پایگاه خبری جماران، این روزها نهج البلاغه بخوانیم...

مراجعه مکرر به نهج البلاغه راهگشاست خصوصا در جائیکه در صحنه های مهم فردی و یا اجتماعی بر فرد و یا اندیشه ای ظلم می شود!

بنیانگذار جمهوری اسلامی ما را با این سخن آشنا کرد: «...سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می‌کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند، ولو اینکه کشته بشوند و لو کشته بدهند. ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند، و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد. ما تکلیف داریم آقا!» صحیفه امام خمینی، جلد 18، صفحه 269

 

وظیفه ما اعلام برائت از ظلم

طبق آیه ۱۸۳ آل عمران، افرادی از بنی اسرائیل به عنوان قاتلان انبیاء معرفی شدند که دخالت در قتل آنان نداشتند، اما با این وجود مورد اعتراض قرار گرفتند.

حضرت صادق(ع) این اتهام وارده به بنی اسرائیل را بدان دلیل تعریف نمودند که نسل‌های بعدشان حاضر به محکوم کردنِ قتل انبیاء نبودند و از آن اعلام برائت نجستند. وَ اللَّهِ مَا قَتَلْنَا وَ لَا شَهِدْنَا قَالَ وَ إِنَّمَا قِیلَ لَهُمُ ابْرَءُوا مِمَّنْ قَتَلَهُمْ فَأَبَوْا. (تفسیرعیاشی؛ج۱ ص ۲۰۹)

بیچاره کسانی که به ظلمی رضایت دهند!

رضایت؛ خلاصه نمی شود در رضایتِ ایجابی که حمایت نام دارد، بلکه رضایت سلبی، یعنی سکوت و خاموشی هم می تواند عملاً رضایت به ظلم را معنا ببخشد!

در نهج البلاغه فرمودند: «کسى که به عمل مردمى راضى باشد، شریک آنها محسوب می شود و برای چنین شخصی دو گناه نوشته می شود؛ یکى گناه آن عمل و دیگرى رضایت به آن . الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ، وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ، إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِه.» [حکمت ۱۵۴]

وظیفه "نبودن" با ظلم است و این وظیفه عمومیت نسبت به همه ی اقشار جامعه دارد. اما بر اساس آموزه نهج البلاغه این وظیفه بیشتر بر عُهده اندیشمندان حوزه و دانشگاه و نیز نخبگان حوزه های آموزشی، هنری، اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی است.

امام علی (ع) به صراحت فرمودند: «خداوند از اندیشمندان هر امتی پیمان گرفته که در برابر خوی سیر ناپذیریِ ظالم و نیاز و گرسنگیِ مظلوم سکوت نکنند.  مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ .»[خطبه/۳]

 

مهم بودنِ با مظلوم است

"بودن" یک عنصر سیاسی و اجتماعی شناوری است که در هر برهه ای به شکلی خود را نمایان می کند. مَخلص کلام؛ بودنِ بامظلوم، هر شکلی از بودن است که نتیجه آن "ناکامی ظلم" است.

حضرت امام علی (ع) در وصیّت به فرزندانش تأکید کردند: «دشمن ظالم و کمک کار مظلوم باشید. کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً.»[نهج نامه۴۷]

 

 وظیفه مظلوم‌، حضور متفاوت و معنادار

حضور متفاوت و معنا دار، به دو شکل خود را نشان می دهد حضورِ امیدوارانه و یا سکوت فعالانه .

درس نهج البلاغه در باب وظیفه مظلوم استقامت و حفظ میدان است.

امیرالمومنین(ع) نوشتند: « هرگز نباید ظلم دیگری بر تو بر تو گران آید؛ زیرا او در واقع سعى در زیان خود و سود تو دارد، در واقع او بار خود را سنگین مى کند ولی پاداش تو افزون می شود. وَ لَا یَکْبُرَنَّ عَلَیْکَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَک، فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَسْعَى فِی مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِک‌َ». [نهج البلاغه نامه ۳۱]

در حقیقت، ظالم بار ظلم را به گردن گرفته و با سختی آن را متحمل است و درصورت بیرون رفتن مظلوم از میدان، او را در کشیدنِ بار ظلم، کمی آسوده می شود.

یأس و ناامیدی و خلاصه خالی کردن میدان، از سوی مظلوم سزاوار و پسندیده نیست و صد البته مظلوم همه انرژی برای بودنِ در میدان را از من و شمایی که نا آرامِ بر ظلم هستیم، می گیرد.

بله یک نکته مهم باقی ماند و آن این است که گاهی حضورِ امیدوارانه مظلوم‌؛ به غیبت او از صحنه "ظاهری" است.

اینجاست که گفته اند: سکوت فعالانه، نه تنها بلندترین فریاد است، بلکه محکم ترین ضربه بر هسته مرکزی ظلم است. و اینجاست که نا آگاهانِ خاموش؛ "صابون ظلم" را به تن شریف خود حس خواهندکرد!

اما سکوت، یک استثناء است و نه قاعده.

سرانجام سخن

 از ما که پیرو مکتب اهل بیت(ع) هستیم توقع اعتزال مسلکی و تفکر معتزلی سزاوار نیست .

جناب ابن ابى الحدید معتزلی بر این تفکر ناصواب است که در میدان ظلم‌، خاموش نشستن و خالی کردن میدان، یک قاعده ى کلى است. و شگفت آور این است که تکیه گاه این قاعده دست ساز وی، روایتی فاقد اعتبار است ! [شرح نهج البلاغه]

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.