امروز برخلاف گذشته؛ فسادمالی در نزد افکارعمومی، نمی تواند با پوشش شرع و یا عرف و یا قانون صورت "حق به جانب" به خود گیرد. چقدر عزیزند؛ روحانیونی که قرآن آنان را می ستاید که، دل در گرو زرق و برق دنیا نداشته و به برکت وجودشان، جامعه به ارزش ها رهسپار می شود؛ "وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ.(قصص/۸۰)

حجت الاسلام هادی سروش

مردم ایران در نهان، معتقد به شریعت و مذهب هستند و نشانه اش عرض وفاداری با همه ی وجود، به مقام شامخ اهل بیت(ع) است.

و در این موضوع از آنجا که دست شان از ارتباط مستقیم با امام معصوم(ع) کوتاه است، نمی توان رهیافت "روحانیت" را نادیده گرفت وریشه نفوذ در دلها را باید در این نقطه یافت.

پس مردم ما؛ ذاتا نمی توانند باعالمان دینی، "زاویه" داشته باشند، و اگر دل خوری دیده می شود،جای بررسی دقیق دارد.

این قلم بر اساس قرآن مشکل عمده را در شش وصف منفی می داند که باعث قطع علائق بین جامعه و روحانیت می شود.

۱) گرفتار فساد مالی؛ «إن کثیراًمن الاحبار و الرهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل ویصدون عن سبیل الله »؛(توبه/۳۴)بسیاری از دانشمندان یهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا می خورند، ومردمان از راه خدا باز می دارند .
خوردن اموال عمومی یا شخصی "باطل"  است و این باطل و ناروا بودن با توجیه های شرعی و بازی کردن های با قانون و پیش کشیدن فلان ماده و تبصره! از باطل بودن، درنمی آید.

امروز برخلاف گذشته؛ فسادمالی در نزد افکارعمومی، نمی تواند با پوشش شرع و یا عرف و یا قانون صورت "حق به جانب" به خود گیرد.

چقدر عزیزند؛ روحانیونی که قرآن آنان را می ستاید که، دل در گرو زرق و برق دنیا نداشته و به برکت وجودشان، جامعه به ارزش ها رهسپار می شود؛ "وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ.(قصص/۸۰)

۲)ساکت وبی تفاوتی در برابرفساد؛ «لولا ینهاهم الربنیون و الأخبارعن قولهم لاإثم واکلهم السحت »؛(مائده/۶۳)

حضرت علی(ع) می فرمایند: خداوند عوام را به خاطر ارتکاب معاصی و دانشمندان را به خاطر ترک نهی از منکر لعنت کرد.(خطبه ۱۹۲)

و از این روشن تر، درخطبه سوم است «و ما اَخذَ اللهُ علی العلماء ان لا یقارُّوا علی کِظَّه ظالم، و لاسغب مظلوم» ؛ قراری که خدا با عالمان دارد این است که اهل ساخت و پاخت با ظالمان نبوده، و بر سیری آنان و گرسنگی مظلومان تاب نیاورند.

۳) سوق جامعه به شخصیت پرستی؛  «اتخذوها أحبارهم و رهبانهم أرباباًمن دون الله»(توبه/۳۱)

براساس حدیث؛ «اِنّ العلماءَ ورثة الانبیاءً»، روحانیت "ورثه انبیاء" است پس باید مشی تعلیم و ارشاد و احیای نفوس و تصحیح مسیر بشریت داشته باشد نه "دعوت به خود" و یا "دعوت به امثال خود"!

به نقل مجمع البیان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) می فرمایند: بندگان خدا؛ اصلا متوجه شِگرد شیطانی اینان نمی شوند که چگونه، آنان را گرفتار پرستش شان کرده اند!

این درحالی است که؛ به بیان زیبای علامه طباطبایی(درآیه ۱۸سباء) ؛ " شان وجودی عالم دینی؛ برقراری رابطه مردم با انبیاء واهل بیت (ع)است".

آیا این رسالتِ روحانیت، با ترویج "شخصیت پرستی" که در قالب مرید بازی، تملق جستن، و سر وصورت به عبا مالیدن و زار زار گریستن و... سازگار است؟!

آیا تاریخ  یک نمونه ی از این بازی ها را نسبت انبیاء و اهل بیت(ع) سراغ دارد؟!

۴)پنهان و کتمان حقیقت ها؛ «إن الذین یکتمون ما انزلنا من البینت والهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون»(بقره/۱۵۹). مگر نه این است که علماء؛ امناء الرسول اند، پس باید امانتدار پیامبر باشند و امانت همان محتوای رسالت است.

جامعه، خصوصا اهل فکر و بررسی؛ توقع ندارد در بزنگاه های مهم دینی که "ارباب قدرت" دین را مناسب با جایگاهشان معرفی می کنند و یا حقیقتی از آموزه های دینی راکتمان می کنند، دانشمندان دینی مُهرسکوت برلب داشته باشند!

و البته در مقابل هم نباید در ضروریات و شرائع دین بخاطر پسند"عوام" کوتاه بیایند؛ و مصداق "تخفیف الشرائع للعوام" باشند!

۵) مرکز ورود و صدور "دروغ"؛ این وصف چقدر زشت و چقدر خطرناک است، جداً قلم در بیان این وصف عالمان سوء، نای حرکت روی کاغذ را ندارد! وصف زشت "دروغ" ! آنهم نه فقط "دروغگوئی"، بلکه ایجاد یک شبکه وسیع در راستای "دروغ" !!

آیه۴۱ مائده به حقیقتی بسیار سنگین اشارت دارد؛ 

"وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ"

اولا؛ دانشمندان منفی دینی مانند علماء یهود؛ از جهت اخلاقی و روانی بسیار"دروغ باورند" و محضرشان، محل حضور "دروغگویان حرفه ای" می شود!
وثانیا؛ به مقلدانِ ساده باورشان، فقط دروغ تحویل می دهند!

۶) زبان زشت؛ زشتی زبان برای هرکسی بد است اما برای  برجستگان جامعه؛ بسیار بدتر!

این همان چیزی که پیامبر فرمود: "کمر مرا می شکند"! در تعبیرات امام خمینی(س) از این وصف به "چماق زبان" نام برده شده که نتیجه اش را ایشان "لجن پراکنی" می داند.

زبان زشت دو مصداق دارد؛ هم "زبان بی ادبانه" را شامل می شود و هم "زبان قدرت"؛ که همان ادبیات خشِن وآمرانه‌ است.

خداوندمتعال علماء راستین ما را حفظ نماید.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.