یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت/

روزهای بی پناهی

کاش می بودی و می دیدی که بعد از تو "کشکان" هم دق کرد و خشکید. چرا که سال‌ها مانع از عبورت شده و تو را نشناخته بود...

به گزارش جماران؛ اسد سیفی شاهیوند، معاونت آموزش و پرورش شهرستان کوهدشت، در یادداشتی به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم علی اکبر پناهی از معلمان قدیمی استان لرستان نوشت: 

یکسال گذشت...

یکسال از آن روزهایی که با وقار و متین و سپیدپوش و سپیدموی، قدم های آرامت را بر روی سنگ فرش های شهرم می گذاشتی گذشت، شهری که گرچه زادگاهت نبود ولی شور دلدادگی هایت شهره شهرت کرده بود.

یکسال گذشت و دیگر هیچ بوستانی بوی تو را نمی دهد.

 دیگر از "دوره تاگاشمار" صدای قدم های غزال تیزپایت برای زدودن غبار غم و جهالت از صورت معصوم کودکان سرزمینم، شاهیوند، به گوش نمی رسد.

آری بعد از تو دیگر هیچ رهگذری از دوره تا گاشمار را با پای پیاده برای عشق به خدمت طی نمی کند.

 بعد از تو چشمه های"چهارتاف" شکرآو "گردکانه"و چالهم" دیگر نغمه های پرندگان عاشق را ندیدند.

 آری، دیگر بعد از تو هیچ غزالی غزاله و هیچ گرگی "پتی" نزایید.

دیگر بعد از تو هیچکس در مسیر عاشقی "شور دلدادگی" را سر نداد.

 آری، تو سند اعتبار، محبت و انسانیت، عشق و خدمت، شور و شرافت، صداقت و صمیمیت، امانت و اصالت، و مهم تر از همه سردار سرافراز کوچ جهالت از سرزمین پدر و مادریم "شاهیوند" محروم بودی.

 کاش می بودی و می دیدی که بعد از تو "کشکان" هم دق کرد و خشکید. چرا که سال‌ها مانع از عبورت شده و تو را نشناخته بود.

آری، یک‌سال گذشت و من همچنان مشتاق آن کلام شیرینت که عاشقانه بر دل می نشست و هر انسان آزاده ای را مجذوب خود می کرد، هستم. اما افسوس که دست تقدیر تو را برای خود خواست و ما را در فراقت چشم انتظار گذاشت.

 آری، تو پناه بی پناهان بودی.

تو عشق بودی و عاشقی را معنا نمودی.

تو از تبار "علی بودی و اکبر"

آری تو پناهی بودی

روحت شاد و یادت گرامی...

 

***

 

درس هایی از یک معلم قدیمی

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
5 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.