اخلاق در همه جا یک سنگ بنا است و اگر این سنگ بنا را برداریم همه چیز فرو می ریزد. رابطه اخلاق به طور کلی با عمل انسان مرتبط است. هر عملی که انسان انجام می‌ دهد بر شاکله و شخصیت انسان استوار است. یک انسان مؤمن مؤمنانه عمل می ‌کند، چون شاکله شخصیتی او ایمان است. یک انسان منافق در روابط اجتماعی همواره منافقانه عمل می کند. در روبرو با شما به گونه ‌ای است که در پشت سر به شکلی دیگر است. این نفاق از شخصیت اخلاقی شما است که رفتار و گفتار او را شکل می دهد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر با تأکید بر اینکه بسیاری از گرفتاری ‌های اجتماعی ما از عدم رعایت اخلاق است، گفت: روابط اخلاقی با انسان ها در اجتماع می تواند پایه ‌های اسلام را محکم کند. اما متأسفانه امروز در آموزه‌ های حوزوی و دانشگاهی ما به اخلاق آنگونه که باید توجه نمی شود.

به گزارش جماران، علی الله بداشتی در نشستی با موضوع «ضرورت بحث از اخلاق اجتماعی اسلام» گفت: در اهمیت اخلاق در قرآن برای ما روشن است که خدای سبحان وقتی می ‌خواهد پیامبر خود را معرفی کند می‌ گوید: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» و خود رسول گرامی اسلام می ‌فرماید: «بعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق». پس یکی از ابعاد کمالات وجودی انسان ارزش های اخلاقی و موضوع اخلاق انسان از جهت فضائل و ارزش های اخلاقی است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر، با بیان اینکه اخلاق امری فرادینی است، ادامه داد: اخلاق اجتماعی آن جنبه از اخلاق انسان است که در جامعه ظهور پیدا می ‌کند. ما یک بحث اخلاق فردی داریم که مربوط به خود انسان و خدای او و خودش است. مثلا کسی در اعمال خود خالص باشد یعنی اعمالش را خالصا و مخلصا برای خدا انجام بدهد. این امری درونی است ولی اینکه کسی در اجتماع کار نیکی انجام بدهد مثلا سلام کردن به عنوان سنتی حسنه در جامعه وجود داشته باشد حال این سلام کردن او برای خدا باشد یا نباشد، ظهور اجتماعی دارد.

وی تأکید کرد: وقتی از اخلاق اجتماعی اسلام حرف می‌ زنیم به این معنا نیست که در غیر از اسلام اخلاق نیست و یا برای ما هو انسان اخلاق مطرح نیست. انسان به ما هو انسان هم اخلاق را مطرح می داند. بحث ما تأکید اسلام بر اخلاق و به ویژه اخلاق اجتماعی است وگرنه در مباحثی مثل راستگویی، وفای به عهد و در مقابل آن نقض عهد تماما بحث های فطری اخلاق مطرح است. بحث حسن خلق به معنای حسن عدل و قبح ظلم نیز از مباحث پیشادینی است و بحث عدل در مقابل ظلم از نمونه های اخلاق اجتماعی است که در همه جوامع و انسان ها مطرح است.

الله بداشتی با بیان اینکه رشد جوامع مبتنی بر اخلاق است، تصریح کرد: ما می توانیم این نتیجه را از سخن برداشت کنیم که در واقع یکی از اصول اساسی در افول یک جامعه و یا تعالی یک جامعه بحث اخلاق است. خداوند قوم لوط را به خاطر آلودگی ‌ها و زشتی‌ های اخلاقیشان مثل همجنسگرایی نابود کرد. همچنین در قوم شعیب باز هم می بینیم که دو اصل اساسی در تعلیمات مورد توجه قرار داده شده بود.

وی یادآور شد: یکی از چیزهایی که امیرالمؤمنین(ع) در خصوص نابودی یک حکومت و یک جامعه مورد تأکید قرار می دهد بحث اخلاق سیاسی است. می ‌فرمایند هیچ چیزی جز بنیاد ستم نهادن نابود کننده نعمت خدا و در پی دارنده کیفر او نیست. یعنی ظلم یکی از بحث ‌های مهم در اخلاق اجتماعی است و عدل در مقابل او است. کفر امری اعتقادی است. اما ظلم امری اخلاقی و اجتماعی است. اگر در جامعه ‌ای اخلاق اجتماعی رعایت شود و مردم حقوق همدیگر را رعایت کنند، این جامعه به سوی تعالی می رود.

عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر تصریح کرد: در جامعه‌ای عدالت اقتصادی است یعنی به جای رباخواری کار ارزش پیدا می‌ کند و به جای ارزش داشتن پول کار ارزش پیدا کند و روابط آدمیان بر اساس روابط انسانی باشد و نه بر اساس روابط پول و ... این جامعه در مقابل جامعه ‌ای که فقط به پول ارزش می‌ دهد و انسان ها برای هم ارزشی ندارند پایدارتر است. جامعه ‌ای که برای انسان ها ارزش قائل نیست به سوی نابودی می رود.

وی رعایت عدل و پرهیز از ظلم را از اصلی‌ترین آموزه‌ های اخلاق اسلامی و اخلاق بشری دانست و گفت: یک جنبه دیگر از اهمیت اخلاق اجتماعی جنبه گستردگی این اخلاق است. اگر در هر بعدی از ابعاد اجتماع ورود پیدا کنید متوجه می شوید یکی از مواردی که باید آنجا مورد توجه باشد بحث اخلاق است. اخلاق در خانواده و اخلاق در محله و اخلاق در همسایگی و اخلاق آپارتمان نشینی و اخلاق در شهر و اخلاق شهروندی و اخلاق ملی و اخلاق بین المللی و در هر جایی که انسان بخواهد رابطه خود را با دیگران تعریف کند در اولین پایش این رابطه با اخلاق است.

الله بداشتی افزود: از جهتی دیگر نیز می توانیم تقسیم‌ بندی دیگری بر اساس ایمان و اصول اعتقادی داشته باشیم. یعنی اخلاق مسلمان با مسلمان و با غیر مسلمانان از یهود و مسیحی و زرتشتیان و ادیانی که در توحید مشترک هستند. همچنین اخلاق با ما هو انسان یعنی انسان ‌هایی که هیچ یک از ادیان رسمی را ندارند اما انسان هستند. چه نوع اخلاقی باید با این انسان ها داشته باشید و چه اصول اخلاقی باید رعایت شود؟ در آنجا نیز تقسیم می شود به انسان ‌هایی که با شما در جنگ نیستند و انسان هایی که با شما در جنگ هستند. اسلام حتی در مورد رابطه با دشمن محارب نیز دستورات اخلاقی خاص خود را دارد. مثلا مثله کردن را برای هیچ انسانی نمی ‌پذیرد.

وی گفت: از جنبه‌ای دیگر گستردگی که داریم اخلاق حرفه ای است. اخلاق پزشکی برای پزشکان، اخلاق برای سیاستمداران، این بحث بسیار مهمی است که سیاست ورزی چه اصولی دارد. و این سیاست‌ورزی باید بر چه اصول اخلاقی مبتنی باشد. معمولا می‌گویند سیاست ماکیاولی داریم و سیاست اسلامی با سیاست ماکیاولی چقدر متفاوت است. امیرالمومنین در جایی می فرماید من بلدم شما را راه ببرم ولی لازمه اش این است که شخصیت و اخلاق خودم را زیر پا بگذارم؛ و من هرگز اخلاق را فدای سیاست نمی ‌کنم. امیرالمومنین(ع) می ‌توانست در جلسه شورا یک دروغ بگوید و یک وعده بدهد و چیزی بگوید که بعد از رسیدن به قدرت به آن وعده عمل نکند. بگوید من به کتاب و سنت شیخین عمل می ‌کنم ولی وقتی به قدرت رسید عمل نمی ‌کرد. اما حضرت برای رعایت بر این اصل اخلاقی حکومت را برای یازده سال به عثمان واگذار می‌ کند و بعد به انقلابی اجتماعی منجر می‌شود.

عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر تأکید کرد: اخلاق در همه جا یک سنگ بنا است و اگر این سنگ بنا را برداریم همه چیز فرو می ریزد. رابطه اخلاق به طور کلی با عمل انسان مرتبط است. هر عملی که انسان انجام می‌ دهد بر شاکله و شخصیت انسان استوار است. یک انسان مؤمن مؤمنانه عمل می ‌کند، چون شاکله شخصیتی او ایمان است. یک انسان منافق در روابط اجتماعی همواره منافقانه عمل می کند. در روبرو با شما به گونه ‌ای است که در پشت سر به شکلی دیگر است. این نفاق از شخصیت اخلاقی شما است که رفتار و گفتار او را شکل می دهد.

وی با تأکید بر اینکه بسیاری از گرفتاری ‌های اجتماعی ما از عدم رعایت اخلاق است، اظهار داشت: در فضای مجازی می بینید که متأسفانه اخلاق فراموش شده است. در فضای رسانه‌ ای ما و در روزنامه نگاری ما و در صدا و سیمای ما و در بسیاری از جاها می‌ بینید که اخلاق فراموش می ‌شود. آبروی انسان ها را بر اساس یک شایعه از بین می بریم. درحالی که شخصیت انسان ها و آبروی آنها یک امانت اجتماعی است و همه انسان ها موظف هستند از شخصیت انسانی یکدیگر پاسداری کنند.

الله بداشتی تأکید کرد: شخصیت هر انسانی در اسلام محترم است و ما باید بیاموزیم که شخصیت اجتماعی برای هر انسانی خاص است. متأسفانه مباحث در بسیاری جاها خلط می‌ شود. خداوند می ‌فرماید دشمن عقیدتی را با خود دوست مگیرید. اما از سوی دیگر می‌ گوید خدا شما را از دوستی با کسانی که با شما سر جنگ ندارند منع نکرده است. به پدیده داعش و این سلفی‌ های تندرو دقت کنید. اینها اعتقاداتی را پذیرفته ‌اند و ما فعلا کاری با درستی و غلطی اعتقاداتشان نداریم. اما اگر ذره ای از اخلاق اسلام را در شاکله حکومتی خود در کنار عقاید تند خود قرار می ‌دادند آنچه که از آنها ظهور و بروز پیدا کرد و همه را از این گروه بیزار کرد ظهور پیدا نمی‌ کرد.

وی ادامه داد: چون این کارها به نام اسلام انجام می پذیرد جامعه بین ‌الملل نگاهی منفی نسبت به کل مسلمین پیدا می‌ کند. این در حالی است که بخشی از اسلام اعتقادات و بخشی هم اخلاق است. این گفته پیامبر اسلام که «به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده ‌ام» فراموش می ‌شود و در این زمان اعتقاداتی که به تنهایی به عمل انسان شکل می دهند با ذره ای انحراف و همراه با تکبر و حس غلبه جویی و اخلاق زشتی که در انسان ظهور پیدا می کند موجب می شود با بسم الله الرحمان الرحیم سر ببرند. این درحالی است که خداوند حتی در مورد دشمن نیز توصیه ‌هایی دارد و می فرماید حتی در مورد دشمن خود نیز باید عدالت پیشه کنید.

عضو هیأت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر در پایان تأکید کرد: روابط اخلاقی با انسان ها در اجتماع می تواند پایه ‌های اسلام را محکم کند. اما متأسفانه امروز در آموزه‌ های حوزوی و دانشگاهی ما به اخلاق آنگونه که باید توجه نمی شود. برخی از علمای ما در حوزه ها اگر خود ذوقی داشتند پنجشنبه ‌ها درس از اخلاق برپا می کردند. اما به این عنوان که اخلاق را در جامعه به عنوان رکنی از ارکان سازندگی اجتماع قرار بدهیم نبود و در این صورت است که جامعه به تحول چشمگیری خواهد رسید امیدوارم به آن نقطه برسیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.