پایگاه خبری جماران، جوامع بشری برای پیشرفت و تکامل همه جانبه علاوه بر نیاز مبرم به تعالیم، قوانین و برنامه های متعدّد به معلّم و مربّی نیز احتیاج دارند.
باید در مسیر حرکت جوامع انسانی، مربّیهایی به عنوان الگوهای زندگی قرار داشته باشد تا جوامع از اعمال و رفتار آنها سرمشق بگیرند و افراد شخصیت خود را مطابق آن الگوها بسازند. اجتماعات بشری هیچ گاه خالی از این الگوها نبوده است.
از آنجا که تربیت علاوه بر جنبه علمی و نظری، جنبه عملی نیز دارد، شناخت الگوها و مربیها در تربیت جوامع انسانی، امری ضروری و لازم است و در تربیت افراد، تأثیر فراوان و بسزایی دارد.
در طول تاریخ بشر، مکاتب، تفکرات و اندیشههای متفاوت، الگوهای تربیتی مختلف و متنوعی را به جوامع معرفی کرده اند؛ امّا هیچ یک نتوانسته اند مانند مکاتب الهی، الگوهای مناسبی که موافق و هماهنگ با فطرت و سرشت انسان باشد به افراد معرفی کنند.
در الگوهای تربیتی غیر الهی، معمولاً به بسیاری از جنبه های شخصیت انسان توجه نشده، و اغلب در جهت افراط و تفریط بوده اند. درحالی که در الگوهای تربیتی الهی، نه روح افراط حاکم است و نه روح تفریط؛ بلکه به همه جنبه های شخصیت انسان به طور کامل توجه شده است.
الگو بودن فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)
در عصر انقلاب اسلامی «زن مسلمان» با شخصیت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ احیا شد. او در حیات خود و در تمامی عرصه ها، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را که نمونه انسان والا و برتر است، به عنوان الگو پذیرفت. امام راحل فرمودند:
«الگو، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ است».[1]
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «فاطمة زهرا برترین نمونه مجسم برای زن مسلمان است و متفکران و گویندگان مذهبی و دانشمندان باید با بیان و قلم خود ابعاد وجودی و شخصیت این بانوی بزرگ آفرینش را هرچه بهتر و بیشتر ترسیم و تبیین کنند...»[2]
باید دانست که حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ به عنوان الگو و اسوة یک منبع نامحدود برای کشف ارزشهای انسان کامل است.
در این الگو و اسوه، همه کمالات حقیقی تمرکز و تجمع یافته است و چنین نیست که برداشتها و استنباطهای یک یا چند نسل و قرن بتوانند به مرز شناسایی کامل آن برسند.
از این رو، پژوهش مستمر در زندگی و ابعاد حقیقت کامله سیده نساء العالمین ضرورت دارد تا بشر بتواند هرچه بیشتر، این سرچشمه لا یزال کمال را بشناسد و از این شناخت برای هدایت نسلها استفاده کند.
تذکر یک نکته:
نکته این است که جامعه اسلام سه چهره از زنان را به خود دیده است: زنان سنتی، زنان مقدس مآب و زنان فرنگی مآب.
حضرت امام(ره) با ترسیم الگوی شخصیتی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ برای زنان، در سخنرانیها و توصیه های خویش راه صحیح و شئون زندگی مادی و معنوی در جامعة اسلامی را به آنها ارائه داد و تمام راههای زنان سنتی، مقدس مآب و فرنگی مآب را خلاف و منحرف دانسته، و به زنان مسلمان فهماند که طریق صحیح در جامعه، راه دخت پیامبر، حضرت زهرا ـ سلام الله علیهاست ـ که هیچ گونه شباهتی با راه زن سنتی، زن مقدس مآب و زن فرنگی مآب در جامعه ندارد؛ بلکه به طور کامل چهره و سیمای زندگی وی با چهره زندگی آنان متفاوت است.
تفاوت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با زنان سنتی
فاطمه زهرا(س) در زندگی مانند زنان سنّتی که همواره تابع نسبتهای محیطند و با تحول زمان و شرایط آن ـ اگرچه مطابق با ارزشهای معنوی بوده ـ تحول نمی پذیرند، نبوده است. وی هرگاه تحولی در جامعه پدیدار و شرایط آن تغییر و رخدادهای نوین برای آن ظاهر میگشت، درصورتی که آنها مطابق با ارزشهای والای معنوی و موازین اخلاقی بود، خود را با آنها همگام، همراه و هماهنگ میساخت.
از این رو در تاریخ آمده است که ایشان در برابر سؤال مردان پاسخگو بود، در مجالس مردان برای احقاق حق سخنرانی میکرد، یا در جنگهای مختلف برای حفظ اسلام شرکت مینمود و یا به مناسبتهای گوناگونی، مسائل اخلاقی، اجتماعی و احکام شرعی را برای مردان و زنان بیان میکرد.[3]
تفاوت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با زنان مقدس مآب
فاطمه ـ سلام الله علیها ـ در زندگی تابع مسائل سطحی و قشری مانند زنان مقدس مآب نبود؛ و کاملاً از آنها رویگردان بود و در همه ابعاد و جنبه های مختلف زندگی خود، همواره به دنبال امور واقعی ـ که مطابق با ارزشهای معنوی و معیارهای اخلاقی باشد ـ میرفت. حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ به طور کامل بر عمق مسائل آگاهی داشت و بر اساس اطلاعات و آگاهیهای خود از امور گوناگون محیط، برنامه زندگی خویش را معلوم و مشخص میکرد. به عنوان مثال، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در سال 11 هجری، به دلیل شناخت عمیق و درک کامل مسائل جدیدی که بعد از رحلت نبی اکرم ـ صلوات الله علیه ـ در مدینه در جریان بود، به طور علنی در مسائل سیاسی آن روز مداخله میکرد و نیز در جریان فدک یک تنه قیام نمود و با بیانات رسای خود مردم را از مسائل واقعی آگاه کرد.
همچنین ایشان در جوّ حاکم بر مدینة آن زمان، در مسجد در جمع مهاجرین وانصار به ایراد خطبه پرداخت[4] و حاضران در جلسه را تحت تأثیر قرار داد.
تفاوت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با زنان فرنگی مآب
حضرت فاطمه(س) در زندگی مانند زنان فرنگی مآب دنباله روی مطلق و بی قید و شرط تحوّلات جامعه و رویدادهای نوین آن نبود.
ایشان در صورتی ابعاد زندگی خود را با رویدادهای متحول زمان منطبق میساخت که آنها مطابق با ارزشهای موردنظر شرع باشد.
پس، بر زنان مسلمانی که این بانوی بزرگ اسلام را الگو قرار داده اند، واجب است که همانند او جایگاه خود را در نظام اسلامی که زمینه رشد و پیشرفت برای آنها پدید آورده است، بشناسند؛ زندگی خود را مطابق با ارزشهای معنوی و اخلاقی هماهنگ کنند؛ از کارهای ناپسند و خلاف موازین شرع پرهیز کنند و مطابق موازین اسلامی همانند مردان در صحنه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، هنری و فرهنگی... حضور یابند و باید این مسأله را نیز بدانند که مردان در اسلام در مسائل مذکور هیچ گونه امتیاز و برتری بر زنان ندارند.
تساوی مرد و زن در قرآن کریم
تردیدی نیست که در قرآن کریم، زن همسان و همشأن مرد در بعد اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و هنری شمرده شده، و با تحکیم موقعیت و شخصیت انسانی او، امتیازی که برای مردان در برابر زنان، پیش از پیدایش اسلام وجود داشت،امتیاز برتر نسبت به فروتر یا امتیاز مالک در برابر برده و کالا متحول شد و آنان را همانند مردان در همه شئون بدون امتیاز خاصی برای مردان، برخوردار نمود؛ و زنان را همدوش مردان در عرصه های زندگی معنوی، مادی، اقتصادی و وظایف اجتماعی علمی، حقوقی، فرهنگی و هنری و... وارد ساخت و بر تلاشها و کوششهای آنان در ابعاد گوناگون زندگی، همانند تلاشهای مردان ارج نهاد و این حقیقت را چنین بیان کرد:
«اَنّی لا اُضیعُ عملَ عاملٍ منکم مِن ذکرٍ او اُنثی بعضُکم من بعض».[5]
من کار هیچ کارگزاری را از شما چه مرد و چه زن بیمزد نمی گذارم.
«و من یَعْمَل مِن الصّالحات مِنْ ذکرٍ او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخُلُون الجنّة ولا یظلمون نقیراً».[6]
«و کسانی که کارهای شایسته کنند ـ چه مرد باشند یا زن ـ درحالی که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت میشوند، و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمی گیرند.»
و «من عَمِلَ صالحاً من ذکرٍ اَوْانثی وَ هو مؤِمنُ فَلَنُحْیِیَنَّه حیاةً طیبةً و لَنَجْزِیَنَّهُم اَجرهُم بِاَحسنِ ما کانوا یعمَلون».[7]
«هر که از اهل ایمان کار شایسته ای انجام دهد چه زن باشد و چه مرد او را در فضای زندگی پاکیزه ای حیات میبخشیم و آنان را به نیکوتر از آنچه عمل کرده اند پاداش میدهیم.»
«مَن اراد الاخرة سَعیٰ لها سَعْیَها وهو مؤمنُ فاولئک کان سعیهم مشکوراً».[8]
هرکس که خواستار آخرت باشد و در این زمینه سعی و کوشش نماید، او مؤمن است، پس آنان مورد عنایت خدا قرار خواهند گرفت.
در برابر کارها، زنان را همانند مردان مسئول دانسته، و هریک از آنان در گرو اعمال خویش میباشند. در این باره، قرآن کریم میفرماید:
«مَن عملَ صالحاً فلنفسه ومن اَساءَ فعلیها وما ربُّکَ بظلاّمٍ للعبید».[9]
«هرکس چه زن و چه مرد عمل صالح و خوب انجام دهد به نفع خود او و هر که کار بد و عمل غیرصالح انجام دهد به ضرر خود او میباشد و خداوند بر بندگان ظلم و ستم روا نمی دارد.
زن و مرد هر یک در گرو اعمال و کارهای خویش میباشند و اسلام هریک از زن و مرد را مسئول کارهایشان میداند. در آیه ای این حقیقت به گونه بسیار روشن بیان شده است:
«کلُّ نفسٍ بما کسبت رهینةٌ»[10].
هرکسی در گرو دستاورد خویش است.
زن و فعالیت اقتصادی
از نظر قرآن، زنان همچون مردان میتوانند فعالیت کنند و مالک هر چیزی شوند که با تلاش خود کسب کرده اند؛ همان طور که مردان آنچه را که از راه کسب به دست آورده اند، بهره آنان دانسته است. قرآن در این زمینه میفرماید:
«للرّجال نصیبٌ مما اکتسبوا وللنّساء نصیبٌ مما اکتسبن».[11]
«برای مردان از آنچه ]به اختیار] کسب کرده اند بهره ای است، و برای زنان [نیز] از آنچه [به اختیار]کسب کرده اند بهره ای است.»
بدون اینکه در این امر بین زن و مرد قائل به تفاوتی باشد.
و میفرماید:
«لها ما کَسَبَتْ و علیها ما اکْتَسَبَتْ».[12]
آنچه [از خوبی] به دست آورد به سود او، و آنچه [از بدی] به دست آورد به زیان اوست.
از نظر قوانین اسلام و قرآن، انسان مالک هر چیزی است که از راه کسب و کار به دست میآورد و در این جهت نیز، خداوند متعال تفاوتی بین زن و مرد قرار نداده است. بر اساس قوانین اقتصادی اسلام، زن میتواند در فعالیتهای اقتصادی ـ چه در سطح دولتی و چه در سطح خصوصی ـ مشارکت کند، در جهت افزایش تولیدات داخلی کشور کوشش نماید و زندگی مرفه را همراه با آزادی ـ با حفظ حدود و شرایط ـ نصیب خود و دیگران کند و با تأمین مشکلات و مسائل اقتصادی، انسانها را به سوی هدف واقعی، یعنی کمال و قرب به خدا سوق دهد.
و در آیه ای دیگر خداوند با بهترین شیوه و جالبترین اسلوب، تساوی زن و مرد را به تصویر کشیده است و میفرماید:
«هُنّ لباسٌ لکم وانتم لباسٌ لهنَّ».[13]
«آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید».
!تنها امت یاز بین انسانها تقواست
خداوند تقوا را ملاک ارزش و معیار سنجش بین انسانها قرار داده، و آن را سبب امتیاز و برتری معین کرده، و خویشتن داران و کسانی که خود را از دام هوسها و بزهکاری حفظ کرده اند و در محدوده الهی گام برداشته اند ـ چه مرد و چه زن ـ را گرامیترین معرفی کرده است.
در این زمینه میفرماید:
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکرٍ وانثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم».[14]
«ما شما را از مرد و زن آفریدیم و شما را ملّتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.»
پس، خداوند تقوا را سبب امتیاز دانسته، و تنها به آن ارج مینهد. بنابراین، تقوا یک ارزش برای هر کس چه زن و چه مرد است.
بنابراین، از نگاه اسلام زنان همانند مردان میتوانند از تمام مزایای زندگی و وظایف اجتماعی برخوردار شوند.
زیرا در نظر اسلام، هیچ یک از اینها با هم تفاوتی ندارند، بلکه هر دو آزادند و مسئول اعمال نیک و بد خویشند.
کلام امام خمینی
حضرت امام(ره) میفرمایند:
«اسلام زن را مثل مرد، در همه شئون، در همه شئون، همان طوری که مرد در همه شئون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد... زنها اختیار دارند؛ همان طوری که مردها اختیار دارند. خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.»[15]
و نیز فرمودند:
«همان طوری که حقوق مردها در اسلام مطرح است، حقوق زنها، اسلام به زنها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها...»[16]
«از حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. زیرا که هر دو انسانند...»[17]
برخوردار شدن زن از آسایش بعد از پدیداری اسلام
در پرتو قوانین جامع اسلامی، زن توانست از نعمت رفاه و آسایش کامل برخوردار شود درحالی که قبل از اسلام، وضع رقت بار و اسف باری در خانه مرد داشت.
اسلام به زن حق زندگی، حق رفاه و آسایش، حق تعلیم و تعلم، حق مالکیت، حق مزد در برابر کار، حق شکایت از مرد، حق دفاع از حقوق خود، حق شرکت در اموراجتماعی و حق... عطا فرمود؛ و در زمینههای مذکور، هیچ گونه امتیاز و برتری برای مردان نسبت به زنان قائل نشده است.
و این بدین جهت است که طایر زندگی انسانها دارای دو بال است، یکی زن و یکی مرد و بدون این دو بال نمی توان به سوی رشد و تکامل، در زندگی مادی و معنوی پرواز کرد.
پس، زن و مرد دو رکن جامعه انسانی میباشند که یک واحد اجتماعی دارای کاربرد را تشکیل میدهند و آن را به سوی تکامل سوق میدهند.
باید اذعان داشت که مانع شدن از برخورداری زنان از وظایف اجتماعی جفا به جامعه انسانی است.
البته به دلیل اختلافی که طبق نظام خلقت بین این دو وجود دارد، در تکالیف اینها تفاوتهایی پدید میآید که زن و مرد باید آنها را رعایت کنند.
حضرت امام میفرمایند:
«... در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد. مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد، آزاد است.»[18]
جای بسی خوشوقتی است، یادآور شوم امروز در نظام اسلامی، زن مسلمان همانند مردان در اصل گزینش وظایف آزاد است و با اتکا بر قدرت و شایستگی و هوشمندی خود در کنار مسئولیتهای خانوادگی، با حفظ شرافت، کرامت، عفاف و نجابت، در عرصهها و فعالیتهای مختلف اجتماعی مانند: آموزش و پرورش، آموزش عالی، آموزش بهداشت و درمان، ورزش، هنر، رادیو و تلویزیون، مناصب دولتی، مدیریتهای قوی، فعالیت در قوه قضاییه، فعالیت در قوه مجریه، قانونگذاری و تصمیم گیری در سطح کشور، فعالیت در امور سیاسی و در امور اقتصادی ـ چه خصوصی و چه دولتی ـ حضور دارد و با حضور شایسته خود در جامعه ـ که مورد تأکید و تأکید اسلام است ـ ثابت میکند که اسلام هرگز خواستار انزوای زن در جامعه نبوده، و نیست.
امید است زنان جامعه ما با ارائه لیاقتها، شایستگیها و مدیریتها هرچه بیشتر به مناصب و مقامهایی که برای آنان مناسبت دارد، برسند و نیز هرچه بیشتر در پیشرفت جامعه مؤثر باشند.