مدیر گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری پژوهشگاه رویان گفت: در رویان اهدای اسپرم نمی کنیم و دلیل قانع کننده ای هم برای آن نداریم. ولی اهدای تخمک و رحم جایگزین انجام می شود. نمی توانم بگویم به خاطر مسائل فقهی است؛ چون هیچ کدام از دکترهای ما مجتهد نیستند و چهار نفر از فقها فتوای مباح بودن اهدای اسپرم را داده اند.
نشستی با موضوع «بررسی فقهی و حقوقی روش های درمان ناباروری» در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی برگزار شد و متخصصین ژنتیک و حقوق پژوهشگاه رویان به بررسی این موضوع پرداختند.
به گزارش جماران، رضا عمانی سامانی، مدیر گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری پژوهشگاه رویان، در این نشست طی سخنانی با موضوع «معضلات اخلاقی در روش های کمک باروری»، گفت: ناباروری زمانی است که زوجی بخواهند بچه دار شوند و یک سال برای بچه دار شدن تلاش کنند و منجر به فرزند نشود. ناباروری بیماری فرد نیست و بیماری زوج است. حدود 10 درصد از زوج ها نابارور می شوند. ولی در جاهای مختلف دنیا متفاوت است. آخرین آماری که از پژوهش های آماری گرفته شده، ناباروری در ایران 15 درصد است.
وی با تأکید بر اینکه آموزش در خصوص مسائل جنسی به هیچ عنوان مخالف دین نیست و باید انجام شود، افزود: در ازدواج های با سن پایین چیزی حدود 60 تا 70 درصد ناباروری وجود دارد. به خاطر اینکه ما آموزشی در این زمینه نداریم.
سامانی ادامه داد: عامل 40 درصد ناباروری ها زنانه، 40 درصد مردانه و 10 درصد مشترک بین زن و مرد است؛ در 10 درصد هم عاملی پیدا نمی کنیم اما ناباروری موجود است. اگر علت را پیدا کردیم، سعی می کنیم آن علت را با دارو و یا جراحی رفع کنیم؛ اما اگر نشد، باید به سراغ روش های کمک باروری برویم.
وی با اشاره به روش های کمک باروری اظهار داشت: در رویان اهدای اسپرم نمی کنیم و دلیل قانع کننده ای هم برای آن نداریم. ولی اهدای تخمک و رحم جایگزین انجام می شود. نمی توانم بگویم به خاطر مسائل فقهی است؛ چون هیچ کدام از دکترهای ما مجتهد نیستند و چهار نفر از فقها فتوای مباح بودن اهدای اسپرم را داده اند. پس نمی تواند پایه آن فقهی باشد؛ استدلال خوبی هم پشت آن نیست.
مدیر گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری پژوهشگاه رویان تأکید کرد: قانون اهدال جنین مصوب سال 1382 گفته که هر زوج شرعی و قانونی بارور یا نابارور می توانند جنینشان را اهدا کنند. خیلی از مراکز هم اکنون یک زوج را از بازار می آورند و می گویند IVF کنیم و جنین های آن را اهدا کنیم. به نظر می آید این امر صحیح نباشد. اما شورای نگهبان این را تأیید کرده است. لایحه اصلاح آن وارد مجلس شده، ولی چون اواخر کار مجلس دهم است در دستور کار مجلس نیست؛ ان شاء الله مجلس بعد این کار را انجام می دهد.
وی افزود: مراکز ناباروری در این زمینه به فتوای مراجع و اصل 167 قانون اساسی ارجاع می دهند. البته مشکل ما این است که فتاوا متفاوت هستند. اهل سنت در مجمع فقهی خود همه این روش ها را مشابهت با زنا و حرام دانسته اند. ولی شیعه می گوید که تعریف زنا دقیق است و مشابهت این موضوع با زنا را قبول ندارد. ولی گم شدن نسب را قبول دارند.
مدیر گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری پژوهشگاه رویان در خصوص اهدای خون بند ناف نیز گفت: می توان برای نجات بچه مبتلا به سرطانی که نیاز به پیوند مغز استخوان دارد، بچه دیگری از طریق IVF به دنیا آورد و از خون بند ناف او برای نجات جان برادر یا خواهرش استفاده کرد. به این «خواهر و برادر نجات بخش» می گویند. یک سری مسائل دارد که باید در مورد آن بحث شود؛ ولی به نظر می آید که کار بدی نیست. یک چیز دیگر هم من در پایان نامه ام تعریف کردم. آن زمانی است که فرد بچه ای به دنیا بیاورد، به خاطر اینکه از خون بند ناف او خودش را درمان کند. از نظر اخلاقی باید در این مورد صحبت کرد که می شود یا نمی شود.
سید محمد آذین، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی پژوهشگاه رویان، نیز در این نشست در خصوص «شخصیت جنین و جایگاه حقوقی جنین» گفت: بنابر دیدگاه پاره ای از فلاسفه، حقوقدانان و متکلمین «نفس» حد واسط عالم روح و جسم است که رابط بین ما و عالم ملکوت است. در حکمت متعالیه «درّج» مطرح می شود. یعنی جنین انسانی است که هنوز در مرحله نخستین سیرورت قرار گرفته است؛ نمی توانیم بگوییم انسان نیست و از طرفی هم نمی توانیم بگوییم یک انسان دارای همه حقوق و درجات عالی یک انسان بالغ هست.
وی با اشاره به مباحث پزشکی این موضوع، تأکید کرد: مسلم این است که جنین از ابتدا جان دارد و یک موجود دارای حیات است. یعنی حیات جنینی موصوف به صفت انسانی است. همین صفت انسانی باعث می شود که ما مجبور باشیم از همان ابتدای شکل گیری جنین احتراماتی را برای آن به رسمیت بشناسیم. اما دو مانع برای شخص انگاری سلول جنسی وجود دارد. مانع اول این است که ضرورت دارد اسپرم با مداخله شیء خارجی به جنین تبدیل شود. همچنین یک تخمک 23 کروموزوم بیشتر ندارد و نیاز به سلول نر دارد. بنابر این سلول جنسی برای اینکه وصف حیات انسانی به او داده شود راه دوری را در پیش دارد.
آذین افزود: می توان با مال انگاری سلول های جنسی خیلی از مشکلات درمان ناباروری را حل کرد. یعنی می شود گامنت را اهدا کرد و هیچ اشکالی هم ندارد. همچنین می توان سلول خونی را اهدا کرد. کسی ادعا نمی کند که سلول خونی، انسان است؛ یا دارای حیات انسانی یا شعور انسانی است. بنابر این سلول های جنسی قابلیت های زیادی در ناباروری دارد و بهتر است به جای اینکه به سراغ بانک جنین برویم، به سمت بانک گامنت برویم واز این طریق مشکلات را حل کنیم.
وی ادامه داد: بعد از انجام مطالعات پزشکی به این نتیجه رسیدم که اصلا نمی توانیم برای نطفه به محض لقاح شخصیت انسانی قائل شویم. اولا وقتی که سلول نطقه منعقد می شود، تا چند روز احتمال دارد که این سلول به دو قسمت تقسیم شود. اگر ما برای این سلول یک روح و یا کرامت انسانی قائل شویم، تکلیف تکه دوم چه می شود؟ آیا یک روح تبدیل به دو روح می شود؟ آیا یکی از این دو تکه روح انسانی دارد و دیگری فاقد روح انسانی است؟ در حالی که هیچ کدام از اینها درست نیست. چون وقتی دو تکه می شود هر کدام از آنها به صورت جداگانه رشد می کند و تبدیل به یک دوقلو می شوند. اگر از اول روح داشت و نفس شکل گرفته بود، چگونه می توانیم با دو پاره شدن بگوییم نفس دو تکه شده است؟! حتی ممکن است ابتدا دو سلول شکل گرفته باشد و بعد دچار فیوژن شود و به یک سلول تبدیل شود. در این صورت هم بگوییم دو نفس تبدیل به یک نفس شد؟! این نشان می دهد که هنوز در مرحله رش فیزیولوژیک صرف است. درست است که حیات انسانی شروع شده ولی نمی توانیم نفسی را به این مرحله از جنین نسبت دهیم.
مشاور حقوقی پژوهشگاه رویان تأکید کرد: البته این حرف به این معنا نیست جنین در مرحله آغاز انعقاد هیچ حرمتی نداشته باشد. این حرمت در طول رشد جنین سلسله مراتبی را طی می کند. افزایش دیه جنین در طول زمان نمایانگر این دیدگاه است که ما باید این تدرّج را در سلسله مراتب رشد جنین بپذیریم و به آن احترام بگذاریم و نگوییم جنین تا زمان دمیدن روح احترام ندارد و چون انسان نیست، هیچ فرقی با اموال ندارد و می توانیم هر بلایی سر آن بیاوریم؛ ولی از زمانی که روح دمیده شد، انسانی است که به هیچ عنوان نمی توان به او دست زد.
وی با تأکید بر اینکه نمی توانیم به سلول تخم نگاه معامله مال داشته باشیم، اظهار داشت: به نظر می رسد تنها توجیه قابل پذیرش، تولید سلول تخم برای درمان انسان باشد. یکی از مصادیق درمان انسان می تواند درمان ناباروری و تولید مثل باشد. یعنی حیات پایین مرتبه تر از حیات انسانی در خدمت یک حیات عالی تر باشد. حتی من اعتقاد دارم سلول تخم را نمی شود برای پژوهش در زمینه هایی به کار برد که برای حیات انسانی ضرورتی ندارد و فقط می تواند به پیشبرد و ارتقای کیفیت زندگی انسانی کمک کند.
آذین گفت: از مرحله لانه گزینی به بعد، ما موظف هستیم که حق حیات انسانی را برای جنین به رسمیت بشناسیم و به هیچ بهانه ای نمی توانیم به اسقاط جنین حکم کنیم؛ مگر در موردی که حیات این جنین با حیات انسان دیگری در تعارض باشد. حق ادامه حیات جنین را قانون مدنی اعطا کرده و مهمترین حق هر شخصی حیات است و ما نمی توانیم با مداخله خودمان آن را از بین ببریم. این مسأله در بحث اسقاط جنین های معلول مسأله ساز می شود. ما قانون سقط درمانی مصوب سال 1384 را داریم که تا قبل از چهار ماهگی جنین اگر تشخیص داده شود که جنین یک مشکل کروموزومی ژنتیک دارد، به شرط اینکه ثابت شود برای مادر ایجاد عسر و حرج می کند، قابل سقط است. اما اگر قانون مدنی به ما می گوید که جنین حق حیات دارد، پس جنین معلول هم حق حیات دارد. به نظر می آید تنها مورد استثنا باید جلوگیری از مرگ مادر باشد.
وی تأکید کرد: جنین آزمایشگاهی با جنین طبیعی از نظر حرمت هیچ تفاوتی ندارد و تنها تفاوت در محیط رشد آنها است. وقتی جنین از محیط آزمایشگاهی در رحم مادر قرار می گیرد باید از همه حقوق برخوردار باشد. اما تا زمانی که در آزمایشگاه هستند جنین های آزمایشگاهی ارث نمی برند. شخص تلقی نمی شوند. از طرف دیگر، مال هم تلقی نمی شوند که بتوان مدعی شد به ارث می رسند. باید یک برخورد میانه و حد وسط با آنها بشود. یک حرمت جدی باید برای جنین های آزمایشگاهی در نظر گرفته شود و هیچ جنین آزمایشگاهی بی دلیل نباید تولید شود و بی دلیل نباید از بین برود. باید حتما تولید آن توجیه اخلاقی داشته باشد و مهمترین توجیه هم تولید مثل است.