این طرح به نظر من در بی هویت کردن شهر تهران یکی از بهترین اقدامات است. سمت کتابفروشی ها را به نمایشگاه های کتاب های کمک درسی بدهیم و کل این سمت را هم نرده بکشیم و بعد فاتحه خیابان انقلاب را بخوانیم.

میزگرد «نقدی بر طرح توسعه دانشگاه تهران از منظر منافع شهری» عصر روز چهارشنبه با حضور محمد سالاری رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران، سید امیر منصوری رئیس پژوهشکده نظر  و دانش طاهرآبادی به عنوان مجری در گالری نظرگاه برگزار شد. در این نشست قرار بود سعید ایزدی رئیس شورای عالی شهرسازی نیز حضور داشته باشد که حضور نیافت.

به گزارش خبرنگار  جماران، در پیش گزارش این نشست آمده بود: شهروندان، صاحبان اصلی شهر هستند و باید منافع شهر هم‌سو با منفعت آنها باشد. این امری است که متأسفانه در بسیاری از طرح‌های توسعه شهری فراموش می‌شود. «طرح توسعه دانشگاه تهران» که نزدیک به دو دهه از تصویب و آغاز آن می‌گذرد در حال بلعیدن بافت اطراف خود بوده و فارغ از حقوق عمومی شهروندان، شهر را از آنها می‌گیرد. این مسئله سوالات زیادی را مطرح می‌کند که پژوهشکده نظر را بر آن داشت تا میزگردی با حضور مسئولان و متخصصان حوزه شهر و معماری برای نقد و بررسی این طرح برگزار کند. مهم‌ترین سوالات عبارتند از :

- این اقدام از منظر منافع شهروندان چه حکمی دارد؟

- آیا وجود هر مصوبه ظاهراً قانونی، مشروعیت و ضرورت اجرا می‌آورد و در صورت عدول دستگاه قانون‌گذار از اختیارات محول شده‌اش، آیا همچنان برنامه طرح پابرجا می‌ماند؟

- فارغ از زیان تحمیل‌شده به ساکنان بافت، آیا حقوق شهروندان خریدنی‌ست و می‌شود فضاهای عمومی و خیابان‌ها را از شهر دریغ کرد هر چند در قالب یک طرح مصوب؟

- دشواری‌های وارد آمده به جایگاه عابرین پیاده چگونه قابل اصلاح است؟

در ابتدای این نشست دانش طاهر آبادی با بیان این که طرح توسعه دانشگاه تهران از چند روش پیگیری شده است، گفت: یک مرتبه مشاوره توسعه و عمران اقدام به مطالعاتی در این خصوص می کند که به دلیل عدم اتکای برنامه فوق به دانشگاه، این طرح منتفی می شود. بعد طرح دیگری توسط دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران با رویکرد انتقال دانشگاه به اراضی دریاچه چیتگر تهیه می شود که این طرح هم با توجه به صدماتی که به هویت دانشگاه و شهر می زد و بار مالی زیادی که داشت به نتیجه نرسید.طرح دیگری توسط مهندسی مشاوره آمون تهیه می شود که آن طرح هم نهایتاً به دلیل این که داده های آماری دقیقی ندارد به سرانجام نمی رسد. همه این طرح ها توسط هیاتی که دانشگاه تهران تشکیل داده بود رد شد. بعد از آن به دلیل حمایت هایی که برخی مسئولین از طرح توسعه دانشگاه تهران داشتند نهایتا طرحی با مهندسین مشاور صفا منش عقد قرارداد می کند که در حال حاضر موضوع جلسه ما کیفیت و سطح تخصصی آن نیست. ما می خواهیم در این نشست آثار توسعه دانشگاه تهران را بر زندگی اجتماعی شهر ، تاثیر آن بر میراث فرهنگی معاصر تهران، زندگی اقتصادی شهر در این منطقه، زندگی سیاسی دانشگاه تهران، بحث زندگی شبانه یعنی با این طرح یک محدوده ۵۰ هکتاری تک عملکردی به وجود می آید که از ساعت ۴ بعد از ظهر به بعد تعطیل می شود، حقوق و منافع شهروندان ساکن در این محله، ابعاد فرهنگی این پروژه را برسی کنیم. یا به عبارتی به صورت کلی می خواهیم بدانیم در صورت اجرایی شدن این طرح شهر با چه منافع یا مضراتی روبرو خواهد شد.

انگار اراده ای برای تصویب زودهنگام طرح وجود داشته است

در ادامه محمد سالاری با بیان این که  قبل از هر چیز ما باید نسبت به طرح شناخت کافی داشته باشیم تا بتوانیم در مورد منافع و مضرات آن اظهار نظر کنیم، گفت: من بعد از مدت ها امروز پاورپوینتی از این طرح نهایی که توسط مشاور مربوطه برای تصویب در کمیسیون ماده ۵ تهیه شده بود، به دستم رسید. می دانید که در مرداد ماه ۹۶ کمیسیون ماده ۵ نسبت به  مصوبات قبلی تغییراتی را انجام داد و  یک سری محدودیت هایی را ایجاد کرده است.

وی ادامه داد: این که در فرایند تصمیمم گیری ها و تصمیم سازی ها از جمله مهم ترین تصمیم ها در حوزه توسعه شهری مانند طرح جامع و طرح تفصیلی می بینیم که بدون حضور دیدبان های شهری، متخصصین و صاحب نظران تصمیم گیری ها صورت می گیرد و هنوز نماینده تشکل های حرفه ای در فرایند تصمیم گیری های نهادهای تصمیم گیری مانند کمیسیون ماده ۵، یا شورای عالی شهر سازی حضور ندارند. جدیدا وقتی به دعوت آقای دکتر ایزدی برای اولن  بار به عنوان ناظر در طرح پادگان ۰۶ حضور پیدا کردم، دیدم که یکی از نمایندگان تشکل های حرفه ای نیز حضور دارند و اتفاقا صحبت های بنده و ایشان شاید فرایند تصمیم گیری در شورای عالی شهر سازی را متوقف کرد. گرچه که دوستان فکر می کنم که دیگر ما را دعوت نکنند اما دوستان باید اعتراض هایشان را ادامه دهند بلکه چنین تصمیمات غیر کارشناسی گرفته نشود.

رئیس کمیسیون معماری و شهر سازی شورای شهر تهران با اشاره به این که در خصوص دانشگاه تهران، بحث بحث درستی است، گفت: بالاخره بزرگترین مداخله شهری در منطقه مرکزی شهر تهران انجام شده است که من وقتی طرح را دیدم متوجه شدم که ۱۱۷ بنای تاریخی به صورت پراکنده در محدوده مورد نظر وجود دارد. این طرح، طرح منطقه ۱۲ را به یادم آورد که ذی نفعانش  به ما مراجعه می کنند و می گویند ما چون در مجاورت بنای تاریخی قرار گرفته ایم اجازه ساخت و ساز به ما نمی دهند. از طرف دیگر که حق انتقال توسعه هم به جایی نرسیده است، پس گناه ما چیست؟! ضمن این که این بنا ها علاوه بر مساحت خود حریم هم دارند. من این پراکندگی بنا های تاریخی  را در این محدوده ای که قرار است به دانشگاه تهران اضافه شود را دیدم فکر کردم که  اگر حریم هر کدام از بنا ها را هم در نظر بگیریم اساس این تملکات عبث است؛ مگر این که قالبش مبتنی بر حفظ وضع موجود باشد. اگر غیر از این باشد اساساً قابلیت اجرایی ندارد. لذا مشخص است که در فرایندی که تصمیم گیری کرده اند حقوق اماکن میراثی را در نظر نگرفته اند که قطعاً این از حقوق مردم و فرهنگ و تمدن یک شهر است.

وی ادامه داد تاکید کرد:  بحث ذی نفعان هم این روزها خیلی برجسته شده است. حدود ۲۰ سال ظاهراً از این طرح می گذرد که قبلاً مجموعه از مردم در این محل ها ساکن بوده اند و کسب و کاری داشته اند که در حال حاضر ساکنین، نه  اجازه فروش به دیگری را دارند و نه  اجاره ساخت و ساز را دارند. هر چند که به موجب آرای مجمع عمومی عدالت اداری هر طرحی وقتی ۵ سال از تصویب آن بگذرد و عملیاتی نشودف کل موضوعیت طرح زیر سوال می رود و ذی نفعان می توانند حقوقشان را پیگیری کنند. به فرض اگر تقاضای ساخت و ساز داشته باشند شهرداری مکلف است که اجاره ساخت و ساز را صادر کند. لذا به نظرم در این طرح نه تنها به هیچ عنوان منافع ذی نفعان در نظر گرفته نشده است بلکه یک مجموعه گسترده ای از شهروندان را در این منطقه از حیّز انتفاع انداخته  و آینده زندگی آن ها را دچار مشکل کرده است، چرا که هر فردی در زندگی مهمترین سرمایه اش مسکن و محل کسب و کارش است. مهمتر از این ها این است که این طرح چشم انداز درستی هم ندارد این بلاتکلیفی بسیار بدتر است و اساساً با این محدودیت های جدی که در بودجه های دولت وجود دارد به نظر هم نمی رسد واقعاً هزینه چند هزار میلیاردی این طرح تامین شود.

سالاری در مورد آسیب های سیاسی این طرح گفت: به هر حال دانشگاه تهران مکانی بوده که رویدادهای تاریخی و سیاسی متعددی در دهه های گدشته در آنجا رخ داده است. آیا با توسعه دانشگاه تهران به این خاطرات جمعی لطمه ای وارد نمی شود؟ این ها بحث هایی است که ما وقتی خواستیم پاسخ این ها را بگیریم هیچ گونه پیوست مطالعاتی در مورد آن وجود نداشت. اساساً  اشاره ای به این که  تملک و تک بعدی کردن این ۵۰ هکتار چه تبعات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ردر بر خواهد داشت، در آن دیده نشده است

وی با اشاره به پیاده راه شدن خیابان ۱۷ شهریور در دوران مدیریت گذشته تهران، اظهار داشت: در آخر دوره چهارم همکاران ما به دلیل اعتراضاتی که مردم محل داشتند قسمتی از خیابان را باز کردند و من از این موضوع ناراحت بودم به خاطر این که اساساً نهضت پیاده راه زیر سوال می رفت. این که طرح ۱۷ شهریور شکست خورده است دلیلش این نیست که پیاده راه شده است، دلیلش این است که پیوست های مطالعاتی کامل نبود است و همان مطالعات حداقلی هم که شده بود نیز اجرا نشده است. در این طرح هم حداقل من چنین مطالعاتی را ندیدم.

عضو شورای شهر تهران با بیان این که ما وقتی مجبور می شویم محله ای را از ساکنین آن تخلیه کنیم که ضرورتی عمومی در کار باشد، در این طرح چه ضرورت عمومی وجود دارد؟، گفت: از طرف دیگر امروز بعد از  گذشت ۲۰ سال از تصویب این طرح و با تغییر پارادایم ها آیا هنوز چشم انداز ۲۰ سال پیش ضرورت دارد؟ آیا با توجه به پیشرفت تکنولوژی و فضای مجازی این شرکت های دانش بنیان هنوز مانند ۲۰ سال پیش نیاز به اماکن فیزیکی گسترده دارند؟ اشکالی که بر طرح جامع شهر تهران می گرفتند همین بود که می گفتند راهبردهای این طرح باید مورد بازنگری قرار بگیرد چرا که بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی و تغییر  پارادایم ها و پیشرفت تکنولوژی و فناوری، شاید الان اساساً نیازی به تحقق آن راهبرد ها نباشد. امروز برنامه ریزی ها به سمت برنامه ریزی های غلتان  پیش رفته اند و از برنامه ریزی های بلند مدت عبور کرده اند. بر این اساس آیا نیاز نیست که در حال حاضر یک بازنگری جدی صورت بگیرد. چون من وقتی در مصوبات کمیسیون ماده ۵  در این مورد دقت می کردم فاصله تصویب ها خیلی کوتاه و کم بود. انگار یک اراده ای هم در شهرداری و هم در شورای عالی شهرسازی وجود داشته است که این کار حتما انجام شود. مطالعات به روزی مجدداً صورت نگرفته است.

طرح توسعه دانشگاه تهران بهترین اقدام برای بی هویت کردن شهر

در بخش دیگری از این نشست سید امیر منصوری گفت: من می خواهم از نگاه کارشناسی به موضوع بپردازم و به این سوال پاسخ دهم  که در صورتی که این طرح به هر شکلی اجرا شود شهر ما به لحاظ شهرسازی و شهری آرمانی که همه شهروندان انتظارش را دارند چه نفع یا ضرری متوجه اش می شود.

وی ادامه داد: آخرین طرح جامع شهر تهران وقتی در سال ۸۶ ابلاغ شد، یک مساله بسیار حیاتی شهر که امروزه در ادبیات شهری دنیا جایگاه ویژه ای دارد را تقریبا به سکوت گذراند و آن مقوله مرکز شهر بود. مرکز شهر در هر شهری چه به لحاظ تاریخی و چه در شهر های معاصر مانند «سر» شهر است. مانند یک موجود زنده ای که اگر دست و پایش را قطع کنیم زنده می ماند اما اگر سرش را قطع کنیم دیگر زنده نیست. حیات و زنده بودن شهر به مرکز شهر است. ادبیات شهری دنیا حیات شهری را به مولفه های مختلفی نسبت می دهد یکی از مهمترین آن ها آن است که شهر دارای یک مرکز زنده و پویا باشد.

منصوری ابراز داشت: ما در ۳ برنامه توسعه شهری که برای شهر تهران داریم مقوله مرکز شهر مورد ضعف قرار گرفت. نگاه اول یک نگاه آمریکایی و مدرنیستی است که مرکز شهر را نمی پذیرد و به جایش طرح چند مرکزی را پیشنهاد دادند. طرح آتک که این طرح را دنبال کرد نسبت به این مساله هیچ موضع خاصی اتخاذ نکرد و به صورت مفهومی متوجه نشد که یکی از رویکردهای اساسی که پایه متلاشی شدن شهر بر روی آن قرار گرفت همین از بین بردن مرکز بود. در طرح جامع ۸۶ نیز  مرکز همچنان مسکوت مانده است منتها در نقش مرکزی میدان انقلاب تا پل حافظ تاکید شده است. در مطالعه دیگری که انجام شد مرکز شهر از میدان انقلاب تا چهار راه ولیعصر (عج) دانسته شد.

وی تصریح کرد: فارق از این مطالعات ما می گوییم مرکز شهر آن جایی ایت که مهمترین رویدادهای شهر در آن جا متبلور می شود. اساساً نام خیابان انقلاب را وقتی انقلاب گذاشتند که نه شورای شهری در کار بود و نه کمیسیون نامگذاری، این نام به صورت خودجوش بر روی این خیابان قرار گرفت. به خاطر این که محل انقلاب بود و مهمترین حادثه تاریخ معاصر در این خیابان رخ داد و خودش بر روی خودش نام گذاشت.

این استاد معماری دانشگاه تهران تاکید کرد: در مورد نامگذاری دیگر خیابان ها ممکن است که گرایشات سیاسی تاثیر داشته باشد و در دوره های مختلف تغییراتی در اسامی ایجاد شده باشد اما در مورد خیابان انقلاب هیچ گونه اختلاف نظری نیست و همه گروه های سیاسی بر روی نام آن اتفاق نظر دارند. به دلیل این که محل تبلور دختر خیابان انقلاب تا تشییع جنازه آیت الله هاشمی و تظاهرات دی ماه و تا نماز جمعه ( با وجود ساخت مصلا) و تظاهرات موافقان سیاست های حکومت در خیابان انقلاب است. یعنی وقتی دقت می کنیم می بینیم خیابان انقلاب پذیرفته شده همه جناح های سیاسی به عنوان اتفاقات سیاسی و بیان مطالبات اجتماعی است. به واسطه مطالعات و شواهد زیادی ما می توانیم مرکز تهران را بین میدان انقلاب تا چهار راه ولیعصر بدانیم.

وی ادامه داد: حال باید دید که ما برای مرکز تهران چه مدیریتی را اعمال می کنم، دانشگاه تهران از قدیمی ترین مراکز مهم اینجاست و به واسطه دانشگاه این مرکزیت رخ داده است اما الان آن مرکزیت بند نافش را از دانشگاه بریده است به عبارتی دانشگاه هم نباشد اینجا مرکز تهران است. کتابفروشی ها به عنوان یک نماد روشنفکری به دنبال این مرکزیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به اینجا آمده اند. اما در حال حاضر یک اتفاق بدی در کتاب فروشی ها در حال رخ دادن است که فروشگاه های کتاب های کمک درسی، کتاب فروش های قدیمی و با سابقه را قبضه می کنند. یعنی در هر دو طرف این خیابان اتفاقاتی در حال رخ دادن است که مرکز به واسطه آن ها در حال از دست دادن  مظاهر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خودش است. چون این ها قدرت های اقتصادی قوی هستند که مدیریت شهری متوجه آن نیست . این سرمایه شهری که در یک دوره تاریخی به وجود آمده است در حال ازبین رفتن است.

رئیس پژوهشکده نظر اضافه کرد: این منطقه از هر لحاظ بزرگترین ثروت شهر تهران است مانند هویت یک فرد یا گروهی است که نمی توان آن را تغییر داد. حال در این فضا دانشگاهی در وسعت 22 هکتار   وجود دارد که بنا به طرح توسعه، قرار است 28 هکتار از ساختمان ها و خیابان های اطراف به آن اضافه شود. دانشگاه که با همین وسعت فعلی بنا به تحقیق که ما  انجام داده ایم، در حال حاضر با 48 درصد ظرفیت خود کار می کند. بعد در همین تاریخ این دانشگاه تصمیم می گیرد مساحت 22 هکتار را با خرید 28 هکتار از زمین ها و املاک مرکزی ترین نقطه شهر به 50 هکتار تبدیل کند. شما تصور کند مجموعه ای از فعالیت ها در این منطقه است که اینجا را به مرکز تبدیل کرده است. حال ما بیاییم و کل این فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را از بین ببریم و آن را به یک کاربری تبدیل کنیم. چه اتفاقی رخ می دهد؟ آن هم نه فعالیت برون گرا بلکه یک فعالیت درون گرا، یعنی این نرده دانشگاه به جای این که 200 متر باشد بشود 400 متر، این یعنی متلاشی کردن مرکز

وی تصریح کرد: همین الآن اگر دقت کنیم می بینیم که پیاده روی کنار دانشگاه همیشه خلوت تر از پیاده روی سمت کتابفروش ها است به خاطر این که در سمت کتابفروشی ها زندگی جریان دارد و سمت مقابل جز نرده چیزی نیست. دانشگاه اگر کاری می خواهد بکند باید به خودش یک بدنه شهری بدهد نگذارد نرده هایش شهر را مرده و خموده کند. مرکز شهر تهران نباید با چند صد متر نرده زندگی اش با شهر قطع باشد. با این وجود می خواهند با ضرب و زور 28 هکتار دیگر را بدون یک خط مطالعه می خواهند به این مردگی و خمودگی اضافه کنند و زندگی را از کل این منطقه بگیرند.

منصوری با تاکید بر این که من پشت پرده های این پروژه را به خوبی می دانم، گفت: همین الان خوب می دانم که چه اتفاقاتی قرار است برای 5000 شرکت دانش بنیانی که قرار است در آنجا تاسیس شوند، بیفتد. آن 28 هکتار زمین قرار است که چه سرنوشتی پیدا کند، چند پروژه 3 هزار میلیاردی و 8 هزار میلیاردی  قرار است از این 28 هکتار زمین خارج شود؟ اما فارغ از همه این ها میدانم که یک خط مطالعه برای این مصوبه صورت نگرفته است. نه شورای شهر ما در مورد طرحی به این عظمت سوال کرد و نه شورای عالی شهرسازی ما پرسید که چرا باید آن را به تصوب برسانیم، تنها و تنها یک تصمیم آمرانه بوده است که وزیر وقت مسکن آقای عبدالعلی زاده می گفت من مخالف این طرح بودم و از جلسه تصویب این طرح خارج شدم و جلسه را به آقای حناچی که معاونم بود واگذار کردم. بنابراین می بینیم که وزیر مسکن با این طرح مخالف بوده است اما چون آقای عارف که معاون اول رئیس جمهور بود می خواست این طرح تصویب شود، باید تصویب می شد.

وی مساله دگر را نادیده گرفتن حقوق تک تک ساکنین این محل در سطح خورد و کلان بیان کرد و اظهار داشت: اعضای شورای شهر به عنوان نماینده مردم باید صدای مردم این محله باشند. اعضای شورای شهر باید از همه مصوبات و همه ابعاد مطالعاتی این طرح سوال کنند، مگر قرار است که ما راه اشتباهی را که شروع کرده ایم تا آخر آن را ادامه دهم؟ مثل فردی که زمین خورد و بعد خجالت کشید و تا خانه اش سینه خیز رفت. این طرح به نظر من در بی هویت کردن شهر تهران یکی از بهترین اقدامات است. سمت کتابفروشی ها را به نمایشگاه های کتاب های کمک درسی بدهیم و کل این سمت را هم نرده بکشیم و بعد  فاتحه خیابان انقلاب را بخوانیم.

این اساد معماری دانشگاه تهران در پاان گفت: ببینید چطور با طرح های غر مطالعاتی زندگی از ارگ کریم خان شیراز و خیابان 17 شهریور و میدان امام حسین(ع) گرفته شد. آن مکان ها هچ کدام مرکز نبودند اما اینجا سر تهران است و قطع کردنش به مثابه کشتن شهر است. اگر اینجا سر نیست پس کجا است. در حال حاضر آمار می گوید بزرگترین مرکز اقتصادی تهران همین منطقه 6 است. بازار مرکز تجاری و اینجا مرکز اقتصادی است. خیلی از شرکت های بزرگ کشور در این منطقه دفتر دارند، با اجرا شدن این طرح این ها کجا می روند؟

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.