پایگاه خبری جماران، حجت الاسلام والملسمین عباس رفعتی نائینی در گفت و گو با نشریه «حریم امام» گفت: بعضیها واقعاً اطلاعی ندارند که امروزه در حوزة علمیه درس خارج فقه معاصر، فقه مباحث مستحدثه، فقه حکومتی و... تدریس میشود. خیال میکنند که در حوزه فقط فقه طهارت و صلاة و... تدریس میشود. اینها به خاطر کماطلاعی است و البته سخنان آن شخص مورد اعتراض بسیاری از علما و مراجع تقلید قرار گرفت. هنوز هم به سخنرانی او اعتراض دارند.
در مطلع سخن برای ما بفرمایید که استقلال حوزة علمیه از چه دورهای در تاریخ مطرح شد و چه هدفی از این استقلال دنبال میشد؟
حوزههای علمیه شیعه در طول تاریخ از زمان تأسیس، یعنی از عصر صادقین علیهمالسلام تا امروز از نظر ساختاری، اداری، علمی، فعالیت اجتماعی و فرهنگی مستقل بودهاند؛ حتی در زمانهایی که حکومتهایی مانند صفویه همسو با حوزه و علما بودند، حوزههای علمیة شیعه استقلال خودشان را حفظ کردهاند. نظر مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه هم در دورة قبل از انقلاب اسلامی و هم بعد از آن در دورة ده سال رهبری ایشان تغییری نکرد که حوزههای علمیه باید مستقل باشند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مؤکداً بر حفظ این استقلال حوزه تأکید داشتند که حوزههای علمیه هیچگونه وابستگی به دولتها نداشته باشند. طبعاً نظر مقام معظم رهبری هم در این مدت سی ساله مدت ایشان هم بر همین منوال است و تأکید دارند که حوزهها علمیه باید استقلال خودشان را حفظ کنند.
در دورة رهبری حضرت امام بزرگان و علمای حوزه، به ویژه اعضای جامعه مدرسین به محضر ایشان شرفیاب میشدند و در رابطه با سروسامان دادن به حوزه و کارهای مدیریتی حوزه راهکاری خواستند. در واقع از امام استفسار کردند که نظرشان دربارة زعامت و مدیریت حوزه چیست و حال که به ایران و قم برگشتند و حتی آن موقع که به خاطر بیماری قلبیشان به جماران رفتند، نظرشان را به عنوان رهبر کبیر انقلاب دربارة مدیریت جدید حوزه پس از انقلاب جویا شدند.
به هر حال پس از انقلاب ناگزیر از داشتن ساختار جدید در حوزة علمیه بودهایم که این ساختار قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود نداشت. از زمان مرحوم آیتالله بروجردی ساختاری برای مدیریت زیر نظر مرجعیت ایشان وجود داشت و قبل از ایشان مراجع ثلاث بودند و هر یک از مراجع زعامت بخشی از کارهای حوزه را بر عهده داشت؛ اما زعامت متمرکز در زمان مرحوم آیتالله العظمی بروجردی به وجود آمد و بعد از ایشان وحدت مرجعیت نبود و لذا زعامت و مدیریت واحدی در حوزه به وجود نیامد.
اساس نظر علمای سلف به ویژه مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و نظر مراجع عظام فعلی و مقام معظم رهبری بر این است که حوزه باید مستقل باشد.
پس از پیروزی انقلاب میطلبید که تحولاتی در رابطه با مدیریت حوزه به وجود بیاید. وقتی علما از مرحوم امام درخواست کردند که به این قضیه ورود پیدا کنند، ایشان فرمودند: «زعامت حوزه و کارهای ساختاری آن باید بر عهدة مراجع تقلید قم باشد.» در واقع امام به صراحت فرمودند: «به سراغ مراجع قم بروید.» در آن موقع مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی، مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی و... از مراجع تقلید بزرگ قم بودند. بنابراین بر اساس این رهنمود و خط فرمانی که مرحوم امام دادند، آقایان علما شورای مدیریتی را تشکیل دادند با عنوان نمایندگان مراجع تقلید. لیستی از افرادی که توانمندی کار مدیریتی حوزه را داشتند نزد مراجع بردند. در ابتدا بنابر این شد که هر یک از مراجع دو یا سه نماینده داشته باشد. پس از انقلاب شورای مدیریتی تشکیل شد و به عبارتی متشکل از نمایندگان مراجع تقلید بود و حضرت امام هم به عنوان یکی از مراجع تقلید نمایندگانی در شورا داشتند. تا سال 1369حوزة علمیه بر اساس همین ساختار مدیریت میشد و آن را شورای مدیریت نامگذاری کردند. هنوز هم برخی از حوزویان مسن وقتی میخواهند از مدیریت حوزه سخن بگویند، تعبیر شورای مدیریت را به کار میبرند. در واقع هنوز شورای مدیریت بر سر زبانهایشان هست.
از سال 1370 به بعد پیشنهادی در حوزه مطرح شد که ادارة حوزه به صورت شورایی مناسب نیست. راهکاری که دادند این بود که شورا تصمیمگیرنده و مرجع برنامهریزی و تصمیمخواهی و ابلاغ مصوبات باشد و یک نفر به عنوان مدیر مصوبات را اجرایی کند. بنابراین این شورای مدیریت که متشکل از نمایندگان مراجع بود از آن سال به شورای عالی سیاستگذاری حوزههای علمیه تغییر نام یافت. البته نحوة انتخاب اعضای شورا به همان شکل برقرار بود. اعضای جامعه مدرسین افرادی را تعیین میکردند و به مراجع تقلید پیشنهاد میدادند. لیست را نزد مراجع تقلید میبردند و مراجع تقلید لیست پیشنهادی را بررسی و برخی را تأیید میکردند. گاهی لازم میشد که اسم بعضی از افراد را کم یا اضافه میکردند. این ساختار تاکنون بر همین منوال در حوزه علمیه برقرار است.
اساس نظر علمای سلف به ویژه مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و نظر مراجع عظام فعلی و مقام معظم رهبری بر این است که حوزه باید مستقل باشد. لذا این استقلال میطلبید که نحوة ادارة حوزه هم طوری باشد که افراد از درون حوزه به عنوان نمایندگان مراجع تقلید انتخاب بشوند و تصمیماتی را در رابطه با حوزه اتخاذ کنند. تنها تفاوتی که از سال 1370 با قبل از آن در ساختار مدیریتی حوزه پیدا شد این بود که کارهای اجرایی حوزه را از بین خودشان در شورا به یک نفر محول کردند. مدیر حوزه بر همین اساس از آن زمان تعیین میشد. در آن زمان حضرت آیتالله مؤمن مدیر حوزه شد و پس از ایشان به ترتیب حضرت آیتالله استادی، حضرت آیتالله حسینی بوشهری، حضرت آیتالله مقتدایی، مجدداً حضرت آیتالله حسینی بوشهری و حضرت آیتالله اعرافی انتخاب شدند و هر کدام برای مدتی مدیریت حوزة علمیه را بر عهده گرفتند. همین ساختار و دیدگاه مرحوم امام و مقام معظم رهبری سبب حفظ استقلال حوزههای علمیه شده است.
اهمیت استقلال حوزه از منظر حضرت امام و مقام معظم رهبری را بیان کنید.
از نقطهنظرات مرحوم حضرت امام و مقام معظم رهبری این برمیآید که استقلال حوزه سبب زایش انقلاب اسلامی شده است. اگر حوزههای علمیه شیعه، مثل حوزههای علمیه دیگر مذاهب اسلامی بود، انقلاب اسلامی پدید نمیآمد. اغلب حوزههای علمیه دیگر مذاهب وابسته به دولت بوده و هستند و چنین حوزههایی نمیتوانستند و نمیتوانند انقلابی را به وجود بیاورند. حوزههای علمیة قم خواستگاه و مادر و زایش انقلاب شد، چون از ابتدا تاکنون استقلال خودش را از نهادهای حاکمیت مستقل نگه داشته است. بنابراین استقلال آنقدر مهم است که سبب تولید انقلاب و زایش آن و موجب قدرت تذکرات مستمر به دولتهایی که بر سر کار آمدند، شد. حوزههای علمیه باید دولتها را هدایت کنند و اگر دچار خطا بشوند به آنها تذکر بدهند. اگر استقلال حوزه حفظ نمیشد، نمیتوانست در برابر خطای دولتها بیستد و تذکری بدهد و بلکه وابسته و خداینکرده تأیید کنندة اشتباهات دولتها میشد. لذا هم قبل و هم بعد از انقلاب اسلامی حوزهها علمیة شیعه بهطور مرتب تذکراتی به دولتها میدادند. حتی در زمان طاغوت نیز چنین نقشی داشتند. مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و مراجع تقلید مطرح آن زمان مستقیماً به شاه تذکر میدادند.
امام خمینی(ره) مستقیماً خطاب به شاه میفرمودند: «ای آقای شاه، من به تو نصیحت میکنم دست بردار از این کارها. یکقدری عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر. بشنو از من، بشنو از روحانیون، بشنو از علمای مذهب. اینها صلاح ملت را میخواهند، اینها صلاح مملکت را میخواهند... .» در آن زمان اصلاً انقلاب مطرح نبود و امام خمینی با اینگونه شاه را مورد خطاب خود قرار میداد.
استقلال حوزة علمیه سبب تأسیس حکومت دینی شد و اگر حوزههای علمیة شیعه مستقل نباشند و مثل اهل سنت و دیگر مذاهب اسلامی عمل کنند، دین حکومتی پدید میآید به جای آنکه حکومت دینی به وجود بیاید. امروزه اهل سنت گرفتار وهابیت هستند و دینشان حکومتی است؛ چون حوزههای اهل سنت مستقل نیست. وقتی حوزه وابسته به حکومت باشد، دینش حکومتی میشود. در حدیثی داریم که «النّاس علی دین ملوکهم» یعنی دین مردم بر طبق دین رهبران و حاکمان آنان است. بنابراین خیلی مهم است که حوزههای علمیه استقلال داشته باشند و نظر حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و همة مراجع عظام تقلید و علمای حوزه بر همین است. سیرة عملی مرحوم امام هم قبل و هم بعد از انقلاب اسلامی این بود که دولتها نباید در امور حوزه دخالتی داشته باشند و زعامت حوزه باید به دست مراجع خودش باشد.
مراد از استقلال حوزة علمیه چیست؟ یعنی حوزهها مشخصاً از چه امری باید استقلال داشته باشند؟
نباید دچار این اشتباه بشویم که استقلال حوزه و زعامت آن به دست مراجع به معنای سکولار بودن حوزة علمیه است. بعضیها اینطور تعبیر کردند که ریشة سکولاریسم از حوزة علمیه است. این اشتباه است. اینکه حوزه از دولتها مستقل باشد برای این است که دولتها را اسلامی نگه بدارد و دولت را هدایت و حمایت کند. دولت (به معنای عام آن) فرزند این حوزه است. خواستگاه نظام فعلی حوزة علمیة است. لذا باید مراقب باشد و آن را هدایت کند. بنابراین معنای این سخن سکولاریسم حوزه نیست، بلکه به این معنا است که حوزه نباید در نهاد دولت ادغام بشود. لذا استقلال به این معنا نیست که پس در کار حکومتی و سیاست دخالتی نداشته باشد.
مقام معظم رهبری هم در فرمایشهای خود فرمودند: «حوزة علمیة قم، حوزة انقلابی است و باید انقلابی بماند.» این مایة تعجب است که عدهای سخنان خود را به حضرت امام و مقام معظم رهبری منتسب میکنند. حوزهای که خواستگاهش انقلابی است، نمیتواند سکولار باشد.
از قضا دخالت در این امور وظیفة حوزة علمیه است. این وظیفة هر مادری است که به فرزندش راه رفتن را یاد بدهد؛ مسیر صحیح را نشانش بدهد. در غیر این صورت به وظیفة خودش عمل نکرده است. استقلال به این معناست که حوزه بتواند به مجلس و دولت بگوید این کارها یا فلان قانون مطابق با اسلام نیست و باید قوانین را از فقه و حوزه بگیرد. علومی که دارد به عنوان علوم انسانی در دانشگاه به خورد دانشجویان میدهید، باید اسلامی باشد. نقش حوزه همین است و زمانی میتواند این نقش را ایفا کند که از نهاد دولت مستقل باشد و زعامتش به دست مراجع تقلید باشد و هیچگونه وابستگی به دولت نداشته باشد. اما این مسئله به این معنا هم نیست که دولت اگر حکومت دینی است، به حوزه کمکی نکند. وظیفة حکومت است که به نهادهای دینی و فرهنگی کمک کند. معنای این سخن این نیست که حوزه استقلالش را از دست بدهد یا اینکه استقلال حوزه این باشد که حکومت وظیفهای در برابر حوزه نداشته باشد. اتفاقاً در رابطه با نهادهای مستقلی که این نهادها درست دارد در جایگاه و وظایف خودشان کارشان را درست انجام میدهند باید مورد حمایت مالی دولت قرار بگیرند.
آیا واقعاً عدهای از علما و مراجع تقلید در حوزه در پی فقه فردی هستند؟ نظرتان دربارة کسی که میگوید: «ریشة سکولاریسم از حوزة علمیه است»، چیست؟
ممکن است عدة قلیلی در حوزه بر این باور باشند که در حوزه فقط باید به فقه فردی بپردازند و از فقه اجتماعی، سیاسی، حکومتی به دور باشند. وجود چنین افرادی با این باورها در حوزه به این معنا نیست که حوزة علمیه سکولار شده باشد. این باور در میان برخی از حوزویان قبل از انقلاب تاکنون بوده است. امروزه تعداد اندکی از حوزویان هستند که این دیدگاه را دارند؛ اما بدنة حوزه و مراجع آن این دیدگاه را ندارند و لذا اینکه نسبت میدهند ریشة سکولاریسم در حوزه است، صحیح نیست.
مقام معظم رهبری هم در فرمایشهای خود فرمودند: «حوزة علمیة قم، حوزة انقلابی است و باید انقلابی بماند.» این مایة تعجب است که عدهای سخنان خود را به حضرت امام و مقام معظم رهبری منتسب میکنند. حوزهای که خواستگاهش انقلابی است، نمیتواند سکولار باشد. یقیناً فردی که چنین سخنی بگوید باید بیاید و عذرخواهی کند و بگوید این نظر من است و نه نظر حضرت امام و مقام معظم رهبری.
چنین حوزهای به هیچ وجه نمیتواند سکولار باشد. اصلاً باید پرسید که چرا حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم هجرت کرد و حوزة علمیة قم را تأسیس کرد و از علما دعوت نمود که در قم جمع بشوند؟ به این خاطر که میخواست حوزة علمیة قوی در ایران تشکیل بشود و بتواند در برابر قلدری شاهان و طاغوت بایستد و همین اتفاق رخ داد.
کسی که چنین سخنی گفته مدت زمان زیادی است که از حوزة علمیه فاصله گرفته و اطلاعات و دیدگاههایش دربارة مسائل درونی حوزه نادرست و ناقص است.
حوزة جدیدالتأسیس مرحوم حاج شیخ در قم، در برابر قلدری رضاخان ایستاد و قد علم کرد. اصلاً تأسیس حوزة علمیة قم در قرن اخیر به دست مرحوم حاج شیخ بر مبنای حوزة انقلابی بوده است و به این خاطر که حوزهها سکولار نباشند و نسبت به امور سیاسی بیتفاوت نباشند، تأسیس شده است. لذا اصلاً نمیتوان گفت که حوزة علمیة قم سکولار است، بلکه تأسیس و بنیان آن بر اساس انقلابی بودن میباشد.
حوزة اشعریون هم که در عصر ائمه تأسیس شد و در آن زمان بیشتر رویکرد حدیثی داشت، سکولار نبود. زعامت آن حوزه را محمد ابن عیسی اشعری قمی بر عهده داشت. به او لقب شیخ القمیین داده بودند؛ یعنی رئیس قم. ارتباط او با سلطان و حاکم ایران به قدری نزدیک بود که هر وقت میخواست به قم برود، ابتدا به دیدار محمد ابن عیسی اشعری قمی میرفت. پسر او احمد ابن محمد ابن عیسی هم بعد از پدرش شیخ القمیین بود و رئیس قم شناخته میشد. سلطان هر وقت کاری در قم داشت در ابتدا به دیدار شیخ القمیین میرفت. بنابراین زعامت حوزه در آن زمان هم در دست کسی بود که بیارتباط با حاکمیت نبود.
محمد ابن عیسی اشعری قمی چهار نفر از محدثین را از قم تبعید کرد، چون روایت ضعیف نقل میکردند. این نشان میدهد که زعامت حوزه در آن دوره آنقدر قوی بود که عدهای به دست شیخ القمیین و مؤسس حوزة اشعری تبعید میشوند؛ بنابراین حوزة علمیه از همان زمان انقلابی بوده است. سلطان وقت میآمد و نزد عالم شیعی زانو میزد و نظرش را در برخی امور جویا میشد. از همان موقع علما دولت وقت را راهنمایی و هدایت میکردند و با این حال وابسته به دولت نبودند.
در مجموع اینکه استقلال حوزه باید محفوظ بماند و محفوظ ماندن حوزههای علمیه شیعه به استقلال آنها بستگی دارد.
چرا چنین افرادی سخنان خودشان را به حضرت امام و رهبری و شهید مطهری منتسب میکنند؟
کسی که چنین سخنی گفته مدت زمان زیادی است که از حوزة علمیه فاصله گرفته و اطلاعات و دیدگاههایش دربارة مسائل درونی حوزه نادرست و ناقص است. همانطور که عرض کردم چنین کسی هم باید نظر خودش دربارة حوزه را اصلاح کند و هم از سخنانی که به حضرت امام و مقام معظم رهبری و شهید مطهری منتسب کرده، عذرخواهی کند.
نظر مرحوم حضرت امام کاملاً روشن و صریح است. البته نمیتوان انکار کرد که عدة قلیلی در حوزه هستند که به فقه فردی باور داشته باشند کما اینکه در قدیم هم چنین اشخاصی یافت میشدند؛ اما از این قضیه نمیتوان نتیجه گرفت که کل حوزة علمیه سکولار است و به فقه فردی باور دارد! بعضیها واقعاً اطلاعی ندارند که امروزه در حوزة علمیه درس خارج فقه معاصر، فقه مباحث مستحدثه، فقه حکومتی و... تدریس میشود. خیال میکنند که در حوزه فقط فقه طهارت و صلاة و... تدریس میشود. اینها به خاطر کماطلاعی است و البته سخنان آن شخص مورد اعتراض بسیاری از علما و مراجع تقلید قرار گرفت. هنوز هم به سخنرانی او اعتراض دارند.
به هر حال آنچه ما از سیرة عملی مرحوم حضرت امام، مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید برداشت کردیم، این است که حوزههای علمیه باید مستقل و تحت زعامت مراجعِ مسلم تقلید باشند.