پایگاه خبری جماران- در ایام ماه مبارک رمضان امسال، یادگار گرامی امام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی طی سلسله یادداشت هایی، به اختصار به شرح دعای مکارم الاخلاق می پردازد.
امروز بخش بیست و دوم این یادداشت ها تحت عنوان «ضرورت عیب پوشی و ترک سرزنش دیگران»، از نظر مخاطبان ارجمند می گذرد:
حضرت زین العابدین (علیه السلام) در ادامه طلبِ مکارم اخلاقی از خدای تعالی، «دم فرو بستن از عیبِ دیگران» و «ترک افضالِ غیر مستحق» را از درگاه ذات مقدس حق (جل جلاله) درخواست می کند:
« اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْیَةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ کَظْمِ الغَیْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِینِ الْعَرِیکَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ، وَ سُکُونِ الرِّیحِ، وَ طِیبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِیلَةِ، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْکِ التَّعْیِیرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ ...»
پروردگارا! به حضرت محمد و اهل بیت طاهرینش درود فرست و زیور صلاحیت و لباس تقوا بر من بپوشان، تا عدالت به پا دارم و از فوران غیظ جلوگیری کنم و آتش خشم را فرو نشانم و پراکندگان را متحد سازم و اختلاف بین افراد را اصلاح کنم! توفیق ده تا خوبی مردمان را بازگو، و عیوب آنها را مستور کنم و با نرم خویی و فروتنی و نیک سیرتی و بیرون راندن بادِ غرور از سر، با آنها رفتار کنم و به من خوش خویی و سبقت در فضیلت و ایثار در بخشش عطا کن و عنایت کن تا در دم فروبستن از عیوب دیگران و ترک افضال در حق کسی که درخور افضال نیست، موفق باشم ... .
«تعییر» از ریشه «عار»، به معنی زشتی و عیب است و «ترک تعییر» به معنای ترک عیب جویی و سرزنش دیگران است. «تعییر» به معنای آن است که فردِ مرتکبِ اشتباه یا خطا، به واسطه خطا یا گناهی که از وی سر زده، عیب و عاری در خویش احساس می کند و سرزنش کننده آن عیب را به رخ می کشد یا در غیابش وی را ملامت می کند. «افضال» از «فضیلت» و به «نیکی ابتدایی» و «احسان کردن»، بی آنکه پاسخی به احسان دیگران باشد، گفته می شود. «غیر المستحق» به کسی می گویند که اهلیت احسان و صلاحیت نیکی ورزیدن در او وجود ندارد. (ریاض السالکین، ج3، ص352)
تعییر یا ملامت و سرزنش دیگران، به علل فراوانی باز می گردد. گاهی علت آن، غفلت آدمی از عیوب و گناهانِ خود است، و گاه نشان از سوء ظن و ناپاک دلی شخص سرزنش کننده، و زمانی به عُجب و خودبرتربینی مربوط می شود، و البته در بیشتر اوقات از احساسِ حقارت و حسادت ناشی می شود. آدمی چون دیگران را از خود بالاتر و موفق تر می یابد، عیوب او را بر می شمارد و به این ترتیب ضعف خود جبران یا پنهان می کند. بازگویی عیوب دیگران در غیاب ایشان، افزون بر آنکه رذیله ای اخلاقی است، از مصادیق بارز غیبت است که بزرگی این گناه بر کسی پوشیده نیست.
شرع مقدس از سرزنش و عیب گویی دیگران و بیان خطاها و اشتباهاتِ مردمان، به شدت نهی کرده است که بر قبحِ مضاعف این رذیله اخلاقی دلالت دارد. حضرت صادق آل محمد (علیه السلام) می فرماید: «مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَه»؛ هرکس مومنی را بر گناهی سرزنش کند، نمی میرد مگر اینکه خود آن گناه را مرتکب شود. (الکافی، ج2، ص356) این تذکار و توجه، به تنهایی بر تنبّه انسان و اجتناب دوری از این رذیله کفایت می کند تا خدای ناکرده پرده از اسرار فرو نیفتد، که اگر روزی باطن آدمی مکشوف و عیانِِ عیون مردم گردد، چیزی جز شرم و حرمان نصیب او نمی شود و آدمی از عیبی خجل می شود که خود آن را وسیله سرزنش و ملامت دیگران کرده بود.
سرزنش و عیب گویی دیگران، افزون بر عقوبت و عذاب اخروی، در این دنیا نیز مجازات شخص ملامت گر را موجب می شود، چنان که از حضرت صادق (علیه السلام) در این باره رسیده است که «مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»؛ کسی که مومنی را سرزنش کند، در دنیا و آخرت به سرزنش و ملامت الهی دچار می شود. (کافی، ج2، ص356) و چه کیفر و مجازاتی بالاتر از اینکه آدمی به ملامت و سرزنش حضرت حق(تعالی شانه) مبتلا گردد.
بدین جهت شایسته است انسانی که از گناه و خطایی منزه و پاک است، شکرگزار این نعمت الهی باشد و به گناه کاران برای ترکِ گناه و توفیقِ توبه، یاری برساند. چگونه مسلمان می تواند ملامت گر برادر مسلمان خود باشد، درحالی که خود از ارتکاب آن گناه مبرا نیست!؟ هر کس که به احوال خود بنگرد، لاجرم عیوب و گناهانی کوچک و بزرگ می یابد که ترک و اصلاح آن برای او اولویت دارد. جرأت و جسارت آدمی بر عیب گیری و سرزنش دیگران، از هر گناه کبیره ای بزرگ تر است! (ر.ک: نهج البلاغه، خطبه 140)
امام خمینی در کتاب شریف «سرّ الصلوة» به صفت ستار بودن خدا توجه می دهد و می نویسد: «حق تعالی ـ جلت رحمته و وسعت ستاریته ـ ستار جمیع عورات [زشتی ها] و مقابح خلق [کارهای قبیح مردم] است، و ستر فرموده مقابح اعمالی را به پرده ملکوت، و اگر این پرده ستاریت ملکوتیه بر صور اعمال بندگان نبود و صورت غیبیه آن ها ظاهر می شد، در همین عالم رسوا و خوار می شدیم؛ لکن حق تعالی ـ جل شانه ـ با ستاریت خود، آن ها را از انظار اهل عالم مستور فرموده ... و چنانچه حق تعالی ستار عیوب بندگان است، ستاران را دوست دارد و از هتک ستور بیزار است، پس سالک الی الله، ستار عیوب بندگان خداست، و عمر خود را در کشف ستر مردم تلف نکند و چشم خود را از عورات و عیوب بندگان خدا بپوشد و هتک ستر کسی نکند و پرده ناموس احدی ندرد، چنان که خداوند ستار، ستر عیوب او را، که از دیگران بزرگ تر و فصیح تر است، فرموده، و بترسد از این که پرده عیوب کسی را بدرد، حق تعالی پرده ستاریت از بعض اعمال و اخلاق او بردارد و در میان جمع او را رسوا و خوار نماید» (سر الصلوة، ص49).
«بخشش نکردن به غیر مستحق» خواهش دیگری است که امام زین العابدین (علیه السلام) از درگاه ایزد منّان درخواست دارد. گفتیم که «افضال» به معنای «احسان ابتدایی» و نیکی کردن به مردمان پیش از نیکی و احسانِ دیگران است. احسان ابتدایی عملی پسندیده و از سجایای رفتاری و مکارم اخلاقی است؛ به شرط آنکه در جای شایسته و بر فرد شایسته _کسی که اهلیت و استحقاق احسان دارد_ واقع شود، اما احسان و بخشش اگر به فردی فرومایه و ناشایست تعلق گیرد، چون موجب تجرّی و توهم در وی می گردد، امری مذموم و ناپسند است که از آن نهی شده است، چنان که حکما گفته اند: «آفة الجود الخطأ بالمواضع»؛ آفت و تباهی جود و کَرَم، به کارگیری آن در محلِ نامناسب آن است. (ریاض السالکین، ج3، ص352)
کرامت و بخشش نابجا تبذیر و اسراف است و همانگونه که به احسان در حق افراد مستحق دستور داده شده، از سخاوت و بخشش به افراد نا اهل نیز نهی شده است: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْرِفَ إِلَى خَیْرٍ یَصِیرُ الرَّجُلُ أَمْ إِلَى شَرٍّ فَانْظُرْ أَیْنَ یَصْنَعُ مَعْرُوفَهُ فَإِنْ کَانَ یَصْنَعُ مَعْرُوفَهُ عِنْدَ أَهْلِهِ فَاعْلَمْ أَنَّهُ یَصِیرُ إِلَى خَیْرٍ وَ إِنْ کَانَ یَصْنَعُ مَعْرُوفَهُ مَعَ غَیْرِ أَهْلِهِ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاق»؛ اگر خواستی بدانی گردش کار هر کس و عاقبت امورش به خیر یا شر است، بنگر عمل خیر و نیک خود را در چه موردی به کار می بندد، اگر برای اهلِ خیر و افراد شایسته به کار می بندد، پس عاقبتش به خیر است و اگر برای افراد ناشایست به کار می بَرَد، بدان که در آخرت نصیبی از ثواب و خوبی ندارد. (وسائل الشیعه، ج16، ص300)