به گزارش جماران؛ حجت الاسلام والمسلمین رضا مختاری رئیس و بنیانگذار موسسه کتابشناسی شیعه و نویسنده کتاب «جرعه ای از دریا»، در مصاحبه با نشریه حریم امام در خصوص مرحوم حضرت آیت الله سید احمد شبیری زنجانی گفت: مرحوم آیتالله سید احمد زنجانی مقبول و مورد اعتماد همه علما و مراجع تقلید زمان خود بود و اغلب علما و فضلا پشت سرش نماز میخواندند..
درباره سبک قلمی مرحوم آیتالله سید احمد زنجانی توضیحی بفرمایید و ویژگیهای خاص آن را برشمارید.
مرحوم آیتالله سید احمد زنجانی ذوق خاصی در نوشتار داشت. معمولاً از نوشتههای تکراری و غیرمفید پرهیز میکرد. اینطور نبود که به هر صورت فقط دلش بخواهد کتابی تألیف کند و اثری داشته باشد. برای مثال کتاب الکلام یجر الکلام ایشان به سبک خاص و بدیعی نوشته شده است و خواننده در حین خواندن آن علاوه بر بهره ادبی از وقایع تاریخی آن دوره اطلاع پیدا میکند. عموم آثار فقهی ایشان از جمله مستثنیات الاحکام و الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء و... مبتکرانه نوشته شدهاند. از این قبیل موضوعات فقهی در آن دوره کمتر یافت میشد. ایشان احساس کرد که نیاز است در این زمینهها کار جدی صورت بگیرد و به همین خاطر به تألیف این قبیل آثار اهتمام ورزید.
آیتالله سید احمد زنجانی با اینکه فارس نبود، زبان فارسیاش بسیار روان بود و این را میتوان از کتاب الکلام یجر الکلام ایشان فهمید. خود آیتالله شبیری زنجانی با اینکه ترک زبان است، اما به زبان فارسی خیلی ملیح صحبت میکند و گویی اصالتاً فارس میباشد. قلم مرحوم والدشان هم بسیار روان و گویا است. گاهی در باب اشعار فارسی صحبت میشد و مقایسهای میان شعر حافظ و سعدی میکردند. همین امر نشان میدهد که چقدر به ادبیات فارسی تسلط داشتند.
از نوع ارتباط ایشان با مرحوم حضرت امام اگر مطلبی در ذهن دارید به صورت خاطره یا نقل از کسی، برای ما هم بیان کنید.
میان ایشان و حضرت امام نامهنگاریهای زیادی صورت گرفته اما متأسفانه همه نامهها حفظ نشدند. از میان آنها به دو یا سه نامه دسترسی پیدا کردیم که از محتوای آنها ارادت قلبی این دو بزرگوار به همدیگر کاملاً مشهود است. یکبار حضرت آیتالله شبیری زنجانی درباره مرحوم والدشان فرمودند: «یکبار مرحوم والد در نامهای برای امام نوشت. در قسمتی از آن نامه آمده است: امروز به شعری برخوردم و میخواهم آن را خرج شما کنم. در سینه دلم گم شد و تهمت به که گویم / غیر از تو در این خانه کسی راه ندارد»
این دو بزرگوار در طول مدت آشنایی و رفاقتشان مزاحها و لطایفی با همدیگر داشتند. یکبار در سفر مشهد حضرت امام به آیتالله زنجانی گفت: «هر کسی در بزند من توانایی این را دارم که بگویم کیه!» آیتالله زنجانی تعجب کرد و در همین حال یکی در زد. به امام گفت: «بگویید ببینم کیه در میزند تا مشخص بشود واقعاً این توانایی را دارید یا نه.» حضرت امام هم با صدای بلند گفت: «کیه؟!»... منظور اینکه از این شوخیها با همدیگر داشتند و صفا و صمیمیتی میان این دو بزرگوار برقرار بود. هر دو اهل ذوق و ظرافتهای ادبی و شعری هم بودند و به همین خاطر با همدیگر سنخیت داشتند و همین امر موجب صمیمیت و رفاقت هر چه بیشتر آنان میشد. البته حدوداً دوازده سال تفاوت سنی داشتند.
بفرمایید که چگونه و از چه تاریخی با حضرت آیتالله شبیری آشنا شدید و چه شد که انگیزة تدوین کتاب جرعهای از دریا را پیدا کردید؟
حدوداً در سال 1356 و قبل از پیروزی انقلاب که مدرسة فیضیه به وسیلة ساواک تعطیل شده بود، آیتالله شبیری زنجانی ظهرها در مسجد نماز میخواند. سالهای اول طلبگی بنده بود و گاهی پس از نماز خدمت ایشان میرسیدم و سؤال میکردم. وقتی قاضی زاهدی فوت کرد در تشییع جنازه ایشان مردم به سمت فیضیه رفتند و در آنجا را باز کردند. پس از آن ساواک قدرت نداشت که مدرسه فیضیه را مجدداً تعطیل کند. آیتالله شبیری ظهرها در همانجا نماز میخواند. معمولاً بعد از نماز خدمتشان میرفتم و سؤالهایی درباره شخصیتهای دینی میپرسیدم. همین امر سبب آشنایی نسبی ما شد. عموم جوابهای ایشان را به خاطر میسپردم یا در دفتری یادداشت میکردم.
یکی از دوستان با نام شیخ علی فاضلی پیشنهاد کرد که خاطرهگوییهای آیتالله شبیری را چاپ و منتشر کنم. ایشان پس از نماز ظهر پیاده به سمت منزل میرفت و همین برای ما بهترین فرصت بود که در حین پیادهروی سؤالات خودم را بپرسیم و از خاطرهگویی ایشان استفاده کنیم. سعی میکردیم هیچ وقت اضافهای از ایشان نگیریم. منزلمان هم نزدیک منزل حضرت آقا بود و رفت و برگشت به نماز بهترین فرصت برای همین کار بود. معمولاً تنها به نماز میرفتند و تنها هم برمیگشتند. بعد از اینکه مؤسسه کتابشناسی تشکیل شد، مطالبی را که یادداشت کردم به آنجا بردم. آقای شعبانی مفرد در مدرسه حقانی حجره داشت و همراه ما میآمد و صحبتهای آقا را ضبط میکرد. من سؤال میکردم و آیتالله شبیری شروع به صحبت میکردند و آقای شعبانی صحبتهای ایشان را ضبط میکرد. پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که خوب است مطالب را بر اساس شخصیتها تنظیم کنیم. یعنی یک شخصیت را محور قرار بدهیم و هر مطالبی که درباره او هست، یکجا بیاوریم.
در همان سالها حضرت آقا گاهی به ما میگفتند که به فلان کتاب نیاز دارم و آن را در کتابخانه خودم نمییابم. ما همسایه ایشان بودیم. یک شب بعد از ساعت 12 شخصاً به منزل ما آمدند و به بنده گفتند: «کتاب تذکره علامه را دارید؟» من کتاب را داشتم و به ایشان دادم و گفتم: «آقا تماس میگرفتید خودم خدمت میرسیدم و کتاب را میآوردم.» ایشان تا این حد متواضع بودند که شخصاً به منزل ما آمدند.
گاهی میفرمودند که بعضی از کتابها را در کتابخانه پیدا نمیکنم. به ایشان گفتم: «خودمان میآییم و کتابخانه شما را تنظیم میکنیم تا برای پیدا کردن هر کتابی معطل نشوید.» به همراه یکی از دوستان بنا شد که یک روز برویم و کتابخانه ایشان را مرتب کنیم. به گمانم حضرت آقا در سفر بودند و کلید کتابخانه زیرزمین را به ما دادند. وقتی کتابخانه را مرتب کردیم دیدیم که ایشان بر بسیاری از کتابهای فقهی، حدیثی، رجالی و... حاشیه زده است. اجازه گرفتیم و متناسب با کار مؤسسه کتابهای تراجمی و رجالی هر چه حاشیه بود، از کتابخانة ایشان برداشتیم و از آنها عکس گرفتیم.
الان هر جلد جرعهای از دریا سه فصل دارد: یک فصل حواشی ایشان بر کتابهای عربی، رجالی و کتابشناسی است. فصل دوم حاشیه بر کتابهای فارسی است و فصل سوم هم مربوط به طریقیات است که در واقع خاطراتی را در حین رفت و آمد به نماز از ایشان میشنیدیم و ثبت و ضبط میکردیم.
پس از مدتی ایشان پیاده نمیتوانستند راه بروند و با ماشین پراید ایشان را به درس و نماز میبردند و ما هم همراهشان بودیم.
وقتی جلد اول جرعهای از دریا آماده شد، نگران بودیم که به ایشان بگوییم ما میخواهیم این کتاب را چاپ و منتشر کنیم. چون ممکن بود مخالفت کنند. با خود گفتیم که در انتها وقتی کتاب آماده چاپ شد اطلاع میدهیم تا نتوانند مخالفت کنند و بگویند به هر حال برای این کار زحمت زیادی کشیده شده است. البته مخالفتی نکردند و فرمودند که این مطالب چندان مهم نیست. وقتی جلد اول چاپ شد استقبال زیادی از سوی مراجع تقلید و دفتر رهبری شد.
همه تشویق و تمجید کردند و گفتند مطالب خیلی خوبی است. جلد دوم و سوم هم به همین منوال تدوین شدند و قبل از چاپ و انتشار به دست خود حضرت آیتالله شبیری زنجانی اصلاح شدند. در حال حاضر مشغول جلد چهارم و پنجم هستیم. مزیت کتاب جرعهای از دریا بر این است که بسیاری از مطالب که شاهدی جز حضرت آقا ندارند و جای دیگری نقل نشدهاند، یکجا جمعآوری و منتشر شدهاند. مطالب این کتاب بکر است و اگر در کتابهای دیگر نقل شدهاند، به این صورت منظم و موثق نیستند. باقی نقلها چندان دقیق و موثق نیستند. حضرت آیتالله شبیری زنجانی حافظه قوی دارند و خودشان هم شخصیت موثقی به شمار میآیند و نقل خاطراتشان بسیار مورد اعتمادتر از نقل دیگر آقایان است. اگر خاطرهای را پنج سال پیش گفته باشند و امروزه هم بخواهند همان خاطره را بیان کنند، به همان صورت بدون کم و زیادی شرح میدهند.
جلد اول کتاب شش بار تجدید چاپ شده است و جلد دوم و سوم سه بار تجدید چاپ شدهاند.
چرا اسم کتاب را جرعهای از دریا گذاشتید ؟
معارف دین به منزله دریا هستند و این مطالب را جرعهای از دریا برشمردیم. البته بعضیها اشکال گرفتند که آب دریا خوردنی نیست و شور است. در جواب میتوان گفت که اولاً همه دریاها شور نیست. دوم اینکه همه جزئیات در تشبیهها در نظر گرفته نمیشوند.
چه مقدار از مطالب این کتاب به مرحوم آیتالله سید احمد زنجانی اختصاص دارد؟
درباره ایشان مطالبی چندان زیادی در این کتاب گفته نشده و همانطور که به باقی شخصیتها پرداخته شده، به شخصیت ایشان هم اشارهای شده است. به هر حال آیتالله سید احمد زنجانی شاگرد شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیتالله بروجردی و مورد اعتماد مراجع تقلید و بزرگان آن دوره بود. کمتر کسی یافت میشود که همه علما او را قبول داشته باشند؛ مرحوم آیتالله سید احمد زنجانی مقبول و مورد اعتماد همه علما و مراجع تقلید زمان خود بود و اغلب علما و فضلا پشت سرش نماز میخواندند.
با این حال بعضی از مطالب کتاب را خود حضرت آقا فرمودند که حذف کنیم تا حمل بر خودستایی نشود و مبالغهای در حق مرحوم والدشان نشود. اگر اشتباه نکنم حدود بیست الی سی صفحه به شخصیت آیتالله سید احمد زنجانی اختصاص دارد. عموماً هم در باب مباحثاتشان با علما است. ایشان حافظه قوی داشت و به فروع فقهی کاملاً واقف بود. دلیل آن این است که در زنجان مردم سؤالات شرعی را از ایشان میپرسیدند و به همین خاطر اغلب فروع و احکام فقهی در ذهن ایشان مانده بود. این خصوصیت را هم داشت که مطالب را از کتب قدیم به راحتی پیدا کند؛ چون احاطه کافی بر آنها داشت. هر چه آقایان اصرار کردند، هیچگاه زیر بار مرجعیت و فتوا نرفت. نظرش بر این بود که هر کجا نیاز باشد، ورود پیدا میکند. در باب مرجعیت این نیاز را احساس نکرد و بیشتر وقت خود را صرف تحقیق و تألیف گذراند.