یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

محمد جواد بربریان

گورخوابی را سیاسی نکنید!

چرا در کشور ما مسایل اجتماعی و آسیب های اجتماعی سریعا سیاسی و یا حتی امنیتی می شوند؟ آیا با سیاسی و امنیتی شدن این موضوعات حل می شوند و یا از جامعه رخت برمی بندند؟

یکی از ماههای مبارک رمضان در سال هایی که در ایسنا مشغول فعالیت بودم سوژه گزارش از کسانی که شب های سرد زمستان را در خیابان ها و پیاده روها صبح می کنند از طرف برادر عزیزم ابوالفضل فاتح که موسس و مدیر عامل ایسنا بود مطرح و پیگیری جدی شد. چندین خبرنگار، عکاس، دبیر، سردبیر و بالاخره ایسنا بسیج شدند از شب تا صبح گزارش هایی از سطح شهر تهیه و تولید کنند. دغدغه هم فقط و فقط این بود که صدای مردمی که از روی نداری و ناچاری در گوشه و کنار خیابانهای شهر، شب را سپری می کنند و شاید هم برخی سپیده صبح را هم نبینند به مسولان برسد تا شاید چاره ای شود، که خوشبختانه توسط دولت وقت شد، هر چند بعدا دوباره مورد کم مهری قرار گرفت و بین دستگاه ها پاسکاری.
شب تا صبح گروه های چند نفری به سطح شهر رفتند و گزارش هایی تهیه و فردای آن روی خروجی ایسنا قرار گرفت. به نحوی که صفحه اول ایسنا تا چندین ساعت فقط گزارش های این پدیده بود. گزارش ها و سوژه آن قدر مهم بود که می توان گفت هیچ رسانه ای نمی توانست از کنار آن به سادگی بگذرد بنابراین اکثر روزنامه ها به جز کیهان فردای آن روز در صفحه اول خود بدان پرداختند و موضوع در دستور کار دولت نیز قرار گرفت. دولت، ‌دولت اصلاحات بود و وزارت خانه های رفاه ، کار و امور اجتماعی ، کشور،  بهداشت و درمان و سازمان بهزیستی مامور رسیدگی بدان شدند که نتیجه آن احداث گرمخانه هایی در سطح شهر تهران بود که البته شهرداری تهران هم وارد آن شد و هنوز هم متولی این گرمخانه ها شهرداری می باشد. اما در آن سو، تصدی شهرداری تهران با آقای احمدی نژاد بود که سودای ریاست جمهوری داشت بنابراین برداشت سیاسی از موضوع داشتند و آن را مقابل خود تصور کردند. مقداری هم بد اخلاقی از سوی شهرداری تهران صورت گرفت. این برخورد شهرداری تهران در حالی بود که آن زمان مشغول ساخت سرویس های بهداشتی و سقاخانه ها در سطح شهر بود و به هیات های مذهبی هم کمک های شایانی از جمله اهدای طبل و سنچ و  غذا و ... می کرد، که تبلیغ خوبی هم برای آن مجموعه محسوب می شد. این موضوع که نام کارتن خواب به خود گرفته بود، می توانست مقابل آن باشد و مسئولان وقت شهرداری هم چنین برداشتی کردند در حالی که طراحان آن در ایسنا فقط نگرش اجتماعی و بیان یک آسیب اجتماعی را مد نظر داشتند. به هر حال دولت اصلاحات آن را پذیرفت و به رفع آن همت گذاشت، اما شهرداری تهران نظر دیگری داشت. هرچند فشارهای افکار عمومی آنقدر بود که شهرداری تهران روی به ساخت گرمخانه و همکاری با دولت اورد.
این روزها نیز مساله گورخوابی در رسانه ها مطرح شده است و همان دو برداشت بازهم رخ نمایانده است. دولت اعتدال آن را پذیرفت و پدیده گورخوابی در نظام جمهوری اسلامی را  زشت و غیر قابل قبول دانست. وزیر رفاه به گورستان رفت با برخی گورخوابها دیدار کرد. گورخوابها راهی گرمخانه ها شدند، اما برخی به جای پذیرش اصل موضوع و همت بر رفع آن،‌ موضوع را سیاسی تلقی کردند و صحبت ها کردند و گزارش های ضد و نقیض داده شد و حتی برخی درصدد کتمان آن بر‌آمدند برخی مانند وزیر رفاه خانواده ها را مقصر دانستند و البته  جامعه و در نهایت دولت را . واقعا چرا در کشور ما مسایل اجتماعی و آسیب های اجتماعی سریعا سیاسی و یا حتی امنیتی می شوند؟ آیا با سیاسی و امنیتی شدن این موضوعات حل می شوند و  یا از جامعه رخت برمی بندند. آمارهای طلاق،‌ فساد،‌ اعتیاد، ازدواج های سفید و .... نشان از وجود مشکل جدی در جامعه دارد الان هم اگر بجنبیم خیلی دیر شده است چه رسد به فردا. آسیب های اجتماعی نتیجه یک روز و دو روز و یا رفتارهای یک یا دو نفر یا یک گروه سیاسی و یا یک حزب و دولت و دولتمرد نیست بلکه نتیجه همه رفتار ها، ‌سیاست های اقتصادی،‌ فرهنگی و اجتماعی و ... در طول سالیان می باشد. و حتی می توان گفت نتیجه بی توجهی به مسایل اجتماعی، فرهنگی و جوانان و مشغول شدن همه، از مسولین گرفته تا رسانه ها و ... در مسایل روز مره سیاسی و انتخابات ها و .....  لطفا از مجادله کم و به اصل بپردازیم. مدارس و آموزش و پرورش در خط مقدم قرار دارند که آمارهای ناخوشایندی از آن به گوش می رسند، آن را جدی بگیریم. تربیت فرزندانمان و آینده کشور و نظام در آنجا رقم می خورد . آیا وقت آن نرسیده تا مسائل آموزشی و تربیتی اولویت دار تر از مسائل و نهادهای سیاسی شوند.
در موضوع کارتن خوابی که بدان اشاره کردم بیان خاطره ای از رییس جمهور اصلاحات خالی از لطف نیست. آن روزها خبرنگار حوزه ریاست جمهوری هم بودم. همراه با ایشان در همایش بانوان  قرآن پژوه حضور داشتم. سید عزیز می گفت: « چند شب پیش حضرت آیت‌الله وحید خراسانی که افتخار شاگردی ایشان را داشته ام، تماس گرفتند و خیلی ناراحت گفتند: «شما مسؤول اجرا هستید. چندی پیش در مطبوعات خواندم که چند نفر در کنار خیابان جان دادند (به اصطلاح کارتن‌خواب‌ها).گفتم که این مساله‌ای است که مدت‌هاست با آن برخورد می‌کنیم و با همکاری وزارت کشور، شهرداری‌ها، بهزیستی و سایر بخش‌ها مانند وزارت رفاه و تامین اجتماعی تصمیماتی گرفته شده و حتی تصویب شد تا چند اردوگاه ایجاد شود. تخمین زده شده که این افراد در تهران حدود 5 الی 6 هزار نفر باشند. اردوگاهش احداث شده و به ظاهر برخی مسائل اداری با تاخیر به بهره‌برداری رسیده است.
توضیح دادم که اغلب این افراد معتاد یا افرادی به قول رایج امروزی ولگرد و کسانی از خانه رانده شده‌اند که شاید دارای مشکلات و بیماریهای سخت باشند. ایشان گفتند: «جان انسان، هرکس که باشد چه فاسق چه فاجر، چه حنیف، این جان مقدس است" این که فلان کس اخلاقش بد است یا آدم فاسد و یا مضری است نباید نسبت به مرگش بی‌توجه بود و کمتر تاثر و حساسیت داشت.»
این نگرش قرآن و اسلام به انسان ، شریف ترین مخلوق خداوند است اما ما چگونه رفتار کرده ایم در نگرش قرآنی و انسانی دیگر چه فرق می کند کارتن خواب و گور خواب از کجا آمده ، آیا مریض هستند یا معتاد ، ورشکسته هستند یا رانده شده از خانواده. که البته مسئول همه اینها حکومت است و جامعه. این پدیده ها و سایر پدیده ها مانند کودکان کار ، نوزاد فروشی و یا رها کردن آنها در خیابان ها، اعتیاد و مفاسد، همه و همه هشدارهایی هستند که در پس غفلت مسئولان ، نهادها و دستگاه ها و البته جامعه رخ نموده است. این همه منابع و ثروت های زمینی و زیر زمینی خدا دادی ، این همه تجربه انسانی در جوامع مختلف و این همه انسان های شریف متفکر کار آفرین و این همه نهاد های خیریه و کمک کننده . چرا در کشور اسلامی باید شاهد این پدیده ها باشیم. باور کنیم امروز هم خیلی دیر است چه رسد به فردا. شاید باید کمی از سیاسی شدن و سیاسی کردن های بی مورد و نیز مجادله ها فاصله بگیریم شاید علاجی شود. 
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.