پایگاه خبری جماران، حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در یادداشتی با عنوان عظمتی که امام علی(ع) آفرید، نوشت:
۱ - دانش و علم گسترده
از عرفانی ترین معارف فوق بشری تا ارائه راهکارهای علمی عمیق
امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: هفت چیز به من عطا شد که هیچ کس قبل از من به آنها نرسید؛ لَقد أُعطیت السَبع الَتی لَم یَسبقنی إِلیها أَحدٌ:
ـ اسماء به من تعلیم شد؛عُلّمتُ الأسماءُ،
ـ همچنین حکومت بین بندگان؛و الحکومة بَین العباد
ـ تفسیر قرآن کریم؛و تفسیر الکتاب،
ـ تقسیم درست غنایم بین فرزندان آدم؛و قِسمة الحَق من المَغانم بین بنی آدم،
ـ پس چیزی از دانش از من جدا نشد مگر آنکه به من آموخته شد؛ فما شذّ عنّی من العلم شَیءٌ إلّا وقد عَلَّمنیه المبارک،
ـ حرفی به من عطا شد که از آن، هزار حرف گشوده می شود؛ و لقد أُعطیت حرفاً یفتح ألف حرفٍ،
ـ به همسرم مصحف وکتابی عطا شد که علمی در آن است وهیچ کس قبل از وی به آن نرسیده. این عطای ویژهای از طرف خدا ورسول او بود - و لقد أُعطِیَتْ زوجتی مُصحفاً فیه من العلم ما لم یسبقها إلیه أحدٌخاصة من الله ورسوله» (بصائر/۲۰۰)
خروجی این دانش گسترده غوغا به پا کرده به گونه ای که به قول خود آن جناب در نهج البلاغه(خ/۵)؛ انسان مانند ریسمان وسط چاه به لرزه می افتد.
گاه به عمار که در بیابانی هم سفر است می گوید: این انبوه مورچه ها که می بینی، هم تعدادشان رامی دانم و هم جنسیت هر کدام رامطلع هستم.
گاه هم در امور اجرائی حاکمیت به عمربن خطاب، کمک های فکری سرنوشت سازی می دهد که در نهج البلاغه (خ۱۴۶) هم گزارشش آمده است.
باری؛ ابن عباس که سرآمد دانشمندان وقت بود، علنا اعلام کرد:
دانش من در برابر علم علی، قطره در برابر هفت دریاست.
۲ - تقوا و سلوک معنوی
در نامه به عثمان بن حنیف؛ نفسی اروضها بالتقوی ... فرمود: احدی مانندمن نمی تواند بشود..
این بخش آنچنان واضح است که نیازبه اطاله ندارد، خودش تصریح دارد که به تمام نهج البلاغه عمل کرده ام.(خ/۱۷۵)
۳- زیباترین سکوت تاریخ بشریت
در حالیکه که به او ظلم شده ؛ وقتی فردی از میان جمعیت برخاست و گفت : یا علی به من ظلمی شده ! امام (ع) فرمود : بیا ببینم چه میگوئی ، به تو یک ظلم شده در حالیکه به من به اندازه سنگریزه و کلوخ و پشم شتران ظلم کرده اند! "ظلمی لقد ظلمت عدد المدر و الوبر" (سید مرتضی در الشافی) .اما علی(ع) کسی است که برای خدا سکوت می کند. سکوت و نقطه مقابلش؛ اقدام، هیچ کدام مطلق نیست که یکی بر دیگری همیشه مزیت و ترجیح پیدا کند، گاه سکوت مهم و تعیین کننده است و گاه اقدام و سخن گفتن و ورود داشتن.
امام علی(ع) در برهه ای از زمان یک سکوت طولانی۲۵ساله را تجربه کرد که از دو نقطه تقویتی بهره مند بود؛
از نارضایتی همسرش نسبت به حاکمیت و ازحمایت منافقانه افرادی چون ابوسفیان.
اما می دانست ورود در این بخش؛ تمام زحمات رسول الله(ص) را تباه می کند.
«فلم اری فیه الا القتال او الکفر بی جاء محمد (ص)» (نهج/ خطبه ۴۳) و«اری فیه ثلما او هدماً» (نهج/ نامه ۶۲)
و در مواجه با سؤال از «سقیفه»، پاسخ می دهد: "امروز و این شرایط چه جای این سؤال؟! «انک لقلق الوضین ترسل فی غیر سدد» (نهج/ خ ۱۶۲)
همانطوری که نسبت به بعد از شهادت خود این اجازه را به افراد نداد که به داعیه حمایت از رهبر خود دست به خونریزی و حماسه سازی بزنند: «یا بنی عبدالمطلب لاالفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا تقولون و قتل امیر المؤمنین» (نهج/ نامه ۴۷)
۴- اخلاق رهبری
الف) خود و زمامداران حکومتی خود را از هر گونه روش های شاهانه و ملوکانه پرهیز می دهد و نمونه اش در بحبوبه جنگ صفین، در خطبه مهمی مردم را از رفتار ذلیلانه در مقابل رهبر خود بر حذر می دارد:
«فلا تکلّمونی تکلّم به الجبابرة و لاتتحفظوا منّی بی یتحفظ به عند اهل البادرة و لاتخالطونی بالمصانعة» (نهج / خطبه ۲۱۶)
و به مالک اشتر هم دوری از خوی کبر و دیکتاتوریت را گوشزد می نماید:
"لاتقولن انی مومر آمرفاطاع...." (نهج/نامه۵۳/بند۱۳)
مردم ذلیل خود نمی کند؛ نامه ۳۰
ب)کینه کهنه سیاسی ندارد:
به عمر مشورت می دهد ؛ (نهج ؛ خ / ۱۳۴)
عائشه را می بخشد؛
به عثمان مدد می رساند؛ والله لقد رفعت عنه حتی خشیت ان اکون آثما .(نهج ؛ خ/۲۴)
ج) جامعه را درگیر تبلیعات و شعار گرائی نمی کند؛
فاعینونی بمناصحه خُلیه من الغش و سلیمه من الریب (نهج ؛ خ/۱۱۸)
۵ - اجرای عدالت
از عدالت سیاسی و فرهنگی تا اقتصادی
دربخش عدالت اقتصادی، حساسیت او در برابر خانواده و کارگزارن و دوستانش، مهم است و بر انسان هزاران راز مگو را روشن می سازد.
به نقل شیخ طوسی وقتی دخترش ام کلثوم از علی بن رافع مسئول خزانه داری حکومت برای سه روز در عید قربان گردنبندی را به امانت می گیرد و امام آن می بیند دختر خود را توبیخ می کند و وقتی از امانت بودن و ضمانت خود علی بن رافع خبردار می شود می فرماید: «اگر چنین نبود دست ام کلثوم را قطع می کردم:«اول هاشمیة قطعت یدها» (تهذیب۱۵۲/۱۰– وسائل۲۹۲/۲۸)
به شریح قاضی نامه می نویسد: «چرا خانه هشتاد دیناری تهیه کردی؟!» (نامه/۳)
به زیاد بن امیه می نویسد: تو در اموال مسلمین خیانت کردی» (نامه/ ۲۰) و او را تهدید می کند: «که صندلی قدرت تو را از پایت خواهم کشید» (نامه/ ۴۰)
غیر از مالک ها و عمار ها که در تاریخ تکرار نشدند. فردی است بنام طِرماح که معاویه را با خاک یکسان کرد.
شیخ مفید درکتاب اختصاص نقل می کند: نامه امام را برای او آورد و از سلام کردنش و با کفش و لباس خاکین وارد شدنش تا لم دادنش بمانند خود معاویه بر روی تشک، و رد کردن سی هزار سکه و پاسخ به معاویه که گفت چه کاری داری؟ گفت از محضر وجه الله عین الله اذن الله اسدالله نامه ای برای توی زنازاده فاسق فاجر دارم ... تابرخوردهای دیگرش؛ معاویه را بخاک مالید.
بطوریکه معاویه رو کرد به همراهان خود که یکی از آنان عمروعاص بود، گفت:
حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا یکى از شما به اندازه یکساعتى که این مرد از على طرفدارى کرد، از من طرفدارى کند.
و البته موضوع این مقاله بدین پایان نمی پذیرد و ادامه دارد تا بعد ...