پایگاه خبری جماران، مطلب اول: نگاه های متفاوت به حوادث و شرور

نگاه فیلسوفانه: شرور نسبی هستند در بعضی موارد و برای برخی شر است مگر نه در کل نظام خیرهستند.

مشکل این نظریه این است که؛ این نگاه اگرمورد درک جامعه هم قرار گیرد اما برای عموم جامعه سودی ندارد.

نگاه اخلاق مدارانه: حوادث روزگار نتایج اعمال و معاصی بشر است. تا جایی که فرمودند: گناه جدید بلاء جدید را همراه خواهد داشت .

مشکل این نگاه هم این است که؛ این نگاه کلیت ندارد، چون اولا؛ ممکن است، ابتلاء و یا بلاء جدید فقط برای عامل آن گناه باشد و نه سطح عموم جامعه و ثانیا؛ چطور برخی از بد رفتاران در امنیت و نعمت اند!؟

نگاه عارفانه : نگاه زیبا دیدن همه آفات و بلیّات که سخن شبانه روزشان این است: «ما رایت الاجمیلا»

گرچه این نگاه، نگاه زیبایی است که از ذهن زیبایی تراوشح می کند، اما نمیتوان انتظار داشت این نگاه، مورد قبول عموم باشد.

مطلب دوم: بررسی جامع ترین نظریه مبتنی بر«قرآن، عرفان، برهان»:

یکم :علم و مدیریت خدا

حوادث طبیعی به عمر پیدایش جانداران در هستی، بوده و هست وخواهد بود.

به صراحت قرآن برگی از درختی نمی افتد مگراینکه خدا اشراف علمی و مدیریت کامل دارد؛《وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا》(انعام/۵۹)

تا اینجای قضیه راهمه مکاتب الهی پذیرفته اند و از باورهای قطعی همه ی ماست.

دوم :عالَم ماده عالَم حوادث است

حوادث و رخدادهای پرخطر درمسیرهر تکاملی قراردارد چرا که تکامل بدون موانع و رفع آن موانع که منجر به تزاحم و شدائد می شود، امکان پذیر نیست.

شیخ الرئیس ابن سینا، درباره رخدادهای شر در هستی می گوید:«اگر بگویند چرا خدا مانع شر در عالم نشد تا جهانی محقق شود که خیر محض است؟ در پاسخ باید گفت: اگر عالم مادی که تلازم اجتناب ناپذیر با شرور دارد، به گونه ای خلق می شد که در آن شری محقق نمی شد، دیگر، مادی نبود؛ بلکه عالم دیگری می شد که خیر محض است؛ در حالی که خداوند، چنین عالمی را پیش از این خلق کرده است.»(الهیات شفا/۴۲۱)

امام علی(ع) فرموند :«دنیا با بلاء ها در آمیخته، و به مکر و فریب شهرت یافته، احوال دنیا ناپایدار و تغییرپذیر است و نمی توان از چنگ او فرار کرد.. ؛ دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ- لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا یَسْلَمُ نزالها ..»(نهج خ/۲۲۲)

 

سوم :انسان توانایی مهار حوادث را دارد

از آن رو که خدا رحمت بی پایان و حکمت بی انتهاء است؛ «توانایی مهار» بسیاری از حوادث را به بشر کرامت کرده و از او خواسته برای مدیریت و تسلط بر حوادث تلخ طبیعی، به دانایی و فکر و پژوهش بپردازد؛《وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون》(جاثیه/۱۳)

اینجاست که مدیران و حاکمان جامعه، محکوم به زمینه سازی برای تلاش علمی و تدبیر عملی در برابر همه حوادث احتمالی، قبل از وقوع آن هستند تا زودتر ساختارهای مربوطه را تامین کرده و جامعه را از خطرات جدی حفظ کنند.

پس اگر مسئولین یک نظام، در برابر حوادث طبیعی بی خیال باشند و بلایای زمینی و آسمانی به گونه ای لشگرکشی کند که می رود تاریشه انسان را بِکَند! تقصیرِ خدای سبحان است؟

چهارم :‌نزول عذاب های وسیع، مشروط است

در نزول عذابهای بزرگ الهی بر عالَم و آدم بستگی به اراده های انسانی در عدم پذیرش دعوت انبیاء دارد و این در صورتی است که مردمان از نزدیک معجزات انبیاء را دیده و منکر شده باشند.

آیاتی که خبر ازغرق شدن انسانها دارد؛ "فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ". (زخرف /۵۱)، و یا آیاتی که نشان از طوفان و زلزله مهیب فراگیر و  تخریب دارند؛ مانند؛"قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى‌ حِینٍ ".(یونس /۹۸)وآیات دیگر.

در این نزول این عذابهای دنیوی دو شرط مهم باید محقق شود:

اولا: باید«حجت تمام» باشد تاعذاب دردناک که از آن به«عذاب استیصال» نام برده می شود، نازل شود.

خداوند فرمود: «ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ؛ ما بدون اینکه رسولى براى تبیین حقایق براى مردم بفرستیم، عذاب وکیفرشان نمى کنیم.» (اسراء/۱۵)

ثانیا: دراین عذاب های عمومی وریشه کن، براساس آیات قرآن صالحین نجات پیدا می کنند .

مانند نجات صالح پیامبر  وپیروانش؛ نَجَّیْنَا صَالِحًا .. بِرَحْمَةٍ مِنَّا (هود/۶۶)

و مانند نجات شعیب نبی و پیروانش؛ نَجَّیْنَا شُعَیْبًا .. بِرَحْمَةٍ منا (هود/۹۴)

و درموردانبیاء دیگر و نزول عذاب نیز چنین است.

در نتیجه در آخرالزمان و امم فعلی جهان، عذابهای اینچنینی فرض قرآنی وعقلی نخواهد داشت.

پنجم‌: دخالت اراده انسان برپیامدهای مثبت و منفی جهان

نفوذ و تاثیر اراده انسان بر پیدایش حوادث تلخ و شیرین عالَم بر اساس قرآن تثبیت شده است که منشاء تغییرات یک جامعه را در رفتارخودآنان جستجو کنید "إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ.. (رعد /۱۱)

این گزاره قطعی قرآنی در نگاه فیلسوفان بدین شکل آمده :«هیچ گاه ادعا نمی‌کنیم که هیچ بلایی به خاطر عقوبت گناه مردم آن سرزمین نیست، بلکه برخی از زلزله‌ ها یا دیگر حوادث ناگوار به جهت عقوبت از گناهان می‌باشد ولی این بدان معنا نیست که گناه علت مادی و طبیعی و فیزیکی زلزله باشد بلکه هر زلزله و حادثه طبیعی از طریق مجاری و علل طبیعی خود پدید می‌آیند ولی جهان ماده با همه علل و معلولاتش به خاطر علل ماوراء مادی است و این چیزی نیست که در علوم تجربی قابل تحقیق باشد، بلکه بررسی آن از طریق فلسفی و متافیزیکی است.»علامه طباطبائی اصول فلسفه ؛مقاله نهم

نکته مهم این است، این سنخ بلیّات با سنخ عذابهایی که در امم انبیاء شکل گرفته متمایز است.

درعذابهای امم انبیاء عمومی است و همه کفار را می گیرد ولی دراین بلّیات مانند بیماری و یافقر همه کفارروی زمین را نمی گیرد.

و ثانیا درعذابهای امم انبیاء، مومنان نجات می یابند ولی دراین حوادث سخت، مومنان و کافران طعم بیماری و فقر و مرگ های ناگهانی رامی چشند: وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خاصَّة"(انفال/۲۵)

دخالت اراده آدمیان، به دو شکل خود را نشان می دهد و باعث ایجاد شرور و بلاها می شود:

شکل اول؛ بی توجهی انسانها به دستورات کارشناسان:

این نمونه راملاحظه کنید؛ فرقه ای مذهبی در کره جنوبی  ماه گذشته مراسم مذهبی در شهر دگو برقرار کرد و در آن مراسم ناقل های ویروس کرونا حضورداشتند و بعد با سفر به نقاط مختلف کره‌جنوبی ویروس را پراکنده کردند. و رهبر۸۸ ساله این فرقه مذهبی در کلیسای شین‌چانجی در کنفرانس خبری به زانو افتاد و تعظیم کرد وگفت: «با اینکه عمدی نبود اماخیلی‌ها مبتلاشدند، مانهایت سعی‌مان را کردیم اما قادر نبودیم از آن پیشگیری کنیم».

مانند این نمونه را متاسفانه ما در کشور خود داشته و داریم و درنتیجه افزایش دردناک آمار مبتلایان به کرونا !

این نمونه ها کاملا با اراده و اختیار آدمی شکل می گیرد و باعث شرور و خسارت های غیرقابل جبران می شود.

شکل دوم؛ ظلم و تباهی و حق کشی ها:

دست ظالمانه بشرِزیاده خواه وتعدی محور است که این همه فساد را می آفریند. خدا فرمود:« ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ .. ؛  به سبب اعمال مردم، فساد در خشکى و دریا آشکار شد...» (روم۴۱)

آیه ۲۵ ذکر شده از سوره انفال دلیل قاطعی است که اگر«ظلم» در مورد جامعه شکل گیرد، آتش آن ظلم دامن فقط ظالم را نگرفته وبلکه گریبان همگان را می گیرد؛ 《وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خاصَّةً》﴿۲۵﴾

نکته اینجاست که در کنار آیه سوره انفال که سخن از پدید آمدن شرایط بسیار سخت دارد، این آیه آمده: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِکُم" و این آیه نشان از نوع فتنه و ظلم در حق جامعه را روشن می کند وآن «خیانت در دین و در حقوق آدمی» است.

این دو عامل یعنی؛ خیانت در دین و خیانت در حقوق شهروندان، جامعه را زیر و رو می کند !

علامه طباطبایی(ره) اختلافات داخلی را نمونه ای آن دسته ظلم هایی می داند که عموم جامعه را گرفتار بلاء می کند؛ "اختلافات الداخلیه.. و هذا الظلم هو الذی یسری اثره الی عامه الامه.."

«بازی قدرت» که رقابت و حذف رقیب و کوبیدن برطبل خشونت را به همراه دارد و بازگشتش به «دیکتاتوری» است، روی خوش را از جامعه می گیرد و دیگر چه عوام و چه خواص، و چه مومن و چه غیرمومن جملگی در پریشانی های اجتماعی، سیاسی، قتصادی و حتی خانوادگی قرار می گیرند.

در موضوع ابتلائاتی که در جامعه ظهور می کند، باید از گناهان فردی دیده بست و دیده را به افقی بالاتر و وسیع تر گشود و آن تخلفات و معاصی و ظلم هایی است که به شکل نهادینه شده از سوی حاکمان و فرمانروان شکل می گیرد.

نمونه گناهانی که در روایت آمده شاهد بر این مدعاست: مثلا فرموده اند "ظلم" ؛ باعث نزول نقمت است و یا حُکم ناحق قاضی؛ باعث خشکسالی می شود این معاصی ماورای گناهان فردی است.[ر.ک؛کافی، ج۲ ص۴۴۷و۴۴۸]

بازخورد اعمال انسان

۱-  گاه تقاص معاصی اجتماعی با تسلط مدیران بی رحم شکل می گیرد؛

رسول خدا(ص) فرموند: خداوند عزّ و جلّ‌ فرموده است: چون کسى از آفریدگانم که مرا می شناسد نافرمانى من کند، کسى از آفریدگانم را بر او مسلّط‍‌ می کنم که مرا نمی شناسد. قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:إِذَا عَصَانِی مِنْ خَلْقِی مَنْ یَعْرِفُنِی سَلَّطْتُ عَلَیْهِ مِنْ خَلْقِی مَنْ لاَ یَعْرِفُنِی"[الفقیه، ج۴ص۴۰۴]

 

۲- گاهی به شکل بروز بیماری و خصوصا بیماری های ناشناخته خود را نشان می دهد؛

امام رضا(ع) فرمودند: هر گاه بندگان مرتکب گناهانى شوند که قبلاً انجام نمى داده اند، خداوند بلاهایى را بر ایشان پدید آورد که سابقه نداشته است. کُلَّما أحدَثَ العِبادُ مِن الذُّنوبِ ما لَم یَکُونوا یَعمَلُونَ أحدَثَ اللّه ُ لَهُم مِن البَلاءِ ما لَم یَکُونُوا یَعرِفُونَ."[کافی ج ۲ص۲۷۵]

 

۳- گاهی در کمبودهای اقتصادی پدیدار می شود؛

پیامبر خدا(ص) فرمودند :هر گاه خداوند بر امّتى خشم گیرد و بر آن عذاب نازل نکند، قیمت ها در آن بالا مى رود، آبادانى اش کاهش مى یابد، بازرگانانش سود نمى برند، میوه هایش رشد نمى کنند، جوى هایش پُر آب نمى گردند، باران بر آن فرو نمى بارد، و بَدانش بر آن سلطه مى یابند .إذا غَضِبَ اللّه ُ عَلى اُمَّةٍ و لَم یُنزِل بِهَا العَذابَ ، غَلَت أسعارُها ، و قَصُرَت أعمارُها ، و لَم تَربَح تُجّارُها ، و لَم تَزکُ ثِمارُها ، و لَم تَغزُر أنهارُها ، و حُبِسَ عَنها أمطارُها ، و سُلِّطَ عَلَیها شِرارُها."[کافی ج۵ ص۳۱۷ وفقیه و تهذیب]

 

مطلب سوم: رحمت الهی

در کنار آن عواقب پر رنج باید سعه رحمت الهی را هم دیده شود.

در قرآن خداوند در چهار مورد متصف به «ارحم الراحمین» شده است؛ [اعراف/۱۵۱، یوسف/۶۴، یوسف/۹۲و انبیاء/۸۳]

و در یک مورد هم به «خیر الراحمین» متصف گردیده[مؤمنون/۱۱۸]

خدایی که رحمت او از غضبش سبقت دارد و جهان غیب و شهود را با اسم«الرحمن» خود اداره می کند، امکان ندارد در نزول بلاها و رنج ها، عباد خود را مورد رحمتش قرار ندهد. او«رحمت» را بر خویشتن ضروری نموده: "کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ"[انعام/۵۴]

امام صادق (ع) فرمودند: همانا مؤمن گناهى کند و پس از بیست سال بیادش آید و از خدا راجع بآن گناه آمرزش خواهد و خداوند برایش بیامرزد، و هر آینه (خداوند) بیادش اندازد تا برایش بیامرزد، و همانا کافر گناهى کند و همان ساعت آن را فراموش کند.

إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیُذَکَّرُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَةً فَیَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ مِنْهُ فَیَغْفِرُ لَهُ وَ إِنَّمَا یُذَکِّرُهُ لِیَغْفِرَ لَهُ وَ إِنَّ اَلْکَافِرَ لَیُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیَنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ."[کافی ج ۲ص ۴۳۸]

امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرمودند: خدا به مخلوقش مهربانتر از آنست که ایشان را مجبور بر گناه کند و سپس به جهت آن عذابشان نماید و خدا عزیزتر از آنست که چیزى را بخواهد و نشود.  قَالاَ: إِنَّ اَللَّهَ أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْ یُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى اَلذُّنُوبِ ثُمَّ یُعَذِّبَهُمْ عَلَیْهَا وَ اَللَّهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرِیدَ أَمْراً فَلاَ یَکُونَ..

باور بهرمندی از رحمت الهیه، انسان را در مواجه با مشکلات و بلاها از یک روح و روان مستحکمی بهرمند می کند.

 

مطلب چهارم: خروجی این حوادث

غیر رشد علم و تجربه و آگاهی ها و باز شدن راههای ناپیموده در رسیدن به اسرار عالَم ماده، می تواند آثار معنوی برای انسانها داشته باشد. بر اساس آموزه های قرآنی، ابتلائات و سختیها مانند بیماری ها می تواند دو خصوصیت مهم را برای انسان به همراه داشته باشد:

اول بیرون آمدن ازغفلت ها و توجه به مبدا هستی و خدای متعال.خداوند مهربان می‌فرماید: «فَاَخَذْنَاهُمْ بِالْبَاْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ؛ و ما آنها را به حوادث غم‌انگیز و رنج‌ها گرفتار ساختیم، شاید به درگاه خدا روی آروند».(انعام ۴۲)

دوم ورود به عرصه «امتحانات» الهی و کسب درجات معنوی و دائمی. در این راستا معروف ترین آیه قرآن، آیه ذیل است:

«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الاَمَوَالِ وَالانفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِالصابرین»(بقره/۱۵۵)

نتیجه می گیریم به تعبیر زیبای استاد شهید مطهری؛ تمام شرور در هستی نمی تواند از دو حالت خارج باشد :

یا«مجازاتی عادلانه» است مقدماتش را خود آفریده ایم و یا «آزمایشی هدف‌دار و پاداش‌آور» است .

مولوی می‌گوید:

زهر مار آن مار را باشد حیات

لیک آن مر آدمی را شد ممات

پس بد مطلق نباشد در جهان

بد به نسبت باشد این را هم بدان

 

مطلب پنجم: راه نجات درچیست؟

نظریه ای بر این تاکید دارد که دین راه نجاتی ارائه نکرده و آنچه به عنوان راه نجات مطرح است افزوده هایی به دین است و صریحا در مورد حادثه کرونا می گوید :اپیدمی کرونا یک حادثه است در این عالم؛ حادثه‌ی تلخ. ما نمی‌توانیم از دین انتظار داشته باشیم که در مقابل این حوادث تلخ یک پروژه‌ی درمانی آسمانی ویژه‌ای ارائه بکند، چنین چیزی وظیفه دین نبوده و چنین ادعایی را پیشوایان دین نکرده‌اند، اینها حرف‌هایی است که به تدریج بر دیانت افزوده شده است.

اگر مقصود گوینده ارائه دارو از سوی دین باشد، با ایشان همراهیم و به آنچه به آن به اسم طب سنتی مشهور شده باور نداریم، اما اگر مقصود این است در برابر حوادث تلخ، دین برای نجات از آن، هیچ ره آوری ندارد قابل پذیرش نیست .

ارتباط با معبود شاخصه مهم دینی برای گذر از حوادث تلخ است .در ارتباط با معبود توبه و استغفار، دعا و توسل به وسائط فیض الهی نقش اول را دارد.

در توبه و استغفار، پاکی نهاده شده و این پاکی وجه مشترک بین انسان و فرشتگان می شود و باعث سنخیت می شود و بعد از استغفار، با دعا ایجاد ارتباط شکل می گیرد .

 

در دعا؛ ارتباط با ذات متعالیی برقرار می شود که همه چیز در دست و اراده اوست. " إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّه " (آل عمران/۱۵۴)

با ندای امید بخش؛ "ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ"(غافر/۶۰) حیاتی دیگر حاصل می شود و به تعبیر نهج البلاغه اجازه ارتباط و بهرمندی از خزائن الهیه می دهند.

و در توسل به ائمه(ع)، راه بهرمندی از فیوضات خدا سریع تر می شود. توسل و زیارت امامان(ع) از نزدیک و یا از دور، تمسک به وسائط فیض خداست. آنان به صراحت قرآن دارای حیات ملکوتی هستند و شاهد بر ما نیز می باشند: "وَکَذٰلِکَ جَعَلناکُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَیَکونَ الرَّسولُ عَلَیکُم شَهیدًا" (بقره/۱۴۳) پس این سخن که کسی بگوید:«آنان صدای ما را نمی شنوند و زیارت شان و توسل به آنان بی معناست» ، سخن در نهایت اشتباه است.

باری؛ اصلا توجه به قبور بزرگان ریشه قرآنی دارد. وقتی اصحاب کهف بعد از بیدارشدن، به حیاتشان خاتمه داده شد، برخی پیشنهاد دادند این مکان به عنوان زیارتگاه یا مسجد حفظ کنیم:

«إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا»؛ (کهف/۲۱)

 

نکته پایانی

بلیّات و ابتلائات اختصاص به کشورهای اسلامی و مومنین ندارد. و دیگر ملل جهان هم شریکند.

چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم سوره نساء، آیه ۱۰۴می فرماید :«اگر شما مومنان رنج مى کشید، کافران نیز همان گونه که شما رنج مى کشید، رنج مى کشند، و حال آن که شما امیدى به خدا دارید که آنان ندارند. ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون.

اما نکته مهم اینجاست که کشورهای اسلامی و خصوصا حاکمیت و دولت های آنان باید مراقب باشند که در برخورد با حوادث طبیعی و بیماری ها، موجبات وهن و تخریب وجه‌شان در پیشگاه جهانیان بوجود نیاید.

حضرت ابراهیم(ع) وقتی در جمع مومنان، فقیری می دید به خدا عرضه می داشت: خدایا این مشکلات ما را سبب فتنه انگیزی کافران در برابر ما قرار مده. "ربنا لاتجعلنا فتنه للذین کفروا فصیرالله فی هؤلاء أموالاً و حاجه، و فی هؤلاء أموالاً و حاجه."[کافی ج ۲/۲۶۲]

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
10 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.