به گزارش جماران، حجت الاسلام هادی سروش در جشن ولادت پیامبر اسلام (ص) و امام صادق (ع) در هیئت انصارالمهدی تهران در رابطه با اوج مقاماتِ ملکوتی پیامبر و در عین حال؛ اظهار همدردی آن جناب نسبت به مشکلات جامعه و مردم گفت: پیامبر خدا (ص) دارای والاترین مقامات ملکوتی و قرب و شهود خداست اما بودنِ در آن اوج معنویت ایشان را از همدردی با محرومان و مردمان جامعه غافل نکرد، او عارفی نبود که بعد از چشیدن لذت معنویتِ حضور ، بی اعتنا به جامعه و محرومیت های مردم شود.
️سبقه ملکوتی پیامبر در خلقت
هادی سروش گفت: برای اشاره به اوج مقامات معنوی پیامبر این روایت به نقل کلینی در اصول کافی شنیدنی است که خاتم الانبیاء (ص) فرموند: "إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّی وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ فَکُنْتُ أَنَا أَوَّلَ نَبِیٍّ قال بلی .."
امام صادق (ع) فرموند: یکى از قریش به رسول خدا (ص) گفت: به کدام چیز تو بر پیغمبران پیشى جستى، با اینکه در پایان آنها مبعوث شدى و خاتم آنهائى؟ در پاسخ فرموند: من نخست کس بودم که به پروردگارم ایمان آوردم و نخستین کس بودم که پاسخ گفتم، آنگاه که خدا پیمان از پیغمبران ستد و آنها را بر خودش گواه گرفت که: «آیا نیستم من پروردگار شما؟» پس من نخست پیغمبر بودم که گفتم: بلى، و در اقرار به خدا عز و جل بر آنها پیش دستى کردم. امام صادق علیه السّلام فرمود: بعضى از مردم قریش برسول خدا صلى اللَّه علیه و آله عرضکردند: بچه سبب (رتبه و مقامت) از پیغمبران دیگر پیش افتاد در صورتى که در آخر و پایان آنها مبعوث گشتى؟ فرموند:
من نخستین کسى بودم که بپروردگارم ایمان آوردم و نخستین کسى بودم که پاسخ گفتم، زمانى که خدا از پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر من پروردگار شما نیستم؟ در آنجا من نخستین پیغمبرى بودم که گفتم: بله..
️همه انبیاء از مشکات رسول الله بهرهمندند و نورانی هستند
استاد فلسفه حوزه قم تصریح کرد: سخنی مبتنی روایت فوق الذکر اهل معرفت دارند و درکتاب فصوص آمده و مورد تایید عرفاء در طول حدود 10 قرن قرار گرفته و امام راحل (ره) آن را تایید نموده و آن این است که همه پیامبران در عالَم نور شاگرد و تحت در تربیت رسول الله(ص) هستند . عبارت ؛ "ما یراه احد من الانبیاء و الرسل الا مشکاة رسول الخاتم " ، نتیجه این است هیچ معرفتی نسبت بخدا برای انبیاء حاصل نشده مگر از مشکات و چراغ هدایت رسول خاتم (ص) است .
️پیامبر تنها شاگرد مستقیم خدا
هادی سروش افزود: پیامبر (ص) ، تنها شاگرد مستقیم خداست که درس و تربیت را بصورت مستقیم از خدا گرفت و از محضر الهی فارغ التربیه شد ، و آن مربی برای او را گواهی صادر نمود و آن گواهی این بود ؛ "انک لعلی خلق عظیم"
جمله بزرگِ "انک لعلی خلق عظیم" نه معرفی اعمال پیامبر است و نه معرفی صفات او ، بلکه معرفی ذات اوست چون فرمود : "انک" ؛ "انّ" که تاکید است و "کَ" که بمعنای "توست" . پس در آیه ذات پیامبر معرفی میشود که ذات او، یعنی ؛ "همه اخلاق های بزرگ" .
مهم این است هرکسی که در "تخلق" به جایی رسیده و متخلق و اخلاقی شده ، شاگرد بوده ولی پیامبر خدا ؛ در اخلاق شاگردی هیچ کسی را نکرده و خود ذاتا اخلاقی است و دست پرورده خداست .
سروش در ادامه گفت : وقتی در ذات پیامبر به تمام معنا "اخلاق عظیم" تجلی میکند ؛ اینجاست که خدا به جان او قسم میخورد! و خدای سبوح و قدوس به جانی قسم میخورد که سبوح و قدوس از نقص و عدم کمال باشد و آن ذات پاک پیامبر خدا (ص) است .
️عارف و عالم ربانی واقعی باهمه کمالات علمی و عرفانی؛ همدرد مردم است
استاد سروش گفت: ما بسیار دیده ایم بزرگانی از اهل معرفت که بخاطر آن لذتی که از مقامات شهودی و عرفانی دارند ، متوجه سختی های جامعه و مردمان آن نمی شوند و چه بسا عالمانی که صدایی از آنان در برابر ظلم و فساد شنیده نمی شود ! چرا ؟ بله ممکن است برخی نمی خواهند ریسک کنند و شرایط راحت خود را بهم زنند! ، اما واقعا بعضی هم ؛ آن چنان در معارف و معرفت غرق می شوند که حاضر نیستند خود را مشغول امور اجتماعی و سیاسی کنند !
سخن ما این است آیا اینها از پیامبر (ص) لذتی بالاتر چشیده اند ؟ چگونه است که پیامبری که "اول الانبیاء" در خلقت نوری است و اخلاق و معرفت را مستقیم از خدا گرفته ، همدرد جامعه است و از سختی های مردم می سوزد و اظهار تاسف می کند و اقدام دارد ؟!
این نص قرآن در آخر سوره توبه است ؛ «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»؛
او رسولی است از خود مردم و درکنار مردم که سختی های جامعه بر او گران تمام میشود چرا که از رنجهای مردم غافل نیست و اصرار بر نجات و هدایت دارد.
استاد حوزه در تبیین توجه پیامبر (ص) طبق آیه مورد نظر گفت: از آیه سوره توبه می فهمیم پیامبر رحمت (ص) اولاً ؛ از خسارت دیدن مردم ناراحت و آزرده میشود و بر او گران و دشوار است؛ یعنی غم جامعه را غم خود میداند چون مردم را از خود و خود را از آنان میداند.
ثانیاً ؛ در خیرخواهی و نجات مؤمن و غیر مؤمن پر تلاش و به تعبیر قرآن حریص است. چون وجودش بر رحمت و علاقه دلسوزی است.
و ثالثاً ؛ نسبت به خصوص مؤمنان بسیار مهربان و رحیم است و مؤمنان را به شدت دوست دارد.
امام خمینی در کتاب جنودعقل و جهل تصریح می کند*؛ این از عجائب است که پیامبر خدا برای حتی کفار بیشترین دلسوزی را می نموده تا جائیکه که خدا به تسلا می دهد که ؛ «فلعلک باخع نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذالحدیث اسفا» ؛ و امام مینویسد؛ "سبحاناللّه تأسف به حال کفار و جاحدین حق و علاقهمندى به سعادت بندگان خدا کار راچقدر به رسول خدا، صلىاللّه علیه و آله، تنگ نموده که خداى تعالى او را تسلیت دهد ودل لطیف او را نگهدارى کند که مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت دل آن بزرگوار پاره شود و قالب تهى کند!
️برچسب قتل عام یهودیان بنی قریظه بر پیامبر(ص) توسط افسانه سرایان یهودی انجام شده
هادی سروش به شبهه کشتار و قتل عام یهودیان پاسخ داد و گفت : پیامبری که اخلاق را مستقیم از خدا گرفته و اوج معنویت و شهود عرفانی است و سراسر وجودش و بلکه ذات پاکش بر اخلاق است؛ نمی تواند منشاء قتل یک نفر باشد تا چه برسد به قتل عام!
جریان قتل ۷۰۰ تا ۹۰۰یهودی بنی قریظه از دروغ های تاریخ است که بعد از صد وپنچاه سال توسط ابن اسحاق که تاثیرپذیرد افسانه های یهودیان بوده در تاریخ گنجانده شده! در حالیکه مقتولین فقط گروهی اندک از جنگجویان یهودی بوده که طبق برخی نقل ها کمتر از چهل نفر و یا حدود ده نفر یاد شده و اینان همان هائی بودند که پیشنهاد عدم مقاتله و تسلیم شدن را نپذیرفته بودند .
بعدها عده ای مغرض آمدند به انگیزههای مختلف تعداد کشته را بیشتر از واقعیت نشان دادهاند که ثمره آن تخریب چهره اسلام و شخص رسولالله(ص) شده است، حال آنکه کشته شدن مخصوص جنایتکاران از بنی قریظه بوده نه همه مردان، آیه ۲۶ سوره احزاب قرآن نیز بر این تأکید دارد.