آن انسان بزرگ و مخلص که هیچچیز را براى خودش نمىخواست و همهى کارها را براى خدا مىکرد در قضیهى قطعنامه گفت: کاسهى زهر را نوشیدم، این تلخى را او تحمل کرد تا کاسهى شهد و شیرینى پیروزى را به ملتش چشاند و کامشان را شیرین کرد.
آیتالله خامنهای درباره نتیجه پایان جنگ در سال 67 و تبعات آن فرمودند: بول قطعنامهى 598 از سوى رهبر عظیمالشّأن جمهورى اسلامى توطئهى وسیع دشمن را با هدایت الهى به خود او برگرداند و دشمن را خلع شعار کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب در همین ارتباط بدین شرح است:
۲۷ تیر ۶۷ /
* شجاعت رهبری کشور و انقلاب را، آن قدرت و صلابت معنوی و شجاعت روحی و اخلاقی که در یک لحظه یک موضعی را بخاطر مصلحت و اسلام و مسلمین اتخاذ میکند و اعلام می کند که دنیا در مقابل این موضعگیری متحیر میماند. این شجاعت از شجاعت در جنگ بالاتر است این شجاعت اخلاقی و روحی است که کمتر کسی از بزرگان عالم این قدر توانسته است آن را در اعمال و رفتار خود نشان بدهد.
* مسأله قبول قطعنامه یکی از پدیدههای بسیار مهم تاریخ انقلاب است چه قبول قطعنامه یکی از پدیدههای بسیار مهم تاریخ انقلاب است چه قبول قطعنامه به آتش بس و خاتمه جنگ منتهی بشود و چه با خباثت دشمن بهانهگری و جنگ افروزی او به اتمام جنگ منتهی نشود. بهر حال این حرکت یکی از مهمترین حوادث و مهمترین حرکات و مهمترین آزمایشها در تاریخ انقلاب ما بود، خیلی چیزها را و خیلی حقایق زیبا را از انقلاب ما آشکار کرد. چیزهایی که اگر این تجربهها پیش نیابد به این روشنی دیده نخواهد شد.
۱۱ فروردین ۶۸ /
* مىبینید آنچه که امام مىکند در دلهاى جا باز مىکند این مردمى که هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتى که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد گفت نه آتشبس، ملاحظه نکرد که حالا من هفتهى قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چى گفتم نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است، کى چه خواهد گفت براى امام مطرح نیست و چون براى خدا کار مىکند خدا هم براى او همهى مقدمات را فراهم مىآورد، «من کان لله کان الله له» دلهاى مردم مجذوب سخن امام مىشود همان مردمى که تا دیروز شعار مىدادند به جنگ جنگ آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دلهاى آنها کارگر مىشود که آنها بر مىگردند راهپیمایى مىکنند شعار مىدهند که نخیر امروز باید آتشبس باشد؛ این نشانهى خلوص است.
۳۰ شهریور ۶۸ /
* قبول قطعنامهى ۵۹۸ از سوى جمهورى اسلامى و رهبر عظیمالشّأن فقید آن، توطئهى وسیع دشمن را بار دیگر با هدایت الهى به خود او برگرداند و دشمن را که تحت شعار صلحطلبى، به هر جنایتى دست مىزد،خلع شعار کرد. شاید مشیت الهى بر این بود که با قبول قطعنامه، حقانیت جمهورى اسلامىبیش از پیش در جهان آشکار شود و ملت ایران به هدفهاى اساسى خود در سطح بینالمللى نزدیکتر گردد .
* از صدور قطعنامه تا قبول رسمى آن از سوى جمهورى اسلامى، دنیا شاهد سنگین ترین ضربات نیروهاى اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن درجبهههاى جنگ از سویى و فشارهاى همه جانبه از سوى حامیان رژیم عراق علیه ایراناسلامى از سوى دیگر بود. حصر اقتصادى، حمله به تأسیسات ما در خلیج فارس و تمرکز بىسابقهى نیروهاى نظامى امریکا و ناتو در اطراف مرزهاى آبى و هوایى و حتّى تجاوزبه آنها، بخشى از این فشارها بود؛ به طورى که تقریباً هیچ فشار ممکن باقى نماند،مگر آنکه بر ملت ایران وارد شد و رژیم امریکا تقریباً بهطور مستقیم وارد صحنه شد.تهدیدها، بمبارانهاى وسیع شیمیایى و جنایت حمله به شهرها و هواپیماى مسافربرى وکشتى غیرنظامى و اثبات اینکه استکبار در حمایت از عراق آمادگى براى دست یازیدن به هر جنایتى دارد، بخشى از حوادث این دوران است و جا دارد در موقع مقتضى، این حقایق هشداردهنده براى ملت ایران شکافته و بر ملا گردد.
۱۱مهر۶۹/
*هر کسى در این ایام، اظهارات مخالفان ما را در دنیا گوش کرده یا خوانده باشد، مىفهمد که دشمنان نظام ما، چهطور از عزت امروز جمهورى اسلامى، از ته دل ناراحتند. پیروزى ملت ایران، به کام اینها تلخ آمد. خداى متعال، همهى کارها را با حساب انجام مىدهد. یک روز بندهى صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص که هیچچیز را براى خودش نمىخواست و همهى کارها را براى خدا مىکرد و همه چیز را براى او مىخواست، درقضیهى قطعنامه گفت: کاسهى زهر را نوشیدم. این تلخى را او تحمل کرد؛ ولى خداىمتعال به آن بندهى صالح عوض داد و هنوز دو سال و اندى نگذشته کاسهى شهد و شیرینى پیروزى را به ملتش چشاند و کامشان را شیرین کرد.
۲۵ فروردین ۷۱ /
*حتما خواندهاید که امیرالمؤمنین یا خود پیغمبر در مراحل اعزام نیرو به جبههها، چه کشیدند! قرآن مىگوید: «یقولون ان بیوتنا عورة و ماهى بعورة ان یریدون الا فرارا»؛به آنان مىگویى عازم جبههى نبرد شوید، اما هر کدامشان بهانهاى مىآورند. مىگویند: «خانهمان خراب است. گرفتارى داریم. فصل تابستان است و هنگام چیدن خرما و برداشت محصول. کار و کسبمان کساد مىشود.» نفس پیغمبر بود، اما نمىتوانست آنان را به جبهه بکشاند! بعد از جریان قطعنامه که مجددا عراق حمله کرد و حضرت امام پیام دادند و بنده هم چیزى نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال دیدم سراسر کوه و دشت و بیابان، پوشیده از مردم است. آیا اینها کار نداشتند؟ کشاورزى نداشتند؟ «بیوتشان عوره» نبود؟ عجیب است! این چه حرکت و چه قدرتى بود؟ البته جز قدرت خدا هیچ چیزدیگر نبود و عاملش هم امثال شما بودید. مىخواهم این را عرض کنم که پدران و مادرانشهدا، از مهمترین ابزارهاى الهى بودند براى اینکه جهاد استمرار پیدا کند؛ براىاینکه ملت شکست نخورد؛ براى اینکه انقلاب در قمار جهانى نبازد و در این مقابلهىجهانى نتوانند آن را از میدان خارج کنند. شما بزرگترین ابزار بودید. نفس امام درشما، در ملت و در جوانان اثر کرد.
۱۴ خرداد ۷۵ /
* پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود.قطعنامه را هم که امام قبول کرد، بهخاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همهى دنیا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، یک مسئلهى داخلى بود؛ مسئلهى دیگرى بود.
منبع :
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای