پایگاه خبری جماران:

 

 

اصحاب یَمین و مُقرّبین:

روز گذشته در بیان مرتبه پنجم عبادات، به کلامی از حضرت امام اشاره کردیم، ایشان مرتبه پنجم را که مرتبه «تصفیه عمل از لذّات روحانی» بود، مخصوص اصحاب یَمین بر می شمردند و عبادت مُقرّبین را مرتبه ای بالاتر می دانستند، روشن است که اشاره امام به اصطلاحاتی است که در آیات سوره واقعه مطرح شده است، بی مناسبت نیست تا اندکی درباره این دو گروه از زبان بزرگان، سخن بگوئیم:

 حضرت امام در آداب الصلوة می نویسند که:

«هر کس به اُفق نبوّت نزدیک باشد، از اصحاب یَمین است و هر کس به اُفق شیطنت نزدیک است، از اصحاب یَسار است»[1]

اصحاب یَمین یا اصحاب مَیمَنَه (در مقابل اصحاب یسار یا اصحاب شِمال یا اصحاب مَشئَمَه) به معنای اهل بهشت است. درباره اینکه چرا به این گروه، اصحاب یَمین گفته می شود، علل و توجیهاتی ذکر شده است[2] که مهم ترین آنها را چنین بر شمرده اند:

«یا به این جهت که نامه اعمال را در قیامت به دست راست آنها می دهند و یا اینکه بگوئیم «یَمین» از ریشه «یُمن» به معنای سعادت و خوشبختی است. و به همین مناسبت به گروه مقابل «اصحاب مَشئَمَه» که از ریشه شوم (نحس، تیره روزی، بدبختی) است، گفته می شود»[3]

برخی از مفسّرین می نویسند که:

 «در روز قیامت مردمان چهار گروه هستند، یک دسته اصحاب یمین اند که در طرف راست هستند که حسابشان را به دست راست آنها می دهند و گروهی اصحاب یسار هستند که  در سوی چپ می ایستند و حسابشان را به دست چپ آنها می دهند و گروه سوّم «سابقون و مقرّبون» هستند که بدون اینکه حساب رسی شوند، از همه مردمان پیش می افتند و ایشان از اصحاب یمین هم بالاتر اند، ایشان در نزد خدا مقرّب می باشند و می توانند شفاعت دیگران را نیز بکنند. و گروه چهارمی پشت سر همه هستند که به سبب اینکه خدا نسبت به ایشان غضب شدید دارد، حتی از ایشان سخن نیز به میان نمی آورد»[4]

و می نویسد:

«علت اینکه در قرآن ابتدا اصحاب یَمین و اصحاب شمال نام برده می شوند و بعد در مرحله سوّم، از سابقون و مقربون یاد می شود، آن است که سوره «واقعه» برای هشدار است و با این ضرب آهنگ سنگین شروع می شود که «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ * لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ* خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ* إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا* وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا *  (آن واقعه چون وقوع یابد. [که] در وقوع آن دروغى نیست. پست‌ کننده [و] بالابرنده است.چون زمین با تکان [سختى] لرزانده شود. و کوهها [جمله] ریزه ریزه شوند.) و این ضرب آهنگ خوفناک مختص به اصحاب یَمین و اصحاب شِمال است که بترسند و تشویق شوند، امّا «سابقون» محتاج چنین تصویر سازی نیستند، ایشان «مجذوب حق» اند چنانکه پیامبر(ص) فرمود: «جذبةٌ من‌ جذَباتِ الرّحمن خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ سَنَةً.» سابقون بدون توجه به بهشت و دوزخ به خدای سبحان جذب شده اند.»[5]

نکته ای که لازم است در اینجا اشاره کنیم آن است که«قُرب و بُعد» از صفات نسبی است. به این معنی که هر کس می تواند نسبت به «پشت سری ها» جلوتر و نزدیک تر به هدف به حساب آید. به این جهت از نظر منطقی، سابقون، از اصحاب یمین به خدای سبحان و رحمت او نزدیک تر هستند و لذا می توان گفت که اصحاب یَمین هم از اصحاب شِمال نزدیک تر می باشند. امّا ممکن است در اینجا بتوان گفت مراد قرآن آن است که تنها «سابقون» مقرّب هستند و بس، و این را از بیان آیات که مشعر به انحصار است، استفاده کرد به این معنی که این گروه، به «قُرب الهی» رسیده اند در حالیکه بقیه اصحاب یَمین، در بهشت خدا ساکن می شوند.

نکته دیگر درباره اصحاب یَمین، تعبیر آیه 91 سوره واقعه است که خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: «فَسَلَامٌ لَّکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ» تفسیر روض الجنان چنین احتمال می دهد که آیه فوق در مقام آن است که به پیامبر(ص) مژده دهد که اصحاب یمین به سلامت هستند و به ایشان آسیبی نمی رسد. (یا اینکه خطاب به پیامبر(ص) سلام می کنند.[6] اگر این معنی را بشکافیم، چند مطلب دقیق قابل استفاده است، یکی آنکه پیامبر(ص) همواره نگران امّت خویش است و خدا می خواهد با این «مژده» او را آرامش دهد، دوّم آنکه، همه مردمان اگرچه نمی توانند به مقام مُقرّبین دست یابند ولی همین که به مقام اصحاب یَمین برسند، در سلامت هستند و مشکله ای متوجه ایشان نیست و دیگر اینکه همه این سعادت از ناحیه پیامبر و دین او و عمل به دستورات اوست و لذا اصحاب یمین، بعد از رسیدن به سعادت، او را مخاطب ساخته و به او سلام می رسانند.

امّا درباره «سابقون» نیز مناسب است به روایتی از رسول گرامی اسلام(ص) اشاره کنیم،  آن حضرت مطابق آنچه تفسیر مراغی نقل می کند[7]، سابقون را کسانی بر می شمارند که:

 «وقتی با حق مواجه می شوند آن را می پذیرند و هنگامی از حق سوال می شوند، آن را در اختیار سوال کننده می گذارند و هر چه درباره خودشان حکم می کنند همان را درباره مردم هم حکم می کنند»

بر اهل فن پوشیده نیست که قسمتی از این کلام همان است که به عنوان «قانون طلایی اخلاق» معرفی می شود و طبق عقیده بسیاری «روح انصاف و عدالت» را در خود نهفته دارد. و اگر این مطلب را با آنچه درباره عبادت مقربین که بالاتر از اصحاب یَمین جای دارند، تکمیل کنیم، می توان چنین استفاده کرد که آدمی تا نتواند از «خود» بگذرد، نه به «انصاف» راه می برد و نه به جذبه های ربوبی متّصل می شود و نه عبادتی همانند عبادت دوستان کامل خدا می یابد. «اصحاب یَمین» در هر صورت به دنبال سعادت «خود» هستند و این «منیّت پنهان»، بزرگترین مانع، پیش روی «انصاف و عدالت اخلاقی» است.

این قسمت را با سخنی لطیف از میبدی در تفسیر کشف الاسرار پایان می بخشیم. این مفسّر شیرین سخن فارسی گو» در تفسیر «حورٌ عین» می نویسد:

«[خدا] حوران بهشتی را به مروارید مانند کرد، آن مروارید خوشاب که در صدف پوشیده باشد، نه آفتاب بدو رسیده نه مهتاب.

همچنین کنیزکان بهشتی در میوه بهشت تعبیه‌اند؛ تا چشم رضوان و ولدان و غلمان بر ایشان نیفتد، تا آنکه بنده مؤمن به بهشت رسد، میوه باز کند از میان میوه بیرون آید، نقاب بر بسته. از چشم اغیار پوشیده نگه داشته و زمین بهشت از نور روی او روشن گشته.»[8]

و سپس مقام مقرّبین را چنین تشریح می کند:

«اما خدای را دوستانی‌اند که ایشان سر به بهشت رضوان فرو نیارند و حور و قصور و انهار و اشجار، ایشان را صید نکنند. غلامانِ سرایِ سلطانِ توحیداند و ساکنانِ عالَمِ عشق و سلاطینِ جهانِ معرفت و مشتاقِ شربتِ نیستی.

بهشت خلد، زینت و جمال خود بر ایشان عرضه میکند و ایشان یقین و معرفت خود برو جلوه میکنند.

بهشت، جوی می و شیر و عسل بر ایشان عرضه میکند و ایشان، چشمه های توحید و دریاهای تفرید [و دانایی] برو جلوه میکنند.

بهشت، درختان میوه‌دار با ازهار[شکوفه ها] و انوار بر ایشان عرضه میکند و ایشان، نهال های دُرد و حیرت برو جلوه میکنند.

بهشت [حُورالعینِ] آراسته و پیراسته بر ایشان عرضه میکند و ایشان، مخدّراتِ [زنان پرده نشین] معرفت و مخبآتِ [پنهان شده های] مشاهدت برو جلوه میکنند. تا آخر، بهشت از ایشان خجل بازگردد و ایشان درگذرند و تا به «مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ» دیدۀ همت به کس باز نکنند.»[9]

 

 

[1]. ص.6.

[2]. ن ک: تفسیر کبیر فخررازی، ج29، ص387.

[3]. همان.

[4]. التفسیر الکبیر، فخررازی، ج29، ص388.

[5]. همان.

[6]. روض الجنان، ج18، ص333.

[7]. تفسیر مراغی، ج27، ص134.

[8]. ج9، ص456.

[9]. همان.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.