دکتر محمد محمودی کیا عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی به مناسبت شهادت سید هاشم صفی الدین برای جماران نوشت: ملتی که شهادت را عزت ابدی داند و مرگ را فرار از زندان تن پندارد؛ ملتی که زندگی در سایه ظلم را ننگ و عار داند و جهاد را دری از درهای بهشت؛ ملتی که تکیه بر فرهنگ عاشورا دارد و دل در کربلا، همان ارض موعود «مصارع عشاق شهداء»؛ این چنین ملتی را چه باک از مرگ که مشتاقانه آن را به آغوشش کشانند. آری! این شهادتها، نه پایانی است برای مقاومت و نه نقصانی است در بالندگی آن. مقاومت یک اندیشه مطهر است و شهادت، بیتالغزل دیوان بلند عاشقی!
بِسْمِ اللهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
«إنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (التوبه/۱۱۱)
صَدَقَ اللهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
دست جنایتکار اهریمن دوران، شیطان مجسم، شرّ مطلق، شجره خبیثه بنیصهیون، دیگربار، آغشته به خون پاک یکی دیگر از سرداران برجسته جبهه مقاومت شد؛ همو که در تمام سالهای جهاد به نهایت نجابت و فروتنی، نام و نشان خود را از سایه رهبر مقاومت، شهید والامقام و اسطوره بلندآوازه حزب الله، شهید سید حسن نصرالله (اعلی الله مقامه) خارج نساخت و در سنگر خطیر معاونت اجرایی حزب الله، بار سنگین راهبری اجتماعی مقاومت را بر دوش میکشید.
اینک و پس از هفتهها بیم و امید، با تلخکامی، خبر آمد که مجاهد عالیقدر و رهبر بزرگ جهادی، حجتالاسلام و المسلمین سید هاشم صفی الدین (رضوان الله علیه) نیز به قافله شهیدان پیوسته و با پیکری خونین و مشحون از جراحتها و تنی رنجور از سالیان طولانی مقاومت و جهاد، به دیدار معبود خود شتافته و در جنت المأوی میهمان رفقای شهیدش شده است. شهادت گوارای وجودش باد. هنیئ له و لانصاره!
خصم لئیم و شرور بد طینت روزگار ما، به گمان باطل چنین پندارد که ملت مقاومت را به مرگ میرانده کند، حال که این چنین ملتی به مرگ از خاکدان تن، زندهتر شوند؛ چنانچه از مولا و امام خویش، علی بن ابی طالب - که درود بیپایان خدا بر او باد - چنین آموختهاند که: «فَالْمَوْتُ فِی حَیَاتِکُمْ مَقْهُورِینَ وَ الْحَیَاةُ فِی مَوْتِکُمْ قَاهِرِینَ؛ پس مرگ (حقیقى) در زندگانى شما است اگر مغلوب بشوید، و (حقیقت) زندگانى در مرگ شما است آنگاه که (بر دشمن) غالب آئید (مرگ با عزّت و شرافت بهتر است از زندگانى با ذلّت و خوارى)».
آری! دشمن بد سرشت ما در اندیشه شوم خود، پندارد که با این چنین کشتارهایی، بساط مقاومت برچیده و یا مرعوب توحش بیحدوحصر آن شود؛ حال آن که ملتی که شهادت را عزت ابدی داند و مرگ را فرار از زندان تن پندارد؛ ملتی که زندگی در سایه ظلم را ننگ و عار داند و جهاد را دری از درهای بهشت؛ ملتی که تکیه بر فرهنگ عاشورا دارد و دل در کربلا، همان ارض موعود «مصارع عشاق شهداء»؛ این چنین ملتی را چه باک از مرگ که مشتاقانه آن را به آغوشش کشانند.
هر چند این شهادتها هر یک ثلمه و خسارتی جبرانناپذیر است، ولی پاداشی است نیک برای آنان که عمری در جستوجوی شهادت، سنگر به سنگر در تکاپو بودند و پیوسته حسن ختام خود را این چنین از خدای خویش تمنا میکردند.
آری! این شهادتها، نه پایانی است برای مقاومت و نه نقصانی است در بالندگی آن. مقاومت یک اندیشه مطهر است و شهادت، بیتالغزل دیوان بلند عاشقی!
از خداوند رحمان برای او و تمام شهیدان مقاومت، تمام آنان که بودن خود را صرف ماندن باورهایشان کردند، علو درجات و همنشینی با صالحین درگاهش را مسئلت و از رب کریم (جلت قدرته) برای خود، پیوستن به این قافله پر نور از شریفزادگان و بلندهمتان آبرومند را تقاضا دارم.
آنان که ره دوست گزیدند همه
در کوی شهادت آرمیدند همه
در معرکهٔ دو کون فتح از عشق است
هرچند سپاه او شهیدند همه