امروز اجتماعات دانشجویی هم در داخل و هم در خارج از کشور همه این تجربه‌ها را پشت سر گذاشته است و هر لحظه توانایی بازسازی یک وضعیت را دار

به گزارش جماران، مهدی حسین زاده فِرِمی استادیار جامعه شناسی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در همایش امید اجتماعی که دوشنبه ۶ اسفند ماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، مقاله خود را با عنوان «پایش فعّالیت‌­های گروه­های دانشجوئی در دانشگاه­ها؛ تقویت توانمندی­‌های فرهنگی و اجتماعی دانشجویان در راستای افزایش امید اجتماعی در جامعه» ارائه کرد. در ادامه می توانید این مقاله را بخوانید.

چکیده

ایران کشوری دانشگاهی است و در دهه­‌های اخیر جمعیّت دانشگاهی آن رشد قابل ملاحظه‌­ای داشته است؛ جمعیّت بیش از چهار میلیون دانشجوئی در دانشگاه‌­های دولتی، آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی، ستادی و دانشگا‌ه­های مرتبط با دستگاه‌­های اجرایی و دولتی مؤیّد این موضوع می­باشد. از سوی دیگر، سالانه بیش از ۸۵۰ هزار فارغ‌­التحصیل دانشگاهی داریم که به عنوان نماینده دانشگاهیان در جامعه عمل می­‌کنند. تجربه زیسته اینجانب به عنوان دانشجو و هیأت علمی نشان می­‌دهد که دانشگاه­‌های ما (در رشته­‌های مختلف فنّی و مهندسی، علوم پایه، هنر، انسانی و …) فاقد ارائه ابزارهای کافی برای توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی دانشجویان هستند؛ البته رشته­های دانشگاهی از این نظر تفاوت­‌هایی دارند و برای بعضی رشته­‌ها این بحران جدّی­تر است. مسأله این است که بر اساس مطالعات انجام شده (سازمان دانشجویان، سراج زاده و …) آسیب­های مختلف فرهنگی و اجتماعی جامعه دانشجوئی رو به افزایش است و توانمندسازی دانشجویان در حوزه­‌های فرهنگی و اجتماعی نقطه مقابل آسیب­‌های فرهنگی و اجتماعی می­‌باشد. به عبارت دیگر، هر چه دانشجویان در امر فرهنگی و اجتماعی فعّالتر و توانمندتر شوند، کمتر دچار آسیب­‌های فرهنگی و اجتماعی خواهند شد و جامع‌ه­ای پویاتر و امیدوارترخواهیم داشت. بنابراین، امیدواری اجتماعی دانشجویان به عنوان قشر پیشرو در جامعه، تأثیرات مستقیمی بر امیدوارتر شدن جامعه خواهد داشت.

انجمن­‌های علمی دانشجویان، کانون­های فرهنگی، هنری، ادبی، اجتماعی و مذهبی دانشجوئی، تشکّل­‌های اسلامی دانشجوئی در طیف‌های مختلف و متنوّع سیاسی، فعّالیت نشریات دانشجوئی، علاوه بر انجام خدماتی در بخش­‌های مختلف کشور و کمک به حاکمیّت، محمل و بستر بسیار خوبی برای توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی دانشجویان می‌­باشند. بدین معنا که دانشجویان در عرصه­‌های مختلف تمرین زندگی می­‌کنند و با افزایش مهارت­‌های زندگی، دارای توانمندی­‌های فرهنگی و اجتماعی می­‌شوند و زندگی امیدوارنه‌­تری خواهند داشت که نقطه مقابل آسیب­‌های اجتماعی و فرهنگی است.

مقدمه و بیان مسأله

امروزه دانشگاه نقش تعیین­‌کننده­ای در حیات جامعه دارد. از این جهت، دانشگاه به عنوان قلب جامعه جدید و مرکز آن تلقّی می‌­شود. دانشگاه این نقش را به این دلیل ایفا می­‌کند که نظام اجتماعی امروز چه در سطح ملّی و چه در سطح بین­‌المللی، مبتنی بر عملکرد نهادهای بسیار پیچیده و درهم­‌تنیده­‌ای است که همه این نهادها برای تداوم حیات خود به استفاده از دستاوردهای علم و فن­آوری نیازمندند و مرکز تولید این علم و فن­آوری هستند. از این نظر اغراق نیست اگر بگوئیم دانشگاه، مرکز جامعه مدرن است. زیرا قوام جامعه جدید، وابسته به عملکرد نهادها و مؤسّسات مدرن است و اکثر کسانی که در آن­ها کار می‌­کنند، کسانی هستند که در دانشگاه پرورش می­یابند. (سراج زاده، ۱۳۷۹: ۵۳)

از جهت دیگر، پژوهش­‌های علمی امروز، بیش از پیش به کوشش‌­های جمعی و مشترک تبدیل شده است. از این­رو، ایجاد و گسترش انجمن­‌ها، کانون­‌ها و گروه­‌های فعّال دانشگاهی راه­کاری ضروری برای شناسایی، تشکیل و تجهیز نیروهای متخصّص و خلّاق را فراهم می­‌آورد و باعث افزایش توان و کارآیی علمی و پژوهشی می­‌گردد. گروه‌­های فعّال دانشگاهی، از جمله نهادهای اجتماعی هستند که نقش مؤثّری در تولید دانش و دستیابی به توسعه علمی کشور دارد و با توجّه به اهمیّت این سازمان­ها در دوره جدید به عنوان حلقه مفقوده «جامعه مدنی» فراهم کردن بستر مناسب برای فعّالیت این سازمان­ها امری مهم است. (شیخ الاسلامی، ۱۳۸۱: ۲۴)

می­‌توان گفت دانشجویان قشری هستند که در نخستین مراحل مواجهه هویتی خود قرار دارند. به ناگاه دانش آموزی که ارتباطات اندک اجتماعی داشته و دنیای دوستان و دنیای خانواده و محیط آموزشی رسمی را تجربه کرده وارد عرصه وسیعی از اندیشه‌­ها و ارتباطات اجتماعی می­‌شود. بحران­‌ها و پرسش­‌های هویّتی – فرهنگی از همین ارتباطات آغاز می­‌گردد. در چنین فضایی نیاز ضروری برای گذار عبارت از قدرت و توان نقد می‌­باشد تا دانشجو بتواند شخصیّتی فاعلانه داشته و نقشی آگاهانه ایفا نماید. ازاینرو شناخت مهم‌ترین عرصه‌­های مواجهه شخصیت فرهنگی برای آموزش مهارت­‌های اساسی فرهنگی (انتقال هویّت) و برای نقد موضوعات و ورودی­‌های جدید ضروری است.

بنابراین، دانشجو کسی است که از نظر تحصیلی موفق و از نظر هوش از بهترین­‌هاست و دقیقاً به علّت همین بهره هوشی و درک سریع، حسّاس‌­تر از سایرین است؛ فهم عمیق­تر، وجدان سخت­گیرتر و مطلق‌­گراتر از سایرین و در معرض آسیب‌­های روحی بیشتر. واکنش‌­های عاطفی به کنش­های زندگی بستگی مستقیمی به قدرت درک، وجدان و هوش دارد. کسانی که واجد صفات انسانی‌­تری هستند و از مرتبه حیوان ناطق دورتر و بالاترند در درک درد و رنج حسّاس­تر و در مقابل خطا و خطر هشیارترند. این هشیاری هزینه روحی، عاطفی و رفتاری بیشتری بر آنان تحمیل می­نماید، پس باید برای پرداخت این هزینه انسانی کارآتر و غنی‌­تر شوند. بنابراین، اگر در محیط خانواده و مقاطع تحصیلی پایین­تر مهارت­‌های پیشرفته زندگی را کسب نکرده‌­اند، دانشگاه بهترین و شاید آخرین فرصت برای این منظور باشد. اشتغالات پس از تحصیل، دیگر فرصت فرآگیری نمی‌­دهد.

از منظری دیگر، اجتماعات دانشجویی در طول دوره‌های مختلف تاریخی، گاهی کوچک شده و در حد حلقه‌های مطالعه درسی در آمده یا حتی باز هم کوچکتر شده و تبدیل به تابلویی روی دیوار شده؛ گاهی آن قدر بزرگ شده که در عمل از دانشگاه هم بزرگ‌تر بوده و علاوه بر دانشگاه، بخش قابل توجهی از محیط فیزیکی، مجازی و فرهنگی پیرامون دانشگاه را هم اشغال کرده است؛ گاهی به کتابخانه‌ها، پستوهای خوابگاه‌ها خزیده است و گاه دانشگاه را هم ترک کرده و در کوچه‌پس‌کوچه‌های محلات فقیر یا متوسط شهری خانه گرفته است. البته گاهی پتو به خود پیچیده و خوابیده است و گاه مسابقات پرهیجان ورزشی به راه انداخته است.

امروز اجتماعات دانشجویی هم در داخل و هم در خارج از کشور همه این تجربه‌ها را پشت سر گذاشته است و هر لحظه توانایی بازسازی یک وضعیت را دارد. از اوایل دهه ۱۹۷۰ و پس از فروکش کردن اعتراض‌های جهانی دانشجویان، و به صورت سازمان‌یافته‌تر از دهه ۱۹۹۰ به این سو، شاهد فعّال شدن دانشگاه‌ها برای ساخت فضاهای خط‌کشی‌شده‌ای برای اجتماعات دانشجویی بوده‌ایم. به این ترتیب، دانشگاه‌ها در عمل وارد مدیریت فعالیت‌های اجتماعات دانشجویی شده‌اند. در نتیجه، میدان برنامه‌ریزی و اجرای فعالیت‌های دانشجویی تبدیل به یکی از پرتنش‌ترین میدان‌های دانشگاه شده است. با مروری بر رخدادهای سال‌های اخیر، مثلا حوادث ۱۸ تیر کوی دانشگاه تهران و یا حوادث دانشگاه در سال ۱۳۸۸ و از نوع خارجی آن؛ شورش‌های دانشجویی سال ۲۰۱۰ در انگلیس در اعتراض به افزایش شهریه و کاهش بودجه رشته‌های علوم انسانی، آشکار می‌شود که اجتماعات دانشجویی آنقدر سیال، مایع و پرتکاپو هست که می‌تواند مرزها و ساختارها را درنوردیده و فضاهای جدیدی برای بازی و فعالیت خود ایجاد کند.

بنابراین، اجتماعات دانشجویی یکی از بنیادی‌ترین مؤلّفه‌های دانشگاه است که به رغم اثرگذاری‌های تاریخی بر شکل‌گیری، هویّت و عملکرد دانشگاه، کمتر مورد پژوهش و گزارش واقع شده‌اند. واقعیت این است که اجتماعات دانشجویی نقش مؤثری در تعیین هویّت دانشگاه و انجام مأموریت‌های آن در جامعه دارد، نقشی که به خاطر حضور تمام‌عیار دانشجویان در هسته مرکزی دانشگاه، شاید جدّی‌تر و اثرگذارتر از همه نهادهای فعّال در این میدان، همچون دولت، سنّت آموزشی و پژوهشی، استادان، صنایع و بازار باشد. بخش مهمی از این رابطه میان دانشگاه و جامعه و ایجاد آگاهی نسبت به شرایط تاریخی و فرهنگی جامعه در دانشگاه، در ساختارهای ارگانیکی به نام «اجتماعات دانشجویی» شکل می‌گیرد. این مقاله بررسی اجتماعات دانشجویی به‌عنوان مهم‌ترین رابط میان دانشگاه و محیط پیرامونش را هدف قرار داده و نقش آفرینی آنها در گسترش امید در جامعه را مد نظر دارد.

به عبارت دیگر، جامعه دانشگاهی ایران در وضعیّت بهنجاری به سر نمی‌برد؛ زیرا از یک طرف، تحقیقات و پیمایش ها از دانشگاه‌ها از رشد آسیب‌های اجتماعی مختلف در دانشگاه‌ها خبر می‌دهد. هر چند این آسیب ها در دانشگاه‌ها به نسبت جامعه کمتر است. از طرف دیگر، به دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، بر اساس گزارش‌ها و تحقیقات از دانشگاه‌ها «ناامیدی» و «بی‌انگیزگی» در صدر مسائل اجتماعی دانشجوئی می‌‌باشد. این اتّفاق نامیمون همه دانشگاه‌های کشور را دربرمی‌گیرد. در چنین وضعیتی به نظر می‌رسد، فعّالیت دانشجویان در گروه‌ها و تشکّل‌های مختلف دانشجوئی و توانمندی آنها در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی متنوّع، هم به صورت فردی و گروهی دانشجوئی و هم در سطح جامعه امیدهایی را زنده می‌کند.

چارچوب مفهومی مقاله؛ توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی، اجتماعات دانشجوئی

توانمندسازی، از منظرهای مختلف دارای تعاریف مختلفی می‌­باشد؛ در یک تعریف، توانمندسازی را می­توان فرآیندی دانست که از طریق آن، مردم کنترل بیشتری بر تلاش­‌ها و تصمیم­گیری­‌های مؤثّر بر زندگی خود می‌­یابند. به عبارت دیگر، توانمندسازی در مفهوم کلّی آن، فرآیندی است که در آن افراد، گروه­ها و جوامع از وضعیّت موجود زندگی و شرایط حاکم بر آن آگاهی پیدا می‌­کنند و برای تغییر شرایط موجود، به سمت شرایط مطلوب، اقدام آگاهانه و سازمان­‌یافته حرکت می‌­کنند.

بانک جهانی نیز توانمندسازی را به معنای گسترش دارایی­‌ها و قابلیّت­‌های افراد به منظور مشارکت، تأثیرگذاری، کنترل و نگهداری نهادهای مسئول مدنی می‌­داند که بر زندگی آنان تأثیرگذار هستند. در این تعریف چهار جزء اصلی برای فرآیند توانمندسازی تعریف می‌­شود که عبارتند از؛ دستیابی به اطّلاعات، مشارکت مدنی، پاسخگویی مسئولان و ظرفیت نهادهای محلی و اجتماعات کوچک.

می‌­توان «توانمندسازی اجتماعی و فرهنگی اجتماع محور» را اینگونه تعریف کرد؛ توانمندساز اجتماعی و فرهنگی اجتماع محور عبارت است از فرآیندی که از طریق آن افراد و گروه­ها، توانایی فردی و جمعی خود را در حوزه­های فرهنگ و اجتماع افزایش داده تا بتوانند نیازهای خود را توسط خودشان تأمین نمایند. این توانایی­‌ها شامل؛ ارتقاء سطح مسئولیت‌­پذیری، اختیار، خوداتّکایی، خلّاقیت، جامعه­‌پذیری، تصمیم­‌سازی، پاسخگویی مهارت‌­های زندگی و دسترسی به کیفیت بهتر زندگی از طریق مشارکت در قالب اجتماعات کوچک و فعّالیت در جهت فرآیند توسعه پایدار و … می­باشند.

استراتژ‌‌‌‌‌‌‎ی‌­های عمده در توانمندسازی نیز که موجب تشویق افراد به تقویت اجتماعات کوچک می­شوند را می‌­توان در سه استراتژی «آموزش، سازماندهی و شبکه‌­سازی» جستجو نمود. (اشتریان و همکاران، ۱۳۸۸: ۵۸)

به عبارت دیگر، توانمندسازی عبارتست از فرآیند کمک به افراد، خانواده‌­ها، گروه‌­ها و اجتماعات برای ارتقاء وضعیّت و افزایش قدرت شخصی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان. توانمندسازی مشتمل است بر فرآیند آگاهانه و مداومی که در اجتماعی محلّی متمرکز شده و با احترام متقابل، تفکّر انتقادی، نوع­‌دوستی و مشارکت گروهی کنترل بیشتری بر منابع بدست می‌­آورند. یکی از ابعاد توانمندسازی آن است که ذهنیّات و فرضیات افراد را درباره محیط اطراف و چگونگی آن بویژه درباره توانایی و موفقیت تغییر می‌­دهد. بر این اساس ایده مرکزی توانمندسازی به قدرت مربوط می‌­شود و اینکه قدرت می‌­تواند تغییر و توسعه یابد.

چنین تصوّری از قدرت و تغییر و توسعه آن در فضایی از بازی حاصل جمع صفر تعیین نمی‌­شود. بلکه قدرت در عرصه ارتباطات، تعامل و هم‌­افزایی شکل می­گیرد. بنابراین، توانمندسازی چند بعدی، اجتماعی و فرآیندی است. چند بعدی است به این مفهوم که در ابعاد روانی، اجتماعی، اقتصادی و … رخ می­دهد. اجتماعی است از این نظر که در ارتباط با دیگران بوجود می‌­آید و در نهایت فرآیندی است به این مفهوم که همچون یک جریان یا یک سفر است.

بدینسان ایجاد و توسعه ارتباطات فردی و اجتماعی و داشتن نگاه چند بعدی بر این ارتباطات جوهره توانمندسازی است. توانمندسازی در واقع فرآیندی است که انسان را از انزوا خارج می­‌کند و با فرآیند اجتماعی شدن و «فرهنگی» شدن (به مفهوم گسترده آن) او را در زندگی اجتماعی کمک می‌­کند. ایجاد ارتباط با قصد وصل شدن به منابع اجتماعی و فرهنگی صورت می‌­گیرد. دسترسی به منابع فرهنگی و اجتماعی یکی از ابعاد اساسی توانمندسازی است. توسعه ارتباطات به ایجاد یک شبکه ارتباطی فرهنگی و اجتماعی منجر شده و بدینسان دسترسی به منابع فرهنگی را امکان­پذیر می­کند. از اینرو آنچه که باید در فعّالیت­‌های توانمندسازی فرهنگی مد نظر قرار گیرد توسعه شبکه­‌ای نهادی است. از نظر «باروچ بوش» و «جوزف فولگر» توانمندسازی عبارتست از بازگرداندن ارزش­‌ها، قدرت و ظرفیت افراد به آنها به منظور رسیدگی به مسائل و مشکلاتشان. (اشتریان و همکاران، همان: ۶۰)

نتیجه اینکه، توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی عبارتست از فرآیندی که از طریق آن مردم و گروه‌­ها از نیروهای فرهنگی و اجتماعی مؤثّر خودآگاهی می­یابند و یاد می­گیرند که چگونه بر پویایی آن، بویژه بر نابرابری­‌های اجتماعی و محرومیت‌­های ریشه دار تأثیر بگذارند.

توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی مستلزم تقویت ساخته­‌ها و سازه­‌های اجتماعی از طریق افزایش کیفیت شبکه­‌های فردی و اجتماعی است. ترکیب و تعامل این شبکه سرمایه اجتماعی را فراهم می­‌آورد. بدینسان توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی طیف گسترده­‌ای از عوامل توسعه انسانی را در برمی­گیرد؛ از دسترسی به آب سالم، خدمات اوّلیه بهداشتی و تعلیم و تربیت پایه گرفته تا کسب مهارت­ها (از جمله توان استفاده از رسانه­‌های ارتباط جمعی). بعلاوه توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی دربرگیرنده خوداظهاری و اعتماد به نفس فرهنگی؛ احساس تعلق به واحدهای اجتماعی همچون گروه‌­های همسایگی مذهبی، کلوپ­های جوانان، گروه‌­های قومی و سیاست ملّی می­باشد. یک توانمندسازی پایدار مستلزم رهیافتی چندگانه و چندجانبه و کل­‌گراست که بتواند ابزارها و ابعاد مختلف را با هم ترکیب نماید.

بنابراین، توانمندسازی فرهنگی بر مفهومی عام از فرهنگ به مثابه روش زندگی و تقویت سنت­‌ها و ظرفیت­های فرهنگی تأکید دارد و شامل مجموعه فعالیت­های فردی، گروهی و شبکه‌­ای با تسهیل­گیری حرف‌ه­ای و در چارچوب روش­‌ها، سنّت­‌ها و مهارت­‌های زندگی است که اساساً هدف آن بازیافت ظرفیت­‌های فرهنگی و تطبیق با الزامات فرهنگی روز است.

از مجموع تعاریفی که از توانمندسازی در حوزه­‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی شده است می‌­توان نتایج ذیل را گرفت؛

  1. تصمیم‌­گیری و مشارکت: شاید مهمترین عنصر در توانمندسازی، وانهادن تصمیم­‌گیری درباره امور به افراد و گروه­‌ها باشد و نه اخذ تصمیم برای آنها. مشارکت در چنین چارجوبی معنا می­‌یابد و نه مشارکت در تصمیماتی که دیگران برای آنها گرفته­اند. چنین فرآیندی به استقلال عمل، افزایش اعتمادبه نفس و تصمیم­‌گیری بر اساس نیازهای بومی و خودی منجر می‌­شود.
  2. تسهیل­‌گری: استقلال عمل در تصمیم­‌گیری، نقش نهادهای دولتی یا غیردولتی در توانمندسازی را به سطح تسهیل‌­گری تقیل می‌­دهد. تسهیل­‌گری البته دامنه‌­ای گسترده و چهره­ای متفاوت دارد. در مداخله‌­گرانه‌­ترین شکل خود نقشی مددکارانه دارد: «برخی گروه­های خاص از مردم، از رفتارهای کلیشه­‌ای، تبعیض و افسردگی رنج می‌­برند. وظیفه مددکاران است که مراجعه­‌کنندگان را به طور کلّی و اعضای گروه­‌های مورد ستم را به طور خاص توانمند نماید».
  3. گوناگونی موضوعی: از آنجا که توانمندسازی، انسان و زندگی را در برمی­‌گیرد می‌­تواند حوزه­‌های متنوعی را در برگیرد. مفاهیم و حوزه­های مختلفی که با این موضوع مرتبطند عبارتند از: گوناگونی انسانی، ستم، جمعیّت­‌های در معرض خطر، فرهنگ، مهارت فرهنگی و ارتقاء عدالت اجتماعی و اقتصادی. در همین راستا «اشمن» بیان می­دارد که در ارتباط با مهارت فرهنگی عمده‌­ترین انتظار از مددکاران اجتماعی مهارت و تبحّر فرهنگی است که عبارتست از مجموعه‌­ای از دانش و مهارت­‌هایی که یک مددکار اجتماعی به منظور مؤثّر بودن در میان مراجعه کنندگان چند فرهنگی باید در خود افزایش دهد.
  4. گروه به مثابه واحد عملیاتی: توانمندسازی عموماً در قالب گروه انجام می­پذرد. گروه با توجّه به تعامل و هم­‌افزایی و تقویت روحیّه متقابل ظرفیتی ایجاد می‌­کند که اثر توانمندسازی را بیشتر می‌­نماید. گروه از طریق حمایت، اطّلاعات و انگیزه، تسهیم منافع و مطالبات مشترک را امکان­پذیر می‌­سازد. از سوی دیگر گروه، ظرفیت حل مسأله و خلّاقیت و اعمال فشار اجتماعی و نفوذ را بالا می‌­برد.
  5. شبکه: مفهوم شبکه با گروه و با جامعه مرتبط است. گروه­‌ها از طریق شبکه اجتماعی با یکدیگر ارتباط دارند و نقشی مؤثّر در جامعه ایفا می­‌کند. این نقش­‌ها می‌­تواند فرهنگی، اقتصادی یا توسعه­ای باشد. شبکه می‌­تواند از سوی دیگر به افزایش دانایی، توانایی، توعه امکانات و ظرفیت­‌های خود گروه‌­ها نیز منجر شود.

اجتماعات دانشجوئی

منظور این مقاله از «اجتماعات دانشجویی» هر شکلی از گردهم‌آیی منظم دانشجویان برای انجام فعالیت‌های مشترک و از پیش تعیین شده است.اجتماعات دانشجویی در مرز میان دانشگاه و جامعه قرار دارند. این اجتماعات یکی از مهم‌ترین مجاری انتقال ارزش‌ها، انگاره‌ها، پرسش‌ها و خواسته‌های جامعه به دانشگاه هستند و بخش مهمی از پاسخ‌های دانشگاه به جامعه هم از راه اجتماعات دانشجویی جریان می‌یابد. انگاره اجتماعات دانشجویی به مثابه واسط میان دانشگاه و جامعه و نقش مهم آن در ارتباط میان این دو، ما را بر آن می‌دارد که به بررسی تجربه‌های مختلف برپایی و شیوه عملکرد این اجتماعات بپردازیم؛ اجتماعات دانشجویی در کشورهای مختلف و در دانشگاه‌های مختلف چگونه برپا می‌شوند؟ هر دانشگاه چگونه از این اجتماعات استقبال می‌کند؟ نوع مناسبات دانشگاه و جامعه با این اجتماعات در طول زمان چه تغییری کرده است؟ این اجتماعات در طول دوره‌های مختلف تاریخی چه نقش‌هایی را بر عهده گرفته‌اند؟ ویژگی‌های خاص اجتماعات دانشجویی کدام هستند؟ کدامیک از این ویژگی‌ها جهانی و عام هستند؟ اجتماعات دانشجوئی چگونه در جامعه امیدآفرینی می‌کنند؟ و … .

 

انواع اجتماعات دانشجوئی

«انجمن­های علمی دانشجوئی»، «کانون­های فرهنگی، هنری، ادبی، اجتماعی و مذهبی دانشجوئی»، «تشکّل­های اسلامی – سیاسی دانشجوئی در طیف­های مختلف و متنوّع سیاسی»، «فعّالیت نشریات دانشجوئی»، «انجمن‌های صنفی دانشجوئی» از جمله اجتماعات دانشجوئی در ایران هستند که علاوه بر انجام خدماتی در بخش­های مختلف کشور و کمک به حاکمیّت، محمل و بستر بسیار خوبی برای توانمندسازی فرهنگی و اجتماعی دانشجویان می­باشند. بدین معنا که دانشجویان در عرصه‌­های مختلف تمرین زندگی می‌­کنند و با افزایش مهارت­های زندگی، دارای توانمندی‌­های فرهنگی و اجتماعی می­‌شوند که نقطه مقابل آسیب­‌هاست.

در دانشگاه‌های کشورهای مختلف جهان نیز گروه‌های دانشجوئی در قالب‌ها و اشکال مختلف فعّالیت می‌کنند  که ازجمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛

  • سازمان‌های دانشجویی که معادل student organizations است. این اصطلاح بر سازمان‌یافتگی اجتماعات تأکید دارد. در ادبیات رایج برخی از کشورها مثل کانادا بیشتر از این اصطلاح برای ارجاع به تشکل‌های دانشجویی استفاده می‌شود در عین حال، این اصطلاح آن قدر عام شده است که در همه کشورها و در کنار سایر اصطلاح‌های رایج به کار برده می‌شود.
  • انجمن‌های دانشجویی که معادل student societiesاست. این اصطلاح هم مثل سازمان دانشجویی عام است و وجه ممیزه آن را می‌توان در تأکید بر سازوکارهای خاص پذیرش عضویت دانست.
  • تشکل‌های دانشجویی که بیشتر معادل student associationsاست.تشکل‌های دانشجویی و انجمن‌های دانشجویی شمول معنایی نزدیکی دارند و در ادبیات موجود در کشورهای مختلف تمایزی میان آن‌ها به چشم نمی‌خورد.
  • کانون‌ها یا باشگاه‌های دانشجویی که معادل student clubs است و بیشتر در زمینه‌های ورزشی و هنری به کار گرفته می‌شود.
  • گردهم‌آیی‌های دانشجویی معادلStudent Gatheringsاست و به اجتماعات اتفاقی و لحظه‌ای اشاره دارد که از نظر سازمانی برای اجرای برنامه‌های بسیار کوتاه مدت طراحی شده است. واژه گردهم‌آیی بیشتر به معنای جمعیت‌های اتفاقی است که هدف بلندمدت خاصی را دنبال نمی‌کند و پس از یک فعالیت کوتاه مدت پراکنده می‌شود. مثل «گردهم‌آیی دانشجویان استقبال کننده از یک مقام دولتی» که پس از بازدید پراکنده می‌شود.
  • هیئت‌های دانشجویی (معادل Student Bodies یاStudent Delegations) بیشتر به صورت عمومی و برای اشاره به اجتماعات دانشجویی به کار گرفته می‌شود. این اصطلاح بیشتر در مورد مأموریت‌های موردی دانشجویی به کار می‌رود. مثل حضور هیئت‌های دانشجویی در راهپیمایی‌های عمومی، یا در مراسم جهانی و غیره.
  • گروه‌های دانشجویی Student Groups اصطلاح بازتری است که می‌تواند به هر گروهی اشاره کند. گروه‌های دانشجویی ساختار سازمانی خاصی ندارند و مثل گردهم‌آیی‌های دانشجویی، اجتماعاتی بدون برنامه بلندمدت و بدون نظم جدی سازمانی هستند.
  • اتحادیه‌های دانشجویی Student Unions که بیشتر در دانشگاه‌های انگلیس به کار برده می‌شود، سازمانی دانشجویی است که بر اساس اصول و قواعد از پیش تعریف‌شده‌ای کار می‌کنند. اتحادیه‌های دانشجویی نظم سازمانی پیشرفته‌ای دارند و مجموعه‌ای از اصول و قوانین در چارچوب اساسنامه‌ها، دستورالعمل‌های اجرایی و غیره برای فعالیت آن‌ها تدوین شده است.
  • فدراسیون‌های دانشجویی Student Federations هم صورت سازمانی دیگری از اجتماعات دانشجویی است که بیشتر در ساختارهای سازمان‌های پیشرفته مثل تیم‌های ورزشی مشاهده می‌شود.
  • اجتماعات دانشجویی Student Communities به عنوان عبارت برگزیده در این گزارش برای ارجاع به آن جمعیت‌های دانشجویی به کار گرفته می‌شود که پیرامون یک موضوع، ایده یا فرد،صورتی از نظم سازمانی بر خود گرفته‌اند.

با مروری اجمالی بر ادبیات موضوع در کشورهای مختلف جهان آشکار می‌شود که در بیشتر موارد، انتخاب میان «انجمن»، «تشکل»، «باشگاه»، «سازمان» و «جامعه» برای ارجاع به فعالیت‌های مشترک دانشجویی، امری دلبخواهی بوده و به رغم تفاوت‌های آشکار در معانی ضمنی هر یک از این واژگان، مرزبندی برجسته‌ای برای تفکیک میان آن‌ها وجود ندارد. این نکته در مورد زبان‌های غیرانگلیسی همچون فرانسوی و آلمانی، عربی، زبان‌های شرق اروپا و حتی زبان کشورهای شرق دور هم صادق است.

تجربه اجتماعات دانشجوئی در جهان

قاره اروپا

هنگام مطالعه سازمان‌ها و تشکل‌های دانشجویی دانشگاه‌های اروپا می‌توان به شناخت روشنی از ریشه‌های اصلی دانشگاه در بسترهای فرهنگی و اجتماعی پیرامون آن رسید. همچنین می‌توان به درک بنیادین و ساده‌ای از سهم اجتماعات دانشجویی در ایجاد مناسبات میان دانشگاه و جامعه و به‌ویژه، راه‌های انتقال خواسته‌های جامعه به دانشگاه دست یافت.

در واقع، برای دیرینه‌شناسی اجتماعات دانشجویی باید از اروپا شروع کرد، چرا که علاوه بر آن که این قاره مهد سنّت آکادمی به معنای امروزی کلمه هست، بارزترین نمونه تاریخی اجتماعات پرسشگرانه دانشجویی را تجربه کرده است. اجتماع جوانان اهل شهر آتن در یونان باستان، پیرامون شخصیت‌هایی همچون فیثاغورث (۵۶۹ تا ۵۰۰ پیش از میلاد) و سقراط (۴۶۹ تا ۳۹۹ پیش از میلاد) بود که زمینه‌های ساخت آکادمی‌های اولیه را مهیا کرد. اجتماع دانشجویانی که پرسش‌های روز خود را در حوزه‌هایی همچون فیزیک، طب، اخلاق، زیبایی‌شناسی، الهیات، سیاست، و غیره در یک اجتماع گفت‌وگویی و همگانی مطرح می‌کردند و به پرسش‌های استعلایی یا پاسخ‌های کاربردی می‌رسیدند را باید جدّی‌ترین و مؤثّرترین شکل اجتماعات دانشجویی دانست.

اجتماعات دانشجویی در دانشگاه‌های آلمان از آنجا اهمیت دارند که آلمان مهد الگوی آموزش عالی به معنای امروزی و مدرن کلمه است و تمامی دانشگاه‌های امروزی شرق و غرب جهان، بر مبنای «الگوی هامبولتی» فعالیت می‌کنند. امروز، ساختار و شیوه اداره سازمان‌های دانشجویی در کشور آلمان در ایالت‌های مختلف تفاوت‌هایی دارد. در بیشتر ایالت‌ها دانشگاه‌ها «کمیته عمومی دانشجویی» دارند که مدیریت این سازمان‌ها را بر عهده دارند. این کمیته، ارگان اجرایی پارلمان‌ها و شوراهای مشورتی همه دانشکده‌هاست.

به رغم حضور و فعالیت آزاد ناسیونالیست‌های افراطی در جامعه آلمان، حداقل در سطح تشکّل‌ها و اجتماعات دانشجویی رسمی، کمتر نشانی از افراط را می‌توان در دانشگاه‌ها مشاهده کرد. با توجه به تجربه‌های گذشته و گفتارهای جاری در فضاهای دانشگاهی، به نظر می‌رسد که این فضا بیش از آن که ساختگی و تحمیلی باشد، با خواست و اراده دانشگاه و جامعه دانشجویی ایجاد شده است.

در یک نگاه تاریخی، دانشگاه‌های اروپا و آمریکا با محوریت کلیسا و با توسعه و ترویج مفاهیم دینی تأسیس شدند. در این مرحله، دانشگاه‌های اولیّه به مرحله‌ای از رشد رسیدند که بزرگ‌تر از کلیسا شده و در عمل وارد موضوعاتی خارج از علاقه کلیسا شدند. به همین خاطر کلیسا ناچار از واگذاری آن‌ها به دستگاه سلطنتی شد؛ چه این فرآیند انتقال قدرت را طبیعی تعریف کنیم یا مجموعه‌ای از منازعات قدرت را در آن دخیل بدانیم، مهم‌ترین عامل مؤثر بر خروج دانشگاه از حیطه کلیسا چیزی جز همین گسترش علایق آن نیست. در دوره‌ای، دانشگاه بخشی از دستگاه سلطنتی شد و در خدمت تاج و تخت قرار گرفت. باز هم دیری نپایید که حوزه فعالیت‌ها و علایق دانشگاه فراتر از دستگاه سلطنتی رفت و خود سلطنت هم یا مثل فرانسه مضمحل شد و یا مثل انگلیس تحت نظارت اراده ملی و قانون اساسی درآمد. در دوره‌هایی نیز، رشد و توسعه دانشگاه‌ها با مشروطه‌خواهی‌هاییمشخص می‌شود که با جنبش‌های روشنگری و انقلاب صنعتی هم همراه شده است. اگرچه این مراحل در لحظاتی چنان در هم تنیده و پیچیده هستند که امکان تشخیص میان آن‌ها وجود ندارد اما کلیت جریان ساخت و توسعه دانشگاه در بیشتر کشورهای اروپایی و ازجمله انگلیس را می‌توان در همین سه مرحله مشاهده کرد.

به عنوان مثال، دانشگاه «سنت‌اندروز» به این خاطر اهمیت دارد که قدیمی‌ترین اتّحادیه دانشجویی بریتانیا را در خود دارد و این اتحادیه‌ها امروز فعالیت قابل توجهی دارند. این اتحادیه از همان ابتدا به دانشجویان کمک می‌کرد اعضایی را انتخاب کرده تا به‌عنوان نماینده در سطح مدیریتی دانشگاه مشارکت داشته باشد.

این دانشگاه اتّحادیه‌ای توسعه یافته و قوی دارد. به جز این اتّحادیه، واحدهای درونی آن، و «انجمن مناظره‌های دانشجویی»، انجمن‌های دیگری هم در این دانشگاه فعّال هستند که ساختار اجرایی مستقلی دارند. برای نمونه می‌توان به انجمن‌های دینی و ورزشی اشاره کرد که بیشتر فعالیت‌های خود را از طریق صفحات شبکه‌های اجتماعی اینترنتی همچون فیس‌بوک و توییتر مدیریت می‌کنند.

به طور کلّی، اجتماعات دانشجویی در دانشگاه‌های بریتانیا بسیار بیش از موارد مشاهده شده در اسپانیا و حتی آلمان، فعّال و نهادینه‌شده هستند. دانشگاه‌ها تأکید و توجه زیادی بر ثبت اجتماعات جدید توسط دانشجویان دارند. همچنین سازوکارهای پیشرفته‌ای برای تثبیت هویّت اجتماعات دانشجویی  وجود دارد. از جمله، بیشتر اجتماعات دانشجویی در این کشور دارای اساسنامه‌های دقیقی هستند که خطوط مشی اجتماع را به دقت تعیین می‌کند. ثبت اجتماعات دانشجویی هم فرآیند پیشرفته و پیچیده‌ای است که جلوی تغییر هویّت این اجتماعات در طوفان حوادث را می‌گیرد. در ازای این ثبت، اعضای اجتماعات مزایای جمعی و فردی خوبی دریافت می‌کنند. آن‌ها از کارت‌های تخفیف برای خرید برخی کالاهای مورد نیاز بهره‌مند می‌شوند و همچنین برای انجام فعالیت‌های گروهی می‌توانند درخواست بودجه، امکانات و فضا کنند. این امکانات در اختیار اجتماعات آزاد نیست.

در سطح اروپا تا سال ۲۰۱۷، مجموعه ۳۸ اتّحادیه ملی دانشجویان در کشورهای مختلف، «اتّحادیه اروپایی دانشجویان» را تشکیل داده‌اند. هدف از تشکیل این اتّحادیه، ایجاد ساختاری برای نمایندگی نظر دانشجویان در محافل کلان اروپایی همچون «اتّحادیه اروپا»، «شورای اروپا»، و «یونسکو» است. به این ترتیب، «اتّحادیه اروپایی دانشجویان» نماینده بیش از ۱۵ میلیون دانشجوی اروپایی است و مجموعه‌ای از طرح‌ها را برای ارتقای وضعیت علمی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی دانشجویان اروپا به پیش می‌برد.

قاره آمریکا

ایالات متّحده آمریکا بیش از هر کشور و ملّت دیگری از امکانات دانشگاه برای توسعه ملّی و اجتماعی بهره برده است. در واقع می‌توان دانشگاه‌های امریکا را همچون میخ‌هایی دانست که برای مهار ذات ماجراجو و پرتلاطم جامعه امریکایی به کار گرفته می‌شود.امریکا بزرگ‌ترین نظام آموزش عالی جهان را دارد و بسیاری از دانشگاه‌های رده جهانی دنیا در این کشور قرار گرفته‌اند.

دانشگاه‌های امریکا را درواقع باید مهد رشد و توسعه انجمن‌ّهای دانشجویی هم نامید. در برخی موارد، انجمن‌های دانشجویی در امریکا آن قدر قوی هستند که همچون چتری بر فراز دانشگاه قرار می‌گیرند، مناسبات آن را با سایر نهادهای جامعه برقرار می‌کنند و در عمل کل دانشگاه را مورد حمایت قرار می‌دهند. مروری بر وب‌سایت‌های رسمی دانشگاه‌های امریکا نشان می‌دهد که مدیریت دانشگاه‌ها اهمیت زیادی برای فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی دانشجویان قائل هستند تا جایی که بخش مهمی از اطّلاعات ارائه شده در وب‌سایت‌ها، به معرفی انجمن‌های فعال در هر دانشگاه اختصاص دارد و در عمل، به یکی از جاذبه‌های اصلی دانشگاه‌ها تبدیل شده‌اند.

قاره آسیا

در چشم‌اندازهای تاریخی دانشگاه در اروپا دیدیم که چطور این نهاد یکی از مهم‌ترین نهادهای جامعه شده و سنّت‌های ملی را از گزند باد و باران حفظ کرده، آن‌ها را به تمهیدات مختلف و از جمله با ساماندهی اجتماعات دانشجویی، بازسازی و بازتولید می‌کند. دانشگاه در اروپا یک نهاد سنّتی است که ارزش‌های اجتماعی به‌روز و تازه‌ای را در راستای سنّت تولید می‌کند. این در حالی است که دانشگاه در جوامع آسیایی بیشتر یک نهاد بیرونی و مدرن تعریف شده است. بیشتر این جوامع با دانشگاه احساس بیگانگی می‌کنند، راه‌های استفاده از آن برای حل مسائل بومی را نمی‌شناسند و در نهایت، از دانشگاه انتظار معجزه دارند.

تقدیر و ساخت اجتماعات دانشجویی هم، تابعی از تلاطم‌های سیاسی و اجتماعی و نیز خلق انگاره‌های هر روز متفاوتی از دانشگاه است. برای نمونه، در غیاب احزاب سیاسی از این اجتماعات خواسته می‌شود با همان امکانات محدودی که دارند، «در اوقات فراغت»، و با همان دیدگاه‌های آرمانی و منفصل از واقعیت‌های جاری در جهان، نقش یک حزب تمام‌عیار را بر عهده گیرند. یا، در غیاب دستگاه‌های تخصصی برای مهار و مدیریت بحران‌های اجتماعی از جنس طلاق و خودکشی و اعتیاد در جامعه، باز این اجتماعات دانشجویی هستند که آستین بالا زده و با تمام وجود وارد میدان شوند، بدون این که برای این کارها، مهارت‌ها و ابزارهای کافی در اختیار داشته باشند. همه این موارد در حالی بر دوش اجتماعات دانشجویی گذاشته می‌شود که آن‌ها از کار اصلی خود یعنی درونی کردن علم و ایجاد ارتباط میان دانشگاه و جامعه باز می‌مانند.

اطلاعات موجود درباره وضعیت اجتماعات دانشجویی در «چین» پراکنده است و مشکل ترجمه مانع بزرگی در دسترسی به آن است. در عین حال می‌توان متوجّه شد که دولت چین تلاش زیادی برای تعریف اجتماعات دانشجویی به مثابه بخشی از دانشگاه دارد. همه فعالیت‌های این اجتماعات به مثابه «فعالیت‌های فوق برنامه» تعریف می‌شوند که برنامه‌های متمرکزی برای آن‌ها وجود دارد. انجمن‌ها و اتحادیه‌ها شاخه‌ای از حزب کمونیست چین به حساب می‌آیند که امکان تنوّع و تکثّر را از آن‌ها می‌گیرند. تلاش‌های جدیدی برای کپی‌برداری و تأسیس اتّحادیه‌های مستقل دانشجویی مشاهده می‌شود اما جدای از معدود گزارش‌ها در مورد وجود این اتحادیه‌ها، هنوز گزارشی از فعّالیت این اتّحادیه‌ها در رسانه‌ها مشاهده نمی‌شود. انجمن‌ها و اتّحادیه‌های دانشجویی این دانشگاه هم زیر نظر کمیته لیگ جوانان کمونیست دانشگاه شانگهای[۱] فعالیت می‌کنند.

«لبنان» یکی از قدیمی‌ترین نظام‌های دانشگاهی به معنای امروز کلمه را در کل منطقه دارد. در سال ۱۸۶۶ دانشگاه امریکایی بیروت در این کشور تأسیس شد. فقط «دارالفنون ایران» است که در سال ۱۸۵۰ یعنی ۱۶ سال پیش از این تأسیس شده است. البته بر خلاف دارالفنون، دانشگاه امریکایی بیروت بیشتر به نسل اول دانشگاه‌های اول برآمده از کلیسا شباهت داشت، چرا که همچون همه شعبه‌های دانشگاه‌های امریکایی در سراسر جهان و به ویژه در کشورهای عربی، با هدف تبلیغ دینی تأسیس می‌شدند. نام این دانشگاه هم در ابتدا کالج اوانجلیست سوریه[۲] بود که در سال ۱۸۷۵ به دانشگاه یوسف قدیس و در نهایت به دانشگاه امریکایی لبنان تغییر یافت. دانشگاه لبنان به عنوان تنها دانشگاه دولتی در سال ۱۹۵۱ تأسیس شد و پس از آن در سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۶۰ به ترتیب دانشگاه‌های هایکازیان و دانشگاه عرب بیروت تأسیس شدند.

«هند» پس از امریکا و چین بزرگ‌ترین نظام آموزش عالی را به خود اختصاص داده است که در سال‌ّهای اخیر رشد معجزه‌آسایی هم داشته است؛ تنها در دهه اول قرن بیست‌ویک، هشت میلیون به جمعیت دانشجویی هند اضافه شده است. در کشور هند وزارتخانه مستقلی برای دانشگاه‌ها وجود ندارد و در نتیجه دانشگاه‌ها بودجه متمرکزی هم ندارند و بیشتر باید بتوانند در مذاکره با نهادهای دولتی، مدنی و بخش خصوصی،‌ بودجه‌های لازم را جذب کنند.

جمع‌بندی تجربه دانشگاه‌های جهان

با مرور نوع برخورد یکایک دانشگاه‌ها می‌توان به این نتیجه رسید که؛

  1. دانشگاه به‌صورت اصولی نگاه مثبتی به شبکه‌های اجتماعی دانشجویی ندارد، اما به خاطر نفوذ اجتماعی بسیار بالای آن‌ها و کاربردهای مهمی که در اطّلاع‌رسانی و شبکه‌سازی دارند، به استفاده از آن‌ها روی آورده‌اند.
  2. دانشجویان به‌عنوان فعّال‌ترین کاربران شبکه‌های اجتماعی آمادگی زیادی برای استفاده از امکانات این شبکه‌ها برای فعالیت‌های اجتماعی خود دارند و به‌ویژه در شرایط انسداد راه انجام فعالیت‌های اجتماعی، از قابلیت‌های این شبکه‌ها استفاده می‌کنند.
  3. دانشگاه‌ها مجبور هستند امتیازات بیشتری را به دانشجویان برای ساخت و معرّفی شبکه‌های اجتماعی مجازی خودشان بدهند. تنها از این راه است که دانشگاه‌ها می‌توانند اجتماعات مجازی ایده‌آل خود را پرورش دهند.
  4. به نظر می‌رسد که همه دانشگاه‌ها ترجیح می‌دهند اجتماعات دانشجویی در فضاهایی ایجاد شود که قابلیت نظارت بیشتری داشته باشد. به همین خاطر است که بیشتر دانشگاه‌ها فضاهای اختصاصی را برای ابراز بیان دانشجویان در وب‌سایت‌های رسمی خود برپا کرده‌اند. این کار از پراکندهشدن اجتماعات دانشجویی در فضاهای غیررسمی مثل فیس‌بوک، توییتر و غیره جلوگیری می‌کند.

 

کارکردهای اجتماعات دانشجوئی

با مروری بر ادبیات ارائه شده پیرامون اجتماعات دانشجویی، می‌توان مشاهده کرد چگونه همه دانشگاه‌های دنیا، علّت‌های وجودی و کارکردهای کمابیش یکسانی را برای اجتماعات دانشجویی خود برمی‌شمارند. این کارکردها عبارتند از؛

  • تسهیل در اجتماعی شدن و فرهنگ‌پذیری دانشجویان؛
  • تمرین زندگی جمعی و توسعه مهارت‌های اجتماعی؛
  • نمایندگی دانشجویان و مشارکت آن‌ها در مراکز تصمیم‌گیری درباره دانشگاه؛
  • تمرین تنوع فرهنگی؛
  • تمرین مدیریت و رهبری فعالیت‌های اجتماعی؛
  • تمرین مدیریت زمان در انجام فعالیت‌های شخصی و جمعی

نتیجه همه شاخص‌های فوق جریان یافتن امید در فعّالیت‌های دانشجویان و انعکاس آن در جامعه است.

بنابراین، کارکردهای مختلف اجتماعات دانشجویی را می‌توان در پنج دسته و به شرح ذیل شناسایی کرد:

  1. کارکرد آموزشی؛

اجتماعات دانشجویی، فضاهای آموزشی قوی و کارآمدی هستند. اجتماعات دانشجویی نشان داده‌اند که مکمّل خوبی برای فضاهای رسمی آموزشی هستند. اگر در کلاس درس، به ویژه در دوران مدرن که شکل سالن‌هایی با گنجایش انبوه به خود گرفته‌اند، امکان شکل گرفتن اجتماع و دیالوگ واقعی میان استاد و دانشجو وجود ندارد، فضای انضمامی و صمیمی اجتماعات دانشجویی می‌توانند محیط مناسبی برای دیالوگ و طرح پرسش‌های بنیادین و کاربردی باشد. در واقع، اجتماعات دانشجویی پروژه آموزش را از طریق فراهم آوردن شرایط لازم برای درونی کردن علم، تکمیل می‌کنند.

  1. کارکرد اجتماعی؛

اجتماعات دانشجویی به خاطر محوریّت بخشیدن به دانش در بدنه جامعه، قوی‌ترین و غنی‌ترین شکل از اجتماع را خلق می‌کنند. کافی است این اجتماع را اجتماعات غریزی و حتی اقتصادی مقایسه کنیم. شبکه‌های اجتماعی تصادفی و غریزی، شبکه‌های خالی و بدون محتوایی هستند که می‌توانند محل هر جریانی باشند و با هر محتوایی، از جمله توهم و خرافات و محتواهای مخرب پر شوند. دین، فرهنگ، هنر و علم اگر در ظرف جامعه بنشینند، آن را غنی می‌کنند و اجتماعات دانشجویی مناسب‌ترین محیط برای همنشینی این محتواها هستند. این غنای محتوایی با تنوع قومیتی موجود در فضاهای دانشجویی دوچندان می‌شود. به رغم همه بحث‌ها و نقدهای موجود، دانشگاه‌های غربی به خوبی به ضرورت بهره‌گیری از تنوّع قومیتی در اجتماعات دانشجویی پی برده‌اند. آن‌ها برای ایجاد این تنوّع قومیتی تلاش می‌کنند. اجتماعات دانشجویی الگوهای خوبی برای خلق محیط‌های اجتماعی شهری هستند.

  1. کارکرد علمی؛

اجتماعات دانشجویی تولید و جریان علم را روان می‌کنند. به‌رغم همه روشنگری‌های فیلسوفان علم، اصحاب علوم انسانی و حتی فیزیک­دانانی همچون هایزنبرگ و ارائه تصویری از زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی لازم برای تولید علم، هنوز هم این پندار در برخی بخش‌های دانشگاه وجود دارد که تولید و توزیع علم امری فنی و یکسویه است. جریان‌های حاکم بر دانشگاه‌های امروز تحت تأثیر نگرش نئولیبرالیسم هر چقدر بر تجاری کردن علم اصرار می‌ورزد در برابر اجتماعی شدن آن سد می‌سازد اجتماعات دانشجویی این ضعف ساختاری دانشگاه‌های مدرن را جبران کرده و نقاط حاصلخیزی را برای تولید علم آماده می‌کنند. علم تولید شده در حضور اجتماعات دانشجویی یک علم بومی و کاربردی است که می‌تواند به راحتی در بستر جامعه جریان و کاربرد پیدا کند.

  1. کارکرد فرهنگی؛

اجتماعات دانشجویی فضایی ترکیبی را شکل می‌دهند که بخشی از آن در دانشگاه و بخشی دیگر در جامعه قرار دارد. به این ترتیب، دو فرهنگ دانشگاهی و عمومی در یک فضا قرار می‌گیرند و زمینه‌های گفت‌وگوی آزاد، صریح و انتقادی میان آن‌ها ایجاد می‌شود. واقعیت این است که این دو فرهنگ نیاز زیادی به همنشینی و مصاحبت با یکدیگر دارند. از یک سو فرهنگ جاری در جامعه نیاز به خروج وضع خام و طبیعی و پالایش دارد، و از سوی دیگر فرهنگ دانشگاهی نیاز به مواجهه با تجربه‌های دیرینه و زیسته بشر دارد. دنیای پرشتاب امروزی کمتر جایی را برای این همنشینی‌ها و مصاحبت‌ها دارد. این دو فرهنگ همیشه و در همه احوال، در اجتماعات دانشجویی در حال گفت‌وگو هستند، اما به صورت انضمامی، وقتی یک گروه دانشجویی به نجوایی موسیقیایی با قدمتی هزاران ساله گوش می‌سپارد، موقعیتی ساخته می‌شود که در آن همه چیز از نو و برای شرایط خاص اینجایی و اکنونی خلق می‌شود. نه تنها آن قطعه موسیقی و همه احساسات و تجربه‌های پیوند خورده با آن دوباره ساخته می‌شوند، بلکه کل فضا و ذهنیت دانشجویان و دانشگاه به معنای واقعی کلمه به‌روز می‌شود و معنا و جلوه‌ای آماده و تازه می‌یابد.

  1. کارکردروانی؛

اجتماعات دانشجویی، به دانشجویان هویّت می‌دهند. به ویژه در کشورهای در حال توسعه و با فرهنگ بومی قوی، دانشجویی که وارد دانشگاه می‌شود با فضاهای تازه‌ای مواجه می‌شود که حداقل باعث سردرگمی او می‌شود. حتی در برخی از موارد این سردرگمی باعث خروج از دانشگاه می‌شود. خروج از دانشگاه گاهی در دوران دانشجویی رخ می‌دهد که آسیب کمتری دارد، اما ترک هویت دانشگاهی صورت دیگری از خروج از دانشگاه است که در سال‌های پس از تحصیل رخ می‌دهد و هزینه‌ها و آسیب‌های بیشتری را ایجاد می‌کند. اجتماعات دانشجویی باعث تثبیت هویت دانشجویی و دانشگاهی فرد می‌شود. در این اجتماعات فرد می‌آموزد که چطور هویت و پروژه‌های بومی خود را در ساختارهای آکادمیک  و با استفاده از ابزارهای دانشگاهی توسعه دهد. واحدهای رسمی دانشگاه همچون کلاس درس و آزمایشگاه توانایی چنین کاری را ندارند و تنها یک اجتماع دانشجویی واقعی است که می‌تواند میان هویّت اولیه و ثانویّه دانشجو پیوند ایجاد کند.

  1. کارکرد امیدبخشی؛

بر مبنای تحقیقات کمّی و کیفی انجام گرفته در سطح دانشگاه‌های کشور (سازمان دانشجویان، سراج زاده، صنعتی و …)، یکی از عوامل بروز آسیب‌های اجتماعی در بین دانشجویان، عدم استفاده بهینه از اوقات فراغت می‌باشد. اجتماعات دانشجوئی با تنوّع فعّالیت‌های فرهنگی و اجتماعی که دارند، در راستای توانمند شدن در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی، می‌توانند اوقات فراغت دانشجویان را به درستی پر کنند و آنها را از بیکاری، ناامیدی و افسردگی رهایی ببخشند. دانشجو و دانشگاه امیدوار، جامعه امیدوار را خواهد ساخت و کشور ما به دلیل تعداد زیاد دانشجو و دانشگاه، که کشوری دانشگاهی محسوب می‌شود، می‌تواند بواسطه دانشجو و دانشگاه به جامعه‌ای پویا تبدیل شود.

در ادامه، به ملاحظاتی پیرامون اجتماعات دانشجوئی اشاره می‌شود:

الف) اجتماعات دانشجویی با دانشگاه همبستگی ذاتی دارند؛

اگر آموزشگاه‌های تقلیل یافته کنونی را کنار بگذاریم و به ساختار همه دانشگاه‌هایی که «دانشگاه» هستند توجه کنیم، متوجه حضور پررنگ اجتماعات دانشجویی در آن‌ها می‌شویم. اجتماعات دانشگاهی روح انسانی دانشگاه است و نمی‌توان آن را از دانشگاه جدا کرد.

ب) اجتماعات دانشجویی واسط میان دانشگاه و جامعه است؛

درست است که دانشگاه‌ها اندام‌ها و ارگان‌های زیادی برای ارتباط با جامعه دارند؛ اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها در عمل در فضاهای مدیریتی جامعه فعالیت می‌کنند، اخبار جامعه با رسانه‌های مختلف به جامعه می‌رسد و ده‌ها کانال دیگر ارتباط جامعه با دانشگاه را برقرار می‌کنند، اما هیچکدام از این ارتباطات به اندازه لازم عمیق و کارآمد نیست. تنها یک اجتماع دانشجویی فعّال است که با سرعت و صداقت می‌تواند رابطه میان جامعه و دانشگاه را برقرار کند.

ج) اجتماعات دانشجویی دانشگاه را نهادی فرهنگی و اجتماعی می‌کند؛

ضرورت وجود اجتماعات دانشجویی به خوبی نشان می‌دهد که دانشگاه یک نهاد تخصّصی ساده نیست و با همه ارکان جامعه و فرهنگ رابطه دارد. در واقع دانشگاه و کل نهاد علم پیش و بیش از آن که نهادی آموزشی یا تخصّصی باشد، نهادی اجتماعی است که در وحله نخست به جامعه نظر دارد و نسبت به آن پاسخگوست. همه ما از پیامدهای فرهنگی و اجتماعی بحث‌های رایج در علوم انسانی مثال‌هایی در ذهن داریم. این که برای مثال در دانشگاه پیرامون الگوهای مختلف سازمانی انجام یک کار بحث می‌شود، خود همین بحث‌ها به تولیدهای گفتمانی می‌انجامد که بر شیوه انجام آن کار اثر می‌گذارد. در بحث‌های فنّی، مهندسی، ریاضیات و طبیعیات هم همین انعکاس‌های دو جانبه با جامعه دارد. ایزوله‌ترین آزمایشگاه‌های فیزیک هسته‌ای هم به راه‌های گوناگون ـ همچون فعالیت‌های رسانه‌ها ـ و به ویژه از طریق اجتماعات دانشجویی، با جامعه ارتباط دارد و به خواسته‌های جامعه پاسخ می‌دهد.

د) دانشگاه با اجتماعات دانشجویی تبدیل به حوزه عمومی می‌شود؛

امروز از زوال و حتّی مرگ حوزه عمومی، فئودالی شدن آن و یا تسخیر آن توسط بازارهای جهانی سخن می‌رود (هابرماس). این در حالی است که اجتماعات دانشجویی از دیرباز یکی از مهم‌ترین میدان‌ها برای ساخت و فعالیت حوزه عمومی بوده است و در دوران مدرن این نقش را با جدّیت و اثرگذاری بیشتری ایفا کرده است. گفتارهایی که در دانشگاه تولید می‌شود، بخشی از گفتارهایی است که جامعه برای قوام خود نیاز به آن‌ها دارد و این اجتماعات دانشجویی هستند که این گفتارها را به زبان روزمره جاری در جامعه ترجمه کرده و در اختیار جامعه قرار می‌دهند. گفتاری که در دانشگاه تولید می‌شود، حتی اگر درباره مریخ باشد، باز هم زمینی و اجتماعی است. اجتماعات دانشجویی مظهر خودآگاهی دانشگاه هستند. هر چه دانشگاه تخصصی‌تر و پیشرفته‌تر باشد، نیاز به اجتماعات دانشجویی با درجه تعهّد اجتماعی، پاسخگویی و فعالیت بالاتری دارد که گفتارهای تخصّصی را به زبان روز ترجمه کنند.

نتیجه‌گیری

آینده اجتماعات دانشجویی ادامه همین مسیر گذشته و روند کنونی است و این زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع است که در تعامل با ذهنت حاکم بر اجتماعات دانشجویی، رفتار نهایی آنان را شکل خواهند داد. به نظر می‌رسد که دانشجویان در اثر تجربه‌های گذشته و شرایط جدید بیش از پیش به هویّت «دانشجویی» خود تکیه خواهند داشت. اعتراض‌های دانشگاهی به شهریه‌ها و وضعیت حمایت از رشته‌ها و غیره نشان می‌دهد آن‌ها بر هویت دانشجویی خود تأکید دارند. این که دانشگاه به آن‌ها اتاقی رسمی برای فعالیت داده است عاملی در جهت توسعه فعالیت‌های دانشجویی خواهد شد و مهم‌تر از آن به پیوند هر چه بیشتر فضاهای رسمی آموزشی و غیررسمی اجتماعات دانشجویی خواهد انجامید.

اگر بخواهیم رفتارهای محتمل اجتماعات دانشجویی در آینده را پیش‌بینی کنیم، می‌توانیم دو مسیر را فرض کنیم؛

مسیر اوّل در مسیر «جهانی»، اجتماعات دانشجویی همان دغدغه‌های رایج در جامعه همچون حفاظت از محیط زیست، عدالت، آزادی، و خشونت را پیگیری می‌کنند. همه این مسائل در بیشتر کشورها نمودهای ویژه‌ای دارند. مسیر دوّم در مسیر «محلّی»، که به مسائل خاص هر جامعه مربوط است؛ مسائل خاص جامعه ایرانی در موضوعات مختلف قابل تعریف هست؛ یکی از مهمترین مسائل جامعه ایرانی وجود گسل‌های فرهنگی و اجتماعی در جامعه است؛ شکاف‌ها و گسل‌های نسلی، جنسی، طبقاتی، مرکز و پیرامون و … . به نظر می‌رسد فعّالیت‌های اجتماعات دانشجوئی در دانشگاه‌های کشور نیز تحت تأثیر این شکاف‌ها و گسل‌ها فعّالیت‌هایی خواهند داشت. هر چند دانشجویان بیشتر با هویّت دانشجویی خود و در هماهنگی بیشتر با بقیه ساختارهای دانشگاهی و از جمله گفتمان‌های علمی وارد عمل خواهند شد.

 

برخی از منابع

  1. اصغری، شمین و دیگران، قوانین و مقررات حقوق و تکالیف دانشجوئی، زیر نظر کمسیون دانشجوئی شورای عالی انقلاب فرهنگی، نشر مشترک شورای عالی انقلاب فرهنگی و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، ۱۳۹۶٫
  2. اشتریان، کیومرث و همکاران، توانمندسازی فرهنگی اجتماع محور؛ طرحی برای خانه‌های فرهنگ دانشجوئی، دفتر برنامه‌ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، ۱۳۸۸٫
  3. ابوالحسنی، سید رحیم، کارکردهای تشکل‌های دانشجوئی دانشگاه‌های تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، ۱۳۹۴٫
  4. دفتر ترجمه پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تشکّل‌های صنفی دانشجوئی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، ۱۳۸۵٫
  5. اصغری، شمین و دیگران، مروری بر حقوق و مسئولیت‌های دانشجوئی در چهار گوشه جهان، نشر مشترک شورای عالی انقلاب فرهنگی و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، ۱۳۹۶٫
  6. مشکینی، مجتبی و دیگران، حمایت‌های دانشجوئی در کشورهای توسعه یافته و ایران، صندوق رفاه دانشجویان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، ۱۳۹۵٫
  7. جاوید، محمّد جواد، تشکّل‌های دانشجوئی؛ به ضمیمه مجموعه قوانین تشکّل‌های دانشجوئی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، ۱۳۸۹٫
  8. ریتزر، جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ دوّم، ۱۳۷۴٫

[۱]SJTU Communist Youth League Committee

[۲]Syrian Evangelist College

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.