دهستان موگویی واقع در چهارمحال بختیاری را می توان یکی از عجیب ترین مناطق ایران توصیف کرد. پارادوکس حاصل منابع طبیعی سرشار و فقر همه جانبه که در بسیاری از نقاط کشور مشهود است در موگویی رنگ و بوی غلیظ تری دارد به گونه ای که خوانندگان این مطلب اگر منطقه را از نزدیک ندیده باشند باور سطور این متن برای شان دشوار خواهد بود.
پایگاه خبری جماران-میلاد شیراوند: نوشتار پیش رو حاصل مشاهدات خبرنگار جماران است که در تابستان سال 1398 در دهستان موگویی واقع در شهرستان کوهرنگ(استان چهارمحال و بختیاری) حضور پیدا کرده است.
از بدو ورود به این منطقه اولین مانع توسعه در آن مشاهده می شود: جاده ناهموار و خطرناک دهستان موگویی به قدری نامناسب است که برای طی فاصله ای به طول اتوبان تهران-کرج(حدود 40 کیلومتر) بایستی زمانی معادل سفر زمینی تهران- ارومیه(حدود 10 ساعت) را تلف کرد.
به روستای «سرآقا سید» که می رسی طبیعت بکر و منازل پلکانی توجه آدمی را جلب خود می کند؛ به گونه ای که پیش روی خود جغرافیایی دیدنی، را می پنداری اما این تصور تنها به میزان زمان ورود به داخل روستا واقعیت دارد و بعد از آن به دنیایی وارد می شوید که باور کردن آن سخت است.
علی رغم احداث مرکز بهداشت در این روستا، حضور و اثر فاضلاب منازل بر کل زندگی روزمره ساکنان آن مشهود و رقت انگیز است. تقریبا میتوان گفت تمام روستا بوی تعفن فاضلاب می دهد و این اتفاق حاصل سرریز مستقیم فاضلاب آشپزخانه ها، حمام ها و سرویس های بهداشتی روستا به درون کوچه ها یا مسیر خروج چشمه بالادست روستا است.
کودکان و زنان به راحتی از میان این فاضلاب ها عبور می کنند و مردان روستا چالشی در این خصوص در ذهن خود متصور نیستند.
تقریبا می توان گفت که از مظاهر بهداشت، هیچ چیزی را نمی توان در سرآقاسید پیدا کرد. بنابر گفته برخی ساکنان تا چندی پیش تمام مردمان روستا از یک سرویس بهداشتی واقع در امام زاده روستا استفاده می کرده اند.
زباله ها در سر آقا سید نه تنها جمع آوری نمی شود بله به صورت مستمر توسط اهالی در کانال چشمه ی روستا و کوچه های بسیار باریک(حدودا یک متری) ریخته می شود به طوری که قسمت انتهایی روستا تپه ای مشاهده می شود که از رسوب و انباشت زباله ها پدید آمده است.
علاوه بر معضلات فوق الذکر مسایل فرهنگی و اجتماعی در سرآقا سید نیز دچار چالش های جدی است.
ازدواج زودهنگام دختران در سنین 13 تا 18 سالگی امری مرسوم است و گویی جزئی از زندگی روزمره آنان و در ردیف غرایز کاملا جسمانی مانند غذا خوردن، اجابت مزاج، خوابیدن و ... است.
چهره ی زنان روستا بسیار مسن تر از سن واقعی آنان است و به طور تقریبی می توان گفت یک زن ساکن موگویی طی 5 سال اول زندگی زناشویی خود 3 کودک به دنیا می آورد.
ترک تحصیل در مناطق موگویی امری مشهود است، این مهم علاوه بر نبود امکانات دلایلی هم چون اجبار خانواده ها به ویژه بر سر دختران دارد. بسیاری از کودکان تحصیلات را تنها تا رده ششم ابتدایی می توانند ادامه دهند.
مساله ی حریم خصوصی در بین مردمان سرآقا سید نیز دچار چالش هایی قابل توجه است. اگرچه محیط روستایی در بسیاری از نقاط کشور بدین گونه است که مردمان یک جغرافیای محدود در رفت و آمد ها به منازل یکدیگر محدودیتی برای خود قائل نیستند اما این مهم در «سرآقا سید» نسبت به میهمانان و گردشگران نیز رخ می دهد؛ برای مثال بررسی محتویات وسائل همراه یک مهمان توسط کودکان و خود میزبان امری به غایت طبیعی به نظر می آمد.
نبود دستگیره بر روی در سرویس های بهداشتی(حمام و توالت) خود گواهی بر کمرنگ بودن مصادیق حریم شخصی در این منطقه است.
مصرف بیش از حد نمک، پایین بودن تنوع غذایی، تعداد سه دهنه مغازه کوچک با امکانات و اقلام کم نشان دهنده مشکلات تغذیه ای در بین مردمان سرآقا سید است که با توجه به آن می توان گفت که تقریبا اغلب کودکان سرآقا سید دچار عارضه لاغری و سوء تغذیه هستند.
چند کیلومتر دورتر از سرآقا سید روستای «بیراهگان» واقع شده که در سیل فروردین ماه سال جاری(1398) صدمات بسیاری به خود دیده است، چندین واحد مسکونی به طور 100 درصدی تخریب شده و تعداد بسیاری دیگر از منازل آسیب قابل توجه دیده اند. علی رغم گذشت حدود 4 ماه از وقوع سیل در غرب کشور تاکنون فکر چاره ای برای ساکنین این روستا و آسیب دیدگان سیل نشده است.
پیری زود رس زنان در روستای بیراهگان مشهود است که از علل آن می توان به زایمان های متعدد اشاره کرد. وضعیت ارتباطات تلفنی در بیراهگان نسبت به سایر نقاط وضعیت نا مناسب تری دارد.
(تصویر یک زن 27 ساله)
تحصیلات در بیراهگان تا ششم ابتدایی امکان پذیر است و اغلب کودکان روستا از ادامه تحصیل منصرف می شوند. نگرانی خانواده از سرنوشت دختران خود در شهر، عدم دسترسی به شهر طی شش ماه از سال و سنگین بودن هزینه های تحصیل از عوامل ترک تحصیل کودکان بیراهگان است. در مدت زمان حضور در این روستا متوجه شدیم ساختمان مدرسه روستا به تعدادی از عشایر برای زندگی اجاره داده شده است که در نوع خود عجیب به نظر می رسید!
بیراهگان دارای باغات گردو و زمین حاصل خیزی است که وسعت زیادی ندارند. در مجموع می توان بیراهگان همانی است که نامش گویای آن است.
روستای «خویه» اما وضعیتی متفاوت تر دارد؛ حضور سپاه پاسداران، طرح خرید خدمت آموزش و پرورش، جمعیت زیاد آن به نسبت روستاهای دیگر، وضعیت آبرومندانه فاضلاب در این روستا، امکان تحصیل در روستا تا پایه دوازدهم و ... باعث شده تا بتوان این روستا را در سطح بالاتری نسبت به سایر روستاها در دهستان موگویی ارزیابی کرد.
سطح بهداشت خویه به مراتب از سرآقاسید وضعیت مطلوب تری دارد که با توجه به فاصله این دو با شهر «چلگرد»، مقداری عجیب به نظر می رسد؛ چرا که انتظار می رفت بعد مسافت، وضعیت را وخیم تر نشان دهد.
«صالح کوتاه» دیگر روستای دهستان موگویی است، نام آن برگرفته از نام یک امام زاده است و جمعیت ساکن آن، از سادات تشکیل می شود. مهمان نوازی مردمان صالح کوتاه به قدری گرم است که نمونه آن را نمی توان در هیچ کجای کشور دید. اغلب مردم این روستا تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفته اند و فصل گرما را در سیاه چادرها و خارج از روستا مس گذرانند. از نکات جالب مردم صالح کوتاه این است که حریم خصوصی را به شدت حفظ می کنند؛ برای مثال سیاه چادرها پشت به هم و به صورت طولی برپا شده اند.
سطح تحصیلات در صالح کوتاه بسیار کم و بیشتر از همه نیز گریبان گیر دختران است تا این پروسه ی غم انگیز در ارتفاعات بالاتر موگویی نیز ادامه داشته باشد.
علی رغم حضور مرکز بهداشت در این روستا، اما آموزش های بهداشت خانواده در سطح پایینی قرار دارد؛ برای مثال به زوج جوانی که داری سه فرزند معلول هستند، هنوز هم گفته نشده که ازدواج فامیلی آن ها مسبب این اتفاق شده است!
«چین» نام عجیب روستایی است که پس از آن تقریبا چیزی نصیب روستاهای دیگر نشده است؛ آب و برق تنها تا چین راه پیدا کرده اند. به گفته ی برخی اهالی چین به خاطر تولید سفال های چینی در گذشته چنین نامی به خود دیده است. بارز ترین نکته در خصوص مردمان چین که می توان بدان اشاره کرد، کار کردن بیشتر مردان نسبت به زنان است؛ اتفاقی که در روستاهای قبل از آن کمتر رخ می دهد.
ارتباط مردم چین با شهرها نیز متفاوت تر است. تهران در چین کمتر از روستاهای دیگر منطقه ناآشناست؛ برخی خانواده برادر، فرزند و اقوامی در تهران دارند. علی رغم نبود خدمات از سوی هیچ کدام از اپراتورهای مرسوم در چین، ارتباط با بیرون از طریق «نور تل» و البته با کندی انجام میگیرد اما حتی زنان این روستا از کارکرد و چگونگی اینترنت با خبر بودند.
اهالی چین بسیار مهمان نواز و خوش گفتار هستند؛ فارسی را نیز بهتر از دیگر روستاها صحبت می کنند که با توجه به مسافت بسیار زیاد آن نسبت به کوهرنگ، این مهم نیز تعجب برانگیز است.
آن چه شرح آن رفت، مربوط به روستاهایی است که از طریق اتومبیل های Off Road امکان دسترسی به آنان وجود دارد و تعداد زیادی روستای صعب العبور نیز در منطقه وجود دارد که برای دسترسی به آنان بایستی زمان بیشتری اختصاص داد.
در نهایت می توان گفت دستگاه های حاضر در موگویی جز کمیته امداد امام خمینی که اشراف جامعی بر اغلب آن ها دارد، حضوری کم رنگ دارند. ادراه بهداشت نیز در تعداد زیادی از روستاهایی که دسترسی به جاده و برق دارند، خانه بهداشت دایر کرده است، اما علی رغم نیاز منطقه حضور بهزیستی و نیروهای انتظامی کمرنگ است.
فقر چند وجهی گریبان منطقه را گرفته است و برای رفع آن نیاز به اقدامات همه جانبه از سوی مجموعه حاکمیت کشور هستیم.
موگویی نیاز به دیده شدن و اهمیت پیدا کردن دارد. در نهایت دهستان موگویی را می توان همانطور که پیش از این گفته شده، «انتهای محرومیت» نامید.
این گزارش تقدیم می شود به رضا طهماسبی، مددکار شریف شهرستان کوهرنگ.