مدیر سابق مرکز اسلامی هامبورگ آلمان گفت: برخی برای جمع کردن رأی برای یک جریان، پس از این همه رد صلاحیت و عدم احراز صلاحیت و حتی سلب صلاحیت در دقیقه 90، باز برخی از همین تعداد محدود کاندیداهای تایید صلاحیت شده توسط شورای محترم نگهبان را، انگلیسی میخوانند. این سخن از آفات مطلق شدگی است. خصوصا آنگاه که به اسم دین و قرآن انجام میشود، یک جفا و ظلم مضاعف است. اینگونه سخنان ضمن تخریب کاندیداها که غالبا مجتهد و از محترمین هستند، موجب پراکندن بذر کینه و نفرت در جامعه میشود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، آیتالله سیدعباس حسینی قائممقامی در شب شهادت حضرت زهرا (س) در هیات بیت الاحزان فاطمه(س)، در سخنان خود با اشاره به انتخابات هفتم اسفندماه، گفت: شرکت نکردن در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره انتخابات خبرگان رهبری مُنکری است که بر حسب وظیفه شرعی و ملی باید از آن نهی کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خودبه تبیین فرقه شدگی سازمان فکر دینی و آثار منفی اجتماعی آن پرداخت و گفت: اگر مسئله فرقهشدگی به خوبی درک شود بسیاری از مشکلات و آسیبهای فکری و رفتاری شناخته شده و قابل رفع میشود. مهمترین ویژگی فرقه، ایجاد جدایی در درون سازمان فکری دینی و به دنبال آن ایجاد شکاف اجتماعی است و این در حالی است که دین دارای دو کارکرد اصلی «ایجاد تفاهم و همبستگی اجتماعی» و «وحدت و توحید» است. مهمترین ویژگی همبستگی اجتماعی، تفاهم پذیری افراد جامعه با یکدیگر است به بیان روشنتر انسان فقط و فقط با تفاهم به توحید میرسد. اصلا امکان ندارد، انسان دم از وحدانیت بزند اما رفتار و عملکردش تفرقه افکنانه باشد. حال اگر کسانی دین را ابزار جدایی و گسست در جامعه انسانی قرار دهند، به خدا تهمتزده و افتراء علَی الله اتفاق افتاده است.
وی افزود: شکوفایی توحیدی که خداوند در فطرت انسان قرار داده است در تفاهم با دیگران حاصل میشود. انسان در ارتباط با جامعه است که میتواند منفعت فردی خود را به منفعت اجتماعی مبدل کند و با محبتورزی به آفریدههای خداوند که جلوههای زیبای ذات او هستند، از نفسانیت و خود شیفتگی به سوی وجود مطلق حرکت کرده و به سعه وجودی دست یابد. هر قدر انسان به تفاهم و درک بالاتر و بیشتری از دیگران دست پیدا کند به توحید نزدیکتر شده است. در آن سو هر عاملی که وحدت، یکپارچگی و تفاهم پذیری را در جامعه مخدوش کند، عامل دوری انسان از توحید و وحدت می شود.
حسینی قائم مقامی تاکید کرد: مهمترین عاملی که شیرازه جامعه را حفظ و جامعه را از شقاق باز میدارد، عدالت است و ظلم به گسست درونی جامعه میانجامد و هرچه بر استاندارد عدالت و ادای حقوق در جامعه افزوده شود بنیادهای انسانی آن مستحکمتر خواهد شد. به تعبیر قرآن، قسط و مکارم اخلاق معیارهای متکامل یک جامعه انسانی است که شاخص تفاهم در آن ارتقا یافته است.
وی متذکر شد: دینداری زمانی میتواند در جامعه عینیت پیدا کند که زیرساخت های اصلی انسانی را در خود حفظ کرده باشد. به همین دلیل اصلی ترین توصیه دین «هم ادراکی با دیگران» و تاکید بر «درک هویت همبسته و یگانه انسانی» است. با این توضیح، تفکری که معتقد به پیاده کردن توحید حتی با زور و نفی انتخابگری انسان است، اصلا حقیقت دین را درک نکرده است. دوست داشتنها، عاطفه ورزی ها، تفاهم ها، همدردیها و محبتها در جامعه در عین وجود اختلافات فردی، باید باشد تا پیام اصلی دین که همان توحید است در جامعه انسانی ظهور پیدا کند.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: حتی ممکن است اعتقادات و افکار انسانها با یکدیگر متفاوت باشد، اما می توانند با تفاهمپذیری و هم ادراکی در کنار یکدیگر قرار بگیرند، حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند و تفاهم اجتماعی پیدا کنند. به رسمیت شناختن حق انتخابگری انسان نخستین و اصلیترین شاخص تفاهم در حوزه ارتباطات انسانی است. در چنین جامعه ای صاحبان عقاید مختلف در کنار یکدیگر زندگی تفاهم آمیز دارند و بدین ترتیب نخستین پیام دین که همان رجوع به فطرت انسانی و تفکر است تحقق می یابد.
وی تاکید کرد: انسان عقل ورز و متفکر، راه نقد را به روی خود باز نگه میدارد و رای و نظر خود را مطلق نمیداند. اما اگر انسان دچار مطلق شدگی شود، راه نقد را بر خود میبندد و میل به تفاهم با دیگران را در درون خود از بین میبرد و در این صورت دچار پدیده شرک میشود. چرا که حقیقت شرک از نگاه قرآن کریم ابتلای به مطلق شدگی است. شرک یعنی هر چیزی غیر خداوند که مطلق حقیقی است، جزمی و مطلق شود و به همین دلیل نقد پذیری، احترام به حقوق دیگران و هر آنچه که نمود همبستگی و تفاهمپذیری است از نشانههای عملی توحید و دوری از شرک بشمار میآید.
حسینی قائم مقامی ادامه داد: اینکه گفته میشود ویژگی اصلی انسان، اجتماعی بودن است. منظور، صرف زیست جمعی و با هم زیستن نیست. چون برخورداری از تعامل و زیست جمعی اختصاص به انسان ندارد و سایر موجودات نیز از آن بهرهمند هستند. بلکه منظور از اجتماعی بودن انسان، توانایی او در ایجاد ارتباط تفاهمی با دیگران و ادای حقوق آنان است و بزرگترین مانع در مسیر غیرپذیری و تفاهم با دیگران مسئله مطلقشدگی است که به تضییع حقوق اجتماعی و «بی توجهی به عواطف و وجدان انسانی» منجر میشود. به گفته قرآن، دین ذاتا تفاهم برانگیز است ولی اگر وارونه فهمیده و تفسیر شود به بدترین عامل وحدتستیز و تفرقه تبدیل میشود. به این ترتیب آنچه که میباید و میتواند مایه وحدت باشد، مایه تفرقه میشود.