پایگاه خبری جماران، به نام خدای ظاهر و باطن
تعداد اتاق و وسائل خانه و جهیزیه و مهریه و ... «پوسته زندگی» است، باید در جستجوی«روح زندگی فاطمی» بود.
۱) روح زندگی حضرت فاطمه(س)«عرفان» است و عرفان چشیدن حضور خداست.
این مقام برای کسانی است که ایمان و ارتباط با غیب این جهان دارند؛"الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ"(بقره/۳)
فاطمه زهرا(س) از چنان ارتباطی با خدای متعال بهره مند است که وقتی پیامبر رحمت(ص) به او از قول جبرئیل و نهایتا خدای سبحان، می گوید: چرا در عبادت، از خدا چیزی طلب نمی کنی؟ به پدر می گوید: «آن چنان غرق مناجات با خدا و لذت از آن مقام هستم که متوجه طلب چیزی نیستم؛ شَغَلنی عَن مَسئلتِه..»
۲) زاویه دیگر از روح زندگی فاطمی(س)؛ فهم و درک و استفاده از رسول الله(ص) است.
خود آن سرور زنان عالَم فرمودند: نظر به رسول الله(ص) را دوست دارم؛ حببت النظر الی وجه رسول الله.
مقصود فاطمه(س) از «نظر»، صِرف دیدن ظاهری یک فرزند و پدر نیست. بلکه، نظری است که در آن نظر و نگاه؛ عمق شخصیت و زندگی و منش و معنویت رسول الله(ص) مورد توجه خاص قرار می گیرد و سپس آن الگوی دریافت شده، در جان و زندگی فاطمه(س) پیاده می شود.
اجازه دهید همینجا از طرف خود و به نمایندگی از شما؛ اظهار تاسف کنم که امروز بخشی از جامعه، گرفتار بی توجهی به حجج الهیه شده است و در نتیجه یا نفی مقامات آنان بخاطر روشنفکرنمایی و یا دوری از محتوا و باطن دعوت و سبک و سیره اولیاء الهی(ع) دارد و پسنده به پوسته و ظواهری از نام علی و فاطمه و حسین (علیهم السلام) دارد.
۳) ایثار و احسان شعبه دیگری از روح زندگی فاطمه(س) است.
ایشان فرمودند: انفاق را دوست دارم؛ حَبَبتُ .. انفاقَ فی سبیل الله.
صدیقه طاهره(س) در این ادعا کاملا صادق بود، او همه درآمد فدک که سالانه از ۲۴ هزار سکه تا ۷۰ هزار سکه گفته اند را انفاق می کرد. او به حقیقتی از انفاق رسیده بود که دست امثال من از فهم آن کوتاه است.
امام خمینی(ره) در تعلیقات بر «فصوص» می نویسد: «انفاق و احسان کننده در اندیشه ی اظهار نمودن کمال خدایِ محمود است.» فهم این جمله، سال ها درس خواندن می خواهد.
۴) جلوه دیگرِ روحِ زندگی فاطمه زهرا(س) فهمِ جامعه و شجاعت برای ورود به حساس ترین مسائل مهم شهروندان و مسلمانان است.
سخنرانی او در مسجد النبی(ص) نه فقط برای فدک، بلکه برای ناراحتی از به زیر کشیدن جامعه عقلانی و معنویی بود که سال ها پیامبر رحمت(ص) برای تعالی او خون دل خورده بود.
کافی است یک فراز از آن سخنرانی را ملاحظه بفرمایید که چنین است:«دینداری تان رنگ باخته! ؛ قد سَمَل جِلبابَ الدین»
آن حضرت(س) دینداری مردمان را به لباس رنگ باخته تشبیه نمود. جالب اینجاست که نفرمودند، جامعه اسلامی بی دین شده بلکه فرمودند رنگ دینداری را ندارد. یعنی ادعای دین و اعتقاد به دین وجود دارد ولی در مقام عمل دین نقش اصلی را ندارد.
۵) اشراق دیگر روحِ زندگی فاطمی، زندگی خصوصی اوست.
زندگی داخل خانه اش؛ یک زندگیِ زنده و مملو از حیات است. او؛ شوهر را نه تنها دوست می داشت، بلکه او را «درک» می کرد. با افتخار در خطاب به او می فرمودند:«خانه، خانه توست و من کنیز تو هستم. البیت بیتک و انا امتک.»
و او فرزند را «فهم» نموده و نه فقط محبت مادرانه داشته باشد. دلیل این ادعایم این است که او؛ «زبدگان فرزندان آدم» را، تحویل بشریت داد .
سلام الله علیها یوم ولدت و یوم استشهدت و یوم تبعث حیا