استاد جامعهشناسی دانشگاه، قیام و خروج امام حسین(ع) را به دلیل انحرافهای بزرگی که ایجاد شده بود، یک حرکت اصلاحی در جهت عمل به سیره پدر و جدشان از طریق امر به معروف و نهی از منکر دانست و گفت: با توجه به وجود حکومت فاسد، مهمترین رکن و مرتبه امر به معروف و نهی از منکر که امام حسین(ع) به حق تشخیص داد، امر به معروف و نهی از منکر در سطح مردم با حکام بود که در این مورد مردم حق داشتند بر رفتارها و سیاستهای صاحبان قدرت نظارت کنند؛ از این رو خون و قیام امام حسین(ع) انتقال یک پیام بود و پیام حضرت زینب(س) بسط و نشر آن پیام با بیان بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، دکتر عماد افروغ در گفتوگو با شفقنا محور اصلی حرکت اصلاحگرایانه امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر دانست و گفت: مسلماً حرکت امام حسین(ع) جنبه اصلاحی داشته است منتها ممکن است از «اصلاح»، تعابیر و معانی مختلفی برداشت شود مطالبی که امام حسین بیان میکنند حکایت از اصلاح است ایشان میفرمایند «إنما خرجت لطلب الإصلاح فی امة جدی(ص) أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبی علی بن أبی طالب» که به فلسفه قیام بر میگردد؛ اینها نشان از حرکت امام حسین در جهت اصلاح است به این معنا که انحرافها و زاویههای بزرگی ایجاد شده و قیام و خروج امام حسین برای ایجاد یک اصلاح در جهت عمل به سیره پدر و جدشان است که از طریق امر به معروف و نهی از منکر صورت میگیرد و این امر به معروف و نهی از منکر محور اصلی حرکت اصلاحگرایانه امام حسین(ع) است.
افروغ، به صبر و تحمل امام حسین(ع) به منظور تمام شدن حجت برای قیام اشاره کرد و افزود: به منظور اینکه قیامی صورت بگیرد حتماً باید بیعت و حضور از طرف مردم باشد کما اینکه این حضور اتفاق افتاد و حجت بر امام حسین تمام شد ولی قطع نظر از محذوریتهایی که امام حسین برای قیام داشت فردی با آن عظمت، وارستگی، آزادگی و حریت از تمام تمنیات ناموجه درونی آزاد میشود و به یک وصل قابل قبولی میرسد و منزلت و جایگاه ویژهای پیدا میکند و مطمئناً هر انسانی که به این مرتبت برسد به دنبال تجلی عملی آن میگردد و این تجلی عملی در گرو یک عمل آزاد است و فقط به دنبال عرفان نیست که تصور کند اکنون که به خدا رسیده بنابراین یک گوشه عزلتی را اختیار کند؛ اینگونه تفکرات در حرکت بزرگان ما توجیه ندارد. صبر، تحمل و سکوت امام حسین در آن شرایط، مشاهده مانور ظالمانه حکومت آن زمان و انتظار برای دریافت نامهها تا حجت تمام شده و قیام آغاز شود که این بر امام حسین(ع) بسیار سخت گذشته است. او تصریح کرد: هر فردی اگر اتصال و عبودیت امام حسین(ع) را داشت، همان ابتدا قیام میکرد اما امام حسین محذوریتهای دیگری دارد؛ محذوریتهایی که امام علی و امامان دیگر هم داشتند و یکی از این محذوریتها رسیدن مردم به یک درجه از آگاهی است چون امامان مصلحت حفظ اسلام و قید و بندهای شرعی را در نظر میگیرند اگر یک انسان عادی به جای امام حسین بود، محذوریت حفظ اسلام را نداشت و تنها دغدغه او جنگیدن با چنین حکومتی است و همان ابتدا قیام میکرد اما این جنبه شخصی دارد و مصلحت مصالح اسلام و امت اسلامی در نظر گرفته نشده است؛ از این رو اگر قیام امام حسین به تأخیر افتاده صرفاً از باب توجه به مصالح امت و شرط مقبولیت و بیعت بوده است.
این استاد دانشگاه، قیام امام حسین را از نظر انسان شناسی فلسفی مورد تحلیل قرار داد و گفت: هرگاه یک انسان آزاده شویم به دنبال عمل آزاد خود میگردیم و خواستاریم قید و بندها را برداریم و آن قابلیتها و ظرفیتهای ما متجلی شود و از یک طرف دیگر ظلم، خفقان و انحراف از دین را میبیند، انسانشناسی فلسفی معتقد است که قیام نه تنها جایز است، بلکه واجب است. بنابراین حرکت امام حسین اصلاحگرایانه است در واقع اصلاح مبنای ریشهای، فکری و حتی سیاسی در سطح جابجایی صاحبان قدرت و در برخی موارد ساختاری است، اما همه اینها با یک قاعده صورت میگیرد؛ یک قاعده عقلی و شرعی به نام امر به معروف و نهی از منکر که مهمترین مرتبه آن همان مرتبه مردم با دولت است نباید حرکت امر به معروف و نهی از منکر امام حسین را به مرتبه مردم با مردم به عنوان مثال برخورد و تذکرهای خیابانی تقلیل بدهیم و در زمان تشریح فلسفه قیام امام حسین برای مردم باید به این نکته توجه کنیم. او در مورد نحوه برخورد امام حسین با مخالفان خود گفت: امام حسین دعوای شخصی حتی با یزید ندارد بلکه تأکید ایشان بر روی قواعد، اصول، دین، اخلاق و گذشت است و امام حسین(ع) تا آخرین لحظه میخواهد امر به معروف و نهی از منکر خود را پیش ببرد و حرکت اصلاحگرایانه خود را هدایت کند و وجدان انسانها را بیدار و حجت را تمام کند که در واقع هم به اصل دینی و شرعی پایبند بوده و هم جنبه اخلاقی و حقانی قضیه را لحاظ کرده باشد و تا جایی که امکان پذیر است، گرفتاری افراد را تا آخرت کم کند. این قیام اصلاحی است بنابراین ابزار این قیام هم اصلاحی است و حتی امام حسین(ع) وقتی احساس میکند ممکن است آنان دین هم نداشته باشند صحبت از یک اصل فطری بشری به نام حریت به میان میآورد که اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید. افروغ فلسفه سیاسی عزاداری را مردم سالاری دینی دانست و افزود: نظامی مشروع است که هم حقانیت داشته باشد و هم از پشتوانه مردمی برخوردار باشد. یزید، حقانیت، شرعیت و مقبولیت دینی نداشت چرا که مقبولیت از طریق فریب، زور و تهدید نیست بلکه اقناعی است. یزید دارای مقبولیتی نبود که قلبها و نفوذ در قلبها را نشانه گرفته باشد اما امام حسین(ع) مقبولیتی از جنس مقبولیت اقناعی و نفوذ بر قلبها پیدا کرد و با توجه به اینکه امام حسین(ع) محور حقانیت است، حجت بر او تمام شد و قیام کرد و زمانی که مردم بیعتشان را بر میدارند امام حسین تکلیفی به لحاظ مردم سالاری دینی ندارد اما زمانی که امر بین حقانیت و نا حقانیت دایر میشود، جانب حقانیت گرفته میشود و آن حماسه بزرگ و جاودانه تاریخی شکل میگیرد.
او در مورد انجام برخی از حرکتهای نامعقول در زمان عزاداری امام حسین گفت: یکی از مسایلی که باید نسبت به آن حساس بود، خرافه است. ما نباید خرافاتی را در دهه عاشورا منتقل کنیم که دیگر زدودنش در یک سال امکانپذیر نباشد. از این فرصت مغتنم باید استفاده شود و خرافهزدایی ریشهای صورت گیرد و معرفت عاشورایی منتقل شود. امام(س) در فتوایی قمه زنی را به صراحت نهی کردند چرا که تصویری از عزاداری حسینی به دست داده میشود که این تصویر متناسب با آموزههای دینی نیست و ربطی به دین ندارد. در هیچ کجای دین و در هیچ آیه و روایتی نامی از قمه زنی نیامده است اینها سنتهای تاریخی غلطی است که به نام دین جا افتاده است؛ از این رو در این موارد باید فرهنگ سازی شود، اگر ما اصل را بر متن (قرآن و سنت) بگذاریم بدون فراموشی عقل و منابع دیگر اینها هیچ جایگاه و محملی ندارد.
افروغ به آموزهها و درسهای عاشورا اشاره و بیان کرد: از عاشورا میتوان درسهای بسیاری از جمله درس تسلط بر نفس، اتصال به حضرت حق، رسیدن به حقیقت، زیر بار ظلم نرفتن، شناخت، معرفت، فلسفه سیاسی، حق امر به معروف و نهی از منکر در سطح مردم با دولت را گرفت که مهمترین درس عاشورا حریت است که مسئله بسیار مهمی است.
او در پایان گفت: درس حق امر به معروف و نهی از منکر در سطح مردم با دولت در عاشورا یعنی مردم حق نظارت بر صاحبان قدرت و به سوال کشیدن آنان را داشته باشند. حق دادن به مردم به منظور زیر سوال بردن سیاست و رفتارهای صاحبان قدرت درسهای زیادی را از لحاظ فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به دنبال دارد و در واقع عبرتگاهی است که عبرتهای زیادی باید برای انسان حاصل شود و حداقل توجه کنیم که امروز عاشورا و کربلای ما کدام است و بتوانیم از این منبع و سرچشمه، عبرت لازم را بگیریم.