اولی؛ که بازار بود،اظهار ناراحتی و عدم ثبات کرد و خیلی زودتر از آنچیزی که تصور می شد این پیام به همه خانه های شهر و روستا مخابره شد.
چون روشن است که کسی نیست مگر اینکه با بازار در ارتباط است، و قهرا تاثیر پذیر.
دومی ؛ که رئیس جمهور بود، آمد و در سالن کنفرانس سران، به جا و موزون و محکم و مقتدرانه ایراد کرد، و در پیامش از ثُبات نظام و استقرار کامل دولتش حرف زد و به دولتیان هم، دستور صرفه جوئی و ارائه آمار شفاف داد.
سومی؛ یعنی حاکمیت، بر حسب تشخیص به موقع بنا به وانهادن اختلافات جزئی و یا کلی با دولت نمود و صدای وحدت و دفاع از دولت را سر داد در نتیجه؛ از سطح مرکزیت و مرجعیت تا ائمه جمعه و خصوصا تا نیروهای نظامی به خوبی این پیام را گرفته و عکس العمل مثبت و مفید خود را نشان دادند.
اما پیام چهارم؛ و آن پیام امید و نشاط به ملت است، که از همه مهمتر و استراژیکی تر است.
انقلاب و نظام و کشور از آنِ ملت است و تردیدی نیست در مواقع خطر برای کیان اسلام و ایران ، این مردم اند که در صف اول مجاهدان هستند.
در گفتمان خمینی کبیر؛ مردم اند که قیم امورند و دیگران خادم و خدمتگزارند.
پس پیام امید چون خاستگاهش مردم شریف و نجیب مان قرار می گیرد، از همه مهمتر می باشد.
در این مقام مشکل چندانی نداریم، اگر آن سه پیام بالا ؛ بصورت کمال و تمام از سوی متوالیانش مخابره شود و به جان مردم بنشیند، نیاز به زحمت برای پالسِ پیام چهارم نیست. چرا که خود بخود پیام چهارم ارسال می شود و بر دلها نشسته و کار خود را بر افکار عمومی می کند.
پی نوشت پیام اول: بازار دو "نباید" دارد تا پیامش، "پیام امید" را به ارمغان آورد.
اولا؛ دستخوش نیروهای بیرون از مجموعه خود که به دنبال سودجوئی های سیاسی و اقتصادی کاسب کارانه هستند، نشود.
وثانیا؛ در قیمت و عرضه، به مقداری که در توان دارد با مردم همدردی و همراهی کند .
این دو؛ همان چیزی است که در حدوث انقلاب و مدیریت دفاع مقدس، تاثیر ژرفی در پوسته های مختلف اجتماعی گذاشت و نام بازار را در آن روزها نهادینه کرد.
پی نوشتِ پیام دوم، مربوط به پیام جناب رییس جمهور است.
دو نقطه مفقوده در اینجاست نباید غافل شد؛
اولا؛ جناب روحانی باید مستحضر باشد، مردم منتظر سخنان به موقع و حساب شده ی منتخب خود همیشه، هستند و نباید در این زمینه کوتاهی و تاخیر صورت گیرد.
ثانیا؛ مسئله جدی یاریگران جناب روحانی است که باید نسبت به برخی از آنان سازمان دهی و نسبت به برخی تعدیل صورت گیرد.
سوال مهم اینجاست که چطور شده که برخی از یاران صادقِ این دولت که دارای توانائی های مهمی هستند و آزمونهای خود را هم بارها داده و فقط دل در گرو خدمت و رفع مشکلات دارند ، در حاشیه باشند؟
باید بپذیریم به جای چهرهای جوان و کارآمد و شجاع و به روز ، بعضا وجود افراد ضعیفی در اندام مرکزی دولت "جای گیر" شده اند که بیشتر "پای گیرند"!
با وجود چنین شرائطی است که تندروهای داخلی را به هوس می اندازد نه تنها گاهی بر دولت بتازند، بلکه با کوچکترین ایماء و اشاره ، در انفعال دولتی ها موثر باشند.
شما برای صدق این قضیه؛ برنامه یک هفته گذشته دو وزیر را کنار هم قرار دهید؛ وزیر مربوطه! و وزیر ارتباطات در موضوع ارائه لیست بهره مندان از ارز دولتی و نیز بحث تخلفات ارزی !
کدامیک از ابتداء با سخنان رییس جمهور سازگار و هم نوا بودند؟
و کدامیک در ، امید و یا عصبی شدن مردم موثر بودند؟
و براحتی می تواند نسبت به ایجاد و یا تقویت "پیام امید" به مردم ، شاخصهای ارزیابی را از این حضرات دید و نتیجه گیری کرد.
امثال آقای روحانی می دانند امام علی (ع) ؛ در یک استان وسیع و مهم به نام "مصر" یک بار قیس بن سعدِ عباده را بخاطر فشار افکار عمومی برداشت .
و بار دیگر محمدبن ابی بکر را که خودش فرموده بود مانند فرزند بزرگش کردم ؛ بخاطر ضعف در مدیریتش برداشت و مالک اشتر را جایگزین نمود .
و اما پی نوشت پیام سوم، روشن است و نیاز به تکرار مکررات ندارد.
حاکمیت اعم از مقامات و مرجعیت و روحانیت جماعت و جمعه و نیز مسئولین تقنینی و قضائی تا نیروهای نظامی ، هر چقدر به توده مردم نجیب و ارزشمند کشور و نه احزاب و جناح ها و سلیقه ها ، نزدیکتر و دلسوزتر وکارآمدتر باشند ، برقِ امید و شعله نشاط را در دلها روشن تر خواهند نمود.
به امیدش چشم در راهیم ...