پایگاه خبری جماران:
تصفیه دل و دوری از ریا(3)
سومین نکته درباره ریا آن است که به این سوال پاسخ دهیم که چرا ریا عبادت را باطل می کند؟
پاسخ به این سوال مبتنی بر آن است که بدانیم دستورات قانونی به دو گونه اند: یک نوع از آنها که اصطلاحاً توصلی خوانده میشوند آنهایی هستند که برای قانون گذار «نفس عمل به آنها» دارای اهمیت است و اینکه چگونه با چه نیّت و هدفی این کار انجام می شود مهم نیست، مثلاً اینکه شما باید دارای نظافت باشید و یا بیماری واگیردار نداشته باشید، از نظر گاه قانون گذار ارزش دارد و لذا اگر شما چنین بودید حتی اگر این کار را بخاطر رضایت او انجام نداده باشید، توقع او را برآورده کرده اید.
اکثر قوانین عرفی چنین هستند، روشن است که آدمی در صورت تخلف از این دسته قوانین مورد بازخواست قرار می گیرد ولی معمولاً با انجام آن پاداشی به «انجام دهنده» نمی دهند و اگر هم در مواردی پاداشی داده میشود بیشتر برای آن است که عموم جامعه به انجام آن عمل تشویق شود. البته در همین نوع از اعمال اگر کسی آن کار را «برای رضای خدا» انجام دهد مستحق ثواب هم هست. اصطلاحاً به این اعمال که «قصد قربت» در آنها واجب نیست ولی اگر کسی آنها را با قصد قربت به جای آورد استحقاق اجر و ثواب اخروی پیدا میکند، «عبادات به معنی الاعم» میگویند.
امّا نوع دوّم از دستورات قانونی که اصطلاحاً تعبدی «یا عبادت به معنی الاخص» خوانده می شوند و بیشتر در اوامر و نواهی شرعی (مثل نماز و روزه) وجود دارند، آن دسته از اعمالی هستند که اگر «برای خدا» انجام شوند صحیح هستند و به انجام دهنده آنها ثواب و پاداش داده می شود ولی اگر برای خدا نباشند حتی اگر همه اجزاء و شرایط دیگر را هم داشته باشند، هیچ ارزشی ندارند؛ همه عبادات شرعی از این دسته اند.
در «اوامر عرفی» هم میتوان برای این نوع از دستورات مثال هایی یافت که به آنها «امور قصدی» می گویند. یعنی کارهایی که تنها اگر قصد خاصی در آنها باشد مطلوب هستند، مثلا اگر قانون گذار میگوید که باید به «کسی» احترام بگذارید، این امر در صورتی محقق میشود که شما با قصد احترام جلوی پای او بلند شوید و لذا اگر چنین قصدی نداشته باشید، این کار احترام نیست. به همین جهت میتوان گفت که «عبادت» از امور قصدی است. [1]
با توجه به آنچه گفتیم روشن است که قوام یک عبادت به نیّت است یعنی آدمی علاوه بر «کار خوب» باید نیّت خوب هم داشته باشد و به همین جهت اگر کسی کاری را برای خدا انجام نمی دهد بلکه آن را به این جهت انجام میدهد که مردم او را تشویق کنند، در حقیقت رکن اصلی عبادت را ترک کرده است و لذا عبادت او باطل است.
مرحوم صاحب جواهر در بحثی مفصّل به انواع مختلف یک «نیّت ناسالم» اشاره می کند و می نویسد: «اگر آدمی در عبادات خویش نیّت ریا داشته باشد، آن عمل باطل است، هیچ فقیهی را در این مسئله، مخالف نیافتم.»[2]
لازم است توجه کنیم، ریا همانطور که عبادت واجب را باطل می کند، عبادات مستحبی را هم باطل می کند. طبق فتوای اکثر فقها، حتی اگر در «قنوت» که جزء اصلی نماز نیست هم کسی مرتکب ریا شود، نمازش باطل است.
با توجه به آنچه گفتیم، معلوم شد که بطلان عبادات ریایی به این جهت است که «رکن» اینگونه اعمال آن است که فقط به خاطر آن که خدا گفته است و نه به خاطر جلب نظر مساعد مردم واقع شود، و روشن است که به خاطر عمل باطل ثوابی هم به کسی تعلّق نمی گیرد، چرا که ثواب در جایی محقق می شود که عمل ما صحیح یعنی مطابق با دستورات الهی باشد.
این نکته را با فرمایش رسول گرامی اسلام به پایان میبریم که خطاب به ابن مسعود می فرماید:
«ای پسر مسعود اگر کار خوبی کردی ولی آن را به خاطر غیر خدا انجام داده بودی، از خدا انتظار ثواب نداشته باش چرا که خدا می فرماید: «فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا» (در روز قیامت برای آنها منزلتی قائل نیستیم.)»[3]
امّا نکته چهارم درباره «ریا» آنکه بدانیم، ریا گاه به این صورت است که آدم یک کار را فقط برای خودنمایی انجام میدهد این نوع را میتوان بدترین نوع ریا دانست چنانکه قرآن می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ.»[4]
ترجمه: (اى کسانى که ایمان آورده اید، صدقه هاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق مى کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایى است که بر روى آن، خاکى (نشسته) است، و رگبارى به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان (=ریاکاران) نیز از آنچه به دست آورده اند، بهره اى نمى برند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمى کند.)
دومین قسم از ریا آن است که آدمی، عمل را هم برای خدا و هم برای مردم انجام میدهد. به این صورت که رضایت هر دو را طلب میکند و به عبارتی هر کدام از این دو، جزء علّت رفتار او هستند. (یا اینکه هر کدام به تنهایی می تواند علّت برای آن عمل باشد ولی در مورد عمل ریایی آن دو سبب در کنار هم قرار گرفته اند)
روایتی از امام صادق(ع) اشاره به همین نوع از ریا دارد و به صورتی بسیار لطیف این نوع ریا را نیز مردود می داند، ایشان می فرماید:
« خدا میگوید من بهترین شریک هستم چرا که هر کس کاری را به خاطر من و غیر من انجام دهد و دیگری را با من در آن کار شریک کند آن را قبول نمیکنم و همه را به آن دیگری وا می گذارم.»[5]
این مطلب مورد اشاره رسول خدا(ص) نیز قرار دارد[6] ایشان همچنین در جای دیگر می فرمایند خداوند عملی را که ذرّه ای ریا در آن باشد قبول نمی کند[7]
فردا به نکات دیگر درباره ریا اشاره می کنیم.
[1]. [بی مناسبت نیست که همین جا اشاره کنیم که آنچه در قوانین حقوقی، تحت عنوان «عنصر معنوی جرم» شناخته میشود را میتوان «وجود نیّت خیر» در جرمی دانست که آدمی مرتکب آن شده است در این موارد طبیعی است که عمل، کار بدی است ولی فاعل آن، از انجام آن قصد نیکو داشته است. و این عنصر وقتی تاثیر مهم تری می یابد که فاعل نسبت به جرم بودن عملی بی اطلاع باشد و یا به علل عقلایی جرم بودن آن عمل را نپذیرفته باشد]
[2]. جواهر الکلام، ج7، 187.
[3]. مکارم الاخلاق، ص353.
[4]. بقره/264.
[5]. کافی، ج2، ص295/ ثواب الاعمال،ج2، ص289.
[6]. عُدّةُ الدّاعی، ص203.
[7]. تَنبیهُ الخَواطِر، ج1، ص187.