با توجه به صحبت هایش با مسئول روابط عمومی شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر از او می خواهم تا داستان زندگیش را تعریف کند که می گوید: پسرم چندسالی است که گرفتار مواد مخدر صنعتی شده و چندین بار در کمپ ترک اعتیاد بستری کرده ایم و اکنون نیز چهار روزی است که در کمپ بستری است.
از او می خواهم که داستان گرفتاری پسرش به مواد مخدر را از تعریف کند و او اضافه می کند: 12 سال پیش ازدواج کرد، ولی پس از سه سال زندگی مشترک که حاصل آن فرزند دختری بود، همسرش ناسازگاری و درخواست طلاق کرد.
وی ادامه می دهد: بعد از مدت ها رفت و آمد به دادگاه بالاخره طلاق گرفتند و ما پس از طلاق متوجه شدیم که عروس مان با یک نفر که قبل از ازدواج با پسرم، او را دوست می داشت، رابطه داشته و پس از طلاق نیز با او ازدواج کرده و اکنون یک فرزند پسر از او دارد.
وی اضافه می کند: پسرم بعد از طلاق بسیار درد کشید و در بستر بیماری افتاد تا آنجا که زخم بستر گرفت و یکی از پزشکان برای تسکین درد زخم بسترش به او ترامادول تجویز کرد و تصور می کنم این آغازی برای اعتیادش بود.
مادر دردمند، چشمانش پر از اشک می شود و در حالی که با گوشه چارقدش آن را پاک می کند، می گوید: پسرم هر از گاهی توهم و با خود حرف می زند و یا برخی اوقات من و پدرش را به باد کتک می گیرد.
وی ادامه می دهد: چندین بار او را در کمپ بستری کرده ایم ولی هر بار پس از برگشت شروع به مصرف کرده است.
وی افزود: یک بار پس از بازگشت از کمپ برای اینکه به سمت خرید مواد مخدر نرود، دخترش را همراهش کردم تا شاید به خاطر او به محلاتی که مواد فروخته می شود، نرود، ولی این نیز تاثیرگذار نبود.
این مادر دلسوخته اظهار می کند: آمده ام از سردار نصرتی، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی، درخواست کنم پسرم را در مرکز ماده 16 به مدت طولانی نگه دارند تا شاید این ماده مخدر خانمان سوز بصورت کامل از بدنش بیرون رود.
وی با گریه می گوید: پسرم دانشجوی سال آخر خلبانی بود، ولی نتوانست درس اش را به پایان برساند؛ او متین و آرام است، ولی با مصرف مواد از خود بی خود می شود و پسری که به ادب شهره فامیل است، دست روی من و پدرش بلند می کند.
وی تکرار می کند: آمده ام تا از سردار درخواست کنم با نگهداری طولانی مدت در مرکز ماده 16، پسرم را به من بازگرداند....
استان آذربایجان شرقی با بیش از 3 میلیون و 900هزار نفر به عنوان یکی از امن ترین استان های کشور شناخته می شود و عاری از معتاد متجاهر است.
مصاحبه کننده: مینا بازگشا**انتشار: عزیزی راد
6120/518
انتهای پیام از او می خواهم که داستان گرفتاری پسرش به مواد مخدر را از تعریف کند و او اضافه می کند: 12 سال پیش ازدواج کرد، ولی پس از سه سال زندگی مشترک که حاصل آن فرزند دختری بود، همسرش ناسازگاری و درخواست طلاق کرد.
وی ادامه می دهد: بعد از مدت ها رفت و آمد به دادگاه بالاخره طلاق گرفتند و ما پس از طلاق متوجه شدیم که عروس مان با یک نفر که قبل از ازدواج با پسرم، او را دوست می داشت، رابطه داشته و پس از طلاق نیز با او ازدواج کرده و اکنون یک فرزند پسر از او دارد.
وی اضافه می کند: پسرم بعد از طلاق بسیار درد کشید و در بستر بیماری افتاد تا آنجا که زخم بستر گرفت و یکی از پزشکان برای تسکین درد زخم بسترش به او ترامادول تجویز کرد و تصور می کنم این آغازی برای اعتیادش بود.
مادر دردمند، چشمانش پر از اشک می شود و در حالی که با گوشه چارقدش آن را پاک می کند، می گوید: پسرم هر از گاهی توهم و با خود حرف می زند و یا برخی اوقات من و پدرش را به باد کتک می گیرد.
وی ادامه می دهد: چندین بار او را در کمپ بستری کرده ایم ولی هر بار پس از برگشت شروع به مصرف کرده است.
وی افزود: یک بار پس از بازگشت از کمپ برای اینکه به سمت خرید مواد مخدر نرود، دخترش را همراهش کردم تا شاید به خاطر او به محلاتی که مواد فروخته می شود، نرود، ولی این نیز تاثیرگذار نبود.
این مادر دلسوخته اظهار می کند: آمده ام از سردار نصرتی، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی، درخواست کنم پسرم را در مرکز ماده 16 به مدت طولانی نگه دارند تا شاید این ماده مخدر خانمان سوز بصورت کامل از بدنش بیرون رود.
وی با گریه می گوید: پسرم دانشجوی سال آخر خلبانی بود، ولی نتوانست درس اش را به پایان برساند؛ او متین و آرام است، ولی با مصرف مواد از خود بی خود می شود و پسری که به ادب شهره فامیل است، دست روی من و پدرش بلند می کند.
وی تکرار می کند: آمده ام تا از سردار درخواست کنم با نگهداری طولانی مدت در مرکز ماده 16، پسرم را به من بازگرداند....
استان آذربایجان شرقی با بیش از 3 میلیون و 900هزار نفر به عنوان یکی از امن ترین استان های کشور شناخته می شود و عاری از معتاد متجاهر است.
مصاحبه کننده: مینا بازگشا**انتشار: عزیزی راد
6120/518
کپی شد
