حجت الاسلام و السلمین هادی سروش، به مناسبت اول ماه صفر و ورود اهل بیت (ع) به شام در یادداشتی نوشت:
سخن ماندگاری حضرت زینب در شام در حضور "حاکم جائر" دارد حاکمی که به تعبیر شهید استاد مطهری مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیرالمؤمنین میگفتند! بصورت مستقیم فرمود:
«فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا»
این شهید بزرگوار در ترجمه فرمایش حضرت زینب کبری (سلام الله عیها) گوید: زینب ، خطاب میکند که یا یزید به تو میگویم ، هر حقهای که میخواهی بزن و هرکاری که میتوانی انجام بده ، اما یقین داشته باش که اگر میخواهی نام ما را در دنیا محو بکنی ، نام ما محو شدنی نیست ، آنکه محو و نابود میشود تو هستی."
در چه شرائطی زینب میگوید؛ ماحذف شدنی نیستیم؟
زینب در شرائطی چنین سخنی گفت که در سه زاویه پر مخاطره قرار گرفت.
اولا ؛ یزید حاکم جائری است که در عین بداخلاقی ها و نفرت پراگنی ها ، در آن محفل رسمی احساس و اظهار پیروزی بر دشمن خود دارد و جلسه ای ترتیب داده که مملو از مسلمانان و میهمانان خارجی غیر مسلمان بوده .
ثانیا ؛ تمام شهر شام به نقل کتاب "کامل بهائی" پر از زینت و چراغ است و به تعبیر امروز کنسرت های زنده موسیقی و رقص برقرار است.
وثالثا ؛ خود زینب (س) مورد هجمه بی نظیرترین ظلم های روحی و جسمی قرار داشته به گونه ای که هر گاه سر بلند میکرد مواجه با سرهای بریده و خصوصا سر مقدس امام حسین (ع) است .
در چنین شرائطی زینب میفرماید : "ما خذف شدنی نیستیم".
علتِ ماندگاری اندیشه و فکر
انسان دارای دو نشئه وجودی است که جسم او و روح اوست. گرچه بخش مربوط به جسم در چرخه "کون وفساد" عالَم طبیعت است ، اما روح و آنچه مربوط به اوست مانند ؛ اندیشه ، اخلاق ، اعتقاد حذف شدنی نیست .
یکی از معانی که میتواند در مراحل اولیه توضیح کلام زینب باشد همین نکته حِکمی و فلسفی است که اندیشه و اخلاق اهل بیت (ع) که در روش آنان نمایان است قابل حذف نیست.
این جمله درستی است که "فکر و اندیشه قابل حذف نیست".
عزت مانع از مغلوب شدن است
تحلیل دیگری که از جمله حضرت زینب میتوان داشت و معنای بالاتری را در بر دارد ؛ "عزت" است و وقتی کسی به ساحت بلند "عزت" برسد دیگر قابل حذف نیست چرا که عزیز، مقهور و مغلوب کسی قرار نمیگیرد تا حذف شود و یا دارای تاریخ مصرف باشد. در این معنا و حقیقت ؛ حضرات اهل بیت (ع) سرآمد هستند چرا که مظهر "عزت الهی" هستند و عزت را فقط باید در آن ساحت ربوبی جستجو کرد و بس.
فرمود : "مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا". (فاطر/۱۰)
علت اینکه تمام عزت از آنِ خداست این است که تمام موجودات عالَم فقیر ذاتی هستند و هیچ مالکیتی ندارند و غنا فقط از آنِ خداست.
و البته عزیزان عالَم در طول عزت خدا هستند و از از عزت او سهمی برده اند که فرمود : "لِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین". (منافقون/۸)
علامه طباطبائی ؛ در معنای عزت و تحقق این صفت در افراد گوید : عزت حالتی است باعث میشود تا انسان مغلوب چیزی قرار نگیرد چرا که عزیز همواره قاهر و غلبه کننده است و هیچ گاه مقهور چیزی و شخصی قرار نمیگیرد. (المیزان ۱۷/ ۲۲)
مکتب عاشورا مکتب عزت و عزیز شدن است و که شاگرد رتبه اولش زینب است، و استاد آن ؛ امام حسین (ع) است. امام حسین در روزهای اول ورود به کربلا سخن از عزت دارد و فرمود: "لکِنَّکُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلى هَدْمِ مَجْدی وَ مَحْوِ عِزِّی وَ شَرَفِی" (ارشاد شیخ مفید/۲۲۵)
وحی و آنچه به آن متصل باشد ماندنی است
اضافه بر دو تحلیل ارائه شده درباره چرایی ماندگاریِ اهل بیت (ع)، تحلیل سومی را زینب (س) در کلامش مورد اشاره قرار میدهد و آن این است که وحی ماندنی است و چراغ وحى را خاموش نشدنی است ؛ "لا تمیت وحینا".
وحی و آنچه به وحی متصل باشد ماندنی است چون تحت حُکم کلی الهی قرار میگیرد ؛ "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ" (حجر/۹)
حرکت امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) ایشان بر مدار وحی خداست و بقاء آن قطعی است .
تدابیر جدیِ بنی امیه درحذف اهل بیت (ع)
زینب کبری در خطبه خود به دو مطلب مهم که حالت محوریت دارد اشاره کرده و عبور کرده و بجاست ما و هر پژوهشگری بر این دو محور ایستاده و جوانب آن را بررسی کند.
در محور اول زینب سخن از "نقشه های" دستگاه بنی امیه بر علیه اهل بیت (ع) دارد که در خطاب به یزید حاکم جائر فرمود : "فَکِدْ کَیْدَکَ،" یعنی تمام نقسه خود را عملی کن!
در اینجا خوب است که بدانیم در حاکمیت بنی امیه در شام ، شخص یزید دارای مشاوران تیزهوشی از ملل دیگری غیر اسلام است که از روم و جاهای دیگر آورده شده اند و به عنوان سفراء دولت های دیگر در شام حضور دارند.
نمونه آن "سرجون بن منصور النصرانی" است که ابن عساکر مشاور بودن آن تایید و گوید: "هو انَّ یزید استشاره فی أمر الکوفة"!
در محور دوم حضرت زینب (س) سخن از نهایت تلاش بنی امیه بر علیه اهل بیت (ع) دارد که فرمودند: "وَ اسْعَ سَعْیَکَ" .
این جمله نشان از انواع هزینه کردنِ بنی امیه در برابر جریان امام حسین (ع) دارد.
تلاش های بنی امیه را باید در سه عنوان اعتقادی ، اجتماعی-سیاسی و اقتصادی بررسی کرد که هر کدام نیازمند مقاله ای جداگانه است .
فقط میتوان اجمالا بگویم ؛
اولا ؛ بنی امیه در شام تلاش مستمری کرد که به مردم القاء کند ؛ "پیامبر هیچ اهلبیتی از خود بجانگذاشته!" و اقوام او، خلاصه در بنی امیه میشوند! و مردم بعیدالعهد از اسلام این دروغ را پذیرفتند ! و لذاست که از اینکه امام سجاد (ع) خود را اهل بیت (ع) معرفی نمود در تعجب فرو رفتند!
و ثانیا ؛ بنی امیه خود را تنها خلیفه برحق مسلمین معرفی نمودند و هر مخالف سیاسی را متمرد بر خلیفه معرفی کردند و خونش را مباح دانستند و بر ریختنِ خون او نه تنها ثوابها اعلام داشتند ، بلکه کیسه جلادان خود را مملو از اشرفی و طلا میکردند !
و ثالثا ؛ برای حذف دائمی اهل بیت (ع) از فرهنگ اسلام آنچنان اعتبار مالی و هزینه هایی در نظر گرفتند که عقل مدهوش میماند!
مثلا فقط برای آراستن شهر بزرگ شام برای برپایی جشن سراسری و بلکه کشوری بشکرانه پیروزی بر حسین بن علی (ع) کاری کردند که تاریخ را انگشت به دهان گذاشتند! آوردن مردم -به تعبیر امروزی بشکل اتوبوسی- و برقراری انواع محافل شادی و نمایش و رقص -که به تعبیری میتوان از آن به کنسرت ها و سیرک ها یادنمود- نمونه ای از آن است .
اینجاست که حضرت زینب (س) می گویند: "و اسعَ سعیک" ! و بعد با اطمینان خاطر به یزید می فرماید: "تو نمی توانی ما را حذف کنی".
این جمله حضرت زینب (س) به پهنای تاریخ میدرخشد و ممتد است . ان شاءالله