مشکل اینجاست؛ دختر و پسر جوانی که قبل از تولد او "بهشتی" به شهادت رسیده و تصویر مشخص و درستی هم توسط رسانه‌های سرتاسری ارائه نشده و چهره آرام و متین و مؤدب بهشتی و روش منطق‌گرا بهشتی را حس نکرده، درباره شهید بهشتی چگونه قضاوت می کندو زیر لب با دیدن آن تابلوهای بزرگ که حامل پیامی ناقص است چه می‌گوید؟!

پایگاه خبری جماران، استخدام واژه مظلومیت برای شهید آیت‌الله بهشتی از سوی امام خمینی برگزیده شد.

این جمله فرزند برومندش نشان از مظلومیت اوست که می‌گوید: "خاطر دارم که تا ۴۰ روز پس از شهادت ایشان به شکل مستمر در منزل، و بعدها به طور متناوب، کسانی نزد خانواده می‌آمدند و به‌خاطر نسبت‌هایی که به ایشان داده بودند، حلالیت طلبی می‌کردند."

اما آنچه امروز می‌بینیم؛ مظلومیت بعد از مظلومیت است.

این مظلومیت بعد از مظلومیت را می‌توان دررابطه‌با شهید آیت‌الله بهشتی در مصادیق مختلفی از روش‌ها و رفتاریِ نرم‌افزاری تا سخت‌افزاری دید!

مظلومیت بعد از مظلومیت یعنی اینکه بجای حضور فکری او در جامعه و رسانه‌های رسمی، کسانی جایگزین می‌شوند که در تفکر سیاسی بسیار متصلب و خشِن هستند و به تفسیر "ارهاب" می‌نشینند و رأی مردم را بدون تنفیذ "طاغوت" معرفی می‌کنند! درحالی‌که تمام این موارد در تناقض جدی با مبنای فکری روشنِ شهید بهشتی دارد.

 و یا کسانی تریبون‌دار و رسانه‌ای می‌شوند با بضاعت ناقص تحصیل حوزوی؛ جمهوری اسلامی را به "اشعری مسلکی" فرامی‌خوانند و داعیه ذبح "عدالت درپای ولایت" دارند و "اخلاق را در برابر دین" معرفی می‌کنند و یا استفاده از روش‌های نظامی را برای جوانان تئوریزه دینی می‌کنند!

 این موارد و گویندگان آن، دارای تریبون یک روضه خانگی و یا پیج ناشناس نیستند؛ بلکه صاحب آنتن رسانه هستند به‌عنوان درس اخلاق و یا برنامه‌های محرم و رمضان روی آنتن زنده و غیرزنده هستند!

اگر اینان جایگزینان شهید بهشتی هستند، آیا مظلومیت بعد از مظلومیت نیست؟!

 و اما نمونه‌ای از یک حرکت سخت‌افزاری که در این روزها رخ‌نمایی کرده و نشان از "مظلومیت مستمر بهشتی دارد" مخفی از دیده شما نیست و آن عکس و سخنان گزینشی شهید بهشتی بر تابلوها و بیلبوردهای بزرگ بر پل‌های عابر پیاده درباره حجاب است!

شگفتا! بعد از سال‌ها که خیلی خبری از عکس و تصویر و پخش سخنرانی آن عزیز سفرکرده نبوده یکباره عکس و حرف‌های گزینشی او دیده می‌شود! ای‌کاش دررابطه‌با حجاب همه دیدگاه آن شهید متفکر را طرح می‌کردند.

مشکل اینجاست؛ دختر و پسر جوانی که قبل از تولد او "بهشتی" به شهادت رسیده و تصویر مشخص و درستی هم توسط رسانه‌های سرتاسری ارائه نشده و چهره آرام و متین و مؤدب بهشتی و روش منطق‌گرا بهشتی را حس نکرده، درباره شهید بهشتی چگونه قضاوت می کندو زیر لب با دیدن آن تابلوهای بزرگ که حامل پیامی ناقص است چه می‌گوید؟!

 برای درج در تابلوها و بیلبوردها پیشنهاد می‌کنیم جملات زیر که از آن شهید بزرگوار است درج شود؛

"هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، حق ندارد حق آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد .."

 "چرا نمی‌خواهیم لمس کنیم که دعوت به خیر در اسلام شاید ۱۰درصد هم به زبان نبود و شاید بیش از ۹۰ درصدش به عمل بود."

"مردان و زنان امروز با چشم خودشان می‌بینند که نزدیک به ۱۵ ماه از پیروزی انقلاب می‌گذرد، ولی هنوز در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها با گرسنه‌ها و خیلی گرسنه‌ها با هم در جامعه دیده می‌شوند. تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست."

" اگر مردمی هستند که در یک رفراندوم به قانون اساسی رأی و به آن مشروعیت می‌دهند، ممکن است روزی هم این قانون اساسی را نامطلوب بدانند و بخواهند آن را تغییر دهند. شما نمی‌توانید جلواش را بگیرید. بگذارید مردم در برابر هر چیزی که بر خلاف موازین اسلامی می‌بینند، حساس بمانند.‌"

"مگر می‌شود  یک جامعه‌ای را بر محور دروغ تا آخر پیش برد؟ عزیز من!  همین نوجوان‌ها و جوان‌ها که گهگاه فریب دروغ امروزت را می‌خورند، همیشه در این حال نمی‌مانند."

"بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن را بر سر جامعه‌ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره‌اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است."

آیا روزی چنین کلماتی همراه با عکس شهید دکتر بهشتی بر بیلبوردهای خیابان‌های پایتخت دیده می‌شود؟!

نمونه دیگر از مظلومیت بعد از مظلومیت آن شهید والاقدر در سکوت رسانه از ارائه هر گونه برنامه مستندی است که بتواند تفکر آزادمنشانه و جذاب شهید بهشتی را با فیلم و تئاتر و مصاحبه به نسل جدید معرفی کند!

مثلاً در یک برنامه تلویزیونی فرزند دانشمند ایشان این خاطره را بگوید که دررابطه‌با انتشار لیست کارکنان ساواک؛ وقتی فشارهای بسیار زیاد شد و چنین شایع کردند که مرحوم بهشتی به دلیل وابستگی به ساواک مانع انتشار این لیست می‌شود، من نزد ایشان رفتم و گفتم بگذارید لیست منتشر شود و این‌همه ملاحظه نکنید، هرچه شد، شد! ایشان گفت: نه، ما نمی‌توانیم چنین کاری کنیم؛ چون از باغبان و آشپز تا بازجو نامشان آمده و اگر آن را منتشر کنیم، اجازه داده‌ایم هرکس به خودش اجازه که بدهد به اسمِ برخورد با ساواکی‌ها وارد حریم زندگی این آدم‌ها شود و آنان را آزار بدهد."

فرض کنید اگر این خاطرات مستند، خانه‌به‌خانه وارد شود چه سؤالی در ذهن مخاطبان نقش می‌بندد؟

می‌دانید این همه بی‌مهری به کسی که صاحب‌فکر و دارای روش بدیع در مدیریت و اهل ایثار و اداره‌کننده قوه قضائیه و مجلس خبرگان قانون اساسی بوده، ریشه در کجا دارد؟ بله درست است؛ از یک‌سوی چهره‌هایی رسانه‌ای شده‌اند که ضعف علمی و تحصیل آکادمیک دارند و ارائه تفکر و روش رفتاریِ شهید بهشتی در چنین حال و روزی برای آقایان مخاطره آفرین است!

و از سوی دیگر؛ اگر نظرات آیت‌الله بهشتی عرضه شود باعث کنده‌شدن دل‌ها از شخصیت‌های ساختگی شده و مطالبات مردم را بالا می‌برد.

سخن پایانی؛ سنت الهی بر این حقیقت است که چهره‌هایی که "نور و روشنگری" دارند قابل پوشاندن نیستند چرا که "والله متم نوره" .

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.