برای ایجاد نهضت بازگشت به اخلاق نیازمند بسته جامعی هستیم که در آن اشتغال، مبارزه با بیکاری، مبارزه با آسیب های اجتماعی، آموزش مهارت های زندگی می تواند در کنار آموزش آموزش اخلاقی مؤثر باشد
جماران- بهاره کنجکاوفرد: محمدعلی ایازی با تألیفاتی همچون «آزادی در قرآن»، «قرآن و فرهنگ زمانه»، «قرآن و تفسیر عصری»، مجموعه پنج جلدی «تفسیر قرآن مجید» برگرفته از آثار امام خمینی(ع) و دهها اثر تفسیری و اجتماعی و مقالات قرآنپژوهی دربخش نخست گفت و گوی خود با جماران درباره جایگاه اخلاق در قرآن کریم و نسبت دین و اخلاق سخن گفت.
در بخش دوم و پایانی گفت و گو با این مفسر قرآن پژوه، به بررسی جایگاه اخلاق در سیاستگذاری عمومی کشور، عوامل بروز اخلاقگریزی در جامعه، ابزارها و راهکارهای شکلگیری یک نهضت اخلاقگرا در جامعه، شیوه تدریس اخلاق در آموزش و پرورش و آموزش عالی و همچنین دیدگاه امام خمینی (ره) درباره اهمیت آموزش مادرانه و آموزش اخلاق در سال های نخست زندگی کودک و قبل از ورود او به نظام آموزشی کشور پرداخته شده است.
امروزه شاهد هستیم در مقطع تحصیلی دبیرستان تقریبا اخلاق تدریس نمیشود و در مقطع دانشگاه نیز تدرس این مبحث با ضعفهای بزرگی همراه است. شما شیوه تدرس اخلاق در آموزش و پرورش و دانشگاه را چگونه ارزیابی میکنید؟
به اعتقاد بنده این موضوع تا حدی از انتخاب نشأت میگیرد. به این صورت که ما برای بیان احکام و نه برای بیان اخلاق، دست به انتخاب میزنیم. پیشنهاد این است که اگر قصد بیان اخلاق را داریم، باید این هدف را با تفکر از پیش صورت گرفته انجام دهیم.
به عنوان نمونه در مرحلهای باید مد نظر داشته باشیم که تصمیم به موعظه کردن داریم و اینگونه درس اخلاق را ارائه میدهیم، یا اینکه تصمیم به استفاده از روشهای دیگر در این مسیر داریم.
همچنین باید توجه داشته باشیم که برای آموزش اخلاق در مقاطع مختلف، استفاده از چه روشهایی مناسبتر است. برای مثال نباید فراموش کرد که گاهی ممکن است به جای ارائه درس اخلاق خوب، به ارائه درس اخلاق بد، اقدام کنیم. به سخن حکیمانی چون لقمان حکیم اشاره میکنم که به پسرش گفت: «ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان». باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که گاهی باید به این شکل اخلاق و مفاهیم مرتبط با آن را آموزش دهیم؛ زیرا ممکن است تأثیرگذاری آن افزایش پیدا کند.
همچنین باید توجه داشته باشیم که در زمینه محتوایی و آموزش اخلاق از این بُعد، قرآن کریم از چه روشی استفاده کرده است، زیرا بیشتر مباحث اخلاقی قرآن برگرفته از اخلاق اجتماعی بوده که مردم با آن درگیر هستند.
بر این اساس میتوان به طلاق به عنوان یکی از مشکلات کنونی جامعه اشاره کرد. اصلیترین دلیل این اتفاق، ناسازگاری به عنوان یکی از ضعفهای اخلاقی است. لذا آموزش مهارت زندگی به نسل جدید در این مسیر، به عنوان یک مهارت و نه به عنوان اخلاق، بسیار تأثیرگذار است. همانگونه که مهارت زندگی، نحوه رفتار کردن افراد با اطرافیان را در محیط خانواده و اجتماع به خوبی آموزش میدهد.
دو مقطع تحصیلی آموزش و پرورش و آموزش عالی تا حدودی در اختیار دولت قرار دارند، اما براساس یافتههای روانشناختی؛ مهمترین سالهای شکلگیری شخصیت و اخلاق فرد در دوره کودکی است که در این دوران، ارتباطی با ابزارها و دستگاههای تربیتی دولتی وجود ندارد. آیا این خلأ در سیاستگذاری یک نظام اسلامی، قابل پذیرش است؟
ما در مواردی چون تربیت فرزند در دوران کودکی که به خانواده مربوط میشود، غافل هستیم. زیرا نسلی که خودشان خانوادههای آینده را شکل میدهند، آموزشهای کافی و لازم را ندیدهاند. در حالی که این افراد، از صدها نوع آموزش دیگر اعم از مهارتهای فنی برخوردار شدهاند. اما اینگونه مهارتها را که از اصلیترین و اساسیترین مهارتهای زندگی شمرده میشود، نیاموختهاند. در واقع برنامهها باید به گونهای سامان داده شود که خانوادهها با برخورداری از این آموزشها، در آینده توانایی ارائه آنها را داشته باشند.
اخلاق نسبت مستقیمی با مجموعهای از مفاهیم روانشناسی مانند هوش اخلاقی، مهارتهای زندگی و به طور کلی ویژگیهای تعادل شخصیتی دارد که هر کدام از این موارد، آموزشهای خاص خود را دارد. به عنوان نمونه در غرب، مبحث هوش اخلاقی و مفاهیمی مانند همدلی و مهربانی از دو سالگی به کودکان آموزش داده میشود. با در نظر گرفتن اینکه که امام خمینی (ره) میفرمایند: «باید توجه کنید که دوره مدارس مهمتر از دانشگاه است، چراکه رشد عقلى بچهها در این دوره شکل میگیرد.» (صحیفه امام، ج19، ص:189) آیا وجود خلأ تدریس اینگونه مفاهیم در یک جامعه اسلامی قابل پذیرش است؟
بدون تردید اخلاقمداری در جامعه نیاز به شناخت، آموزش و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و نهادینه کردن اخلاق در خانواده و جامعه دارد و به طور یقین، توجه و برنامهریزی درازمدت تأثیر فراوانی در حرکت جامعه به سمت اخلاق دارد.
تدریس مهارت زندگی و هوش اخلاقی نیز دارای اهمیت است؛ ولی اینجانب موفقیت این طرح را در یک بسته جامع میدانم که همه جوانب دیده و رعایت شود و مسائل مختلف در چنین بستهای منظور شده باشد. به عنوان نمونه، اشتغال و مبارزه با بیکاری و یا مبارزه با آسیبهای اجتماعی، مهارت های زندگی میتواند در کنار آموزش آموزش اخلاقی مؤثر باشد.