حاج داوود خرداد 1382 بیماری اش شدت گرفت و بستری شد. اما پزشکان کاری از دستشان برنیامد تا آنکه او را از دی ماه 1382به آلمان فرستادند. پزشکان آلمانی تشخیص داده بودند بیماری او ناشی از مسمومیت شیمیایی حاصل از گازهایی است که در جنگ به کار رفته بود آنها نوع گازهای شیمیایی را هم مشخص کرده بودند. سرانجام، شهید حاج داود کریمی در نیمه شهریورماه 1383 بر اثر جراحات ریوی ناشی از استشمام گازهای شیمیایی هدیه غرب به صدام به شهادت رسید.
امروز سالگرد شهادت سردار سرفراز؛ حاج داود کریمی است.
شهید حاج داود کریمی ۲۷ بهمن سال ۱۳۲۶ در محله سلسبیل تهران متولد شد. وی که در جوانی از طریق حاج مهدی عراقی با امام خمینی (ره) آشنا شد، در سالهای نخستین دهه ۵۰ با عدهای از دوستان خود گروه فجر اسلام را راهاندازی کرد که معتقد به عملیات چریکی ضد حکومت وقت بود.
حاج داود که به شغل تراشکاری مشغول بود، در کنار آن تا سال ۱۳۵۵ خورشیدی به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. پس از سال ۱۳۵۵ وی به همراه عدهای دیگر به لبنان میرود و در آنجا با شهید دکتر مصطفی چمران و شهید محمد منتظری آشنا و مربی نیروهای چریکی در لبنان میشود. حاج داود در همان اولین روزها با دیگر مبارزان در کمیته انقلاب اسلامی نازیآباد فعالیت میکند و خود هدایت و مسئولیت این کمیته را برعهده میگیرد.
شهید کریمی از اعضای اصلی تشکیل دهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عضو هیئت مرکزی سپاه تهران بود که با شروع جنگ به منطقه جنوب و سپس غرب رفت. او در همین مدت که تا سال ۱۳۶۱ ادامه یافت، بر پایه آموختههای خویش در لبنان مسئول آموزش نظامی سپاه شد. سپس مدتی کوتاهتر از یک سال فرمانده سپاه تهران بود و مدتی نیز در بنیاد شهید که ریاست آن را مهدی کروبی به عهده داشت، فعالیت کرد. در این دوران یکی از مهمترین کارهای او طرح شکستن حصر آبادان بود.
در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ حاج داود کریمی به شرق کشور رفت. او در این دوره با سمت فرماندهی قرارگاه مرکزی محمد رسولالله و قرارگاههای تاکتیکی تابعه شرق کشور در قالب طرح «والعادیات» مسئول مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بود. کریمی در عملیات جنگی فاو با فروافتادن بمبهای شیمیایی سلامت خود را از دست داد و عملاً جانباز شیمیایی شد اما معالجات را نیمه کاره گذاشت و در عملیات مرصاد که همزمان با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد برای مقابله با حمله مجاهدین خلق طراحی شده بود، شرکت کرد و ترکش گلولهای در قلب وی جا گرفت.
در طول سالهای آغازین دهه هفتاد مورد بی مهری قرار گرفته و پس از مدتی تحمل حبس، خانه نشین شد. در اردیبهشت ۱۳۷۳ به کارگاه قالبسازیاش که تا سال ۱۳۷۱ در صالح آباد و تا سال ۸۲ در دهکده توحید فر واقع در اتوبان بهشت زهرا، قرار داشت و به گفته دوستانش این بار محقرتر بود، بازگشت و در همان خانه کوچکش و محقرش در نزدیکی نازیآباد تا پایان عمر زندگی کرد.
حاج داوود خرداد ۱۳۸۲ بیماریاش شدت گرفت و بستری شد. اما پزشکان کاری از دستشان برنیامد تا آنکه او را از دی ماه ۱۳۸۲به آلمان فرستادند. پزشکان آلمانی تشخیص داده بودند بیماری او ناشی از مسمومیت شیمیایی حاصل از گازهایی است که در جنگ به کار رفته بود آنها نوع گازهای شیمیایی را هم مشخص کرده بودند. سرانجام، شهید حاج داود کریمی در نیمه شهریورماه ۱۳۸۳ بر اثر جراحات ریوی ناشی از استشمام گازهای شیمیایی هدیه غرب به صدام به شهادت رسید.
متن زیر روایتی از تحمل دوران سخت جانبازی است که از زبان شهید کریمی در جمع همرزمانش نقل شده است:
«سال ۷۵ پای سمت چپم دچار ضایعه شد، اما به آن بی توجه بودم ولی چند سال بعد دچار خونریزی شدیدی شد. سال ۸۰ چند عمل جراحی روی پایم انجام شد اما دوباره شرایط بدتر شد، سال ۸۲ به علت شدت جراحات قطع نخاع شدم. بعد از آن ۶ عمل دیگر روی بدنم انجام شد ولی بی نتیجه بود. بعد از آن به آلمان اعزام شدم، پرفسور نعمتی آنجا حضور داشت، آنها دو عمل سخت روی بدنم انجام دادند و ۱۲ ترکش را از نواحی حساس خارج کردند و بعد از آن تشخیص دادند که [بیماری شیمیای] بر اثر گازی به نام نوکس است.
بعد از مدتی به همراه پرفسور نعمتی به ایران برگشتم. وی ۳۰ ترکش دیگر را از بدنم خارج کرد. دوبار ستون فقراتم را عمل جراحی کردند اما بی تاثیر بود و دوباره فلج شدم. قرار شد تمام دندههای قفسه سینهام را تعویض کنند اما به علت خطراتی که داشت دیگر هیچ عملی روی بدنم انجام نشد.
در حال حاضر این ضایعه هر روز در حال پیشروی است… این بیماری و بستری شدن در بیمارستان برایم سرگرمی شده است. این زخمها ذخیره آخرتم هستند. شاید با این دردها خداوند اجازه ملاقات با دوستان شهیدم را به من بدهد…»