"این ادعیه مهیا مى‏کنند این نفوس را براى اینکه این علایقى که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علایق، این گرفتاری هایى که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است، متحیر کرده است نجاتش بدهند و آن راهى که راه انسان است ببرند."

خودسازی و تربیت نفس یکی از مواردی است که بزرگان دین مبین اسلام همواره بر آن تاکید داشتند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، امام خمینی(س) یکی از فرصت های مناسب برای تربیت و تقویت نفس را در ماه رمضان می داند که ماه شعبان مقدمه آن است و در بخشی از سخنانشان می گویند:

"ماه شعبان براى این است که همان مهیا بودنى که مى‏خواهید مهمانى بروید، خودتان را مهیا مى‏کنید و سر و ظاهرتان را، سر و صورتتان را یک قدرى فرق مى‏گذارید با آن وقتى که در خانه هستید. در ضیافت خدا، ماه شعبان براى مهیا کردن این افراد است، مهیا کردن مسلمین است براى ضیافت خدا، ادبش آن مناجات شعبانیه است. من ندیده‏ام در ادعیه، دعایى را که گفته شده باشد همه امام ها این دعا را مى‏خواندند، (1) در دعاى شعبانیه این هست؛ اما من یادم نیست که در یک دعاى دیگرى دیده باشم که همه ائمه این را مى‏خواندند. این مناجات شعبانیه براى این است که شما را، همه را مهیا کند براى «ضیافة اللَّه»"(2)

عرفای بزرگ اسلام از ادعیه وارد معنا می شدند

امام خمینی(س) درباره دعا و عدم شناخت آن معتقدند:

"یک کج فهمی هایى در انسان هست که این کج فهمی ها گاهى خیلى زیاد مى‏شود. این ها دعا را نمى‏فهمند چى هست، لهذا، خیال مى‏کنند که حالا ما خوب، قرآن را مى‏گیریم دعا را رها مى‏کنیم. این ها نمى‏فهمند که دعا اصلا چى هست. مضامین ادعیه را نرفته‏اند ببینند که چى هست، به مردم چى مى‏گوید، چه مى‏خواهد بکند. اگر نبود در ادعیه الا دعاى مناجات شعبانیه، کافى بود براى اینکه امامان ما، امامان بحقند؛ آنهایى که این دعا را انشا کردند و تعقیب کردند. تمام این مسایلى که عرفا در طول کتاب هاى طولانى خودشان مى‏گویند در چند کلمه مناجات شعبانیه هست، بلکه عرفاى اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایى که در اسلام وارد شده است از این ها استفاده کرده‏اند. و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى دیگر. این دعاهاست که به تعبیر بعض از مشایخ ما (3) مى‏فرمودند که «قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به بالا مى‏رود، این قرآن صاعد است.» معنویات در این ادعیه- آنى که انسان را مى‏خواهد آدم کند، آنى که این افرادى که اگر سر خود باشند از همه حیوانات درنده‏تر هستند- این ادعیه با یک زبان خاصى که در دعاها هست اینها این انسان را دستش را مى‏گیرد و مى‏بردش به بالا، آن بالایى که من و شما نمى‏توانیم بفهمیم، اهلش هستند." (2)

این دعاها، بشر را از ظلمت به سوی نور حرکت می دهد

"این دعاهایى که در ماه ها هست، در روزها هست، خصوصا، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، این ها انسان را همچو تقویت روحى مى‏کند- اگر کسى اهلش باشد، ماها که نیستیم - همچو تقویت روحى مى‏کند و همچو راه را براى انسان باز مى‏کند و نور افکن است براى اینکه، این بشر را از این ظلمت ها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست. به این دعاها عنایت بکنید."

"لسان قرآن یکجور زبان است، زبان دعا یکجور زبان است، زبان علما و عرفا و این ها هم یک زبان دیگر است. آن که سبکبار مى‏کند انسان را و از این ظلمتکده مى‏کِشد او را بیرون و نفْس را از آن گرفتاری ها و سرگشتگی هایى که دارد خارج مى‏کند این ادعیه‏اى است که از ائمه ما وارد شده‏اند. ائمه ما (ع) که تقریبا همه‏شان گرفتار به یک ابرقدرت هایى بودند که نمى‏توانستند یک کارى را انجام بدهند شاخص، علاوه بر آن هدایت هاى زیرزمینى که مى‏کردند این ادعیه‏شان براى تجهیز مردم بود، برخلاف آن دولت هاى قاهرى که بودند. همین ادعیه بودند که اشخاص وقتى که ادعیه را مى‏خواندند قوّت روحى پیدا مى‏کردند و سبکبار مى‏شدند و شهادت براى آنها هَیِّن و آسان مى‏شد.

این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصا در ماه مبارک شعبان این ها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى‏کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى؛ مهمانى خدا، مهمانى‏اى که در آنجا سفره‏اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى‏کند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مى‏کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى [است‏]. نفوس را از روز اول ماه مبارک رمضان به روزه، به مجاهده، به ادعیه مهیا مى‏کند تا برسند به آن سفره‏اى که از آن باید استفاده کنند و آن «لیلة القدر» است که قرآن در آن نازل شده است" (2)

ادعیه نفوس را مهیا می کنند برای یافتن راه نجات انسان

امام خمینی (س) در بخش دیگری از سخنانش هدف انبیا را رهایی از نفسانیت و هدایت بشر به راه راست می داند و ادعیه را وسیله ای در دست ائمه (ع) که در زمان طاغوت راهی برای هدایت مردم بود و می فرمایند:

"این ضیافت الهى انسان را منقلب باید بکند از این جهت حیوانى به آن جهت واقعى انسانى؛ از آن ظلمت هایى که اطلاع به آن داریم منقلب کند انسان را به آن نورهایى و نور مطلقى که همه عالم تبع اوست. همه دعوت انبیا این بوده است که مردم را از این سرگردانى‏اى که دارند- هر که یک طرف مى‏رود و هر که یک مقصدى دارد- این مردم را از اینجا دعوت کنند و راه را نشانشان بدهد که این راه است؛ دیگر آن راه ها که مى‏روید رها کنید. راه همین است؛ اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمَ ، انَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُستَقیمٍ. آن طرف، طرف ندارد، دنیاست و ماوراى آن. آنچه که مربوط به نفسانیت انسان است، شهوات انسان است، آمال و آرزوهاى انسان است، این دنیاست. آن دنیایى که تکذیب شده است این عالم طبیعت [نیست‏]، این عالم طبیعت نور است. دلبستگی هاى به این عالَم انسان را بیچاره مى‏کند. ظلمت ها از این دلبستگی هایى است که ما داریم به این دنیا، به این مقام، به این مسند، به این اوهام، به این خرافات.

همه انبیا آمدند براى اینکه دست شما را بگیرند از این علایقى که همه‏اش بر ضد آنى است که طبیعت و فطرت شما اقتضا مى‏کند، شما را دستتان را بگیرند و از این علایق نجاتتان بدهند و واردتان کنند به عالَم نور. اسلام هم در رأس همه ادیان است، براى یک همچو مقصدى. این ادعیه مهیا مى‏کنند این نفوس را براى اینکه این علایقى که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علایق، این گرفتاری هایى که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است، متحیر کرده است نجاتش بدهند و آن راهى که راه انسان است ببرند. راه هاى دیگر راه انسان نیست صراط مستقیم راه انسانیت است. و این مناجات ها و این ادعیه‏اى که ائمه ما (ع) بعد از اینکه دستشان کوتاه شده بود از اینکه دعوت ظاهرى خیلى واضح بکنند مردم را با این ادعیه به آن راهى که باید ببرند، راه مى‏بردند. مقصد انبیا این نبود که بیایند یک جایى را بگیرند و یک- مثلًا- کارى براى خودشان درست بکنند، مقصد این نیست آقا! مقصد پیغمبرها این نبود که دنیا را بگیرند و آبادش کنند؛ مقصد این بود که راه را به این اهل دنیا، به این انسان ظلوم و جهول، بسیار جاهل، راه را نشان بدهند که از این راه‏

بروید. آن راهى که شما را مى‏رساند به خداى تبارک و تعالى این راه است: انَّ رَبّى عَلى‏ صِراطٍ مُستَقیم دنیاست و آن طرفش همه عالَم، دنیاست و آن طرفش ماورا و ماوراى آن طرف نور مطلق. انبیا آمدند ما را به آن نور برسانند؛ اللَّهُ وَلِىُّ الَّذینَ امَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ الَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا اولِیاءُ هُمُ الطّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النّورِ الَى الظُّلُماتِ. طاغوت در مقابل انبیا است، در مقابل اللَّه است." (2)

با ورود معنا به قلب است که رشد عقلی رخ می دهد

امام خمینی (س) ورود معنا به قلب را دلیلی بر رشد عقل می دانند و در بخشی از سخنانشان با مردم می گویند:

"امیدوارم که ان شاء اللَّه با عنایات خاصه ولى عصر- ارواحنا له الفداء- این کشتى متلاطم‏ انسانیت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستکبران ظالم پیروز شوند و امید است که حکومت بزرگ همگانى حضرت به زودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمین جهان را به نور مبارکش روشن فرماید. این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسان هایى که مى‏توانند استفاده کنند از این برکات، شده است. البته مبدا همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى که هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على بن ابیطالب- سلام اللَّه علیه- و بعض ائمه دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- و ولادت حضرت صاحب- ارواحناله الفداء- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است. و شرافت این سه ماه در زبان ها و در بیان ها و در عقل ها و در فکرها نمى‏گنجد. و از برکات این ماهها ادعیه‏اى است که وارد شده است در این ماه ها. ما امروز در ماه شریف شعبان واقع هستیم، و مناجات شعبانیه از بزرگترین مناجات و از عظیمترین معارف الهى و از بزرگترین امورى است که آنهایى که اهلش هستند مى‏توانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند.

عناوین مسایل الهى و مسایل عرفانى، عناوین سهلى است که هرکس گمان مى‏کند که این عناوین را فهمیده است و امور استدلالیه برهانیه هم در عین حالى که دقیق است، لیکن سهل الادراک است. بعد از قیام برهان و دنبال او رساندن حاصل این عناوین و نتیجه برهان به قلب مشکلتر است، که آنرا ایمان گفته مى‏شود به آن، و چه بسا که اصحاب برهان به این مرتبه ایمان نرسیده باشند. این یک مساله‏اى است که باید با تلقینات و تکرار و ریاضات به قلب رساند. شما ملاحظه مى‏کنید که به حسب ضرورت یک کسى که مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمى‏شود، لکن الا بعض اشخاص، دیگران، اگر چنانچه در یک قبرستانى باشند و کسى نباشد یا با یک مرده‏اى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند مى‏ترسند؛ براى اینکه، آن برهان و ضرورت عقلى به دل نرسیده است. آن معنایى که عقل ادراک کرده است ضرورت هم دارد، لکن به دل نرسیده است. لکن آنهایى که مثلا مرده شور هستند و سر و کار دارند با مرده‏ها، از باب اینکه تکرار شده است این‏ مطلب پیششان، به قلبشان رسیده است و آنها خوفى ندارند. در مسایل اسلامى هم و مسایل عقلى هم همین‏طور هست. چه مسایلى عقلى هست که با برهان، با برهان قوى ثابت است، لکن در انسان تاثیر نکرده است، براى اینکه، نتیجه برهان به عقل رسیده است، لکن به قلب وارد نشده است، ایمان به آن نیست، عقل او را ادراک کرده است، لکن قلب ایمان به او نیاورده است."(4)

--------------------------------------------------------------------------------

(1)- بحارالانوار، ج 93، ص 356، ح 25

(2)- صحیفه امام، ج‏13

(3)- اقبال الاعمال، ص 685

(4)-صحیفه امام، ج‏17

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.