه، با یک مرکز فرهنگی و ورزشی پیوند یابد، بهترین اتفاق برای استفاده از ظرفیت های فرهنگی، ورزشی و تفریحی کشور رخ داده است.
با آگاهی نوجوان از برنامه مستمری که از مدرسه آغاز میشود، نوجوان، خود در جریان برنامه فراغتش قرار میگیرد و دغدغه و گاه جبر والدین در این مسئله به حداقل میرسد، اکنون سوال اینجاست که چند مدرسه در کشور ما با یک مسجد یا یک مرکز فرهنگی و هنری در طول سال تحصیلی، تعامل دارد و چند مسجد و ارگان فرهنگی و ورشی، برنامه های اوقات فراغتشان را از طریق مدرسه به اطلاع دانش آموزان میرسانند ؟!
شاید گفته شود که بعضی از گروههای دوستیِ نوجوانان، بدون دخالت مدرسه و سایر مراکز فرهنگی، به صورت خودجوش از امکانات آموزشی، فرهنگی و ورزشی کشور به صورت گروهی بهره مند میشوند و این مهم، بیش از دخالت مدرسه یا یک ارگان، به اراده نوجوانان، بستگی دارد.
پاسخ این است که ایجاد و استمرار گروه خودجوش در نوجوانی به دلیل روحیه سرکشی در این دوران و غلبه بر تصمیمات گروهی برای اثبات خود، امر نادری است؛ لذا، ایفایِ نقشِ رهبری توسط بزرگتری مقبول و مورد احترام یا ارگانی معتبر، تداوم ِعضویت در گروه را بهتر تضمین میکند، ضمن اینکه سرکشیهای دوران نوجوانی، اعتماد خانوادهها را به گروههای خود جوشِ نوجوانان کم می کند و متولی بودن مدرسه و ارگانهای فرهنگی، تضمین قویتری برای هنجار بودن هدف و فعالیت گروه است.
پیشنهاد دیگر، برای غنی ساختن اوقات فراغت، «اندیشیدن» را به جای «اندیشه» آموختن است؛ آشنایی نوجوان با ظرفیت های ویژه و خاصِ شهر و استان خویش، اندیشیدن را به او می آموزد، چگونه از نوجوانی که محل تولد و زندگی خود را نمیشناسد، انتظار آینده ساز بودن برای کشور میتوان داشت؟!
میتوان از ظرفیت بسیاری از دستگاههای اجرایی، برای آشنایی ِنوجوانان با ظرفیتها و محدودیتهای استان، در فصل تابستان و اوقات فراغت بهره گرفت، بسیاری از نوجوانان در استانهای پُر جاذبه کشور، در معرفی جاذبه های گردشگری شهر و استان خود ناتوانند، میتوان از میراث فرهنگی یا دفاتر گردشگری وابسته، برای آشنایی با جاذبه های گردشگری بهره مند شد، میتوان از بنیاد شهید و حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، انتظار بیشتری برای جذب نوجوانان استان داشت، میشود از صنعت و معدن، برای آشنایی با صنایع و ظرفیت های صنعت استان بهره گرفت، از فرهنگ و ارشاد برای آشنایی با هنرمندان، نویسندگان، فرهیختگان فرهنگی، از ورزش و جوانان برای آشنایی با ورزشکاران، استفاده از باشگاهها، امکانات وبرنامه های ورزشی کمک گرفت.
از اداره کل زندانها، از ستاد مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی، راهنمایی رانندگی و ... میتوان برنامه های موثرتری ویژه نوجوانان طلب کرد. حتی امور مالیاتی استان میتواند، برای نوجوانان، برنامهای برای اطلاعرسانی در نحوه هزینه شدن مالیات در استان ترتیب دهد، در این فرایند، ظرفیت های ویژه استانها، روشنگری قوی در راهنمایی مسئولان است؛ استانی مانند قم، ظرفیت قوی و گسترده ای در استفاده از پتانسیل فرهنگی خود برای بارور سازی فراغت جوانان و نوجوانان دارد.
برای مثال پیشنهاد این مقاله برای استفاده از این ظرفیت و قابلیت، اجرای طرحی با عنوان برپایی«محافل فکر و اندیشه» درسطح استان قم است. برپایی محافل فکر و اندیشه در قالب گروههای کوچک محلّی، بهرهگیری ارزشمندی از ظرفیت حوزه علمیه و دانشگاه در قم خواهد بود. فضای بوستانها، مساجد، بقاع امامزادگان، مراکز فرهنگی و ... با محوریت حضور روحانیون، اساتید دانشگاه و اساتید سرشناس روانشناسی، نوجوانان و جوانان را در یافتن پاسخ به کیستی خود و سوالات معرفتی یاری میدهد. مسلماً اجرای این طرح در خود ابرازی نوجوان و پویایی فکر و اندیشه نوجوانان، کم شدن فاصله با روحانیت و راه حلهای مناسب برای بسیاری از معضلات کمک کننده است.
بدون شک، انتظار کار آفرین بودن، مدیری توانمندشدن و صاحب نظر بودن در عرصه تولید، ورزش، فرهنگ و هنر از فردی که در نوجوانی با ظرفیت ها و محدویت های استان خویش، آشناست، بسیار بیشتراست، جامعهای که میخواهد اوقات نوجوان و جوانش، صرفا « پُر» شود، با پُر شدن زندانها، شلوغی دادگاهها و ناهنجاریهای دیگر، مواجه میشود اما جامعه ای که در فکر توسعه است، به «غنی»ساختن اوقات فراغت می اندیشد چون میخواهد قوی ترین و مهمترین ابزار توسعه، یعنی نیروی انسانی توانمند را در اختیار داشته باشد. یادداشت از سیده مریم طباطبایی ندوشن
انتهای پیام
به گزارش ایسنا منطقه قم، کافیست در هر ساعتی از یک روز تابستانی در یکی از بوستانها و فضاهای سبز کشور، قدم بزنید و به وضوح نظارهگرِ بیبرنامگی جامعه برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان باشید؛ نوجوانانی که در دستههای دو یا چند نفره، فقط و صرفا از فضای باز بوستانها برای شوخیها، گاها سیگار کشیدنهای دور از چشم والدین، استفاده جمعی از فضای مجازی، موتور سواریهای ناهنجار و ... استفاده می کنند!
در این نظاره، سَری هم به بخش های ورزشی بوستانها که به وسایل ورزشی مزین است بزنید، شاید شما توانستید نوجوان و جوانی را در حال ورزش ببینید! ما که نتوانستیم. این در حالیست که ازنحوه گذران اوقات فراغت، به مثابه «آیینه فرهنگ جامعه» یاد میکنند و چگونگی گذران فراغت افراد یک جامعه را تا حد بسیاری، معرف ویژگیهای فرهنگی و میزان توسعهیافتگی آن جامعه میدانند چرا که بیبرنامگی کلان جامعه در حراست از اوقات فراغت، باعث پیدایش فراغتهای بیمارگونه و انواع انحرافات و بزهکاریها در جامعه، بویژه در گروه نوجوان و جوان میشود. چنانچه 300 سال پیش از تولّد مسیح ،ارسطو چنین اظهار داشت:« نوجوانان، پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند».
بی انصاف نباید بود؛ اینکه بسیاری از فضاهای سبز کشور به وسایل ورزشی تجهیز شده، همین که شمار باشگاههای ورزشی رو به فزونیست و اینکه کانونهای پرورش فکری تجهیزات خوبی دارند، گامهای قابل تقدیریست، اما برای استفاده حداکثری از ظرفیت های ایجاد شده، نیازمند برنامههای قوی هستیم که اتفاقا وجود نیروی انسانی خلّاق، پیگیر و فهیم، بسیار با اهمیتتر از پول و تخصیص اعتبار است.
بیشتر از ساختن ورزشگاه، نیاز داریم که نوجوان را اهل ورزش و ورزشکار بار آوریم؛ بیش ازساختن مسجد، نیازمندیم که مساجد را به حضور پرشور نوجوانان و جوانان آباد کنیم و بیشتر از کتابخانه، نیازمند نوجوان و جوان کتابخوان هستیم.
بهرهگیری حداکثری از امکانات موجود جامعه برای هر گروه سنی، نیازمند اصولی برگرفته از «شناخت مقتضیات آن سن» و «شناخت ِبستر جامعه» است. برای مثال، درباره شناسایی مقتضیات سن نوجوانی میتوان گفت: نوجوان در پی کسب هویت است و برای کسب هویت، علاقه زیادی به عضویت در گروههای هم سن و سال را دارد؛ در واقع او با عضویت در یک گروه، هویت خود را با آن گروه، گِره میزند؛ خواه هنجار باشد یا نابهنجار.
بنابراین، برای غنی ساختن اوقات فراغت نوجوانان و البته گام برداشتن در مسیر توسعه، بهترین راهکار، استفاده از «گروههای دوستیِ نوجوانان» است. برای« شناساییِ بستر جامعه» نیز باید این پرسش ایجاد شود که در جامعه و بعضا محلههایی که همسایه ، همسایه را نمیشناسد چگونه میتوان، این گروههای دوستی را ایجاد کرد؟ پاسخ این است: «مدرسه»، مهمترین جاییست که دوستی ها از آن آغاز میشود و استمرارمییابد، لذا برای پیوند دادنِ فعالیت های نوجوان با مساجد، کتابخانه ها، کانون ها، آموزشگاهها، ورزشگاهها و ...« مدارس» بهترین آغاز هستند.
بنابراین اگر فعالیت های فرهنگی و ورزشی در طول سالِ تحصیلی از مدرسه و گروههای همکلاسی و دوستی آغاز شود و در طول تابستان با برنامه ریزی دقیق، جدّیت بیشتر و بر حسب هدف و فعالیت گروه، با یک مرکز فرهنگی و ورزشی پیوند یابد، بهترین اتفاق برای استفاده از ظرفیت های فرهنگی، ورزشی و تفریحی کشور رخ داده است.
با آگاهی نوجوان از برنامه مستمری که از مدرسه آغاز میشود، نوجوان، خود در جریان برنامه فراغتش قرار میگیرد و دغدغه و گاه جبر والدین در این مسئله به حداقل میرسد، اکنون سوال اینجاست که چند مدرسه در کشور ما با یک مسجد یا یک مرکز فرهنگی و هنری در طول سال تحصیلی، تعامل دارد و چند مسجد و ارگان فرهنگی و ورشی، برنامه های اوقات فراغتشان را از طریق مدرسه به اطلاع دانش آموزان میرسانند ؟!
شاید گفته شود که بعضی از گروههای دوستیِ نوجوانان، بدون دخالت مدرسه و سایر مراکز فرهنگی، به صورت خودجوش از امکانات آموزشی، فرهنگی و ورزشی کشور به صورت گروهی بهره مند میشوند و این مهم، بیش از دخالت مدرسه یا یک ارگان، به اراده نوجوانان، بستگی دارد.
پاسخ این است که ایجاد و استمرار گروه خودجوش در نوجوانی به دلیل روحیه سرکشی در این دوران و غلبه بر تصمیمات گروهی برای اثبات خود، امر نادری است؛ لذا، ایفایِ نقشِ رهبری توسط بزرگتری مقبول و مورد احترام یا ارگانی معتبر، تداوم ِعضویت در گروه را بهتر تضمین میکند، ضمن اینکه سرکشیهای دوران نوجوانی، اعتماد خانوادهها را به گروههای خود جوشِ نوجوانان کم می کند و متولی بودن مدرسه و ارگانهای فرهنگی، تضمین قویتری برای هنجار بودن هدف و فعالیت گروه است.
پیشنهاد دیگر، برای غنی ساختن اوقات فراغت، «اندیشیدن» را به جای «اندیشه» آموختن است؛ آشنایی نوجوان با ظرفیت های ویژه و خاصِ شهر و استان خویش، اندیشیدن را به او می آموزد، چگونه از نوجوانی که محل تولد و زندگی خود را نمیشناسد، انتظار آینده ساز بودن برای کشور میتوان داشت؟!
میتوان از ظرفیت بسیاری از دستگاههای اجرایی، برای آشنایی ِنوجوانان با ظرفیتها و محدودیتهای استان، در فصل تابستان و اوقات فراغت بهره گرفت، بسیاری از نوجوانان در استانهای پُر جاذبه کشور، در معرفی جاذبه های گردشگری شهر و استان خود ناتوانند، میتوان از میراث فرهنگی یا دفاتر گردشگری وابسته، برای آشنایی با جاذبه های گردشگری بهره مند شد، میتوان از بنیاد شهید و حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، انتظار بیشتری برای جذب نوجوانان استان داشت، میشود از صنعت و معدن، برای آشنایی با صنایع و ظرفیت های صنعت استان بهره گرفت، از فرهنگ و ارشاد برای آشنایی با هنرمندان، نویسندگان، فرهیختگان فرهنگی، از ورزش و جوانان برای آشنایی با ورزشکاران، استفاده از باشگاهها، امکانات وبرنامه های ورزشی کمک گرفت.
از اداره کل زندانها، از ستاد مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی، راهنمایی رانندگی و ... میتوان برنامه های موثرتری ویژه نوجوانان طلب کرد. حتی امور مالیاتی استان میتواند، برای نوجوانان، برنامهای برای اطلاعرسانی در نحوه هزینه شدن مالیات در استان ترتیب دهد، در این فرایند، ظرفیت های ویژه استانها، روشنگری قوی در راهنمایی مسئولان است؛ استانی مانند قم، ظرفیت قوی و گسترده ای در استفاده از پتانسیل فرهنگی خود برای بارور سازی فراغت جوانان و نوجوانان دارد.
برای مثال پیشنهاد این مقاله برای استفاده از این ظرفیت و قابلیت، اجرای طرحی با عنوان برپایی«محافل فکر و اندیشه» درسطح استان قم است. برپایی محافل فکر و اندیشه در قالب گروههای کوچک محلّی، بهرهگیری ارزشمندی از ظرفیت حوزه علمیه و دانشگاه در قم خواهد بود. فضای بوستانها، مساجد، بقاع امامزادگان، مراکز فرهنگی و ... با محوریت حضور روحانیون، اساتید دانشگاه و اساتید سرشناس روانشناسی، نوجوانان و جوانان را در یافتن پاسخ به کیستی خود و سوالات معرفتی یاری میدهد. مسلماً اجرای این طرح در خود ابرازی نوجوان و پویایی فکر و اندیشه نوجوانان، کم شدن فاصله با روحانیت و راه حلهای مناسب برای بسیاری از معضلات کمک کننده است.
بدون شک، انتظار کار آفرین بودن، مدیری توانمندشدن و صاحب نظر بودن در عرصه تولید، ورزش، فرهنگ و هنر از فردی که در نوجوانی با ظرفیت ها و محدویت های استان خویش، آشناست، بسیار بیشتراست، جامعهای که میخواهد اوقات نوجوان و جوانش، صرفا « پُر» شود، با پُر شدن زندانها، شلوغی دادگاهها و ناهنجاریهای دیگر، مواجه میشود اما جامعه ای که در فکر توسعه است، به «غنی»ساختن اوقات فراغت می اندیشد چون میخواهد قوی ترین و مهمترین ابزار توسعه، یعنی نیروی انسانی توانمند را در اختیار داشته باشد. یادداشت از سیده مریم طباطبایی ندوشن
انتهای پیام
کپی شد