پایگاه خبری جماران، در روزهای سوگ رحلت رسول اعظم و پیامبر رحمت هستیم. بنابه یک رویه پسندیده؛ آدمی در «سوگ»، سوگواریش را باذکر خاطراتی نیکو از آن عزیز از دست داده، عجین می کند. به حکم این رویه ی نیکویِ عاطفی و معرفتی؛ چه زیباست بر خاطرات معرفتی خود پیامبر رحمت(ص) گذری کوتاه داشته باشیم.
جمله ای برای سوگواریش؛
به نظرم، بالاتر از سوگواری حضرت امیر(ع) بر کنار بالین پیامبر رحمت(ص) نداشته باشیم. آنجا که هنگام وداع با پیامبر اعظم(ص)، آن گاه که آن حضرت را غسل می داد، عرضه داشت:《پدرم و مادرم فدایت ای پیامبر خدا، با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگران قطع نشد و آن نبوت و اطلاع رسانی از عالم غیب و اخبار آسمانی بود... ؛ - بابی انت و امی لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت احد ؛ من النبوة والأنباءواخبارالسما》[نهج البلاغه/۲۳۵]
گذری برخاطرات معرفتی مان از رسول رحمت(ص)
او؛ پیامبر رحمت بود ...
رحمت برای انسان و حیوان، برای جن و پری، خلاصه؛ برای همه و همه... گرچه ظاهرا عنوان«رحمت» برای برخی سنگین است و اعتراض مان کرده اند! اما خدایش در وصفش چنین فرمود: «وَمااَرسَلناکَ الارحمةللعالمین»(انبیا/۱۰۰)
براساس قواعد ادبیات، واژه «عالمین» و استثناء در جمله منفی و نیز نکره آمدن رحمت، آنچنان مفهوم وسیعی به رحمت می دهد که تمام موجودات عالم در تمام اعصار و قرون و حتا تمام ملائکه را شامل می شود.
هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر از جبرئیل پرسید: «آیـا چیـزی از ایـن رحمـت عائـد تو شـد؟ جبرئیل گفت: بله من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما به خاطر شما که رحمت برای جهانیان هستی از وضع خود مطمئن شدم.»[مجمع البیان]
دشمنش در اُحد با ضربه ای دندانش را شکست ... عمربن خطاب از اوخواست تا نفرین کند ... اما فرمودند:《من برای نفرین نیامده ام، من برای دعوت و رحمت آمده ام ... خدایا قوم مرا ببخش که آنان آگاه نیستند - إنی لم أُبْعث لَعانا، ولکنیِ بُعثْت داعِیا و رَحْمَة. اللهم اهدِ قَومی اللهم اغفرلِقَوْمِی،فانهمْ لایعْلَمُون》[الشفا بتعریف المصطفی/۱۳۵]
همه بخاطر این است که "محبت" اساس کارش بود؛ امام علی(ع)فرماید: از رسول خدا(ص) دربارۀ رویه اش پرسیدم، فرمود:《وَ الْحَبُّ أَساسِیِ.محبت بنیاد و اساس کار من است.》[همان/۱۷۸]
او؛ از زخم های کهنه سیاسی مبرا بود. در روز فتح مکّه سعد بن عُباده که پرچمدار بود ـ چنین رجز می خواند: «الیوم یَوم الْمَلْحَمَة، الیَوم تَسْتَحِلُّ الْحُرْمَةُ؛ امروز روز کشتار و جنگ و انتقام است، امروز روز شکسته شدن حرمت ها است.»
پیامبر(ص)، علی را مأمور کرد تا پرچم را از او بگیرد و شخصا پرچم را وارد شهر کند و آن گاه فرمودند:《الْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرحَمَةِ.امروز روز رحمت و مهربانی است》.[سیره ابن هشام۲۶/۴]
او والاترین مصداق روشن برای تعادل رفتاری و اعتدال فکری بود
انس گفت: «روزی پیامبراکرم (ص) وارد مسجد شد و ناگهان دید که ریسمانى بین دو ستون مسجد بسته شده است و فرمود: «این ریسمان چیست؟» عرض کردند: این ریسمان مال فلانی است، چون ناتوان می شود، خود را به آن آویزان می کند. آنگاه پیامبراکرم(ص) فرمود: «آن را باز کنید! هر یک از شما باید تا زمانى نماز گزارد که با نشاط است، چون خسته شد، باید بخوابد».[بخاری۶۷/۲؛مسلم۱۸۹/۲]
در مبارزه با مفسدین ،نمایشی عمل نمی کرد
یعنی؛ نه بین خودی و ناخودی فرق قائل بود و نه بین دزد خرده پا و اختلاسگر متصل به یک جناح تفاوت می گذاشت.
مبنا وسخن اش چنین بود؛《رویه پیشینیان چنین بود و همو باعث برفناشدن حکومت و حاکمیت شان شد! که براختلاسگر و دزدانِ شریف در نزد حاکمیت، چشم پوشیده . ولی بردزدان ضعیف و بی کس مجازات اِعمال می کردند! ؛ أهلَکَ الذین قبلکم أنهم کانوا إذا سرق فیهم الشریف ترکوه وإِذا سرق فیهم الضعیف اقاموا علیه الحَد》.[بخاری و مسلم و احمدحنبل]
فارغ از عناوین دهن پرکن، خود را «معلم» می دانست، معلمی نه سخت گیر و تنگنا آفرین.«إِنَّ اللهَ لمْ یبعثنی معنّتاً ولا متعنّتاً ولکنْ بعثنی معلّماً میسّراً» . یعنی: «خداوند من را نفرستاده که بر خود سختگیری نمایم و یا دیگران را در تنگنا قرار دهم، بلکه من را بعنوان یک معلم آسانگیر فرستاده است. [نهج الفصاحه ۴۰۲ از صحیح مسلم ]
سخت بر "خرافات مذهبی" بر می آشفت...
وقتی درمسیر جنگ حنین صحابه اش توجه به درخت «انواط» نمودند که بسیار مورد تکریم و احترام مشرکین بود، کنارش اعتکاف می کردند و برایش قربانی می کردند و...
مسلمین هم، از پیامبر چنین درختی را برای اعتکاف و قربانی هایشان مطالبه نمودند!
پیامبر بسیار ناراحت شد و فرمود درخواست شما مانند درخواست بنی اسرائیل از موسی بود(ر.ک:اعراف/۱۳۸)
و صدها خاطره دیگری که از آن رسول اعظم خدا در دل داریم...
به این مختصر اکتفاء می کنیم.