واقعیت این است که این تعداد مشاوران، قادر به پاسخگویی به نیازهای موجود نیستند و بین نیروهای لازم در مقایسه با وسعت نظام اموزشی، تعادلی وجود ندارد . اگر هم باشند، که نیستند، همه ی مشاوران متخصص و مرتبط با حوزه ی مشاوره نیستند و اکثر آنها مشاوره ی تحصیلی و شغلی انجام می دهند. هر مدرسه به طور متوسط، 200 دانش آموز دارد که از این 200 نفر، حداقل 10 دانش آموز بنا بر تاثیرات و متغییرهای محیطی و خانوادگی، احتیاج به مشاوره ی تربیتی دارند. مدیری تعریف میکرد وقتی با آموزش و پرورش تماس میگیریم تا یک نیروی مشاوره به مدرسه بفرستند، آموزش و پرورش یک نیروی مشاوره که در امر مشاوره تحصیلی و شغلی مشغول است به مدرسه میفرستد.
جماران- حامد سام دلیری ،عضو شورای نویسندگان سخن معلم و کارشناس آموزش و پرورش است.به بهانه کشته شدن مرحوم خشخاشی ،به گفت وگو با ایشان پرداختیم و نظر ایشان را ،درباره علل و عوامل وجود خشونت در مدارس،جویا شدیم. مشروح این گفت و گو در پی می آید.
آیا به نظر شما می توان ارتباط مستقیمی میان گسترش مدارس چند گانه اعم از شاهد نمونه دولتی تیزهوشان هیات امنایی و.....و خالی شدن مدارس دولتی از دانش آموزان مستعد،و خشونت در مدارس برقرار کرد؟
بررسی آسیب های اجتماعی مثل خشونت، بدون در نظر گرفتن شرایط زمینهای یک جامعه میسر نخواهد بود. باید دید راهکار و فرمول موثری برای حل و کنترل آسیب های اجتماعی وجود دارد یا خیر. در جوامع مدرن، امروز تمایل بر این است که این سیاست ها ،هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این امور دارشته باشد.اما در جوامعی که در آن ها نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاست ها توسط این نهاد وضع و به جامعه دیکته می شود. جوامع نوع اول ،در مهار بحران های اجتماعی، موفق تر عمل کرده اند.چون مردم راهکارهای مقابله با آسیب های اجتماعی را وضع واز آن ها حمایت می کنند.اما در جوامعی که سیاست های اجتماعی را نهاد سیاست وضع می کند،لاجرم باید ضمانت های اجرایی آن ها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس ضرورت پیدا می کند. بنابراین ناهنجاری اجتماعی ای مثل خشونت، تنها با گسترش مدارس چندگانه حل نخواهد شد که بیشتر پنهان کاری یا پرده پوشی است که در پشت پرده ، در حال رشد و گسترش و به سیطره گرفتن بخش های مختلف است. میزان خشنونت در مدارس، رابطه مستقیمی با میزان خشنونت در جامعه دارد . دانش اموزان ،بیشتر زمان خود را در بیرون از مدرسه میگذرانند و محیط خشک و بی روح مدرسه، موجب می شود که به آموزش های لازم توجهی نکنند. در واقع جامعه و رفتار اکثریت، با این آموزش و پرورش ، رفتار انها را جهت خواهد داد. اموزش و پرورش بهترین نهاد برای پیشگیری ناهنجاری های اجتماعی است اما با این شرایط، آموزش و پرورش ما قادر به ارائه راهکار درست و اصولی نیست.
نقش و جایگاه مشاوران در مدارس و عملکرد برنا مه های پرورشی را در رفع خشونت در مدارس چگونه ارزیابی می کنید؟
واقعیت این است که این تعداد مشاوران، قادر به پاسخگویی به نیازهای موجود نیستند و بین نیروهای لازم در مقایسه با وسعت نظام اموزشی، تعادلی وجود ندارد . اگر هم باشند، که نیستند، همه ی مشاوران متخصص و مرتبط با حوزه ی مشاوره نیستند و اکثر آنها مشاوره ی تحصیلی و شغلی انجام می دهند. هر مدرسه به طور متوسط، 200 دانش آموز دارد که از این 200 نفر، حداقل 10 دانش آموز بنا بر تاثیرات و متغییرهای محیطی و خانوادگی، احتیاج به مشاوره ی تربیتی دارند. مدیری تعریف میکرد وقتی با آموزش و پرورش تماس میگیریم تا یک نیروی مشاوره به مدرسه بفرستند، آموزش و پرورش یک نیروی مشاوره که در امر مشاوره تحصیلی و شغلی مشغول است به مدرسه میفرستد. خود مشاور هم نمی گفت که تخصص بنده مشاوره تحصیلی است . مسئولان بهداشت هم همینطور. وقتی برای آموزش بهداشت دهان و مسواک به مدرسه می آیند مسواک به همراه ندارند و از خودکار به عنوان مسواک برای اموزش استفاده میکنند. آموزش و پرورش روی کاغذ کارهای زیادی می کند اما در عمل، کاریکاتوری از این فعالیت ها را شاهد هستیم که مشخص می کند فعالیت ها بیشتر جنبه نمایشی دارد . برنامه های پرورشی مورد توجه قرار نمیگیرد ؛چون مطابق با نیازها و شرایط جامعه و شاگردان نیست . محتواها به گونه ای نیستند که دانش اموزان را کنجکاو و به اندیشه کردن وا دارد .برنامه های پرورشی متداول در مدارس ،جذابیت خود را از دست داده اند و باید مورد بازبینی قرار گیرند.
آیا تعدیل نیروی انسانی ، که از سوی وزیر مطرح شده ،با توجه به تراکم بالای کلاس های درس و عدم وجود مشاوران متخصص و کافی در مدارس به گسترش خشونت در مدارس منجر نمی شود؟
حتماً همینطور است . صرفه جویی اقتصادی و کسری بودجه مطرح شده منطقی و قانع کننده نیست . بهانه ای برای فرار از مسئولیت های پیچیده و دشوار است. تعداد دانش آموزان در کلاس ها مطابق استانداردهای اموزشی نیست که این مشکلات علاوه بر کاهش بازده، افزایش تنش و خشونت را در کلاس و مدرسه ایجاد می کند . نمیشود با تعدیل نیرو از کیفی سازی گفت. این حجم کاری را نمیشود با تعدیل سازی بهبود داد و به کیفی سازی پرداخت. یک تناقض ،یک وارونگی ای هست که امیدوارکننده نیست.وقتی می گویند ما میخواهیم اکنون، به کیفی سازی برسیم یعنی کمی سازی را به نحو احسنت انجام دادند. ما مشکل زیرساخت داریم. با کمبود مدارس مواجه ایم مدارس امکانات ندارند .معلمان راحت نیست .حاج بابایی وزیر پیشین از هوشمند سازی مدارس می گفت. در انتها، با کلاس هایی با رایانه های دست دوم و درب و داغان مواجه شدیم. اگر منظورشان از کیفی سازی این است که باید نگران بود. واقعاً احتیاج به نیروی متخصص داریم. واقعاً احتیاج به فرهنگ سازی داریم. واقعا احتیاج به امکانات داریم که با تعدیل نیروی آرمانی وزارت هم حل شدنی نیست و نخواهد بود. سازماندهی غلط نیروهای جدید و استخدام بدون حساب و کتاب موجب شد هم با مشکل کمبود نیروی متخصص روبرو شویم و هم با نیروی مازاد! این مشکل به وجود آمده هنر هر نظام اموزشی ای نبود اما دولت دهم از پس آن برآمد! برای بعضی مدیران، اداره به هر قیمتی مهم است اما آموزش و پرورش و کلاس درس را نمی توان به هر قیمتی و ریاضتی اداره کرد. بودجه اختصاصی کشور عربستان به تعلیم و تربیت قابل مقایسه با کشور ما نیست . یا حتی ترکیه که هیچ یک با تعدیل نیرو به کیفی سازی اموزش و پرورش خود نپرداختند .
بحث عدم مردودی در پایه اول دبیرستان و بالا آمدن دانش آموزان بدون صلاحیت کافی آیا به وجود تنش میان اولیا مدرسه و دانش آموزان منجر نشده است؟
به اعتقاد بنده خیر. این شرایط برای شاگردان دوم دبیرستان هم هست. یعنی وقتی در درسی نمره قبولی نمی آورند به پایه بالاتر می روند و باید درسی را که در پایه دوم نمره نیاورند دوباره بگیرند. این قانون شامل شاگردان اول دبیرستان هم شده است. باید دید در پایه دوم دبیرستان هم بین اولیا و مدرسه تنش ایجاد میشد؟ اگر هم می شد با این قانون و قوانین مشابه حل شدنی و رفع شدنی نخواهد بود. دانشآموزان بر اساس آییننامه و استانداردهای آموزشی باید درس بخوانند و امتحان بدهند. هر چند بسیاری از آیین نامه ها و استاندارهای اموزشی یا مناسب نیستند و یا بستر لازم برای اجرای آنها مهیا نبوده است.
حادثه اخیر نشان داد، همچنان که در مدارس با پدیده کودک آزاری و تنبیه بدنی دانش آموزان توسط یرخی از اولیای مدرسه رو به رو هستیم، معلم آزاری هم وجود دارد.این حادثه باعث شد که این معلم آزاری بحثی رسانه ای شود.نظر شمادر این باره چیست؟
متاسفانه واقعیت این است که کودک آزاری در مدارس وجود دارد. کودک آزاری با وجود قوانین جدید کاهش پیدا کرده اما شرایط را برای کارکنان مدارس سخت تر کرده است. قوانین یک طرفه است. به نفع هر دو طرف نیست.اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که کودکانی که بازیگوشی و شیطنت نکنند طبیعی نیستند و باید نگران آنها بود . مشکل نبود تدابیر و قوانین درستی است که حد و مرز مشخصی را تعیین کرده باشد. به عنوان مثال دبستانی هست که 32 کودک پیش دبستانی دارد. هر روز صبح ساعت 8 به مانند سایر شاگردان به مدرسه می آیند و ساعت 11 تعطیل میشوند. سوال این است که چطور ممکن است یک مدرسه ای که وسایل و امکانات بازی ندارد حتی یک تاپ و یا حتی وسایل جزئی ، می تواند مسئولیت آموزش این کودکان را بر عهده بگیرد؟ مطمئناً بحث اقتصادی مطرح است. این کودکان نگرش خوبی به مدرسه و کلاس نخواهند داشت. در نتیجه ی نبود امکانات هم به جان هم و معلم می افتند. چه پیش دبستانی چه بالاتر. این کودکان دبیرستانی های 15 سال بعد هستند! اگر امکانات فراهم شود اگر فرهنگ سازی درستی صورت بگیرد مشکلات حل خواهد شد. صدا و سیما ابزاری خوبی برای اموزش های لازم هست که متاسفانه با پرداختن به برنامه های خشک و غیرجذاب مناسب با نوجوانان کارکرد خود را از دست داده است.
به نظر شما در یک کلاس 40 نفره ،که سطح کلاس ،به دلیل تفکیک دانش آموزان قوی و ضعیف و خالی شدن مدارس دولتی از دانش آموزان مستعد پایین تر ا حد متوسط است معلمان چه ابزاری برا ی کنترل و اداره ی مطلوب کلاس در اختیار دارند؟
هیچ ابزاری نیست. متاسفانه قانونی که از حرمت معلمان دفاع کند وجود ندارد. شاگردان بی انضباط هم می دانند. البته در مدارسی که دانش آموزان مستعد کمتری دارد بیشتر است اما به این معنی نیست که در مدارس دیگر وجود ندارد. اولیا و شاگردان به نمره انضباط بی تفاوتند و ان را یک شوخی می دانند. حتی وقتی به اولیا گفته می شود از نظر درسی در حال پیشرفت است اما وضعیت اخلاقی و انضباطی افتضاحی دارد جدی نمی گیرند. برای بیشتر اولیا پیشرفت تحصیلی اهمیت دارد. چرا نباید فکر کنیم بی اخلاقی و عدم توجه به انضباط، پیشرفت تحصیلی آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
آیا قوانینی در حمایت از معلمان در برابر خشونت های کلامی و بدنی دانش آموزان وجود دارد؟ایا راهکاری برای برخورد با دانس آموز پیش بینی شده است ؟آیا ما نیازمند وضع قوانین جدید هستیم؟آیا قوانین موجود مثلا اخراج دانش آموز از مدرسه ضمانت اجرایی دارد؟
خیر . نه وجود دارد و نه ضمانت اجرایی دارد. باید مدارس را با محیط های مختلف در نظر گرفت. مدارسی هستند که در وضعیت قرمز و بحرانی قرار دارند. مدیر و معلم از ترس درگیری جرات برخورد صحیح و حتی قانونی ندارند. با اخراج تنها مشکلی را با مشکل دیگری تغییر می دهند. خشنونت کلامی بسیار زیاد است و در محیط های مختلف دیده می شود.
چگونه می توان از وقوع خشونت چه از سوی معلمان و چه از سوی دانش آموزان در مدارس جلوگیری کرد؟
بالابردن رضایت شغلی معلمان، آموزش به معلمان، شنیدن نظرات و انتقادات معلمان، آموزش اولیا ، شنیدن نظرات دانش آموزان ، پرهیز از برخورد احساسی با آنها و در نظر گرفتن شرایط سنی و دوره ای آن ها، کمک گرفتن از نهاد های دیگر در شرایط بحرانی، استفاده از متخصصین مرتبط با مشکلاتی که اموزش و پرورش گریبانگیر آن است، توجه به زیرساخت ها در ورزش و ...
با توجه یه جریحه دار شدن احساسات معلمان در این واقعه ،به نظرتان چه اقدام عاجل و چه اقدام دراز مدتی باید از سوی متولیان تعلیم و تربیت در کشور صورت بگیرد؟
اقدامی عاجل، می تواند قانونی باشد که یک سویه نباشد و هم از حقوق معلمان دفاع کند و هم شاگردان . باید به فرهنگ بیشتر بپردازیم تا در دراز مدت به نتایج مطلوبی برسیم .
نقش تشکل های صنفی در ترویج مدارا و رفع خشونت چه می تواند باشد؟
تشکل های صنفی نقش مهم و موثری را ایفا خواهند کرد و موجب حیات جامعه میشوند. سازمان های غیردولتی با تاثیرگذاری در وضع و اجرای سیاست های اجتماعی،در نقش های مختلفی مثل مشاور دولت،منتقد دولت وگاه حتی به عنوان بازوی اجرایی سیاست های اجتماعی دولتها فعالیت دارند.این سازمان ها با ویژگی های منحصر به فردی که دارند،امروزه به نماد حکومت مردم تبدیل شده اند و به نظر می رسد در هر جامعه ای که این سازمان ها فعال تر و گسترده تر عمل می کنند،آرمان حکومت مردم بر مردم دست یافتنی تر می نماید. تشکل های صنفی عامل پویایی جامعه میشوند. باید به تشکل ها توجه شود تا در حل مشکلات جامعه همراه شوند. متاسفانه نگاه درستی به این تشکل ها وجود ندارد و مسئولان به انتقادات آنها بی توجه اند که امیدوارم با دولت کنونی از حالت سابق خارج و حقوق یکدیگر شناخته و روشن شود.