شنبه 4مردادماه به مناسبت 30امین سال توقف فعالیت انجمن حجتیه مصاحبهای با اینجانب در روزنامه «شرق» درج شد. با توجه به سکوت طولانی و حضور کمرنگ حجتیه در نشیبوفرازهای سیاسی 3دهه پیشین، انتظار نمیرفت گفتوگوی مزبور محل اعتنا و منشأ اثر قرار گیرد. اما برخلاف تصور اولیه اینجانب، گفتوگوی منتشرشده، بازتابهای فراوان و متفاوتی را بهدنبال داشت. باور من این بود که علیالقاعده پیگیریهای خبرنگار محترمی به ثمر نشسته و درخواست وی اجابت شده و نتیجه آن، گفتوگویی را فراهم ساخته که در عداد دهها مصاحبه دیگر از این دست که هر روز در رسانهها منتشر میشود، آن هم به عرصه افکار عمومی تقدیم شده است.
با عنایت به بازتابهای مزبور که خلاف انتظار اینجانب بود، بر خود لازم دیدم تا در تعاقب گفتوگوی پیشین، نکاتی را در مقام روشنگری بیشتر و احیانا اصلاح چندنکته خبری ناصواب به سمع و نظر مخاطبان ارجمند «شرق» برسانم:
1- اصل مهدویت اصل مسلم اعتقادی و تاریخی شیعه است. جریان بالنده مکتب اهلبیت و پیروان صادق آن 1200سال است که با جوهره و حقیقت مهدویت زنده مانده و با مظلومیت، در مقام اقامه عدل و ستمستیزی، روزگار میگذرانند. بیتردید مقوله موعودگرایی در جهان و موضوع مهدویت شیعی و نظریه آخرالزمانی در طول تاریخ مورد اعتنای همه معتقدان و از جمله گروههایی بوده که همگان به ضروره اگرچه اشتراک در لفظ دارند اما در معنا چهبسا فاقد وحدتند و واگرایند.
چه بسیار کسانی که در طول تاریخ از مقدسات مردم و اعتقادات امت اسلامی، به تناسب نیاز مادی خود استفادههای سوء کردهاند یا جریاناتی بهزعم خویش از آن قبسی برگرفتهاند. تمسکات افراد و گروهها به اصل مهدویت، الزاما دلالتی بر وحدتنظر آنها در مبانی اعتقادی و نگاه ایمانی واحد ندارد. هماینک در جامعه ما هستند گروهها و کسانی که در بستر حضور و نفوذ سیاسی خود در قدرت و از عنوان مهدویت - این امر قدسی و ممتاز شیعی- استفادهها کردهاند. یادمان نرود، برخی صاحبمنصبان پیشین بر سر هر خطابه و سخن بنا بر اهدافی نامعین! و شاید با منظور سیاسی از دعای تاریخی «اللهم کن لولیک» بهرهها بردهاند.
جفایی که از این رهگذر در حق اصل عزتبخش مهدویت میشود، ظلم بزرگی است که قابل بخشش نیست.توضیح اینجانب در این مقام (برای رفع شبهه) بر این نکته پای میفشرد که توجه مکرر و اعتنای پیروان مکتب حجتیه به این نوع تمسکات از آنچه که اشاره شده، جداست و علیالقاعده برخوردار از اخلاص در اعتقاد است و در تعقیب منافع سیاسی خاصی نیست.
«اللهم کن لولیک» گفتن این جماعت با «اللهم کن لولیک» یا «عجل لولیک الفرج» گفتن سیاسیون رادیکال جدیدالاسلام مضمونا متفاوت است و این دو نباید در فضای شبههلفظ خلط شوند.
2- خبرنگار محترم شرق پرسیده بود آیا وابستگی و قرابتی بین آقای احمدینژاد و انجمن حجتیه وجود دارد؟ در مقام پاسخ، اینجانب وابستگی تشکیلاتی ایشان را مردود دانستهام و هماکنون نیز بر همین نظر استوارم، اما در توصیف روشنتر باید عرض کنم عموما علت و منشأ شبهه مذکور به استفاده مشترک از عبارت دعای «اللهم کل لولیک» برمیگردد که رییسجمهور محترم سابق نوعا از آن استفاده میکردند. این دعا چون نماد آشکار و صحیفه مطرح در دفتر فعالیتهای انجمن بوده و هست، باعث شبهه وابستگی ایشان به انجمن شده است. معتقدم رویکرد آقای احمدینژاد در بهرهگیری از این دعا با دنیای اعتقادات اعضای انجمن متفاوت است و هیچ نسبتی با هم ندارد؛ توسل اول، توسلی سیاسی و ریشه در متن مرزبندیهای حاکمیت دارد، در حالی که ابتنا و اعتنا و اعتقاد اعضای انجمن به دعای مذکور برگرفته از زلال مکتب و ناشی از التزام به مبانی و وجوه اعتقادی به موعود آخرالزمان است.
3- در مصاحبه درج شده بود: «دولت موقت، آقای دکتر یزدی، به قراینی فردی به نام آقای فیاض را سرپرست در مرکز اسناد ساواک سابق قرار دادهاند. واقع امر، این ارتباط و انتصاب قرین به صحت نیست. جناب آقای فیاض پس از دولت موقت، به آن مرکز رفتهاند که به این وسیله عبارت خطای پیشین اصلاح میشود.
4- در مصاحبه ذکر شده بود: «مواقعی بوده که از ناحیه چهرههای انجمن تصمیمات غیرقابلدفاعی گرفته شده که منشأ گلایه و نقد انقلابیون بود، مثل قضیه جشن 15شعبان57 که حضرتامام گفتند امسال عید نداریم، اما انجمن عید گرفت... . چنین رفتاری نوعی کجخلقی و مزاحمت بود.» واقع امر این است که انجمن حجتیه بنا بر احترام به رای و نظر حضرتامام، جشنی برپا نکرد و مخالفت خود را نیز طی بیانیهای رسما اعلام کرد.
5- در فرازی از گفتوگو آمده بود: «اگر حیات اجتماعی دکترین انجمن را پابرجا میبینیم، ناشی از عدممخالفت روحانیون سنتی با آنهاست و البته آنها، به نوعی حامی این جریان بوده و هستند، یعنی یک حمایت دوسویه و احتمالا بهخاطر این تکیهگاه سنتی است که هنوز رمقی در این جریان باقی است.»پیشتر در متن گفتوگو اشاره شده بود که ارکان وجودی انجمن روی سه پایه استوار است؛ اول مبارزه با بهاییت، دوم دوری از سیاست، سوم همسویی با مرجعیت سنتی دینی، منظور اینجانب از عبارت: «بهخاطر این تکیهگاه سنتی است که هنوز رمقی در این جریان باقی است»، فروکاهیدن جنبه اعتقادی آنها نبوده، بلکه بیشتر معطوف به سیر میرای ساختار تشکیلاتی انجمن بوده است و جز این تصوری در ذهن گوینده نیست. عبارت بعدی در همین فراز که اشاره میکند: «والا با تحولات 30ساله اخیر، صورتبندیهای سیاست، آنقدر تغییر یافته که دیگر مقوله انجمن، وزنی در این معادلات ندارد»، روشن میکند که بنای گوینده، توجهدادن به جایگاه کمرنگ و بیرمق تشکیلاتی انجمن در منظومه سیاسی فعلی حکمرانی است. معتقدم درست نقطه مقابل کمرنگی تشکیلاتی انجمن، ظرفیت اعتقادی و توان ترویجی پیروان انجمن با قوت و عمق پیشین باقی است و دست برقضا بهدلیل برخی بازیگریها و بازیگران سیاسی، مبانی اندیشه انجمن توانمندتر در اعماق قلبها و اعتقادات جامعه رو به تزاید، حرکت و تاثیرگذاری است.
6- در فراز پایانی گفتوگو، از استاد محمدرضا حکیمی، واضع عنوان «مکتب تفکیک» در عصر حاضر، بر مبانی و اصول مرحوم آیتاللهمیرزامهدی غرویاصفهانی، عبارتی را آوردهام که استاد، از واژگان «عرفان، برهان، قرآن» برای تبیین موازین مکتب تفکیک استفاده کردهاند و آنها را در برابر و رودررو نشاندهاند. بیتردید پرداختن درست و اصولی به این مقوله، از حوزه صلاحیت علمی و فهم دینی اینجانب خارج است و خود در مقام آموختنم و بضاعتی بیش ندارم. عزیزانی که علاقهمند به فهم دقیق معانی و مبانی مکتب مرحوممیرزا، یا توصیفات و تعلیقات حضرتاستاد حکیمیاند، آنها را به آثار گسترده ایشان در این زمینه ارجاع میدهم. بیتردید، برای فهم کامل اعتقادات این نحله فکر اسلامی، بسندهکردن به یک عبارت کوتاه، وافی به مقصود نیست و چهبسا رهزن فکر و اندیشه نیز باشد.
واللهالموفق
با احترام محمد عطریانفر
1- اصل مهدویت اصل مسلم اعتقادی و تاریخی شیعه است. جریان بالنده مکتب اهلبیت و پیروان صادق آن 1200سال است که با جوهره و حقیقت مهدویت زنده مانده و با مظلومیت، در مقام اقامه عدل و ستمستیزی، روزگار میگذرانند. بیتردید مقوله موعودگرایی در جهان و موضوع مهدویت شیعی و نظریه آخرالزمانی در طول تاریخ مورد اعتنای همه معتقدان و از جمله گروههایی بوده که همگان به ضروره اگرچه اشتراک در لفظ دارند اما در معنا چهبسا فاقد وحدتند و واگرایند.
چه بسیار کسانی که در طول تاریخ از مقدسات مردم و اعتقادات امت اسلامی، به تناسب نیاز مادی خود استفادههای سوء کردهاند یا جریاناتی بهزعم خویش از آن قبسی برگرفتهاند. تمسکات افراد و گروهها به اصل مهدویت، الزاما دلالتی بر وحدتنظر آنها در مبانی اعتقادی و نگاه ایمانی واحد ندارد. هماینک در جامعه ما هستند گروهها و کسانی که در بستر حضور و نفوذ سیاسی خود در قدرت و از عنوان مهدویت - این امر قدسی و ممتاز شیعی- استفادهها کردهاند. یادمان نرود، برخی صاحبمنصبان پیشین بر سر هر خطابه و سخن بنا بر اهدافی نامعین! و شاید با منظور سیاسی از دعای تاریخی «اللهم کن لولیک» بهرهها بردهاند.
جفایی که از این رهگذر در حق اصل عزتبخش مهدویت میشود، ظلم بزرگی است که قابل بخشش نیست.توضیح اینجانب در این مقام (برای رفع شبهه) بر این نکته پای میفشرد که توجه مکرر و اعتنای پیروان مکتب حجتیه به این نوع تمسکات از آنچه که اشاره شده، جداست و علیالقاعده برخوردار از اخلاص در اعتقاد است و در تعقیب منافع سیاسی خاصی نیست.
«اللهم کن لولیک» گفتن این جماعت با «اللهم کن لولیک» یا «عجل لولیک الفرج» گفتن سیاسیون رادیکال جدیدالاسلام مضمونا متفاوت است و این دو نباید در فضای شبههلفظ خلط شوند.
2- خبرنگار محترم شرق پرسیده بود آیا وابستگی و قرابتی بین آقای احمدینژاد و انجمن حجتیه وجود دارد؟ در مقام پاسخ، اینجانب وابستگی تشکیلاتی ایشان را مردود دانستهام و هماکنون نیز بر همین نظر استوارم، اما در توصیف روشنتر باید عرض کنم عموما علت و منشأ شبهه مذکور به استفاده مشترک از عبارت دعای «اللهم کل لولیک» برمیگردد که رییسجمهور محترم سابق نوعا از آن استفاده میکردند. این دعا چون نماد آشکار و صحیفه مطرح در دفتر فعالیتهای انجمن بوده و هست، باعث شبهه وابستگی ایشان به انجمن شده است. معتقدم رویکرد آقای احمدینژاد در بهرهگیری از این دعا با دنیای اعتقادات اعضای انجمن متفاوت است و هیچ نسبتی با هم ندارد؛ توسل اول، توسلی سیاسی و ریشه در متن مرزبندیهای حاکمیت دارد، در حالی که ابتنا و اعتنا و اعتقاد اعضای انجمن به دعای مذکور برگرفته از زلال مکتب و ناشی از التزام به مبانی و وجوه اعتقادی به موعود آخرالزمان است.
3- در مصاحبه درج شده بود: «دولت موقت، آقای دکتر یزدی، به قراینی فردی به نام آقای فیاض را سرپرست در مرکز اسناد ساواک سابق قرار دادهاند. واقع امر، این ارتباط و انتصاب قرین به صحت نیست. جناب آقای فیاض پس از دولت موقت، به آن مرکز رفتهاند که به این وسیله عبارت خطای پیشین اصلاح میشود.
4- در مصاحبه ذکر شده بود: «مواقعی بوده که از ناحیه چهرههای انجمن تصمیمات غیرقابلدفاعی گرفته شده که منشأ گلایه و نقد انقلابیون بود، مثل قضیه جشن 15شعبان57 که حضرتامام گفتند امسال عید نداریم، اما انجمن عید گرفت... . چنین رفتاری نوعی کجخلقی و مزاحمت بود.» واقع امر این است که انجمن حجتیه بنا بر احترام به رای و نظر حضرتامام، جشنی برپا نکرد و مخالفت خود را نیز طی بیانیهای رسما اعلام کرد.
5- در فرازی از گفتوگو آمده بود: «اگر حیات اجتماعی دکترین انجمن را پابرجا میبینیم، ناشی از عدممخالفت روحانیون سنتی با آنهاست و البته آنها، به نوعی حامی این جریان بوده و هستند، یعنی یک حمایت دوسویه و احتمالا بهخاطر این تکیهگاه سنتی است که هنوز رمقی در این جریان باقی است.»پیشتر در متن گفتوگو اشاره شده بود که ارکان وجودی انجمن روی سه پایه استوار است؛ اول مبارزه با بهاییت، دوم دوری از سیاست، سوم همسویی با مرجعیت سنتی دینی، منظور اینجانب از عبارت: «بهخاطر این تکیهگاه سنتی است که هنوز رمقی در این جریان باقی است»، فروکاهیدن جنبه اعتقادی آنها نبوده، بلکه بیشتر معطوف به سیر میرای ساختار تشکیلاتی انجمن بوده است و جز این تصوری در ذهن گوینده نیست. عبارت بعدی در همین فراز که اشاره میکند: «والا با تحولات 30ساله اخیر، صورتبندیهای سیاست، آنقدر تغییر یافته که دیگر مقوله انجمن، وزنی در این معادلات ندارد»، روشن میکند که بنای گوینده، توجهدادن به جایگاه کمرنگ و بیرمق تشکیلاتی انجمن در منظومه سیاسی فعلی حکمرانی است. معتقدم درست نقطه مقابل کمرنگی تشکیلاتی انجمن، ظرفیت اعتقادی و توان ترویجی پیروان انجمن با قوت و عمق پیشین باقی است و دست برقضا بهدلیل برخی بازیگریها و بازیگران سیاسی، مبانی اندیشه انجمن توانمندتر در اعماق قلبها و اعتقادات جامعه رو به تزاید، حرکت و تاثیرگذاری است.
6- در فراز پایانی گفتوگو، از استاد محمدرضا حکیمی، واضع عنوان «مکتب تفکیک» در عصر حاضر، بر مبانی و اصول مرحوم آیتاللهمیرزامهدی غرویاصفهانی، عبارتی را آوردهام که استاد، از واژگان «عرفان، برهان، قرآن» برای تبیین موازین مکتب تفکیک استفاده کردهاند و آنها را در برابر و رودررو نشاندهاند. بیتردید پرداختن درست و اصولی به این مقوله، از حوزه صلاحیت علمی و فهم دینی اینجانب خارج است و خود در مقام آموختنم و بضاعتی بیش ندارم. عزیزانی که علاقهمند به فهم دقیق معانی و مبانی مکتب مرحوممیرزا، یا توصیفات و تعلیقات حضرتاستاد حکیمیاند، آنها را به آثار گسترده ایشان در این زمینه ارجاع میدهم. بیتردید، برای فهم کامل اعتقادات این نحله فکر اسلامی، بسندهکردن به یک عبارت کوتاه، وافی به مقصود نیست و چهبسا رهزن فکر و اندیشه نیز باشد.
واللهالموفق
با احترام محمد عطریانفر
منبع: شرق
کپی شد