در مصاحبه 'صریر' آمده است: استاد چنگیز مهدیپور را کمتر کسی هست که نامش و اجراهایش را نشنیده باشد، اما برای آشنایی مخاطبان مروری بر زندگینامه و فعالیت این عاشیق برجسته کشورمان خواهیم داشت و سپس پیشنهاد می کنیم گفتوگوی صریر آذربایجان با استاد مهدیپور را از دست ندهید.
وی در سال 1340 در منطقه قرهداغ آذربایجان چشم به جهان گشود و از کودکی شیفته موسیقی بود و از محضر عمویش آشیق عیناللّه که از اساتید معروف آن دیار بود بهره جست و با ساز قوپوز آشنا شد.
عاشیق چنگیز مهدیپور در سال 1356 در تهران به یادگیری فنون موسیقی ادامه داد و چندین سال به فراگیری نغمات موسیقی آذربایجانی و هنر آشیقی پرداخت. او همچنین از تکنیکهای جذاب استاد حسین اسدی در نوازندگی قوپوز بهره جست. در سال 1362 در تهران در آموزشگاه موسیقی چنگ با فراگیری نت های موسیقی به گردآوری، تحقیق و تألیف قطعات نت نویسی شده پرداخت. عاشیق چنگیز در سال 1368 به تبریز بازگشت و مشغول به تدریس شد، مدتی در ارکستر صدا و سیما بود و در سال 1371 آموزشگاه موسیقی روشن را تأسیس کرد و از سال 72 شروع به نوشتن کتاب مکتب قوپوز کرد که سال 79 چاپ شد، بعدها کتاب عاشیق هاوالاری را نوشت که با استقبال موسیقیدانهای برجسته سراسر جهان قرار گرفت.
چنگیز مهدی پور از آهنگسازان و نوازندگان ساز قوپوز است که طی دو دهه گذشته با نگاهی دقیق وکارشناسانه به میراث فرهنگی و شفاهی خطه آذربایجان سعی کرده این میراث معنوی را با توجه به نیازهای روز و مطابق با سلیقه و خواست فرهنگیان نسل جدید ساخته و پرداخته کند و به همین سبب هم هست که آثار و کنسرتهای او و گروه دالغا عموما با اقبال گسترده ای از مخاطبان در داخل و خارج از کشور مواجه شده است.
شرکت در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی، کسب دیپلم افتخار و جوایز متعدد از کشورهای مختلف جهان از جمله ایران، ترکیه، اسپانیا، آذربایجان و ...و همچنین شرکت در فستیوالهای بین المللی موسیقی از دیگر توفیقات استاد است، اخذ نشان درجه یک هنری(معادل دکتری) در رشته موسیقی (نوازندگی قوپوز) از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز نباید فراموش کرد.
گروه دالغا که زیر نظر استاد چنگیز مهدی پور در بیش از 30 کشور جهان اجرای برنامه داشته است، در طول سالیان متمادی توانسته ضمن بهره گیری از آنسامبلی تلفیقی برای اولین بار در کشور با رویکردی تازه به موسیقی آذربایجانی و عاشقی با مخاطبان خود رو در رو شود. خواندن گفتوگوی صریر آذربایجان با این استاد برجسته خالی از لطف نخواهد بود.
صریر: استاد چنگیز از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بی نهایت سپاسگزارم، ویترین افتخارات شما در عرصه موسیقی به قدری ارزشمند و قابل توجه است که بیشک یکی از افتخارات منطقه آذربایجان به شمار می روید، در ابتدا نسبت به سفر اخیر خود به کشور فرانسه توضیحاتی بفرمائید؟
به دنبال ارایه مقاله؛ خرداد ماه امسال بود که دعوتنامه ای از دبیرخانه کنفرانس بینالمللی موسیقی عاشیقلار در فرانسه دریافت کردم و پس از سخنرانی، مقاله بنده به قدری مورد توجه حاضران در کنفرانس قرار گرفت که خواستار اجرای کنسرت به صورت زنده بودند و حدود نیم ساعت توانستم مباحثی که به صورت علمی در مقاله آورده بودم، در عمل نیز اجرا کنم. طی آن کنفرانس موسیقیدان مشهوری بنام پییر حضور داشت که ارتباطات گسترده و چندین ساله با موسیقیدانان کشور آذربایجان و باکو داشته است، این استاد موسیقی پس از سخنرانی و ارایه مقالهام نسبت به این ادعای بنده که گفته بودم 'برای اولین بار توانستهام برای ساز آذربایجانی نت بنویسم و در قالب کتابی به چاپ رسیده است' موضعگیری کرد و این سخن بنده را باور نداشت؛ تا اینکه پس از اجرای زنده به صدق کلام بنده رسید.
صریر: استاد اخیرا شایعاتی مبنی بر اینکه شما در کشور آذربایجان و شهر باکو مقیم شدهاید، در محافل مختلف به گوش رسید، داستان از چه قرار است؟
تمامی این حرف و حدیث شایعاتی بیش نیستند، عده ای درصدد تخریب شخصیت بنده بودهاند که البته در رسیدن به این هدف شکست خوردهاند، اولا بنده هیچگاه دوست نداشتهام به عنوان شهروند درجه 2 محسوب شوم، دوم اینکه سالها دخترم در ترکیه تحصیل می کرد و دوریاش برای خانوادهام مشکلات عدیدهای به همراه داشت، تصمیم گرفتیم که دخترم در یکی از دانشگاههای باکو ادامه تحصیل دهد که خانواده نیز نگرانی نداشته باشند، بنده نیز هر از گاهی به بهانه اجرای کنسرت سری هم به دخترم میزنم، اما به صراحت اعلام می کنم که هیچ کجا نرفتهام و قصد رفتن نیز ندارم، چراکه اعتقاد دارم؛ حق و حقوقی در کشور دارم. سالهاست که صادقانه فعالیت کرده ام و هنر عاشیقی را در حد یک علم دانشگاهی و آکادمیک مطرح کرده ام، لزومی ندارد که کشورم را ترک کنم.
صریر: عدهای نگران ترویج آلات موسیقی غربی در کشور هستند، نظر شما در این خصوص چیست؟
هر یک از آلات موسیقی غربی در نوع خود قابل توجه هستند، این گناه گیتار نیست که توانستهاند در سراسر دنیا نفوذ کند، بلکه ایراد از ماست که نتوانسته ایم موسیقی اصیل و ساز آذربایجانی را به جهانیان معرفی و تبلیغ کنیم، شما اگر نگاه کنید امروزه شیکترین سالنها، بهترین صحنهپردازی و نورپردازی ها برای ادوات و آلات موسیقی غربی صورت می گیرد، این در حالیست که ساز آذری هنوز اجازه ندارد در رسانه ملی نشان داده شود، طبیعی است که جوانان بدلیل عدم آگاهی از ظرفیت موسیقی اصیل خود را به سمت موسیقی و آلات غربی گرایش پیدا خواهند کرد.
انتظار داریم علما تکلیف ما را مشخص کنند، موسیقی حلال است یا حرام؟ معیار تشخیص موسیقی مبتذل؛ حلال یا حرام چیست؟ چرا جوانان علاقهمند به موسیقی در خارج از کشور با اقبال عمومی مواجه هستند اما در داخل اینگونه نیست؟ چرا همین موسیقی آذربایجانی در ایامی مانند دهه فجر حلال است، اما در دیگر ایام جایز نیست؟ باید دانست که موسیقی فرهنگ، هویت و مدنیت یک ملت است و قابل حذف نیست.
متأسفانه کسانی که از فرهنگ اطلاعی ندارند در طول سالهای متمادی تلاش داشتهاند موسیقی آذربایجانی را سیاسی جلوه دهند؛ ما همواره در چارچوب قوانین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فعالیت داشته ایم و هنر خود را در قالب این قوانین به حد اعلا رسانده ایم.
صریر: استاد در پایان اگر خاطرهای دارید، برای مخاطبان تعریف کنید؟
در سال 1383 گروه دالغا به مناسبت دهه فجر در تهران اجرای برنامه داشت؛ همزمان رایزن فرهنگی کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در نخجوان با بنده تماس گرفت و خواست تا پس از برنامه تهران بلافاصله خود را به نخجوان برسانیم و اجراهایی نیز آنجا داشته باشیم، ظاهرا در آن دوران بنا به دلایلی فعالیت های رایزنی فرهنگی ایران در نخجوان با مشکلاتی مواجه شده و تقریبا تعطیل بود. گروه بلافاصله به صورت زمینی خود را نخجوان رساند و پس از مشاهده سالن اجرا، کاشف به عمل آمد که سیستم صوتی مناسبی آنجا وجود ندارد، با آقای مهندس محمد مرسلی که آن زمان در صدا و سیما مشغول بود، تماس گرفتم و خواستم تا بهمراه سیستم صوتی، خود را به نخجوان برساند. دو شب آنجا اجرای برنامه داشتیم که در روز پایانی؛ طالباف از مقامات جمهوری خودمختار نخجوان تنها 10 دقیقه درخصوص این کنسرت سخنرانی کرد، جالب است بدانید از آن تاریخ به بعد فعالیت های رایزنی فرهنگی کنسولگری ایران نیز دوباره آغاز شد.
صریر: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بی نهایت ممنونم.
3038/518
منبع : ایرنا
وی در سال 1340 در منطقه قرهداغ آذربایجان چشم به جهان گشود و از کودکی شیفته موسیقی بود و از محضر عمویش آشیق عیناللّه که از اساتید معروف آن دیار بود بهره جست و با ساز قوپوز آشنا شد.
عاشیق چنگیز مهدیپور در سال 1356 در تهران به یادگیری فنون موسیقی ادامه داد و چندین سال به فراگیری نغمات موسیقی آذربایجانی و هنر آشیقی پرداخت. او همچنین از تکنیکهای جذاب استاد حسین اسدی در نوازندگی قوپوز بهره جست. در سال 1362 در تهران در آموزشگاه موسیقی چنگ با فراگیری نت های موسیقی به گردآوری، تحقیق و تألیف قطعات نت نویسی شده پرداخت. عاشیق چنگیز در سال 1368 به تبریز بازگشت و مشغول به تدریس شد، مدتی در ارکستر صدا و سیما بود و در سال 1371 آموزشگاه موسیقی روشن را تأسیس کرد و از سال 72 شروع به نوشتن کتاب مکتب قوپوز کرد که سال 79 چاپ شد، بعدها کتاب عاشیق هاوالاری را نوشت که با استقبال موسیقیدانهای برجسته سراسر جهان قرار گرفت.
چنگیز مهدی پور از آهنگسازان و نوازندگان ساز قوپوز است که طی دو دهه گذشته با نگاهی دقیق وکارشناسانه به میراث فرهنگی و شفاهی خطه آذربایجان سعی کرده این میراث معنوی را با توجه به نیازهای روز و مطابق با سلیقه و خواست فرهنگیان نسل جدید ساخته و پرداخته کند و به همین سبب هم هست که آثار و کنسرتهای او و گروه دالغا عموما با اقبال گسترده ای از مخاطبان در داخل و خارج از کشور مواجه شده است.
شرکت در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی، کسب دیپلم افتخار و جوایز متعدد از کشورهای مختلف جهان از جمله ایران، ترکیه، اسپانیا، آذربایجان و ...و همچنین شرکت در فستیوالهای بین المللی موسیقی از دیگر توفیقات استاد است، اخذ نشان درجه یک هنری(معادل دکتری) در رشته موسیقی (نوازندگی قوپوز) از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز نباید فراموش کرد.
گروه دالغا که زیر نظر استاد چنگیز مهدی پور در بیش از 30 کشور جهان اجرای برنامه داشته است، در طول سالیان متمادی توانسته ضمن بهره گیری از آنسامبلی تلفیقی برای اولین بار در کشور با رویکردی تازه به موسیقی آذربایجانی و عاشقی با مخاطبان خود رو در رو شود. خواندن گفتوگوی صریر آذربایجان با این استاد برجسته خالی از لطف نخواهد بود.
صریر: استاد چنگیز از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بی نهایت سپاسگزارم، ویترین افتخارات شما در عرصه موسیقی به قدری ارزشمند و قابل توجه است که بیشک یکی از افتخارات منطقه آذربایجان به شمار می روید، در ابتدا نسبت به سفر اخیر خود به کشور فرانسه توضیحاتی بفرمائید؟
به دنبال ارایه مقاله؛ خرداد ماه امسال بود که دعوتنامه ای از دبیرخانه کنفرانس بینالمللی موسیقی عاشیقلار در فرانسه دریافت کردم و پس از سخنرانی، مقاله بنده به قدری مورد توجه حاضران در کنفرانس قرار گرفت که خواستار اجرای کنسرت به صورت زنده بودند و حدود نیم ساعت توانستم مباحثی که به صورت علمی در مقاله آورده بودم، در عمل نیز اجرا کنم. طی آن کنفرانس موسیقیدان مشهوری بنام پییر حضور داشت که ارتباطات گسترده و چندین ساله با موسیقیدانان کشور آذربایجان و باکو داشته است، این استاد موسیقی پس از سخنرانی و ارایه مقالهام نسبت به این ادعای بنده که گفته بودم 'برای اولین بار توانستهام برای ساز آذربایجانی نت بنویسم و در قالب کتابی به چاپ رسیده است' موضعگیری کرد و این سخن بنده را باور نداشت؛ تا اینکه پس از اجرای زنده به صدق کلام بنده رسید.
صریر: استاد اخیرا شایعاتی مبنی بر اینکه شما در کشور آذربایجان و شهر باکو مقیم شدهاید، در محافل مختلف به گوش رسید، داستان از چه قرار است؟
تمامی این حرف و حدیث شایعاتی بیش نیستند، عده ای درصدد تخریب شخصیت بنده بودهاند که البته در رسیدن به این هدف شکست خوردهاند، اولا بنده هیچگاه دوست نداشتهام به عنوان شهروند درجه 2 محسوب شوم، دوم اینکه سالها دخترم در ترکیه تحصیل می کرد و دوریاش برای خانوادهام مشکلات عدیدهای به همراه داشت، تصمیم گرفتیم که دخترم در یکی از دانشگاههای باکو ادامه تحصیل دهد که خانواده نیز نگرانی نداشته باشند، بنده نیز هر از گاهی به بهانه اجرای کنسرت سری هم به دخترم میزنم، اما به صراحت اعلام می کنم که هیچ کجا نرفتهام و قصد رفتن نیز ندارم، چراکه اعتقاد دارم؛ حق و حقوقی در کشور دارم. سالهاست که صادقانه فعالیت کرده ام و هنر عاشیقی را در حد یک علم دانشگاهی و آکادمیک مطرح کرده ام، لزومی ندارد که کشورم را ترک کنم.
صریر: عدهای نگران ترویج آلات موسیقی غربی در کشور هستند، نظر شما در این خصوص چیست؟
هر یک از آلات موسیقی غربی در نوع خود قابل توجه هستند، این گناه گیتار نیست که توانستهاند در سراسر دنیا نفوذ کند، بلکه ایراد از ماست که نتوانسته ایم موسیقی اصیل و ساز آذربایجانی را به جهانیان معرفی و تبلیغ کنیم، شما اگر نگاه کنید امروزه شیکترین سالنها، بهترین صحنهپردازی و نورپردازی ها برای ادوات و آلات موسیقی غربی صورت می گیرد، این در حالیست که ساز آذری هنوز اجازه ندارد در رسانه ملی نشان داده شود، طبیعی است که جوانان بدلیل عدم آگاهی از ظرفیت موسیقی اصیل خود را به سمت موسیقی و آلات غربی گرایش پیدا خواهند کرد.
انتظار داریم علما تکلیف ما را مشخص کنند، موسیقی حلال است یا حرام؟ معیار تشخیص موسیقی مبتذل؛ حلال یا حرام چیست؟ چرا جوانان علاقهمند به موسیقی در خارج از کشور با اقبال عمومی مواجه هستند اما در داخل اینگونه نیست؟ چرا همین موسیقی آذربایجانی در ایامی مانند دهه فجر حلال است، اما در دیگر ایام جایز نیست؟ باید دانست که موسیقی فرهنگ، هویت و مدنیت یک ملت است و قابل حذف نیست.
متأسفانه کسانی که از فرهنگ اطلاعی ندارند در طول سالهای متمادی تلاش داشتهاند موسیقی آذربایجانی را سیاسی جلوه دهند؛ ما همواره در چارچوب قوانین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فعالیت داشته ایم و هنر خود را در قالب این قوانین به حد اعلا رسانده ایم.
صریر: استاد در پایان اگر خاطرهای دارید، برای مخاطبان تعریف کنید؟
در سال 1383 گروه دالغا به مناسبت دهه فجر در تهران اجرای برنامه داشت؛ همزمان رایزن فرهنگی کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در نخجوان با بنده تماس گرفت و خواست تا پس از برنامه تهران بلافاصله خود را به نخجوان برسانیم و اجراهایی نیز آنجا داشته باشیم، ظاهرا در آن دوران بنا به دلایلی فعالیت های رایزنی فرهنگی ایران در نخجوان با مشکلاتی مواجه شده و تقریبا تعطیل بود. گروه بلافاصله به صورت زمینی خود را نخجوان رساند و پس از مشاهده سالن اجرا، کاشف به عمل آمد که سیستم صوتی مناسبی آنجا وجود ندارد، با آقای مهندس محمد مرسلی که آن زمان در صدا و سیما مشغول بود، تماس گرفتم و خواستم تا بهمراه سیستم صوتی، خود را به نخجوان برساند. دو شب آنجا اجرای برنامه داشتیم که در روز پایانی؛ طالباف از مقامات جمهوری خودمختار نخجوان تنها 10 دقیقه درخصوص این کنسرت سخنرانی کرد، جالب است بدانید از آن تاریخ به بعد فعالیت های رایزنی فرهنگی کنسولگری ایران نیز دوباره آغاز شد.
صریر: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، بی نهایت ممنونم.
3038/518
منبع : ایرنا
کپی شد