میخواهم او را به عمد فارغ از القاب متداول و مرسوم، سید حسن خمینی بنامم چه گمان میکنم او خود شناختهتر از القابی است که بخواهیم با آنها معرفیاش کنیم.
سید حسن خمینی را گروهی با وجهه خانوادگی اش میشناسند، از تبار مرحوم امام است و دیگر بزرگان همچون سلطانی و صدر و ثقفی که این آخری نسل در نسل از عالمان تهران بودهاند و گروهی با چهره جذابش و گروهی نیز با آرامش و متانت مثال زدنیاش که حتی وقتی رو در رو و در جمعهای انبوه با او به تلخی تمام سخن گفتند و پرخاش کردند، صبوریاش را از دست نداد. مانند روزی که در سالگرد رحلت امام، عدهای در سخنرانی او اخلال کردند و سیدحسن این نامهربانیها را تاب آورد و سخنان خود را هر چند کوتاه ادامه داد. آنگاه رهبر معظم انقلاب او را در آغوش کشید و با رفتاری نمادین، پیشانی بلند او را بوسید. گروهی نیز سید حسن خمینی را با دانش شگفتش در سن جوانی میشناسند و گروهی از بزرگان و علما و مراجع عالیقدر با درس و بحث و مقالات و آثار فقهی و فلسفیاش و گروهی با پرهیزش از آداب دست و پا گیر رایج و ورودش به عرصههایی مانند سینما و رمان و هنر و شعر و ورزش و خصوصاً فوتبال که برخی، اینگونه کارها را خلاف شأن و مضر و مخل به وجهه استادی و حوزوی او میشناسند.
بسیاری از این خصوصیات و نیز صبوری، آرامش و نگاه بلندش، او را از اینکه جزئی از یک گروه بسته و محدود سیاسی باشد دور میکند و کمک میکند او را متعلق به همه ایرانیان و نه گروهی خاص بدانیم و ببینیم. اگر گمان شما هم این است که مدتها است همدلی که هیچ، معاشرت و همسخنی نیز از میان ما رخت بربسته و گرایشهای سیاسی نمیگذارد بسادگی کنار هم بنشینیم و بیپیرایه استکانی چای بنوشیم و صادقانه و صمیمانه دنبال مصالح کشور باشیم، متوجه ارزشی که من در سید حسن خمینی مییابم، هستید.
سخن ساده و صریح من این است که نیاز به همسخنی را درک میکنیم و او را نیز محوری مناسب برای همدلی و نزدیکی میدانیم. شخصیتی ملی و فراتر از گرایشهای شخصی و جناحی و سیاسی و گروهی و آیینی و حزبی. عالم و فقیهی برای سربلندی ایران.
منبع: روزنامه ایران