پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: موضوع افزایش رضایتمندی و خشنودی مردم همواره جزو مسائل و دغدغههایی بوده که در جامعه وجود داشته، به نحوی که حتی در سخنان چند هفته پیش رئیسجمهور نیز به آن اشاره شد. حسن روحانی گفته بود که میتوان میزان رضایتمندی و خشنودی اجتماعی مردم را با انجام برخی اقدامات کمهزینه در جامعه افزایش داد.
پروفسور حسین باهر یکی از جامعه شناسان مطرح کشور و دبیرکل آکادمی مدیریت ایران است. وی همچنین «قائم مقام سازمان برنامه و بودجه» و «معاون برنامه ریزی دولت شهید رجایی» بوده و یکی از اعضای بازنشسته هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی است. او در حالی که مدرک کارشناسی حقوق خود را در گرایش اقتصاد از دانشگاه تهران دریافت کرده، مدرک ارشد خود را در رشته اکونومتری گرفته و دوره دکترا و فوق دکترایش را نیز در رشته فلسفه در دانشگاه «کنکوردیا» و شورای تحقیقات ملی کشور کانادا گذرانده است.
وی معتقد است که انجام اقداماتی در این راستا شدنی بوده و منوط به آن است که کار در دست کاردان قرار گیرد تا بداند با انجام چه اقداماتی میتوان زمینههای شادی و خشنودی مردم را مهیا کرد. بیتردید زمانی که مناصب مهم در دست افرادی کاردان است، همگان امیدوار میشوند.
متن کامل گفتوگوی پروفسور حسین باهر با خبرنگار جماران را در ادامه میخوانید؛
آقای دکتر! آیا میتوان با انجام اقدامات کوچک، میزان رضایتمندی و خشنودی مردم را افزایش داد؟ اگر پاسخ شما مثبت است آن اقدامات چه میتوانند باشند؟
در ارتباط با پاسخ این سوال میخواهم به دو محور اشاره کنم. نخست محور عوامل اهدایی قضایاست که خود، خانواده، خلق و خدا را تشکیل میدهند و نیاز است تا سلامتی رفتاری با آنها رعایت شود تا مشکلاتی نظیر خوددرگیری، مشکلات خانوادگی، خلق درگیری و خدادرگیری برطرف شوند و محتوا محور دیگر ماست که عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در برمی گیرد.
از نظر اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما مشکلات متعددی داریم که در درجه اول باید رفع شده و در درجه بعدی نکات مثبت جایگزین آنها شوند. اگر مسئولین متوجه این امر باشند که کارها را باید به دست کاردانها سپرد، در آن صورت، افراد کاردان نیز میدانند که باید چه اقداماتی انجام شود. برای نمونه اگر بیماری جهت مداوا به بیمارستانی تخصصی مراجعه کند، متخصص خوب میداند باید چه کاری در راستای بهبود او انجام دهد.
اگر کار به کاردان سپرده شود، در هر شرایطی اوضاع بهبود پیدا خواهد کرد
متاسفانه یکی از مشکلات جامعه این است که تنها درباره مسائل حرف زده میشود، اما هیچ اقدامی در جهت رفع آن صورت نمیگیرد. بدین گونه که ما دانشگاهیان درباره مسائل حرف میزنیم، مسئولین نیز حرف میزنند و عمل نمیکنند. نباید فراموش کنیم که اگر کار به کاردان سپرده شود، در هر شرایطی اوضاع بهبود پیدا خواهد کرد. زیرا نظامی که در آن کارها به متخصصین شایسته سپرده میشود،«شایستهسالاری» نام دارد و در هر رشته و منطقهای کارها به بهترین افراد موجود سپرده میشوند.
اینکه یک عده از ابتدای انقلاب در کارها و پستهای مختلف در حال گردش باشند و اگر موفق نبودند به سمت دیگر منصوب شوند، به نوعی ناکامی در مدیریت تصمیمگیری ما محسوب میشود. مسئولین باید به این نتیجه برسند که اگر قادر به جابهجایی افراد در سمتهای مهم نیستند، لااقل مشاورین خوبی برایشان بگذارند و یا خودشان از مشاورانی شایسته برای اداره امور استفاده کنند. چنانکه در تاریخ اینگونه بوده و همواره از مشاورین بینشی و دانشی شایسته استفاده میکردند.
باید از ناامیدیها فاصله گرفت و برای افزایش امید در جامعه تدبیر به خرج داد
حتی اگر در نقش برجستههای تختجمشید نیز نگاه کنیم، متوجه نقش مشاوران بینشی و دانشی در آن دوره خواهیم شد. بنابراین انجام اقدامات مثبت در کشور که موجب افزایش خشنودی و رضایتمندی جامعه میشود، امری شدنی است. منتها یک مقدار ازخودگذشتگی و شجاعت لازم دارد. اگر رابطه مانع ضابطه نشود، فرد امیدوار شده تا با تحصیل در جامعه موجبات ارتقا و خدمات بیشتر به آن را فراهم کند.
مسئولین میتوانند چه اقداماتی انجام دهند که در راستای خشنودی بیشتر مردم باشد؟
دولت موجود دو کلمه را به عنوان شعار خود مطرح کرده که اگر معنا شود، کارگشاست. دو واژه امید و تدبیر این پیام را میرساند که باید از ناامیدیها فاصله گرفت و برای افزایش امید در جامعه تدبیر به خرج داد. اما بیتردید دزدیها، اختلاسها، بگیرببندها، خشونتها و مسائلی که موجب تلخ کامی میشوند، ناامیدی را افزایش میدهند. متاسفانه هر شب تلویزیون ما گزارشهایی از این موارد تهیه میکند. در صورتی که اگر هدف افزایش امید در جامعه باشد، باید این مسائل را تمام کنند و بدون شک این کاری شدنی است.
امید پدیدهای مانند سایر پدیدههای اجتماعی است. یعنی زمانی که یک اقدام خوب انجام میشود، همه امیدوارند و وقتی کاری نامناسب صورت میگیرد، میزان امیدواری کاهش پیدا میکند. بنابراین امید در جامعه وضعیتی ثابت یا تثبیت شده ندارد، بلکه مدام در حال نوسان است.
فرد کاردان میداند با انجام چه اقداماتی میتوان زمینههای شادی و خشنودی مردم را فراهم کرد
مسائلی که امروز با آن مواجهایم، قبلاً هم در کشور وجود داشته است و ما شاهد هرج و مرج اجتماعی بودیم. امروز هم میتوان با این نابسامانی ها برخورد کرد. آنچنان که در برخی از ادوار تاریخی نیز با این وضعیت مقابله و ایران به مرحلهای رسید که امنیتی نسبی در آن برقرار شد. عوامل شادی آور نیز برای جامعه متعدد هستند و از طبیعت تا آفاق و انفس و عرفان و اخلاق میتوانند برای انسان شادی را به همراه داشته باشند.
بشر برای شادیکردن آفریده شده، بنابراین انجام اقداماتی در این راستا نیز شدنی بوده و منوط به آن است که کار در دست کاردان قرار گیرد تا بداند با انجام چه اقداماتی میتوان زمینههای شادی و خشنودی مردم را مهیا کرد. زمانی که مناصب مهم در دست افرادی کاردان است، همگان امیدوار میشوند. برای نمونه امروز که وزارت خارجه ما مدیری لایق دارد، مردم به اقدامات این وزارتخانه امیدوار هستند و حتی اگر در کوتاهمدت هم با تحریمهایی مواجه شدند، اما خیالشان آسوده است که کار به دست کاردان افتاده، همین طور در وزات بهداشت نیز این گونه است. مردم زمانی که ببینند کار به کاردان سپرده شده، حتی اگر ببینند شرط موضوعش مطلوب نباشد، میدانند که شرط موعودش مطلوب خواهد شد.
باید مظاهر شادمانی را در جامعه بیشتر کرد
بیتردید انسانهای توسعه یافته میتوانند جوامع را خوشبخت کنند. خوشبختانه ایران و ایرانی در همهجا به اعتبار فرهنگ فرهیختهای که دارد، سربلند است. اما در این مقطع باید رنگ و لعاب خشونت را کنار گذاشته و به جای آن غلظت ادب و هنر را در جامعه بیشتر کنیم. باید مظاهر شادمانی را در جامعه بیشتر کرد. ما میتوانیم از تمام آثار هنری جهانی با رعایت شئون اسلامی و بومی خود استفاده کنیم.
میتوان یک شورای ملی و مردمی از فرهیختگان اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تشکیل داد که به دولت راهکار ارائه دهد و دولت نیز تنها از طریق سازمان برنامه تصمیمگیری نکند. اگر این شورای عالیملی و مردمی تشکیل شود، بهتر میتوان مسائل را شناسایی و برای آنها راهکار ارائه کرد. این کار به نوعی استفاده از سرمایههای اجتماعی در نظام تصمیمگیری است. متاسفانه ما با سرمایههای اقتصادی آشنا هستیم اما با سرمایههای اجتماعی هیچگونه آشنایی نداریم.
امید در جامعه، مدام در حال نوسان است
در حالی که سرمایههای اجتماعی استفاده از ظرفیتهای انسانهای با تجربه، پخته، مردمی، بیحاشیه و آنهایی هستند که دلشان برای این مملکت میسوزد و تمایل دارند تا تجربیات خود را با دیگران برای ارتقای سطح اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور به اشتراک بگذارند.
وضعیت امید در جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا امروز شاهد آن سطح از امید مورد انتظار یک جامعه شناس یا پژوهشگر اجتماعی در کشور هستیم؟
من به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی معتقدم که امید نیز پدیدهای مانند سایر پدیدههای اجتماعی است. یعنی زمانی که یک اقدام خوب انجام میشود، همه امیدوارند و وقتی کاری نامناسب صورت میگیرد، میزان امیدواری کاهش پیدا میکند. بنابراین امید در جامعه وضعیتی ثابت یا تثبیت شده ندارد، بلکه مدام در حال نوسان است.
میزان امید یا ناامیدی ما وابسته به اقداماتی است که در هر حوزه انجام میشود
برای نمونه من به عنوان یک فرد وقتی پلهای بزرگ، خیابانهای عریض و طویل در شهر را میبینم به مدیریت شهری امیدوار میشوم، اما زمانی که قطع درختان، زبالههای انباشته یا تراکمفروشی شهرداری را میبینم، ناامید میشوم. بنابراین میزان امید یا ناامیدی ما وابسته به اقداماتی است که در هر حوزه انجام میشود.
آیا این نوسانی که شما به آن اشاره کردید، میتواند مخرب باشد؟ یا اینکه امری طبیعی است که در هر جامعهای دیده می شود؟ مرز میان امید و ناامیدی و بلاتکلیفی در جامعه و به ویژه جوانان، تا چه اندازه میتواند به امید به آینده لطمه وارد کند؟
در چنین حالتی افراد مسن تقریباً بیتفاوت هستند و جوانان نیز به دو دسته تقسیم میشوند. گروهی که کاملاً ناامید شده و در جستجوی خوشبختی به خارج از مرزها پناه میبرند و گروهی هم همچنان امیدوار باقی میمانند و مشغول کار هستند. امروز من شاهد فعالیت جوانان و نوجوانانی هستم که نگاهشان نه به دولت و نه خانوادهشان است و روی توانمندی خودشان حساب میکنند.
افراد بدبین دربهدر به دنبال سوژه بدی میگردند تا آن را تبلیغ کنند
این روحیهای که در نسل جوان و نوجوان در حال شکل گیری است، برای من بسیار امیدوار کننده بوده و این امیدواری در بلندمدت برایم بیشتر از کوتاهمدت است. زیرا در کوتاه مدت، ناامنیها و نابه سامانیها ممکن است از امید انسان بکاهد. من در سمیناری که همین اخیراً داشتم، دیدم که چه فرهیختگانی در این شرایط مشغول به کار هستند و حتی در سطح جهانی مانور میدهند. لذا این آیه قرآن بیشتر برایم معنا میشود که «فان مع العسر یسراً؛ مسلماً بعد هر سختی آسانی است».
فردی چون من که فوق لیسانس آسیبشناسی و فوق دکترایرفتارشناسی دارد، میتواند هر دو طرف قضیه را به خوبی دیده و بگوید که در بلندمدت شرایط بهتر خواهد شد و دلیل بزرگی هم برای حرف خود دارد و آن وجود تمدن بزرگی چون ایران است.
گاهی میبینیم که برخی مسائل جزئیبسیار پرسروصدا منعکس میشوند. این مسأله تا چهاندازه ناشی از فرهنگ عمومی و تا چه حد امری عادی است؟ چرا جامعه به این مرحله رسیده که برخی مسائل کم اهمیت برایش مهم جلوه داده میشود؟
متاسفانه قلم در مواردی در دست دشمن است، یعنی دشمن نه صرفاً یک فرد خارجی، بلکه کسانی هستند که بدبین بوده و دربهدر به دنبال سوژه بدی میگردند تا آن را تبلیغ کنند. آیا تا به حال شده یک خبر خوب یا حتی یک مراسم عقد و عروسی را در اینستاگرام یا فضای مجازی پخش کنند؟ در رسانههای خارج از کشور نیز این کار نمیشود و در داخل هم شاید کمتر رسانه ای وجود داشته باشد که تقریباً بدون جانبداری حرکت میکند مابقی همگی از یک سمت افراط و از سوی دیگر تفریط میکنند.
در بلندمدت شرایط بهتر خواهد شد و دلیلش وجود تمدن بزرگی چون ایران است
خوشبختانه من وقتی در نهادهای مختلف دعوت میشوم، همیشه حرف از شادمانیها، همزیستیهای مسالمتآمیز، خیرخواهیها، مدرسه سازیها و... زده میشود و مردم روی پای خود ایستادند و برای گردش کار در جامعه روی کمک خود حساب باز میکنند. به نظر میرسد که بهتر است افرادی که در چنین مراسمهایی شرکت میکنند، ویدئوهای آن را در شبکههای مجازی منتشر کنند، تا حجم خبرهای خوب و امیدبخش در این فضا بالاتر رود.
متاسفانه چه دولتمردان و چه مردم فرهیخته و اهالی رسانه معمولاً دنبال خبرهای منفی میگردند و درباره آنها صحبت میکنند. من نمیخواهم بگویم که خبرمنفی وجود ندارد، چنانکه این خبرها نیز واقعیت بوده و غیرقابل انکارند. بنابراین فردی چون من که فوق لیسانس آسیبشناسی و فوق دکترایرفتارشناسی دارد، میتواند هر دو طرف قضیه را به خوبی دیده و بگوید که در بلندمدت شرایط بهتر خواهد شد و دلیل بزرگی هم برای حرف خود دارد و آن وجود تمدن بزرگی چون ایران است.
فراموش نکنیم که تمدنهای بزرگ دیگر همگی از بین رفتند، اما تمدن بزرگ ایران بر اساس ادبیات، هنر، صلحدوستی انسانمأبانه و تمدنی ریشه دار شکل گرفته و ادامه داشته است. بنابراین آیندهای مثبت هم خواهد داشت.
نابهسامانیهای اقتصادی روی معیشت مردم اثری سوءگذاشته است
با توجه به وضعیت اقتصادی، چه تحلیلی میتوان از میزان امیدی که مردم باید داشته باشند، داشت؟
مسلماً نابسامانیهای اقتصادی روی معیشت تمام مردم به جز عده قلیلی که یا در نهادهای پولساز بودند یا ارثیههای پدری کلانی به آنها رسیده، اثری سوءگذاشته است. البته افراد کمی هم که جزو اختلاسگرها و دزدان اموالعمومی هستند نیز شرایط نابسامان ندارند. بنابراین جز این دسته افراد، باقی مردم در شرایط خوبی به سر نمیبرند.
یک عده روی خط فقر قرار دارند، اما برخی زیر خط فقر هستند. در هر صورت اگر اقتصاد کشور را به دو بخش خصوصی و دولتی تقسیم کنیم، بخش خصوصی برای بقای خود دست و پا میزند و بخش دولتی و غیرخصوصی هم متاسفانه در برخی موارد بیتالمال را هدر میدهد. بنابراین اگر بخش خصوصی بتواند جایگاه خود را مطابق قانون اساسی پیدا کرده و اصل 43 و 44 آن به درستی اجرا شود. همچنین بخش عمومی نیز در جایگاه خود قرار گرفته و نهادها و بنیادهای درون آن و خصولتیها به وظایف خود عمل کنند، قاعدتاً میتوان انتظار داشت که جامعه وضعیتی روبه بهبود پیدا کند.
میتوان بدون پیروی از الگوهای از پیش تعیین شده، به راهحلهای مناسبی برای اداره کشور رسید
این امیدواری وجود دارد که ما بتوانیم نظامی مترقی و شایسته محور را با متعادلسازیهایی که به وجود میآوریم، بسازیم. نظامی که در عین حفظ سیاست نه شرقی نه غربی، شایسته محور باشد. من با نظامهای موجود در غرب و شرق آشنا هستم. از این رو هم نظام کاپیتالیستی و هم سوسیالیستی هر دو مشکلاتی دارند. بنابراین اگر کار را به دست کاردان و اقتصاد را به دست اقتصاددانان بسپارند، آنها میتوانند طرحهایی ارائه دهند که نه معایب نظام کاپیتالیستی و نه بدیهای نظام سوسیالیستی را داشته باشد.
من به عنوان یک اقتصاددان میگویم که میتوان بدون پیروی از الگوهای از پیش تعیین شده، به راه حلهای مناسبی برای اداره کشور رسید. ما در این زمینه طرحهایی داشتیم و به دنبال برنامهریزی از پایینبه بالا در جامعه بودیم. اما متاسفانه یک عده نمیخواستند مشارکت مردمی در امور اقتصادی پررنگ شود، نگذاشتند این طرح انجام شود. ولیکن ساختار این برنامه در زمان شهید رجایی تدوین شد و در آن زمان ما «عملگرایی» زیادی داشتیم.
با سختگیریهای بی مورد نه تنها هیچکدام از مسائل حل نشد، بلکه نتیجهای عکس داد
اما متاسفانه یک عده نخواستند دست از خودخواهیها و سوءاستفادههای خود دست بردارند و همواره با مسائل مملکتی بر سر مسائل خود در ستیز بودند.
در رابطه با شادیهای لحظهای مردم و اقداماتی که به صورت لحظهای در جامعه انجام میشود، نقش این اقدامات را در ایجاد یک شادی پایدار و حس آینده بهتر تا چه اندازه موثر میدانید؟
اگر فرهنگ جامعه را بالا ببریم، دیگر نیازی به ایجاد برخی محدودیتها نیست. هیچکدام از اقداماتی که از سوی نیروهای انتظامی انجام میشود، نمیتوانند مفید باشد. من به عنوان فردی که 35 سال قبل انقلاب و در سالهای بعد آن زندگی کردم، باید بگویم که در آن دوره هر کس آزاد بود، تا مادامی که به خودش و دیگران لطمهای نزند و باورمندی دینی اکثریت جامعه مستحکم بود. البته باید حساب آن عده کمی را که از این کارها میکردند، جدا کرد.
اما بعدها با سختگیریهای بیمورد و بگیروببندهایی نه تنها هیچکدام از مسائل حل نشد، بلکه نتیجهای عکس داد. بنابراین امروز ما باید جهانی اندیشیده و جهانی عمل کنیم و باید فرهنگ زیستن بهتر و استفاده مناسب از تکنولوژی در جامعه ایجاد شود و تا این اتفاق نیفتد، هیچ رفتار محدودکنندهای موثر نخواهد بود. از این رو، بعد از گذشت 40 سال، ما باید خروجی رفتارها و اقدامات خود را ارزیابی کرده و ببینیم که اگر نتیجهای در خور نداشته است، راه خود را عوض کنیم.
شما میتوانید دیدگاه دکتر عماد افروغ را در این رابطه اینجا بخوانید
همچنین میتوانید دیدگاه دکتر تقی آزاد ارمکی را اینجا بخوانید