تب وتاب های دریاچه ارومیه پایان ندارد. مثل انسانی بیمار که عزیز خانواده است و همه چشم به بهبودش دارند. ارومیه هم عزیز ایران است اما سال هاست که اخبار مربوط به احوال این دریاچه، گاه ایرانیان را امیدوار و گاه دوباره ناامید کرده است. گاهی خبر رسیده که چشم ایران احیا شد، ارومیه زنده شد، فیروزه ایران جان گرفت و چندی بعد باز خبر می آید که ارومیه روزگار خوشی ندارد. این روزها نیز از همان روزهاست، از همان روزهایی که خبرهای رسیده امیدبخش نیست. قلب دومین دریاچه شور جهان ضعیف می تپد، سطح آب به رنگ قرمز درآمده و تراز آب این دریاچه نیز دوباره کاهش یافته است. ثبت تراز دریاچه ارومیه در ابتدای تیر ماه سال جاری به میزان ۱۲۷۰.۷۹ متر است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۱۸ سانتی متر کاهش ارتفاع را نشان می دهد. این در حالی است که هنوز از زمانی که خبر افزایش سطح تراز این دریاچه بر اثر حجم بارندگی ها کام‌مان را شیرین کرد، سه ماه هم نگذشته است. عید امسال گفته شد که با توجه به پیش‌بینی حجم زیاد بارندگی‌ها تا پایان فصل بهار و دریافت بموقع اعتبارات اختصاص یافته، در سال ۹۶ احیا دریاچه با روند خوبی پیش خواهد رفت. اکنون اما باز باید برای حال ارومیه دعا کرد. دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان شرقی در این خصوص گفته که این کاهش ارتفاع به دلیل کاهش بارندگی های موثر بوده است و دولت به دنبال تثبیت وضعیت دریاچه ارومیه بوده و هست. به گفته «خلیل ساعی» سال ۱۳۹۳ تراز دریاچه ۱۲۷۰ متر بود که در سال ۱۳۹۴ به ۱۲۷۰.۵۳ متر و در سال گذشته به ۱۲۷۰.۴۷ متر رسید که نسبت به سال ۱۳۹۴ تنها ۵ سانتی متر کاهش ارتفاع داشته و می توان به این موضوع امیدوار بود. چنین امیدی اما برای دریاچه‌ای که روزی مانند نگین فیروزه انگشتری ایران چشم ها را خیره می کرد، چیزی از غصه نمی کاهد.

فصل تبخیر ارومیه
«چندی قبل هنگام بازگشت از سفر اروپا، هواپیما در ارتفاع ۴۰ هزار پایی قرار داشت و من از بالا در مرز ایران و ترکیه به دریاچه زیبای وان نگاه می کردم اما لذتی نداشت، چرا که ۷۰ کیلومتر آن طرف تر، دریاچه ارومیه ما خشک و بی جان به چشم می آمد و نمی شد باور کرد این همان دریاچه ای است که روزی فیروزه ایران لقب داشت». این جمله ها را اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست در گفت و گو با «قانون» مطرح می کند. به گفته کهرم حالا دو سوم آب ارومیه خشک شده و این روزها با کاهش ۱۸ سانتی متری تراز آب این دریاچه روبرو هستیم و انتظار بیشتری هم نمی رود. کهرم معتقد است که گرما بر کاهش سطح آب اثر گذاشته است. به گفته وی در فصل هایی که به عنوان سال آبی مطرح هستند ارومیه دیگر ارومیه نیست، چه برسد به حالا که فصل گرماست و تبخیر، سرسام آور است. ارومیه روزگار خوشی ندارد و تا رسیدن مهر ماه که سال آبی مجدد آغاز شود نمی توان به بهبود آن امید داشت. در حال حاضر طبق برآوردها از ۴۲۰ میلیارد متر مکعب نزولات آسمانی در سال، ۳۰ میلیارد متر مکعب آن تبخیر می شود. تا زمانی که آب، جاری است تبخیر کمتر است اما زمانی که آب راکد شد، تبخیر بیداد خواهد کرد و تراز آب را کاهش خواهد داد.

امید هست، عملکرد نیست
کهرم می گوید که به آینده و احیای دریاچه ارومیه امیدوار است اما آنچه این امید را با تاخیر مواجه می کند، چگونگی عملکردهاست. قرار بر این بود که ۴۰ درصد آب حوضه آبگیر ارومیه به عنوان حقابه در نظر گرفته شود. آیا این اتفاق افتاد؟ نه و هنوز هم برنامه ای برای اجرای آن نیست. ۴۰ درصد از ۷میلیارد متر مکعب آب یعنی ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب. این کار البته انجام نشد به این دلیل که مقدار آب باید از کشاورزان کسر می شد و عملا امکانپذیر نبود مگر اینکه وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی متحد می شدند و کشاورزان را برای تجهیز زمین های کشاورزی به سیستم های آبیاری نوین از طریق وام های کم بهره حمایت می کردند. در این زمینه قول مساعد وجود داشت اما عملکرد خیر. متاسفانه مسئولان برای ارومیه هزینه ای نمی پردازند. «نادر قاضی‌پور» نماینده مردم ارومیه در مجلس نیز اعتراض کرد که دولت برای احیای دریاچه ارومیه باید آب سدها را روانه این دریاچه می‌کرد اما می‌بینیم که ورود آب‌های آلوده صنعتی و پساب‌ها روز به روز شرایط دریاچه ارومیه را نابسامان‌تر می‌کند. قاضی پور وضعیت این دریاچه را بحرانی دانست و اقدامات دولت برای احیای آن را چندان مفید ندانست. وی همچنین گفت: «ستاد احیای دریاچه ارومیه مدتی است که با مدیریت دانشگاه شریف فعالیت می‌کند اما نه تنها عملکرد رضایت‌بخشی نداشته بلکه فقط هزینه‌زا بوده است.سطح آب دریاچه ارومیه هر روز بیشتر کاهش می‌یابد و اقدامات مقتضی برای حل این مشکل تاکنون انجام نشده است». اظهارات این نماینده مجلس در خصوص اقدامات دولت البته در حالی است که مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی می گوید ارتفاع آب دریاچه ارومیه نسبت به زمان آغاز پروژه‌های احیا در سال ۹۳، ۸۰ تا ۸۵ سانتی متر افزایش پیدا کرده است، همچنین ۵۰۰ میلیون متر مکعب آبی که در دریاچه ارومیه در شهریور سال ۹۳ وجود داشت به ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب رسیده که نتیجه اقدامات انسانی و اجرای پروژه هاست. آنچه مسلم است اما فیروزه ایران برای اینکه دوباره فیروزه ای باشد راه درازی در پیش دارد. راه درازی که در کنار همت مسئولان به اتحاد آن ها نیز احتیاج دارد و هر یک از این دو بدون هم، راه به جایی نخواهد برد.

دریای قرمز!
تبخیر شدید هفته های اخیر دریاچه ارومیه علاوه بر کاهش چشمگیر سطح آب ، موجب تغییر رنگ دریاچه و قرمز شدن آن نیز شده است. افزایش شوری آب منجر به وجود جلبک های قرمز و در نتیجه قرمز شدن رنگ آب شده است اما این موضوع خطرناک نیست. «حجت جباری» معاون فنی حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در خصوص تغییر رنگ دریاچه ارومیه می گوید: « تغییر رنگ دریاچه ارومیه به قرمز، علت‌های مختلفی دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، جلبکی به نام دونالیلا سالیناست که در شرایط نرمال به رنگ سبز است اما با گرم شدن هوا، بالا رفتن تبخیر و میزان شوری آب، این جلبک برای مقاوم‌سازی خود با شرایط شوری آب به رنگ قرمز در می‌آید». وی رنگ قرمز جلبک دونالیلا سالینا را از عوامل تغییر رنگ دریاچه ارومیه بیان کرد و افزود: «غلظت نمک دریاچه ارومیه به ۳۳۰ گرم در لیتر رسیده است که در این شرایط جلبک و باکتری های موجود در دریاچه برای مقاوم‌سازی و ادامه حیات، رنگ قرمز تولید کرده‌اند». رییس دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز در این باره می گوید که قرمز شدن رنگ این دریاچه ناشی از رشد جلبک های شورپسند در آب آن است و مردم نباید در این خصوص نگرانی داشته باشند. به گفته فرهاد سرخوش ، رشد جلبک های شور پسند نیز به علت اشباع نمک، کاهش اکسیژن، افزایش دمای هوا و شدت تابش خورشید است و قرمز شدن رنگ آب دریاچه ارومیه در هر سال، یک‌بار تکرار شده و تا آغاز فصل بارش ادامه می یابد. افزایش دما و تبخیر بالای آب دریاچه ارومیه سبب افزایش غلظت نمک و مرگ جلبک های سبز می‌شود؛ از طرفی نیز جلبک های شورپسند در این شرایط به رشد خود ادامه داده و سبب قرمز شدن سطح نگین آبی آذربایجان می شوند.

تصمیمات کم حاصل
مشکلات آب دریاچه ارومیه از دولت قبل آغاز شد و دولت دهم برای نجات دریاچه، ستاد احیای دریاچه را تشکیل داد که در سریع ترین زمان ممکن طرح های ۴۴گانه نهایی برای احیای دریاچه ارومیه بر روی میز اعضای ستاد احیا قرار گرفت و این ستاد، کارهای عملیاتی خود را برای احیای بزرگ‌ترین پهنه آبی داخلی کشور شروع کرد. ۴۱۲ کیلومتر لایروبی رودخانه های اصلی منتهی به دریاچه ارومیه، ساماندهی سردهنه های رودخانه ها، انسداد یک‌هزار و دویست چاه غیرمجاز و اصلاح آبیاری در ۶ هزار و ۲۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی از اقدام های زودبازده دولت یازدهم برای تثبیت وضعیت این دریاچه بوده است. قرار است دریاچه ارومیه در قالب طرح احیای دریاچه، تا ظرف مدت ۱۰ سال به سطح تراز اکولوژیک خود برسد و یکی از مهم‌ترین مصوبه های این ستاد، کاهش ۴۰ درصدی مصرف آب کشاورزی در حوضه آبریز این دریاچه به واسطه انتقال آب با لوله های پلی اتیلنی از منبع تامین تا سر مزرعه است. در سال های ۹۳ و ۹۴ در مجموع ۴۱۴ کیلومتر عملیات انتقال آب با لوله پلی اتیلنی به اجرا درآمده و ۱۲ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی شهرستان های آذربایجان غربی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، تحت پوشش انتقال آب مدرن قرار گرفته است. طرح تشکیل و تجهیز شبکه سنجش منابع آب سطحی و زیرزمینی استان نیز در راستای اجرای مصوبه های ستاد احیای دریاچه ارومیه در زمان حاضر ۶۸ درصد پیشرفت فیزیکی دارد. تصفیه خانه گلمان که از دیگر طرح های ستاد احیای دریاچه ارومیه برای احیای نگین آبی آذربایجان است، در سال جاری به بهره برداری می رسد و سالانه ۲.۵ میلیون مترمعکب آب به دریاچه ارومیه روانه می کند. تاکنون ستاد احیای دریاچه ارومیه ۱۰۰ میلیارد ریال برای مقابله با ریزگردهای این دریاچه هزینه کرده است.

خشکی ویرانگر


بر خلاف آنچه خیلی ها درباره وجود و عدم وجود دریاچه ارومیه با کارکرد «گردشگری» و «غیر ضرور» در ذهن دارند، خشکی این دریاچه مترادف با خشک شدن زندگی صدها هزار نفر از سکنه شمال‌غرب کشور است. تا آنجا که کارشناسان تاکید می‌کنند که عوارض خشک شدن دریاچه ارومیه، زندگی افراد و اراضی کشاورزی را تا شعاع ۵۰۰ کیلومتر تحت تاثیر قرار می‌دهد. در واقع، اگر این دریاچه را نتوان از خشکی نجات داد، پیش‌بینی می‌شود این محل به کانون اصلی ریزگردهای نمکی منطقه تبدیل شود و ریزگردهای آن تا شعاع ۶۵۰ کیلومتر نیز اثرگذار باشد. تبدیل زمین‌های کشاورزی به بیابان و تحت تاثیر قرار گرفتن معیشت مردم و همچنین شیوع شدید برخی بیماری‌های ریوی و سرطانی در استان‌های همجوار و شهرهای واقع در مسیر ریزگردها از مهم‌ترین عواقب خشکی دریاچه ارومیه است.دریاچه ارومیه، شریان حیاتی حدود یک پنجم از خاک ایران است که خشکی آن، آذربایجان‌ها را خالی از سکنه می‌ کند، امکان کشاورزی و دامداری در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را خواهد گرفت و کشاورزان را به مهاجرت وادار می‌ کند. این یعنی خداحافظی روستاییان با محل اقامت خود و مهاجرت به شهرهای اطراف و حتی شهرهایی دورتر از دریاچه و بحران‌های آن‌ها. بسیاری از مدیران و مردم به‌خاطر دارند در زمان هشت‌سال دفاع مقدس مهاجرت یک‌میلیون و ١٠٠‌هزار نفری مردم از مرزهای جنوب و غرب کشور مشکلات زیادی را برای دولت ایجاد کرده بود، حال آن ‌که با خشک شدن دریاچه ارومیه چند برابر این جمعیت، از ساکنان اطراف این دریاچه و در استان‌های شمال غرب کشور مجبور به مهاجرت اجباری می‌شوند.باید دقت کرد که اگر دریاچه خشک شود نمک، زمین‌های حاصلخیز منطقه را از بین خواهد برد و این منطقه به بیابان تبدیل می‌شود. صنعتی هم در این منطقه وجود ندارد و تنها امید مردم کشاورزی است. اگرکشاورزی از بین برود، مردم باید کوچ کنند. اما شهرهای اطراف حتی زنجان و بخش غیرکوهستانی اردبیل هم درگیر غبارهای نمکی خواهد شد و مردم در این مناطق نیز امکان زندگی نخواهند داشت.درچنین شرایطی، نجات دریاچه ارومیه، نجات خاک ایران از بلاهایی خواهد بود که تبعاتش، گریبان همه مردم سرزمین را خواهد کرد.

 

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 690329
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.