انتخابات هفتم اسفند اگرچه با فراز و نشیب های زیادی همراه بود اما در نهایت به پیروزی مطلق مردم منجر شد. رای معنادار مردم تهران به تمامی لیست اصلاح طلبان بار دیگر بر دموکراسی و اهمیت نظر مردم مهر تایید زد.
انتخابات هفتم اسفند اگرچه با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود اما در نهایت به پیروزی مطلق مردم منجر شد. رای معنادار مردم تهران به تمامی لیست اصلاحطلبان بار دیگر بر دموکراسی و اهمیت نظر مردم مهر تایید زد.
به گزارش جماران، کسانی که تا دیروز برای رای مردم هیچ اهمیتی قائل نبودند امروز با آرای مردم از صحنه سیاسی حذف شدهاند.اتفاقی که ممکن است منشا تحولاتی بزرگ در آینده ایران شود. به همین دلیل برای تحلیل و بررسی پیامدهای انتخابات هفتم اسفند با دکتر فیاض زاهد از اعضای ارشد حزب اعتماد ملی، استاد دانشگاه و روزنامهنگار گفتوگو کردیم. جایی که وی عنوان میکند: «از مدتها قبل چنین شرایطی را پیشبینی میکردم و منتظر واکنش مردم در انتخابات بودم».دکتر زاهد در ادامه خاطرنشان میکند: « به نظر من رای مردم در هفتم اسفند رای به رئیس جمهوری۸ساله روحانی بود». در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
حضور مردم در انتخابات هفتم اسفند و رای معناداری که به صندوقهای رای ریختند نشان داد جامعه ایران در حال یک تحول شگرف و چشمگیر در پیگیری مطالبات خود است. شما حضور مردم و نتایج به دست آمده در انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من تبعات انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲همچنان در کشور ادامه دارد و این مساله را میتوان به خوبی در رفتار بازیگران سیاسی و همچنین مطالبات مردم مشاهده کرد.مردم ایران با انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور از بین دو گزینه زندگی مسالمت آمیز با جهان و تندروی سیاسی یکی را انتخاب کردند و نشان دادند از افراط و تفریط که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به اوج خود رسیده بود خسته شدهاند و خواستار عقلانیت و خردورزی در مدیریت کشور هستند. در انتخابات هفتم اسفندماه نیز مردم علاقه خود را به ادامه رویکرد اعتدالی و عقلانیت در مدیریت کشور نشان دادند.جریان محافظهکار در انتخابات مجلس دهم نشان داد هنوز پیام این حضور را درک نکرده و همچنان بر شیوههای گذشته که هیچ گاه نتایج دلخواه به بار نیاورده تاکید میکند.محافظه کاران همواره از تاریخ عقب ماندهاند و خیلی دیر متوجه واقعیتهای جامعه شدهاند. این وضعیت در خرداد۷۶ و سال۹۲ وجود داشت و در هفتم اسفند۹۴نیز تکرار شده است.به نظر من مشارکت دموکراتیک مردم در انتخابات هفتم اسفند ضربه مهلکی به پیکره محافظهکاران زد. من از استراتژیستهای محافظه کار تعجب میکنم که چگونه در زمین بازی که بارها شکست خوردهاند دوباره طراحی بازی کردهاند.محافظه کاران باید تاکنون به این نکته پی برده باشند که مردم نسبت به سیاستهای تک بعدی و یکجانبهگرایانه که هیچ حقی برای رقیب سیاسی خود قائل نمی شود واکنش نشان میدهند. بدون شک رای بی سابقه مردم تهران به «لیست امید» و پیروزی تاریخی اصلاحطلبان در تهران پیامدهای مطلوبی بهدنبال خواهد داشت. خاطره ناخوشایند اتفاقات سال ۸۸ نشان داد که اصلاحطلبان نمی توانند خارج از چارچوبهای تعریف شده حرکت کنند.اصلاحطلبان نیاز داشتند این سوءتفاهم را در درون خانواده خود حل کنند.جریان سال۸۸ هم در روش و هم در استراتژی دچار خطا شد. مردم در انتخابات هفتم اسفند۹۴ نشان دادند در بیان مطالبات خود شیوههای دموکراتیک را به شیوههای رادیکال ترجیح میدهند و خواستار تحول و اصلاح دموکراتیک در جامعه هستند.در شرایط کنونی که لیست اصلاحطلبان در تهران به پیروزی مطلق دست پیدا کرده است لحن و کنش تئوریسینها و چهرههای اصلاحطلب نسبت به رقیب سیاسی خود به هیچ عنوان گزنده، آزاردهنده، توهین کننده و دشمنسازنیست.این در حالی است که شاید اگر در سال۷۶چنین اتفاقی در فضای سیاسی کشور رخ میداد رفتار متفاوتی از اصلاحطلبان مشاهده میشد. این مساله نشان میدهد جریان اصلاحات به مرحلهای از بلوغ سیاسی و فکری رسیده که قاعده بازی را به خوبی رعایت میکند و مانند یک فاتح برای رقیب سیاسی خود احترام قائل است.در شرایط کنونی اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند که ایران برای آباد شدن به همه فرزندان خود اعم از اصولگرا و اصلاحطلب نیاز دارد و همه باید در کنار یکدیگر به ساختن ایرانی آباد و آزاد همت بگمارند.در انتخابات اخیر اغلب چهرههای جریان اصلاحات ردصلاحیت شدند اما هیچ کدام از راههای غیرقانونی برای اعاده حقوق خود استفاده نکردند.همه این رفتارها نشاندهنده تغییر شیوه بیان مطالبات مردم و چهرههای سیاسی با توجه به تحولات بین المللی است. مسالهای که باید آن را به فال نیک گرفت و آن را تعمیق کرد.
چهرههای شناختهشده جریان اصلاحات به دلیل ردصلاحیت موفق به حضور در مجلس آینده نشدند. این در حالی است که رای مردم سبب شد چهرههای شناختهشده اصولگرایی نیز امکان حضور در مجلس را نداشته باشند.در نتیجه ما با یک مجلس بدون حضور چهرههای شناختهشده از هر دو جریان مواجه خواهیم بود که قرار است در یکی از مهم ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران تصمیمهای مهم و بزرگ بگیرد. به نظر شما آیا مجلس آینده توانایی این مساله را خواهد داشت؟
۳۰درصد از کسانی که به مجلس آینده راه پیدا کردهاند سابقه نمایندگی مجلس را در گذشته داشتهاند و از تجربه کافی در این زمینه برخوردار هستند. افرادی مانند آقای عارف، لاریجانی، کواکبیان، جلالی وعلی مطهری سابقه بالایی در زمینههای اجرایی و پارلمان ایران دارند و بدون شک در مجلس آینده تاثیرگذار خواهند بود.در مجلس ایران همواره۲۰درصد چهرههای سیاسی تاثیرگذار هستند و تقریبا ۸۰درصد بقیه نمایندگان تابع تصمیمگیریهای این افراد هستند. مساله مهم دیگر این که چهرههایی که به تازگی وارد پارلمان شدهاند و سابقه کمتری در زمینه قانون گذاری دارند بیشتر به سیاستهای جریان و اتاق فکری که از آنها حمایت کرده است گوش خواهند کرد و از اقدامات فی البداهه و غیرتشکیلاتی پرهیز خواهند کرد. این مساله میتواند انسجام تشکیلاتی جریان اصلاحات را در مجلس دهم قوت ببخشد.در کنار این مرکز پژوهشهای مجلس نیز به عنوان یک نهاد علمی و تحقیقاتی میتواند به نمایندگان جدید کمک کند. حضور نمایندگان جدید در مجلس آینده خون جدیدی در پارلمان ایران خواهد دمید و سبب ظهور سبکهای جدید سیاستگذاری در پارلمان ایران خواهد شد.
به نظر شما واکنش شکست خوردگان انتخاباتی و همچنین تندروهایی که از قافله مجلس دهم جا ماندهاند چه خواهد بود؟آیا این عده مانند انتخابات ریاست جمهوری از فردای تشکیل مجلس دهم مخالفتهای خود را نسبت به دولت آقای روحانی و مجلس دهم با استفاده از ابزارهایی مانند رسانهها و تریبونهایی که در اختیار دارند ادامه خواهند داد؟
بدون شک این اتفاق خواهد افتاد.من این رویه را در برخی شکستخوردگان انتخابات مشاهده نمیکنم که پس از این اتفاقات به خلوت بروند و درباره آنچه بر آنها گذشته است از خود پرسش کنند.ما نباید فراموش کنیم که این گروه برای شکست برجام و سیاستهای اعتدالی آقای روحانی از تمام تواناییها و ابزارهایی که در اختیار داشتند استفاده کردهاند.با این وجود تاثیرگذاری این عده نسبت به زمانی که در مجلس حضور داشتند بسیار کمتر خواهد بود؛ اما مزاحمتهای این گروه برای دولت آقای روحانی ادامه خواهد داشت. به نظرم ما باید اجازه بدهیم این افراد به مزاحمتهای خود ادامه بدهند. اگر ما مدعی رویکرد دموکراتیک هستیم و معتقدیم در حال تمرین دموکراسی و مدارا هستیم باید به شیوه دموکراتیک رقیب سیاسی خود را کنترل کنیم.ما باید این مساله را به یاد داشته باشیم که اصلاحطلبان در مجلس ششم و سوم اکثریت مجلس را در اختیار داشتند اما در برخی مقاطع کارنامه قابل قبولی از خود به یادگار نگذاشتند.به همین دلیل وجود یک نیروی منتقد و حتی پرخاشگر برای اصلاح سیاستهای جریان اصلاحات لازم است. سالهاست جریان اصولگرایی صدای مردم را نمی شنود و یا این که نمی خواهد بشنود.این مساله که ملت ایران خواستار تعامل با ملتهای جهان است به هیچ عنوان به معنای عدول از ارزشهای انقلاب نیست.ما میخواهیم جامعهای داشته باشیم که درآن جامعه انسان کرامت داشته باشد. شهید بهشتی در جایی گفته بود ما به دنبال جامعهای هستیم که اگر فردی در آن جامعه کیفی را گم کرد پس از چند روز آن کیف در سرجای خود باشد و کسی به آن تعدی نکرده باشد. سوال بنده این است که آیا در شرایط کنونی جامعه ایرانی در چنین شرایطی قرار گرفته است؟با نگاهی به آمار طلاق، اعتیاد و همچنین شرایط کودکان خیابانی و بی اخلاقیهای اجتماعی به جرات میتوان عنوان کرد ما هنوز به جامعه مورد نظر شهید بهشتی دست پیدا نکرده ایم و تا رسیدن به این مرحله راه بسیار زیادی در پیش داریم.نکته مهم دیگر اینکه اصولگرایان برادران و خواهران اصلاحطلبان هستند و هیچ کدام از این دو گروه از سپهر سیاسی ایران قابل حذف نیستند.در گذشته جریان افراطی اصولگرا گمان میکرد میتواند جریان اصلاحات را برای همیشه از صحنه سیاسی ایران حذف کند.شاید این روزها اصولگرایان روزهای دردناکی را سپری میکنند هنگامی که مشاهده میکنند آنها با تمام امکانات و تریبون هایی که در اختیار داشتند در مقابل یک پیام ویدیویی پنج دقیقه توسط رئیس دولت اصلاحات شکست سختی را تجربه کردهاند.این روزها اصولگرایان از خود سوال میکنند ملت ایران از چه چیز ناراضی است که به این شیوه واکنش نشان میدهد. چطور ممکن است ملتی که آموزش خاصی ندیده، سازماندهی نشده و هیچگونه فرصت تبلیغات برابر نداشته در پای صندوقهای رای حاضر میشود و با ادب و متانت و به صورت دموکراتیک به ۳۰ نفر از لیست امید رای میدهد و پس از این پیروزی بزرگ به رقیب سیاسی خود نیز احترام میگذارد و از سخنان گزنده و آزاردهنده پرهیز میکند. اصولگرایان باید به مردمی به این اندازه بزرگوار احترام بگذارد. مدل رفتار ملت ایران در انتخابات هفتم اسفند ماه و رویکرد دموکراتیکی که در پیش گرفتند میتواند یک الگوی مناسب برای کشورهای منطقه باشد.
یکی از اتفاقات بسیار مهم صورت گرفته در انتخابات هفتم اسفند راینیاوردن محمدتقی مصباح یزدی و محمد یزدی رئیس مجلسخبرگان بود. ارزیابی شما از پیامدهای حذف این دو چهره مطرح اصولگرایی برای طرفداران و جریان اصولگرایی چیست؟
بدون شک این اتفاق یک شوک بسیار بزرگ برای جریان اصولگرایی است که تا سالها فراموش نشدنی خواهد بود. مردم با این رای خود عنوان کردند به دنبال آن جمهوری اسلامی هستند که مورد نظر حضرت امام(ره) بوده است. مردم ایران به دنبال رویکردی هستند که شرایط حضور همه فرزندان کشور را در عرصه مدیریتی فراهم کند و یک جانبهگرایانه و یک سویه برای مردم تصمیم نگیرد. بنده به جمهوری اسلامی نیز تبریک میگویم که این مساله را به شایستگی پذیرفته که مسئولان آن به صورت دموکراتیک و با آرای مردم از قدرت کنار بروند. در انتخابات مجلس افرادی که خود را محور جهان تلقی میکردند توسط آرای مردم خانهنشین شدهاند و نظام جمهوری اسلامی نیز به این تصمیم دموکراتیک مهر تایید زده است.
با توجه به نتایج انتخابات ترکیب مجلس آینده چگونه خواهد بود؟
به نظر من۵۵درصد مجلس آینده در اختیار اعتدالگرایان و اصلاحطلبان خواهد بود. البته منظور من این نیست که۵۵درصد اصلاحطلبان در انتخابات پیروز شدهاند، بلکه این سخن به این معناست که برخی از چهرههای مستقل که وارد مجلس شدهاند در نهایت به سمت دولت تمایل پیدا خواهند کرد و در بسیاری از مسائل مورد نظر مجلس با اصلاحطلبان همراه خواهند بود.در کنار این ۲۰درصد مجلس آینده در اختیار تندروهای سیاسی و ۲۵درصد بقیه نیز در اختیار اصولگرایان سنتی قرار خواهد داشت.
با توجه به اتفاقات رخ داده در فضای انتخابات به نظر شما رئیس مجلس آینده چه کسی خواهد بود؟
بنده قبل از برگزاری انتخابات عنوان کردم آقای حدادعادل هیچ شانسی برای ریاست مجلس آینده نخواهد داشت.در عمل نیز این مساله محقق شد و در شرایط کنونی رقابت اصلی برای ریاست مجلس دهم بین عارف و لاریجانی است.آقای عارف سرلیست پیروز قاطع انتخابات تهران است اما این مساله دلیل نمی شود که همه افراد لیست ایشان از ریاست عارف بر مجلس حمایت کنند.به هر حال افرادی مانند کاظم جلالی یا بهروز نعمتی از نزدیکان آقای لاریجانی هستند و از ریاست وی در مجلس آینده حمایت خواهند کرد.با این وجود اصولگرایان تلاش خواهند کرد با انسجام درونی و البته حمایتهای بیرونی از ریاست عارف بر مجلس دهم جلوگیری کنند و زمینهساز ریاست علی لاریجانی در مجلس شوند.شاید مسالهای که بتواند در این زمینه به عارف کمک کند کینه طیف منتسب به پایداری از علی لاریجانی است.ممکن است این موضوع در نهایت به سود عارف تمام شود. با این وجود من معتقدم در شرایط فعلی و به احترام آرای مردم تهران آقای دکتر عارف شایستهترین فرد برای ریاست مجلس آینده است.
حسن روحانی با مشی اعتدالی خود فضای سیاسی کشور را از تقسیم بندی اصلاحطلبی و اصولگرایی به سمت حامیان دولت و منتقدان دولت تغییر داده است. این در حالی است که برخی در اتاق فکرهای خود به چهارساله شدن ریاست جمهوری وی میاندیشند. به نظر شما مهمترین چالشها وفرصتهای پیش روی دولت آقای روحانی و مجلس دهم چیست؟
صدای شکستهشدن کمر تندروها شنیده شد به نظر من رای مردم در هفتم اسفند رای به ریاست جمهوری ۸ساله روحانی بود.حرکت مردم ایران در انتخابات هفتم اسفند در حمایت از اعتدالیون، حسن روحانی را به دور دوم ریاست جمهوری رهنمون کرد و او بدون هیچ مانعی در سال۹۶رئیس جمهور ایران خواهد شد.به نظر من مجلس آینده نسبت به گذشته با دولت آقای روحانی هماهنگی و همراهی بیشتری خواهد داشت.با این وجود به آقای روحانی توصیه میکنم در اولین روز آغاز مجلس دهم نسبت به ترمیم کابینه خود اقدام کند. در شرایط کنونی آقای روحانی مشکلات بیرونی نیست و مشکلات درونی دولت وی را تهدید میکند. اگر در آینده حسن روحانی کابینه خود را ترمیم نکند و از نیروهای هماهنگ تر با خود بهره نبرد ممکن است این مساله به پاشنه آشیل دولت تبدیل شود.